حق تشکلیابی زحمتکشان فکری باید بهرسمیت شناخته شود!
کانون نویسندگان ایران در مقام یکی از نهادهای مدافع حقوق صنفی نویسندگان و زحمتکشان فکری باید از حق فعالیت آزاد برخوردار باشد!
با قتل عمدی بکتاش آبتین، عضو فعال و برجستهٔ کانون نویسندگان ایران در زندان جمهوری اسلامی، دیگر بار اهمیت حقوق و آزادیهای دموکراتیک ازجمله آزادی بیان و اندیشه همراه با خواست حقوق صنفی- رفاهی و سیاسی نویسندگان و هنرمندان در جایگاه بخشی از طیف زحمتکشان فکری جامعه ما، در سطحی گسترده در کشور مطرح شد.
در این رابطه کانون نویسندگان ایران در بیانیهای که بهمناسبت جان باختن بکتاش آبتین منتشر کرد نوشت: “مردم ایران! آزادیخواهان ایران و جهان! حاکمیت آزادیستیز بکتاش آبتین را بهقتل رساند. بکتاش آبتین (۱۳۵۳- ۱۴۰۰) شاعر، فیلمساز، و عضو دلاور و برجستهٔ کانون نویسندگان ایران را سرکوبگران آزادیکُش عامدانه بهقتل رساندند. …”
نهاد فرهنگی و صنفی کانون نویسندگان ایران با همه فرازوفرودها و سایهروشنهای حیاتش در راه اعتلای فرهنگی و دفاع از حقوق صنفی نویسندگان در مقام بخشی از زحمتکشان فکری جامعهٔ ما در دوران رژیم شاه نیز همانند امروز زیر فشار و در پیگرد امنیتی قرار داشت. برخی از چهرههای فعال و بنیادگذاران این نهاد صنفی در دو حکومت سلطنتی و جمهوری اسلامی در بسیاری موارد بهبند کشیده شده و در معرض اهانت، آزار، و سالها زندان قرار گرفتهاند. این کانون همچون دیگر نهادهای صنفی مخالف استبداد در خلال چهار دههٔ گذشته با ترور، شکنجه، زیر نظر بودن مدام، فشارهای روحی و جسمی، و ممنوعیت فعالیت هنری و فرهنگی و اجتماعی از سوی ارگانهای امنیتی روبهرو بوده است.
بکتاش آبتین همانند دیگر زحمتکشان فکری و یدی میهنمان از این حق بدیهی و انکارناپذیر نیز بر اساس منشور جهانی حقوق سندیکایی برخوردار بود که طبیعتاً و بی کسب اجازه و بدون نظارت مقامهای دولتی در نهادی صنفی فعالیت داشته باشد. او بدون تملق و چاپلوسی از حکومت جمهوری اسلامی با اعتقاد به حقوق راستین مردم ازجمله مخالفت با سانسور به روشنگری و مبارزهای ثمربخش بهمنظور تحقق آزادی اندیشه، بیان، و قلم همت گماشته و همچنین در دفاع از حقوق صنفی نویسندگان در کانون نویسندگان ایران فعالیت میکرد. زندهیاد آبتین بههمین جرم به بیدادگاه کشانده شد و جانش را در راه آزادی بیان از دست داد. رژیم ولایت فقیه با قتل عمدی بکتاش آبتین در نمونهٔ دیگری از بیاعتنایی به منشور جهانی حقوق سندیکایی و با به زیر پا گذاشتن تمامی موازین اجتماعی و اخلاقی نشان داد که مخالف فعالیت مستقل نهادهای صنفی مدافع منافع طبقه کارگر و همه زحمتکشان فکری جامعه ماست.
حکومت جمهوری اسلامی بهاین ترتیب دشمنی کینتوزانهاش با فعالیت آزاد نهادها و سندیکاهای مستقل و همچنین ستیز با حقوق و آزادیهای دموکراتیک فردی و اجتماعی را آشکار کرد. زحمتکشان میهنمان با اینگونه اقدامهای سرکوبگرانه به اهمیت هرچه بیشتر اتحاد بین زحمتکشان فکری و یدی بهمنظور احیا و برپایی نهادها و سندیکاهای مستقل کارگری نیز تشکلهای مرتبط با امر زحمتکشان فکری بههدف دستیابی به حقوق چپاول شدهشان پی بردهاند و استوار و قاطع به مبارزه ادامه میدهند. زحمتکشان فکری جامعه بهشمول نویسندگان و هنرمندان باید از حق تشکلیابی مستقل برخوردار باشند بیآنکه از سوی نهادهای امنیتی زیر نظارت، در پیگرد، زیر شکنجه، در حصار زندانها قرار گیرند.
به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۵۵، ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۰