نمایندهٔ حزب چپ در پارلمان فدرال آلمان: «حزب چپ باید روی اصول بنیادیاش، یعنی عدالت اجتماعی و صلح، تمرکز کند»
مصاحبهٔ دستیار دبیرکل کمیته دفاع از حقوق مردم ایران ”کودیر“ (codir.net) با سِویم داگدلن (SEVIM DAGDELEN)، نمایندهٔ برجسته و ترقیخواه حزب چپ در پارلمان فدرال آلمان، در مورد نتایج فاجعهبار این حزب در انتخابات فدرال آلمان در ماه سپتامبر و درسهایی که میتوان از آن آموخت به نقل از روزنامۀ ”مورنینگ استار“
*****
س: نتایج انتخابات پارلمانی در آلمان در اواخر سپتامبر (مهر ۱۴۰۰) بسیاری از ناظران و مفسران سیاسی را شگفتزده کرد. آیا این نتیجه برای نیروهای چپ آلمان به طور کلی، و حزب چپ (Die Linke) به طور خاص، غیرمنتظره بود؟
ج: اُفت آرای حزب چپ ناامیدی تلخ و دردناکی برای حزب ما بود. اما در عین حال، نشانههای آن از قبل دیده میشد. غفلت رهبری سابق حزب در هشت سال گذشته از توجه به مسائل اجتماعی، موضوعهای مربوط به عدالت اجتماعی، و دولت رفاه قوی، باعث شد که اعتماد کارگران کمدرآمد و با درآمد متوسط، بیکاران، و بازنشستگان از ما سلب شود. ما باید به سقوط عظیم خود در قابلیت و شایستگی در برخورد با مسائل اجتماعی، که از آغاز جزو اصول پذیرفته شدهٔ ما بوده است، اذعان کنیم.
س:چه عواملی به سوسیال دموکراتها (SPD) و حزب دموکرات آزاد (FDP) در کسب رأی و افزایش سهمشان در قدرت سیاسی آلمان کمک کرد؟
ج:نتایج این انتخابات نشاندهندهٔ روح زمانهٔ ما زیر سلطهٔ نولیبرال پیشرونده است. اکثریت شهروندان به حزبهایی مانند SPD، سبزها، و FDP رأی دادند که گرچه نوید مدرن شدن میدهند، ولی در واقع، شکاف اجتماعی بین اقلیت کوچک اَبَرثروتمند و اکثریتی را که روزبهروز فقیرتر میشوند تشدید میکنند. در مقابل اینها، حزب چپ هیچ برنامهٔ متمایز و برجستهای از خود ارائه نداد. اگرچه دلایل شکست ما ریشههای عمیقتری دارد، اما حقیقت این است که دادن این تصور به مردم که حزب چپ حاضر است بدون قیدوشرط وارد دولت شود، حکم مرگ برای ما داشت.
بسیاری در داخل حزب ترجیح میدادند که بهجای رعایت خطوط قرمز حزب، خودداری از موافقت با تضعیف و برچیدن دولت رفاه، و امتناع از رضایت دادن به جنگ، خود را به درست کردن تیمهای مقدماتی احتمالی برای مذاکره در مورد ائتلاف مشغول کنند. این سیاست چیزی نبود جز توهّم خالص؛ هر دو حزب سبز و سوسیال دموکرات آشکارا نشان دادند که نمیخواهند برای ورود به دولت با حزب چپ متحد شوند. با وجود این، گویی نیازی به پیشبُرد کارزاری جناحمحور احساس میشد.
س: واقعیت پنهانی نیست که حزب چپ و نیروهای چپ در آلمان در این انتخابات شکست سنگینی خوردند. آیا این به دلیل سیاستهای جذاب یا عملگرایانهٔ راست میانه بود یا اینکه در کارزار انتخاباتی و سیاستهای اعلام شدهٔ حزب چپ اشتباههای اساسی صورت گرفت؟
ج: کارزار «جلوی آرمین لاشت را بگیرید» علیه نامزد محافظهکار (اتحاد دموکرات مسیحی) برای صدراعظمی، بدون هیچ انتقادی از رقیبان او- اولاف شولز (سوسیال دموکرات) و آنالینا بائرباک (سبزها)- در نهایت منجر به این شد که بسیاری از رأیدهندگان به حزب ما، مستقیماً به حزب سوسیال دموکرات و سبزها رأی دادند، یا به اردوی کسانی پیوستند که رأی ندادند.
