آمریکای لاتین علیه امپریالیسم ایالاتمتحده رأی میدهد
در ماه گذشته کنشگری و پیکار دموکراتیک در سراسر آمریکای لاتین توانست بسیاری از ترفندهای سیاسی دولت ایالاتمتحده را نقش بر آب سازد. در دو انتخابات ریاستجمهوری در دو کشور نیکاراگوئه و هندوراس نیروهای چپ حزبهای جناح راست دلخواه واشنگتن دی سی را بهشکست کشاندند. سپس، در انتخابات منطقهای و محلی در ونزوئلا، حزب حاکم سوسیالیست متحد (PSUV) اپوزیسیون متحد را در اکثر استانها شکست داد و از ۲۳ فرمانداری ۱۹ تای آن را از آنِ خود کرد. در همان حال، در کوبا نیروهای انقلابی عملیات برنامهریزیشده برای تغییر رژیم ایالاتمتحده را بیاثر ساختند. این دستاوردها پُرشورترین نمونه از بهرهمندی نیروهای چپ بهشمار میروند، اما تنها اینها نیستند. در بخش مخروطی شکل نقشهٔ جغرافیایی آمریکای جنوبی، در کشورهای شیلی و آرژانتین، نیروهای چپگرا در پای صندوقهای رأی نقش برجستهای را بازی کردند. در شیلی، در دور نخست انتخابات ریاستجمهوری، گابریل بوریک، نامزد نیروهای چپ، ائتلاف Apruebo Dignidad (تأیید کرامت) را به مقام دوم در دور اول پس از حوزه آنتونیو کاست، نامزد فاشیست راست، رساند. بوریک، یک سیاستمدار چپ میانه و از سوی حزب کمونیست شیلی حمایت میشود. درحالی که رأیدهندگان خود را در برابر نیروهای فاشیست برای دور دوم در ۱۹ دسامبر ( ۲۸ آذرماه ۱۴۰۰) آماده میکنند، بوریک در نظرسنجیهای انتخاباتی در میان دیگران پیشتاز است. در کشور همسایه، آرژانتین، ائتلاف چپ میانه حاکم بهنام فرنته د تودوس (جبهه همگان) بهرهبری رئیسجمهور آلبرتو فرناندز، دچار شکست سنگینی شد. در شهرهای بوئنوسآیرس و لاپامپا، این جبهه برای نخستین بار پس از ۴۰ سال مجلس سنا را از دست داد، اما بااینهمه و باوجود ناامیدی زیاد این جبهه در مذاکراتش با صندوق بینالمللی پول توانست اکثریت خود را در مجلس نمایندگان حفظ کند. پیروزی بوریک، در زادگاه نئولیبرالیسم یعنی شیلی، برای قشر ممتاز و ثروتمندان بانفوذ (الیگارشی) آمریکای جنوبی آشفتگی فراوانی بهوجود خواهد آورد.
در هر یک از این موردها، از هندوراس گرفته تا شیلی، بهدلیل دستیابی نیروهای چپ به دستاوردهایی چشمگیر، پایههای حزبهای راست و واشنگتن بهلرزه درآمدند. جبههٔ آزادیبخش ملی ساندنیستها (FSLN) در نیکاراگوئه بهرهبری دانیل اورتگا با دریافت ۷۶ درصد از رأیها در برابر ۱۴ درصد نزدیکترین رقیب خود را شکست داد. باوجود متهم ساختن دولت به اعمال سرکوب، از مدیریت جبههٔ آزادیبخش ملی ساندنیستها بهرغم بحران همهگیری حمایت گستردهای وجود داشته است. در انتخابات کشور همسایه، هندوراس، نیروهای چپ، با اتحاد در ائتلاف آزادی و اتحاد بهرهبری سیومارا کاسترو توانستند بر حزبهای طرفدار کودتای ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) پیروز شوند. این دومین شکست و طرد کودتای آمریکایی از رأیهای کسب شده در آمریکای لاتین است. شکست کودتای نخست در اوایل امسال در بولیوی بود که رأیدهندگان رژیم برآمده از کودتای ۲۰۱۹ (۱۳۹۸) را رد کردند و پیروزمندانه دولت جنبش به سوسیالیسم را بازگرداندند.
در ۱۶ ژوئن ۲۰۲۱ (۲۶ خردادماه ۱۴۰۰) جو بایدن، رئیسجمهور ایالاتمتحده، گفت: ” اگر بقیه جهان ایالاتمتحده را کشوری میدید که بهطور مستقیم در انتخابات کشورهای دیگر مداخله میکند و همه از آن باخبر بودند چگونه میشد؟” آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) ایالاتمتحده یک کتابخانه دیجیتال دارد که هرکسی میتواند به اسنادی دسترسی یابد که بدون شک نشاندهنده دخالت ایالاتمتحده در روند دموکراتیک ازجمله انتخابات در سراسر جهان از زمان پایان جنگ جهانی دوم است. در نیمکرهٔ غربی آمریکا، نمونههای بارز کودتای سازماندهی شده از سوی ایالاتمتحده در گواتمالا (۱۹۵۴ / ۱۳۳۳)، برزیل (۱۹۶۴ / ۱۳۴۳) و شیلی (۱۹۷۳ / ۱۳۵۲) و همچنین پولهایی که در انتخابات در شیلی (۱۹۶۴ / ۱۳۴۳)، نیکاراگوئه (۱۹۹۰ / ۱۳۶۹) و السالوادور (از ۱۹۸۲ / ۱۳۶۱به بعد) در اختیار نیروهای راست گذاشته شده است. کمک مالی به نیروهای دستراستی از سوی نهادهای دولتی ایالاتمتحده مانند آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده (USAID) و بنیاد ملی دموکراسی به این نیروها باعث گردیده است که این نیروها در عرصهٔ سیاسی جایگاه برتری داشته باشند. افشاگریای در فیسبوک- مدتزمانی نهچندان دور- به این موضوع اشاره کرد که زیرساخت این رسانه اجتماعی [آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده (USAID)] بهگونهای است که فعالیت تشنجآفرینان و اخلالگران در فضای مجازی را بهنیابت از نیروهای راست در بولیوی، برزیل، و هندوراس و نیز آنانی که در ایالاتمتحده جای دارند نادیده میگیرد. در چند سال گذشته، نهادهای دولتی ایالاتمتحده به سازماندهی و پرداخت هزینههای لازم برای به راهانداختن اقدامهایی خشونتآمیز در نیکاراگوئه و ونزوئلا دست زدند، درهمان حال هم به الیگارشی هائیتی چراغ سبز نشان دادند تا به تخریب روندهای دموکراتیک خود در این کشور ادامه دهد. در این رابطه جدای از اقدامهایی مخفیانه، امکان دسترسی به بایگانی سندهای دخالت آشکار ایالاتمتحده برای همگان وجود دارد.
دولت ایالاتمتحده، همزمان با انتخابات ریاستجمهوری نیکاراگوئه، قانون تحریم RENACER (تقویت پایبندی نیکاراگوئه به شرایط اصلاحات انتخاباتی) را برای مجازات این کشور بهتصویب رساند. سال گذشته، یک سند فاش شده از آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده نشان داد که ایالاتمتحده برای تضعیف دولت نیکاراگوئه، مداخله در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۱ ، و ایجاد “گذار سیاسیای ناگهانی” به نیروهای سیاسی مختلف ازجمله برنامه ‘”امداد پاسخگو به نیکاراگوئه” (RAIN) کمک مالی میکند. نیروهای مختلف در حاکمیت سیاسی ایالاتمتحده که در پی تضعیف قانونی انتخابات نیکاراگوئهاند آن را “پانتومیم [لالبازی] انتخاباتی” مینامند. شیوه بهکارگیری این ترفندها ساده است: مشروعیتزدایی از انتخابات و سپس استفاده از طیف وسیعی از ابزارهای تحریمی برای در چنگ گرفتن کنترل کشور تا زمانی که نیروهای سیاسی در رهبری کشور به خواستهای واشنگتن تن دردهند. این همان چیزی است که علیه نیکاراگوئه رخ میدهد و بهدلیلی در تعریف بایدن از دخالت در انتخابات نمیگنجد.
مداخله در ونزوئلا حتا شدیدتر است. تحریمهای شدید علیه این کشور که بهدست رئیسجمهور پیشین ایالاتمتحده دونالد ترامپ تشدید شد و از سوی بایدن حفظ شده، چالشهای مهمی را در برابر زندگی مردم ونزوئلا پدید آورده است. در این کشور نسبت به سایر کشورهای جهان انتخابات دموکراتیک بیشتری برگزار شده است. دولت رئیسجمهور نیکولاس مادورو، طی فرایندی درازمدت، با تمام مخالفان بهگفتگو نشست تا آنان را دوباره به کارزار انتخابات برگرداند. حزبها و گروههای مخالف دورهم جمع شدند و باهم در انتخابات شرکت کردند. بازهم در این انتخابات نتوانستند موج قوی چاویسم و آرمان انقلاب بولیواری را شکست دهند. حتا شخصیتهای ونزوئلایی موردعلاقه واشنگتن مانند خوان گوایدو برآمد انتخابات را پذیرفت و گفت که مخالفان باید متحد شوند و در آینده دوباره بجنگند. بااینوجود، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده، ادعا کرد که “آزار و آسیب مخالفان، سانسور رسانهها، و دیگر شیوههای غیردموکراتیک” روی داده است و اینکه که این انتخابات “نه آزاد و نه عادلانه” بود.
اعتبارزدایی از برآمد انتخابات در آمریکای لاتین از سوی واشنگتن- انتخاباتی که بهسود چپ پایان مییابد- به امری عادی تبدیل شده است.
کارزارهای اعمال فشار
دولت ایالاتمتحده هنگامی که نمیتواند از پس شکستی برآید، مانند انتخابات ریاست جمهوری پرو در ژوئن / خرداد- تیرماه سال جاری، به الیگارشی میپیوندد تا دولت چپ را تضعیف و ناتوان سازد. پدرو کاستیلو، رئیسجمهور جدید پرو، هماکنون هدف این کارزار فشار شدید قرار گرفت و ناچار شد هکتور بژار، وزیر امور خارجه خود را بهسبب خودداری از حمایت از تحریمها علیه ونزوئلا، به کنارهگیری وادار کند و تیمی “میانهرو” شامل پدرو فرانکه، وزیر اقتصاد و یکی از کارگزاران پیشین بانک جهانی را جایگزین هکتور بژار کند. دستهای پنهان سفارت ایالاتمتحده بهرهبری لیزا کنا، مأمور پیشین سیا، توانسته است بین پدرو کاستیلو و حزبش، بهویژه رهبر آن ولادیمیر سرون، شکاف ایجاد کند. کاستیلو هنوز در سمت خود باقی مانده، اما جنبش چپ که او را بهجایگاه ریاستجمهوری رساند بهناگزیر زیر سنگینی چنین فشاری از خواستهای خود کاسته است. چنین سازوکارهایی علیه دولت سیومارا کاسترو در هندوراس- کشوری که در آمریکای مرکزی پایگاه اصلی قدرت ایالاتمتحده بود- اعمال خواهد شد.
نیروهای چپ به ادغام خود در نهادهای منطقهایشان مانند جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (CELAC) روی آوردهاند. این بلوکی از کشورهایی است که در سال ۲۰۱۰ / ۱۳۸۹ تشکیل شد و بهآرامی در حال ایجاد وحدت سیاسی است و رهبران آن که ازجملهٔ آنان آندرس مانوئل لوپز اوبرادور، رئیسجمهور مکزیک، است در سخنانی به جایگزینی این نهاد در برابر سازمان کشورهای آمریکایی (OAS) زیرِ نظارت ایالاتمتحده اشاره کرده است. پیشرفت جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب در سطح بینایالتی و همچنین گسترش “ائتلاف بولیواری برای ملل آمریکای ما (ALBA-TCP) ” که به ابتکار فیدل کاسترو از کوبا و هوگو چاوز از ونزوئلا در سال ۲۰۰۴ / ۱۳۸۳برپا شد، بسیار چشمگیر است. این احتمال وجود دارد که هندوراس دوباره بهاین ائتلاف بپیوندد همانطور که بولیوی پس از شکست دادن کودتا به آن پیوست. این بسترهای بنیادی به کشورهای آمریکای لاتین اجازه میدهد تا خطمشیای را که در واشنگتن دی سی تنظیم نشده است بهپیش برند. درواقع، سیومارا کاسترو، رئیسجمهور هندوراس، نهتنها کشورش را به “ائتلاف بولیواری برای ملل آمریکای ما ” باز خواهد گرداند، بلکه این احتمال وجود دارد که اولین سفر خارجی او به پکن و نه واشنگتن باشد. رهبران حزب آزادی و اتحاد هندوراس بهصراحت اعلام کردهاند که بهجای اتکا به روابط تاریخی آن با ایالاتمتحده، مایلاند روابط تجاری نزدیکتری را با چین و سایر کشورهای آسیایی برقرار کنند. این پیروزیهای دموکراتیک بسیار مهماند، و پس از انتخابات برزیل و کلمبیا در سال ۲۰۲۲ / ۱۴۰۱ بسیار قدرتمندتر خواهند شد. در هر دو کشور برزیل و کلمبیا که اکنون سنگرهای جناح راست تندرو هستند، قرار است چپ به دستاوردهایی چشمگیر دست یابند. در برزیل، بازگشت لولا – رئیسجمهور قهرمان پیشین- کموبیش تضمین شده است. نظرسنجیها نشان میدهند که او بسیار جلوتر از هر ترکیبی از رقبای جناح راست است. پیروزی ژایر بولسونارو در انتخابات سال ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ با طرح یک پرونده جنایی ساختگی علیه لولا و جلوگیری از حضور او در انتخابات تضمین شد. چنین دستکاری و کاربرد نادرست از قانون دیگر کارایی نخواهد داشت. در همین حال، در کلمبیا، گوستاوو پرِتو، شهردار چپگرای پیشین شهر بوگوتا، پایتخت کلمبیا، نامزد پیشتاز ریاستجمهوری است. او باخشم کامل الیگارشی کلمبیایی روبرو خواهد شد، زیرا هرگز اجازه نداده است حتا یک لیبرال به این مقام دست یابد. پرِتو، چریک پیشین، در انتخابات گذشته مقام دوم را کسب کرد و این بار درصورتیکه بتواند کل چپ را متحد کند و از زنجیره گسترده اعتراضها علیه دولت رئیسجمهور ایوان دوک بهرهگیری کند قرار است دستاوردهایی مهم کسب کند. اگر لولا در برزیل و پرِتو در کلمبیا پیروز شوند، پایگاههای عمده فرساینده و ویرانگر وابسته به قدرت ایالاتمتحده در آمریکای جنوبی زدوده خواهند شد.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۴۵، ۲۹ آذر ۱۴۰۰