مسایل سیاسی روز

رژیم «ولایت فقیه» زمینه‌ساز فرار سرمایه‌های ‌انسانی

بر اساس گزارش‌های انتشار یافتهٔ رسانه‌ها، آمار تقاضای مهاجرت در سال‌های اخیر افزایش یافته است و مؤسسه‌های ترجمه (دارالترجمه‌ها) از چند برابر شدن مراجعه به آن‌ها برای ترجمه مدارک لازم به‌منظور مهاجرت خبر می‌دهند. علت عمدۀ خروج این نیروهای انسانی از کشور و پناهنده شدن یا کسب مجوز اقامت غالباً در آمریکا و کانادا و اروپا، دستیابی به وضعیتی نرمال برای تحصیل، اشتغال، و اقامت است که به‌دلیل دشوارتر و ‌تحمل‌ناپذیر شدن شرایط برای تحصیل و اشتغال و زندگی از سوی دست‌اندرکاران و کارگزاران رژیم و سیاست‌های‌شان در میهن‌مان ایجاد شده است. حاکمان جمهوری اسلامی واقعیت‌های عینی جهان معاصر و دستاوردهای تمدن بشری در عرصه‌های مادی و معنوی ازجمله در زمینۀ پیشرفت همه‌جانبهٔ علم و فن را نادیده گرفته و بر این باورند که ایران را بایستی تنها در چارچوب نگاه تنگ‌نظرانه و معیارهای تفکر واپس‌گرای خود اداره کنند. با چنین طرز تفکری نه‌تنها به سرمایه‌های انسانی و استعدادهای کشور حداقل ارج لازم را ننهاده‌اند، بلکه با اعمال فشارهای گوناگون وضعیتی طاقت‌فرسا در همهٔ عرصه‌های زندگی برای فرزندان میهن ما به‌وجود آورده‌اند. تسلط سرمایه های نامولد مالی-تجاری بر شئون اساسی اقتصاد ملی و اعمال سه دهه برمانه های نولیبرالی در کنار سیاست‌های مخرب سران‌ رژیم و یکه‌تازی نیروهای سرکوبگر، نبود آزادی‌های فردی-اجتماعی و عدم امنیت عمومی و شغلی و از بین رفتن امید به آینده ازجمله عامل‌های مهم مهاجرت از کشور هستند. آمارهای رسمی جمهوری اسلامی نیز حاکی از آن است که مهاجرت هم‌میهنان ما طی سال‌های اخیر رو به‌افزایش است. در این ارتباط، سایت خبر آنلاین،  ۲۹  دی‌ماه ۱۴۰۰، گزارشی منتشر کرده است که بنا بر آن روند مهاجرت به‌طور مستمر ادامه داشته است. در این گزارش ازجمله آمده است: “مهاجرت از ایران طی دو سال گذشته روندی صعودی پیدا کرده که عموماً به‌دلیل مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور و جذابیت‌های کشورهای مقصد است.”  گزارشگر خبرآنلاین اکثر مهاجران را از قشر روشنفکر و تحصیل‌کرده دانسته و از خروج آنان به‌عنوان خروج سرمایه انسانی یاد می‌کند و تأثیرات آن را برای میهن ما مخرب می‌داند. سایت “دویچه‌وله” به‌زبان فارسی، ۲۹ دی‌ماه ۱۴۰۰، در ‌گزارشی به اظهارات مترجمان و مدیران دارالترجمه‌ها و ارزیابی آن‌ها پرداخته و نوشته است: “وجه مشترک در همه‌کسانی که می‌خواهند مهاجرت کنند ناامیدی است. تجربه ