چالشهای حزب کمونیست در پی انتخابات پارلمانی در جمهوری چک
نوشتهٔ کنراد لاندین
پس از شکست انتخاباتیای فاجعهبار که از ورود یکی از موفقترین حزبهای کمونیست اروپا به پارلمان جمهوری چک مانع شد، یاروسلاو رومان، مسئول روابط بینالملل حزب کمونیست بوهم و موراوی، دربارهٔ چالشهایی که نیروهای چپ با آنها روبرویند با کنراد لاندین گفتوگو کرد.
از زمان سقوط پیمان ورشو، حزب کمونیست بوهم و موراوی (جمهوری چک) از نظر انتخاباتی یکی از موفقترین حزبهای کمونیست اروپا بوده است که همیشه در یکی از پنج مقام برتر لیست انتخابات پارلمانی جمهوری چک قرار داشته است. در ماه گذشته، این وضعیت تغییر کرد و پس از حکمرانی نیروهای تحتالحمایهٔ نازیها در سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵(۱۳۱۸ تا ۱۳۲۴ خورشیدی)، در پارلمان سرزمینی که جمهوری چک امروزی را تشکیل میدهد برای نخستین بار هیچ کمونیستی در آن راه نیافته است. در انتخابات ماه اکتبر امسال میزان رأیهای هر دو حزب کمونیست و سوسیالدموکرات چک از حد نصب لازم برای ورود به پارلمان کمتر بود.
یاروسلاو رومن میگوید: “این فقط یک شکست ساده نبود، بلکه همانطور که عموماً در حزب پذیرفته شده است شکستی تاریخی بود. صادقانه بگویم، مردم شوکه شدهاند. انتظار چنین شکست سنگینی را نداشتیم.” رومن این گفتوگو با مورنینگ استار را اندکی پس از کنگرهٔ فوقالعادهٔ حزب انجام داد، کنگرهای که در آن کاترینا کونکنا- نماینده پارلمان اروپا و معاون سابق دبیر کل حزب- به مقام رهبر جدید حزب انتخاب شد.
رومن /در دفتر باشکوه حزب در پراگ، در ساختمانی که دفتر روزنامه کمونیست-هالونُوینی- با آن شریک است، دربارهٔ میزان چالشی که هماکنون حزب با آن روبرو است بیپرده سخن میگوید. “در این انتخابات، ۱۹۳ هزار رأی بهدست آوردیم. ولی در انتخابات سال ۲۰۱۳/ ۱۳۹۲ ما ۷۵۰ هزار رأی کسب کردیم. بنابراین در این انتخابات فقط پایگاه اجتماعی قوی حزب بود که به کمونیستها رأی داد.”
دلیل اصلی شکست حزب کمونیست بوهم و موراوی را بهطور گسترده به تصمیم این حزب در حمایت از دولت قبلی جمهوری چک نسبت میدهند. این دولت، دولتی ائتلافی بود با حزب پوپولیستی “آ ان او ۲۰۱۱” بهرهبری آندری بابیس و با ترکیب مجموعهای از سیاستهای حزبهای مختلف اما درنهایت محافظهکار. رومن میپذیرد که تصمیم به حمایت از این دولت خشم بسیاری را برانگیخت. او میگوید: “این بحث که آیا حمایت از دولت بابیس کار درستی بود یا خیر، در کنگره نیز مطرح گردید، زیرا آشکارا بهقیمت رأیهای ما تمام شد. ما این را از پیش میدانستیم و اگر هم به گذشته بنگریم میبینیم زمانی که کمونیستهای فرانسوی و ایتالیایی وارد دولت شدند برایشان هزینه در بر داشت، هزینهای بسیار گران.”
در مورد سوسیالدموکراتهای جمهوری چک که برخلاف کمونیستها وارد ائتلاف رسمی با بابیس شدند، رومن میگوید که آنان درنهایت تمام کرسیهایشان را از دست دادند چون “اعتماد مردم را از دست دادند.” او میگوید سوسیالدموکراتها تنها “از دو ماه پیش از انتخابات بود که مانند یک نیروی سیاسی چپ رفتار میکردند و در واقعیت امر “اپورتونیست” بودند. رومن هشدار میدهد: “من یک آدم منفی نیستم. حزب سوسیالدموکرات قدیمیترین حزب در جمهوری چک است. سوسیالدموکراتها در نقشه سیاسی اینجا جایگاه خودشان را دارند و من مطمئن هستم که فعالیتهایشان را از سر خواهند گرفت، ولی باید از طریق اشخاصی جدید و با سیاستهایی جدید.”
بهنظر رومن حزب کمونیست اما بههنگام تصمیمگیری درباره حمایت پارلمانی از دولت بابیس، در تنگنا قرار داشت. او می گوید: “از نظر ما، بد نیست به خاطر داشته باشیم که تشکیل دولت با مشکل همراه بود. هفت ماه طول کشید. ما باید تصمیم میگرفتیم، [بنابراین] ابتدا اصرار داشتیم که داشتن یک دولت بهمنزله یک نیاز برای کشور جمهوری چک بود. انتخاب ما بین بد و بدتر بود. بنابراین ما بهتر از بدتر را انتخاب کردیم.”
حزب کمونیست ناپسندیده بودن این تصمیم حزب از سوی مردم را چگونه توانست گردن بگیرد؟ رومن معتقد است که دگرگونی نسلها و جناحها که در کنگره فوقالعاده رخ داد، بخشی از پاسخ است. او میگوید: “باید اعتراف کنم که اگرچه وجود فراکسیونهای مختلف بر طبق اساسنامه حزب ممنوع است ولی واقعیت امر این است که دو فراکسیون در حزب وجود دارد. یک گروه که عموماً “محافظهکار” نامیده میشوند و از جانب [جوزف] اسکالا – نایبرئیس سابق حزب- و گروه دیگر “پیشروها” بهرهبری کونکنا، نماینده پارلمان اروپا، رهبری میشوند. بحثی نیست که او پیروزِ انتخاب کنگره بوده است و صادقانه بگویم، ما به این انتخاب احترام میگذاریم. من نمیخواهم پیشبینی کنم که او موفق خواهد شد یا نه ولی او تنها کسی است که پیرامون خود تیمی از نسل جوان و میانسال دارد. حزب، بدون شک، به تغییر و تجدیدقوا در میان اعضا و رهبری نیاز دارد.”
رومن که در دهه شصت زندگی خود است، تلاشهای نسلهای قبلی حزب را نادیده نمیگیرد ولی اظهار میدارد که حزب شدیداً به جذب رأیدهندگان و فعالان جوان نیازمند است: “میانگین سنی اعضای حزب در پراگ ۸۰ سال و در جمهوری چک ۷۰ سال است. ما در کارزار جذب جوانان در مقام هواداران حزبی موفق نبودهایم.”
او میگوید، این امر نیز بسیار مهم است که کمونیستها نمایندهٔ جوانان رأیدهنده نیز باشند “زیرا اگر صادقانه درنظر بگیریم روند تصمیمگیریها برای تأمین آینده آنان است.” شکست انتخاباتی اخیر پیامدهایی آشکار برای امور مالی حزب خواهد داشت. رومن تأکید میکند که “نهتنها بر مرکز حزب و رهبری، بلکه بر ایالات که پایگاه عمده حزب هستند نیز تأثیر خواهد گذاشت.” درعینحال او امیدوار است که رهبری جدید بتواند رأیدهندگان جوان را جذب کند: “بهنظر من کونکنا یک سیاستمدار بسیار بااستعداد است. او در دادن پاسخهای سرراست استعداد دارد و این همان چیزی است که جوانان میخواهند بشنوند.”
رومن در این میان نگران است که حضور نداشتن نیروهای چپ در پارلمان چک موجب نادیده گرفتن حقوق بخشی از مردم جمهوری چک شود. “تعداد یک میلیون رأی از دست رفت که در شرایط عادی از حامیان نیروهای چپی بودند که به پارلمان راه نیافتند. اینان عمدتاً رأیدهندگانی هستند که هماکنون خواستها و نظراتشان در پارلمان مطرح نخواهد شد.” این موضوع کار حزب را در پیشبرد برنامهاش دشوارتر میکند. رومن میگوید: “اینجا یک وضعیت انقلابی برقرار نیست. آنچه ما تبلیغ میکنیم و از آن دفاع میکنیم و تلاش میکنیم تا به مردم توضیح دهیم این است که همه ساختارها و شاخههای اقتصاد زیر کنترل دولت باشد، همانطور که هماکنون در ارتباط با منابع انرژی میبینیم. دولت قدرت آن را دارد که از مسئولیتهای قانونیاش استفاده کرده و بر تصمیمهای شرکت اصلی [منابع انرژی] که در مالکیت دولت است تأثیر بگذارد. این را با این واقعیت که همه سیستمهای تأمین آب ما در شرایطی بسیار بد در مالکیت فرانسویها یا اسپانیاییها قرار دارند باید قیاس کرد. بیم دیگر ما این است که نیروهای ضد کمونیستی هماکنون در پی سرکوب حزب و هواداران سلف آن یعنی حزب کمونیست چکسلواکی برآیند. رومن خاطرنشان میکند که حزبهای کمونیست در دیگر کشورهای اروپای شرقی ممنوع شدهاند و “سؤال این است که آیا ما قدرت مقاومت خواهیم داشت؟ حتی اندکی پیش از انتخابات، در پارلمان پیشنهاد شد که قانونی تصویب شود تا حقوق بازنشستگان شاغل در رژیم سابق (مانند اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست یا کارمندان نیروهای امنیتی) کاهش یابد. این طرح میتواند هماکنون که نیروهای راست نهتنها در پارلمان بلکه در مجلس سنا هم اکثریت مطلق را دارند در دستور کار قرار گیرد.
رومن قاطعانه بر این نظر است که حزب کمونیست بوهم و موراوی همانند دیگر حزبهای چپ اروپایی در دوران پس از شکستهای سنگین مبادا دچار انشعاب شود. حزب کمونیست بوهم و موراوی هماکنون با رقیبی جدید بهنام حزب “چپ” که سال گذشته با ادغام دو “حزب ابتکار چپ واقعی” و “حزب سوسیالیسم دموکراتیک” – حزبی که کاندیداهای انتخاباتیاش در گذشته بیشتر در لیست کاندیداهای حزب کمونیست بوهم و موراوی حضور داشتند- تشکیل شد روبرو است.
بهنظر میرسد که حزب چپ جمهوری چک از حزب چپ آلمان الگوبرداری شده است، ولی این حزب در انتخابات اکتبر فقط چند صد رأی بهدست آورد. بهگفته رومن “این حزب بسیار کوچک است ولی ما برای همکاری با آن آمادهایم. فعلاً تصمیمی برای تغییر نام حزب کمونیست بوهمیا و موراویا وجود ندارد، ولی ما در سال آینده انتخاباتی در پیش رو داریم که ممکن است زیر نام “اتحاد چپ” یا فقط با نام “حزب کمونیست” در آن شرکت کنیم که هنوز جای بحث و گفتوگو دارد.”
رومن همچنین از تأثیر “سیاستهای هویتی” در ایجاد شکاف بین نیروهای چپ در سراسر اروپا نگران است. او از دیگر حزبهای چپ اروپایی بهدلیل اولویت دادنشان به چنین سیاستهایی انتقاد میکند و تأکید میکند که حزب کمونیست بوهم و موراوی “حزبی است که میکوشد تا از منافع اکثریت قریب بهاتفاق مردم دفاع کند.” آیا او فکر نمیکند که میتوان از آزادی گروههای زیر ستم حمایت کرد و درعینحال به مبارزه طبقاتی هم پرداخت؟ پاسخ رومن حاکی از آن است که حزب همچنان در تلاش است تا به مقولاتی بپردازد که نیروهای چپ در بسیاری از بخشهای اروپا بهصورتی قطعی در برنامهشان قرار دادهاند. او میگوید: “اگرچه ما به حقوق اقلیتها احترام میگذاریم، ولی علاقهای به این ظاهرسازیها نداریم و از چنین راهکردی حمایت نمیکنیم.” او همچنین میگوید که کمونیستها در عوض، بر “جهانیشدگی و تأثیرش بر زندگی مردم عادی” باید تمرکز کنند. او میافزاید: “ما در اینجا مشکلهایی بزرگ مانند افزایش بهای انرژی و تورم ۵ یا ۶ درصدی و مسائل دیگر داریم. نیروهای چپ پیرامون موضوعهای مشترک اصلی باید متحد شوند.”
[بهنقل از:روزنامه مورنینگ استار، نشریهٔ جنبش کارگری بریتانیا، ۲۳ نوامبر ۲۰۲۱ / ۲ آذرماه ۱۴۰۰].به نقل از “نامۀ مردم” شمارۀ ۱۱۴۴، ۱۵ آذر۱۴۰۰