پیروزی کشاورزان هند: آموزههایی از پیکار تودهای
پیروزی تاریخی مبارزه “کیسان” (زحمتکشان و کارگران کشاورزی، دهقانان، و کشتکاران) در وادار ساختن دولت راستگرای هندو به بازپسگرفتن سه قانون ضد مزرعهداران خُرد و طرفدار شرکتهای بزرگ، اهمیت راهکارهای پیکار تودهای را برجسته میکند.
قدرت جنبشهای متحد کشاورزان زیر رهبری “جبهه کشاورزان متحد” (SKM) دولت «نارندرا مؤدی» را در موضعی دفاعی قرار داد و مبارزه را بهطور خود بهخودی و پراکنده به پیکاری تودهای علیه حزب حاکم “بهاراتیا جاناتا پارتی” (بیجیپی) در دولت مرکزی و دولتهای محلیاش در استانهای دیگر فرارویاند.
این دگرگونی برآمدِ آگاهی و آموختههای زندگی واقعی خود “کیسان”ها در این زمینه است. بهپیش بردن خودپسندانه و سرکوبگرانه عملکرد سودورزانه شرکتهای بزرگ هنگامی که سیاستهای دولت رنج و مصیبت گستردهای را پدید آورده بود، باعث شد “کیسان”ها بهطور مستقیم و خودانگیخته در برابر سرکشی سردمداران حزب بیجیپی به روستاهای هاریانا و اوتارپرادش غربی بهپا خیزند. عمل وحشیانه در لاخیمپور خری (حمله با خودرو به معترضان که به کشته شدن هشت نفر و خشونت پس از آن منجر شد) نماد هر دو واقعیت بود: سازماندهی و ایستادگی زحمتکشان و واکنش وحشیانه بیجیپی.
این توان نهفته در راهکارهای پیکار تودهای همچون تلنگری دگرگونساز برای برهم زدن و تغییر وضعیت موجود، با توجه به پیوند کنونی نیروهای سیاسی و طبقاتی که به سود خواستههای شرکتهای بزرگ عمل میکند و چارچوبهای سیاست نولیبرالی را پیش میبرد، اهمیت بیشتری مییابد.
نیروهای چپ و بهویژه حزب کمونیست هند (مارکسیست) [CPI-M] در حمایت از مبارزه و چالشهای زحمتکشان و دهقانان با معضلات موجود پایبند و استوار بوده و تشکیلات حزبی در رابطه با فشارهای روانی و معیشتی ناشی از نابسامانی کشاورزان و کشاورزی از هرگونه چارهاندیشی و یافتن راههای برونرفت کوتاهی نورزیدهاند.
حزبهای سیاسی مخالف [اپوزیسیون] بدون توجه به موضعهای پیشین خود ناچار شدند به پسنشینی و حمایت از مبارزه و خواستههای کشاورزان تن دردهند. این رویداد همچنین توان نهفته در راهکارهای پیکار تودهای برای پیشبرد هدفهای مردمی را نشان میدهد.
این نیز درست است که “کیسان”ها در وابستگیهای طبقاتیشان یکدست نیستند. مشارکت سازمانیافته و آگاهانه بخشهای تهیدستتر “کیسان”ها با هدایت سازمانهایی مانند “کیسان سبها”ی سراسر هند (جبهه کشاورزان کمونیست) و همچنین همبستگی اتحادیههای کارگری و اتحادیههای کارگران کشاورزی باعث گردید که از بیراهه رفتن این جنبش اعتراضی و تبدیل به جنبشی که تنها گرفتاریهای بخش داراتر کشاورزان را در نظر دارد- آنگونه که دولت مؤدی بر آن چنین انگی زده بود- جلوگیری کند.
ناگفته پیدا است که بخش وسیعی از دهقانان تهیدست پس از فروش فراورده هایشان اضافه محصول چندانی برای فروش برایشان باقی نمیماند. بهاینترتیب رویهمرفته از مزایای قانون یارانهای دولت بهنام ‘قیمت حمایت حداقلی’ و چرخه خرید و تأمینهای تدارکاتی کنار گذاشته شدهاند. دولت مؤدی با این تدبیر چرند و بیمایه که شرکتهای بزرگ قیمتهای بهتری را برای “کیسان” های فقیرتر پیشنهاد میکنند تلاش کرد مردم را بفریبد، اما این تلاش بهمنظور ایجاد چنددستگی در میان “کیسان”ها به شکستی نامنتظره انجامید. بیگمان خواستهای این بخش بزرگ کشاورزان و دهقانان با مرحله جدید مبارزه اعلام شده از سوی “جبهه کشاورزان متحد” که شامل داشتن حق حداقل قیمت حمایتی در سراسر هند و طیف گستردهتری از فراوردههای کشاورزی در کنار سایر گرفتاریها است بهشیوهای جامع رسیدگی خواهد شد. از دیدگاه اجتماعی نیز بهویژه نقش زنان روستایی در این جنبش بااهمیت است. این جنبش توانست مبارزه زنان برای بهرسمیت شناخته شدن حقوق زنان کشاورز را پُرتوانتر کند. اینها جوانههای سبزیاند که در خاک کنشگری پیکار تودهای ریشه دواندهاند. این جنبش حتا در ناحیه و مناطقی که تا آن زمان بیرون از محدوده فعالیت مانند پانچایاتها (مجمع بزرگان جامعه رایج در بخشهایی از شمال هند) بودند راه یافته است. اما آنها هنوز جوانههای سبز هستند. آنها به شرایط مطلوبی نیاز دارند تا شکوفا شوند. این نیز تنها با تقویت کنشگری پیکار تودهای میتواند فرارسد.
نخستوزیر پس از شکست به پرخاشگری و بیهودهگویی روی آورد.
در سخنرانی مؤدی که در آن پس گرفتن سه قانون اصلاحات اعلام شد به پشیمانی و تأسف از شهید شدن بیش از ۷۰۰ کشاورز در این مبارزه هیچ اشارهای نشد. هیچ تضمینی برای انصراف از پیگیری پروندههای ساختگی علیه کشاورزان نشد. هیچ اشارهای مبنی بر عذرخواهی برای به کار بردن سخنان ناروا و زننده در آن نبود.
رهبران حزب بیجیپی کشاورزان و زحمتکشان اعتراضکننده را به تروریست، خائن، غارتگر، اخلالگر، دروغگو، و کلاهبردار متهم کردند. یکی از آنان که در رویداد هولناک لاخیمپور خِری دست داشت هنوز در هئیت دولت مرکزی در سمت خود باقی است. مؤدی دراینباره به سکوتی گوشخراش ادامه داد. نخستوزیر در سخنرانیاش هنگام دفاع از سه قانون، با مخدوش کردن حقیقت گفت متأسف است که نتوانسته ‘”برخی” از کشاورزان را مجاب کند. این پرسش پیش میآید: اگر این قانونها خوباند، و اگر تنها برخی از کشاورزان با آن مخالفت کردهاند، پس چرا این قانونها پس گرفته میشوند؟
برای سردرآوردن از پاسخ به این پرسش نیازی به یک دانشمند علوم سیاسی نیست. دلیلش را در پیامدهای سیاسی عظیم ادامه مبارزه “کیسان”ها در انتخابات آتی بهویژه در استانهای اوتارپرادش و پنجاب، پایگاههای قدرت این جنبش اعتراضی، باید یافت. پیام نخستوزیر در دفاع از قانون، حتا در هنگام پس گرفتن آنها، از سوی کشاورزان رسا و شفاف شنیده شد: اگر فرصت پیش آید، دولت دوباره برای بهتصویب رساندن این قانون تقلا خواهد کرد، این تقلا در صورت پیروزی در انتخابات دولت مرکزی بیشتر هم خواهد شد.
هماکنون یکی از رقیبان اصلی حزب بیجیپی برای پیروز شدن در استان اوتارپرادش، از حزب ساماجوادی، این شعار را مطرح کرده است: “نیت آنها شرافتمندانه نیست، آنها قانون[سه قانون] را پس از انتخابات بازخواهند گرداند.”
بیانیه “جبهه کشاورزان متحد” نشان میدهد که معترضان تا زمانی که دولت برای حداقل قیمتهای حمایتی یعنی مهمترین موضوع در بطن این پیکار، تضمینی قانونی نداده است، از مبارزه دست نخواهند کشید. خواستهای دیگری نیز از سوی رهبران “کیسان” مطرحشده که بسیاری از آنها نسبت به این اعلامیه ابراز تردید کردهاند. بیاعتمادی به دولت بسیار بالاست. بنابراین اگر حزب بیجیپی فکر میکرد که میتواند با این حرکت خواستهای “کیسان” را از کارزار انتخاباتی حذف کند، ممکن است با واکنشی ناخوشایند روبرو شود.
دلیل دیگری برای بدبینی نسبت به حرکت بیجیپی وجود دارد. در استان اوتارپرادش، بهویژه اوتارپرادش غربی، درست پیش از آخرین انتخابات مجلس، شورشهای جمعی محلی بر پا شد که فایده انتخاباتی بسیاری برای حزب بیجیپی بهارمغان آورد.
از آنجایی که لحظهشماری برای انتخابات از هم اکنون آغاز شده است، حزب بیجیپی مصمم است با استفاده از زرادخانهای حاوی شعارهایی مسموم و تفرقهافکنانه، کارزارهایی که اقلیتها را بهبهانه “جهاد عشق” (ادعاهایی مبنی بر اینکه مسلمانان نهضتی برای ازدواج با زنان هندو و دگرکیشی بهراه انداختهاند)، کارزارهای خشونتآمیز ضد سلاخی گاو، و دادن مجوز به پلیس برای دستگیری جوانان مسلمان به میل خود، در میان تودههای محلی ناسازگاری و جدایی پدید آورد.
کارزار هدف قرار دادن تودههای محلی سست و ناکارآمد بوده است. اتحاد “کیسان”ها در میان گروههای مذهبی و کاستها همچون راهبندی در برابر راهبرد غیرواقعبینانه انتخاباتی حزب بیجیپی عمل کرده است. این حزب امیدوار است که با پذیرش خواستههای “کیسان” در شرایط کنونی، بتوانند این موضوع را از سر راه بردارند و شانس بیشتری برای پیشبرد برنامه تفرقهانگیز خود داشته باشند. اگر دولت آموختههایی را که “کیسان”ها در اختیارشان گذاشتهاند به کار گیرد، برای هند مفید خواهد بود.
یک: زورگویی و تهدید با تکیه بر قدرت اکثریت نمایندگان در مجلس میتواند هزینهبر باشد. اگر دولت لایجهها را به کمیته دائمی میفرستاد، اگر از کشاورزان نظرخواهی میکرد، اگر روند رأیگیری عادلانه را پاس میداشت، این وضعیت پیش نمیآمد. لایحهها در شکل کنونی خود تبدیل به قانون نمیشدند.
دو: بیاعتنایی و اهانت به صداهای مخالف برآمدی وارونه دارد. این دولت از همان ابتدا تمام توان خود را برای بدنام کردن کشاورزان و دیگران مانند مدافعان عدالت برای آدیواسیها (ایل و تبارهای بومی هند) و دالیتها (بومیان راندهشده از نظام کاستی یا طبقهای آیین هندو) و اقلیتهایی که “نکسالیتهای شهری” (شورشیان مائوئیست) نامیده میشوند و به زندان میافتند و رهبران کشاورزان نیز که عنصرهای ضد ملی شناخته میشدند به کار گرفت.
سه: نیازی به توضیح ندارد که: طبقههای زحمتکش هند، “کیسان”ها، و کارگران با شهامت خود نشان دادهاند که دیکتاتوری کارایی ندارد، دیکتاتوری را میتوان شکست داد.
پیروزی جنبش “کیسان” پیامدهای گستردهتری دارد و به خودایستایی همه آنانی که طرفدار عدالت و ارزشهای دموکراسی و سکولاریسم نمود یافته در قانون اساسیمان هستند، میدان فراخی خواهد داد.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۴۵، ۲۹ آذر ۱۴۰۰