مسایل بین‌المللی

بازی آمریکا و ناتو با آتش در کارزار علیه روسیه

رسانه‌های عمدهٔ آمریکا، به رهبری نیویورک تایمز و شبکهٔ تلویزیونی ام‌اس‌ان‌بی‌سی، کارزاری راه انداخته‌اند که می‌تواند به اقدام نظامی ناتو و آمریکا علیه روسیه منجر شود. آنها ظاهراً می‌خواهند در کنار حمله‌های بی‌وقفه‌شان به چین، کارزار علیه روسیه را نیز به پیش ببرند. اگر گزارش‌های این رسانه‌های بزرگ را باور کنیم، “تجمع ارتش” روسیه در داخل مرزهای خود روسیه با اوکراین، باید دلیلی بر وجود خطر باشد. ولی این رسانه‌ها چیزی در مورد این واقعیت نمی‌گویند که نیروهای آمریکایی زیر چتر ناتو، در واقع در داخل اوکراین هستند و در آنجا ارتش راست‌گرای اوکراین را برای جنگ با روسیه آموزش می‌دهند. نیویورک تایمز روز دوشنبه ۶ دسامبر نوشت که اوکراینی‌ها رئیس‌جمهور طرفدار روسیه را در سال ۲۰۱۴ “برکنار کردند” و “بیش از پیش خواهان پیوستن کشورشان” به نهادهای غربی‌اند.

البته، آنچه واقعاً رخ داد این بود که آمریکا نام استپان باندرا، رهبر معروف فاشیست دوران جنگ جهانی دوم، را بر سر زبان‌ها انداخت تا پیروان وی را برای کودتا علیه ویکتور یانوکوویچ، رئیس‌جمهور “طرفدار روسیه”، که قبلاً مردم اوکراین انتخاب کرده بودند، وارد صحنه کند. جرم یانوکوویچ این بود که با تقاضای اتحادیه اروپا و صندوق بین‌المللی پول برای اجرای سیاست‌های ریاضت اقتصادی در اوکراین مخالف بود، و در عوض، از روسیه درخواست کمک اقتصادی کرده بود. این امر منجر به کودتای فاشیستی و برپایی دولت جدیدی شد که فعالیت حزب‌های سیاسی مخالف، از جمله حزب کمونیست را که از حمایت مردمی گسترده‌ای برخوردار بود، ممنوع کرد. این دولت کودتایی حتی استفاده از زبان روسی، زبان اول و اصلی بیش از ۴۰درصد مردم اوکراین را نیز ممنوع کرد. همچنین، در ازای حمایت نیروهای فاشیست از کودتا، به فاشیست‌های مشهور پاداش داد و آنها را به ریاست پلیس و ارتش منصوب شدند. سرکوب کردن زبان روسی و ترویج ناسیونالیسم افراطی در اوکراین از عناصر لازم در کارزار ضدروسی در اوکراین است. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور کنونی، با اینکه سال‌های زیادی به عنوان کمدین روسی‌زبان در اوکراین شهرت داشت، این روزها در مجامع عمومی به زبان اوکراینی صحبت می‌کند. اندکی پس از روی کار آمدن دولت جدید راست‌گرای اوکراین، صدها تن از رهبران و فعالان اتحادیه‌های کارگری توسط عوامل این دولت به قتل رسیدند. این دولت فاشیستی، که اکنون آمریکا آن راهگشای دموکراسی می‌خواند و از آن تمجید می‌کند، در میان جنایت‌های متعدد خود، فروش و استفاده از محصولات غذایی مناطق آلوده در نزدیکی رآکتور هسته‌یی چرنوبیل را که در سال ۱۹۸۶/۱۳۶۵ منهدم شد، آزاد کرد. دولت “طرفدار روسیه” که فاشیست‌ها آن را سرنگون کردند، فروش و استفاده از محصولات غذایی این مناطق آلوده به رادیواکتیو را ممنوع کرده بود.

مقالهٔ پیش‌گفتهٔ نیویورک تایمز به‌هیچ‌وجه به این موضوع اشاره نکرده است که هنگام فروریزی اتحاد شوروی، ناتو توافق کرده بود که قدمی به سمت شرق گسترش نیابد، ولی تقریباً بلافاصله پس از فروریزی اتحاد شوروی آن عهد را نقض کرد و نیروهای خود و آمریکا را به کشورهایی مانند لهستان، جمهوری چک، مجارستان، و کشورهای دیگر، که همگی بخشی از پیمان ورشو اتحاد شوروی بودند، برد. بدتر از همه اینکه ناتو نیروهای خود را به کشورهایی مثل لتونی و لیتوانی منتقل کرد که بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق بودند. جمهوری‌های شوروی سابق، مانند بلاروس، که با کنترل یا تهاجم ناتو مقابله می‌کنند، در نهایت با تحریم‌های شدید غرب روبه‌رو می‌شوند. و همان‌طور که گفته شد، اکنون ناتو و آمریکا آشکارا نیروهای نظامی را در داخل خاک اوکراین آموزش می‌دهند.