اما یکی از علتهای ریشهیی عمیقتر، فاصله گرفتن از کارگران و بیکاران بود که در طول هشت سال گذشته صورت گرفت. این تصور ایجاد شد که حزب چپ نه نمایندهٔ منافع این گروههاست و نه به زبان آنها صحبت میکند. این روندی کاملاً مرگبار است. ما داریم تاوان این فکر را میدهیم که بهجای برخورد طبقاتی با مسائل، میتوان به مسائل از منظر سیاستهای هویتی [نژادی، قومی، مذهبی، جنسیتی…] پرداخت. این امر منجر به این برداشت در میان بخش بزرگی از مخاطبان اصلی ما شد که حزب ما نه به زبان آنها صحبت میکند و نه نمایندهٔ منافع آنهاست.
حملههایی که از درون حزب به محبوبترین سیاستمدار ما، سارا واگنکنشت، میشد نشان میداد که ما بیش از حد سرگرم دغدغههای خودمان بودیم. این امر به درگرفتن بحثهای زیادی در حزب ما منجر شد. ما باید بهجای تلاش برای درس دادن به مردم، بیشتر به حرفهای آنها گوش کنیم.
س: حزب سبز در این انتخابات موفق بود. آیا آنها سیاستهای رادیکالی در مورد بحران آبوهوایی و افزایش تنشهای بینالمللی داشتند؟ بهویژه از راه مربوط کردن این مسائل به اقتصاد سیاسی سرمایهداری و نقش آلمان در سرمایهداری جهانی؟ موضع حزب چپ در کارزار انتخاباتیاش در مورد این مسائل چه بود؟
ج: استراتژی سبزها در موضوع حفاظت از آبوهوا بر شالودهٔ سیاستهای نمادینی استوار است که به شرکتها امکان فرار از زیر بار مسئولیت میدهد، و در ضمن، بر اثر افزایش کمرشکن قیمتها، بار بیشتری بر دوش کارگران کمدرآمد میاندازد.
حزب چپ نتوانست مخالفتش با سیاست نابکارانهٔ سبزها در مورد افزایش قیمتها را با روشنی کافی مطرح کند. برداشت رأیدهندگان این بود که حزب چپ میخواهد سبزتر از سبزها باشد؛ اینکه هدف ما آن است که هرچه سریعتر مصرف زغالسنگ را متوقف کنیم و موتورهای درونسوز را از رده خارج کنیم؛ بدون اینکه هیچ سناریوی پذیرفتنی در مورد چگونگی تحقق این هدفها ارائه دهیم، یا اینکه نشان دهیم چگونه هزینهٔ اجرای این طرحها به دوش کارگران و شهروندان نخواهد افتاد.
موضع واقعی سبزها در مورد حفاظت از آبوهوا از گفتوگوهای آنها با حزب دموکرات آزاد در مورد تشکیل دولت ائتلافی با حزب سوسیال دموکرات مشهود است. هر دو حزب طرفدار انحلال «دویچه بان»، شرکت دولتی راهآهن آلمان، و خصوصیسازی آناند و کمابیش از الگوی بریتانیایی در این مورد پیروی میکنند. لازم نیست پیامبر باشید تا پیشبینی کنید که این روند به کجا منجر خواهد شد: حفاظت کمتر از آبوهوا، بلیتهای گرانتر، خدمات ضعیفتر، امنیت کمتر، اما سود بیشتر برای شرکتهای خصوصی و فرصتهای سرمایهگذاری بهتر برای الیگارشها.
س: آلمان نیز مانند بیشتر کشورهای بزرگ سرمایهداری به طور کلی در مدیریت همهگیری کووید-۱۹ ناموفق و نامجهز بود، که پیامدهای وحشتناکی هم برای مردم کشور داشت. آیا در کنار دیگر پیامدهای سیاستهای اقتصادی نولیبرالی حاکم بر آلمان، این نیز موضوعی عمده در انتخابات بود؟
ج: متأسفانه نه. بحران کووید پیامدهای دردناک خصوصیسازی در بخش بهداشت و درمان و دیگر خدمات ضروری همگانی-دولتی را بهخوبی روشن کرد. با وجود این، در طول این بحران، تعداد تختهای مراقبتهای ویژه (آیسییو) کاهش یافت و شرایط کاری کارکنان این بخش هم بهبود نیافت.
در حال حاضر بیش از 300هزار نفر از کارکنان کاملاً واجد شرایط بخش درمان در بخشهای دیگر کار میکنند چون مزدها در بخش درمان نابسامان و شرایط کار بیش از حدّ بد است. در صورت بهبود مزدها و وضعیت نابهنجار کنونی، بیش از نیمی از این کارکنان حاضر به بازگشت به بخش درمان خواهند بود.
در عین حال، با بهرهجویی از کارزارهای عمومی تلاش میشود با سرزنش کردن کسانی که هنوز واکسن نزدهاند- که آن هم بهخاطر سیاستهای نادرست بهداشت و درمان خود دولت است- اذهان مردم را از مسئولیت دولت در وضعیت ناامیدکنندهٔ کنونی نظام بهداشت و درمان کشور منحرف کنند.
خودکامگی نولیبرالی جدیدی در حال ظهور است که هدفش پردهپوشی ضعفها و شکستهای ساختاری سرمایهداری از راه انحراف اذهان عمومی و نشانه گرفتن کسانی است که متفاوت میاندیشند، یا وانمود میشود که تفاوت فکری دارند.
س: آیا حزب چپ درسی از نتایج انتخاب گرفته است و آیا قصد تجدیدنظر اساسی یا تغییرهای بنیادی در سیاستهای خود دارد؟
ج: کنکاش دربارهٔ علتهای این نتیجهٔ بد تاریخی در انتخابات و نتیجهگیریهایی لازم دربارهٔ آن، موضوع بحثهای زیادی است.
این را که حزب چپ باید روی اصول بنیادیاش، یعنی عدالت اجتماعی و صلح، تمرکز کند میتوان در چگونگی پیشرفت گفتوگوهای پژوهشی کنونی دید. اکنون روشن است که سبزها و حزب دموکرات آزاد ائتلاف مشترکی تشکیل خواهند داد. آنچه بیش از هر زمان دیگری در برابر این ائتلاف نولیبرالی ضروری است، وجود اپوزیسیونی با گرایشهای اجتماعی است که همچنان به صلح متعهد باشد و باز به حزبی بر پایهٔ اعتراض اجتماعی، حزبی برای شهروند عادی، تبدیل شود.
همانطور که عدهای در داخل حزب مطرح کردهاند، کمرنگ کردن مواضع حزب چپ در مورد صلح فاجعهبار خواهد بود. تعهد به صلح، دیپلماسی، و خلعسلاح در دیانای ماست. با توجه به تهدید فزایندهٔ جنگ از جانب ژئوپلیتیک تجاوزگرانهٔ ناتو، ما نمیتوانیم از موضع روشن خود دور شویم؛ ما باید به ترویج سیاست خارجی صلحآمیز ادامه دهیم.
در تاریخ حزبهای کمونیست و چپ در اروپا، کنار گذاشتن موضع دفاع از صلح معمولاً با کنار گذاشتن سیاستهای اجتماعی همراه بوده است. از آن هنگام که حزبی شروع به موافقت با ساخت اسلحه و عملیات نظامی کند، چیزی نخواهد گذشت که خواستهای اجتماعیاش فرو بکاهد. باید از این روند دوری کرد.
به نقل از “نامۀ مردم” شمارۀ ۱۱۴۴، ۱۵ آذر۱۴۰۰