موشک‌های با کلاهک‌های هسته‌یی در آلمان مستقر شده‌اند که از لحاظ زمانی فقط ده دقیقه با مسکو فاصله دارند. این نیز یکی دیگر از موارد نقض توافق‌های پایان جنگ سرد در سی سال پیش است. اگر موشک‌های دارای کلاهک هسته‌یی به اوکراین منتقل شوند، مردم مسکو فقط کمتر از پنج دقیقه فرصت خواهند داشت تا واکنش نشان دهند و پناه بگیرند. تصور کنید اگر پایگاه‌های نظامی روسیه در کانادا، مکزیک، دریای کاراییب، یا مناطق دیگر بود، آمریکا چه واکنشی نشان می‌داد. آمریکا بیش از ۷۰۰ پایگاه نظامی در سراسر جهان دارد که بسیاری از آنها روسیه را از هر طرف احاطه کرده‌اند. در برابر، روسیه فقط یک پایگاه نظامی در خارج از مرزهای خود- در سوریه- دارد. بخشی از انگیزهٔ تهاجم احتمالی غرب به روسیه، پاسخ‌گویی به خواست‌های انحصارهای نفتی و گازی برای کنترل کردن بازار جهانی انرژی است. آمریکا با اعمال تحریم‌های مالی و اقتصادی، توسعهٔ خط لولهٔ انتقال گاز طبیعی از روسیه به آلمان و اروپا را در عمل متوقف کرده است. دلیل این کارشکنی، مسائل زیست‌محیطی نیست، بلکه وادار کردن اروپا به خرید گاز حاصل از فرایند “فرَکینگ”‌ یا شکست صخره‌های حاوی نفت با فشار آب (fracking) است که انحصارهای نفتی/گازی آمریکا تولید می‌کنند.

یکی از “نگرانی‌های” عجیبی که آمریکا در کارزار روس‌هراسی کنونی‌اش ابراز می‌کند، موضوع کنترل روسیه بر منطقهٔ کریمه روسیه است که از سال ۱۹۵۴/۱۳۳۳ جمهوری سوسیالیستی اوکراین و سپس جمهوری اوکراین کنونی با توافق مسکو آن را اداره کرده‌اند. هنگام فروریزی اتحاد شوروی، همهٔ کشورها و از جمله آمریکا، از ادامهٔ کنترل روسیه بر روی پایگاه دریایی با قابلیت حمل سلاح‌های هسته‌یی در کریمه حمایت کردند، زیرا نمی‌خواستند چنین پایگاهی به دست افراد غیرمسئول بیفتد؛ امری که اگر دولت فاشیستی کنونی در قدرت بود، حتماً رخ می‌داد. روس‌های کریمه که اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند، با مشاهدهٔ سیاست دولت فاشیستی اوکراین در پیگرد و اذیت و آزار روس‌های ساکن در سراسر این جمهوری خودمختار، در سال ۲۰۱۴ رأی به بازگشت ادارهٔ منطقه خود به روسیه دادند. بدین ترتیب، خطر احتمالی کنترل فاشیست‌ها بر پایگاه دریایی مزبور کاهش یافت. نظام سرمایه داری غرب برای مهار اقتصادی روسیه، تمام تلاش خود را می‌کند تا اوکراین را به پایگاهی علیه روسیه تبدیل کند. از دید روس‌ها، قوانین منع استفاده از زبان روسی در اوکراین و دعوت دولت آن کشور از کشورهای غربی برای اجرای مانورهای نظامی مشترک، اقدام‌هایی در همین مسیرند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، اخیراً در واکنش به احساسات بخش بزرگی از مردم روسیه، از جمله مخالفان سیاسی‌اش، نوشت: “اغراق نخواهد بود اگر پیامدهای روند همگون‌سازی نژادی اجباری کشور اوکراین علیه روسیه را با نتیجهٔ استفاده از سلاح‌های  کشتار جمعی مقایسه کنیم.”

اوکراین و روسیه صدها سال رابطهٔ نزدیکی با یکدیگر داشته‌اند. در واقع، کی‌یف، پایتخت کنونی اوکراین، مکان تاریخی تأسیس کشور روسیه در قرون وسطا بوده است. بسیاری از نویسندگان محبوب روسی، اهل اوکراین هستند. لئونید برژنف، رهبر سابق اتحاد شوروی، که از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۲ بر سر کار بود، اوکراینی بود. میلیون‌ها نفر اوکراینی و روس با هم پیوند خانوادگی دارند. نظرسنجی‌های منتشر شده در دولت راست‌گرای اوکراین نشان داده است که تعداد طرفداران و مخالفان عضویت اوکراین در ناتو برابر است. با این حال، نظرسنجی گروه‌های مستقل در سال ۲۰۱۲ نشان داد که فقط ۱۰ تا ۱۲ درصد مردم آن کشور از عضویت در ناتو حمایت می‌کنند. به همین دلیل است که دولت راست‌گرای اوکراین، سیاست‌های ضدروسی‌اش را با شدّت بیشتری به پیش می‌برد. جهان نمی‌تواند ساکت بماند و به ناتو و آمریکا فرصت دهد که کارزار خطرناک خودشان را علیه روسیه به پیش ببرند. جهان مسائل زیادی دارد که فقط از راه همکاری بین‌المللی حل‌شدنی است. دشمنی آمریکا و ناتو با روسیه فقط به سود نظامیان و انحصارهای بزرگ انرژی است که خود به وجود آورندهٔ بسیاری از مشکلات کنونی جهان‌اند.

جنگ‌طلبان و جنگ‌افروزانی که خواهان درگیری با روسیه‌اند، همان افرادی‌اند که با برنامه‌های اقتصادی بایدن برای حل مسائل داخلی مخالفت می‌کنند.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ  ۱۱۴۵، ۲۹ آذر ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا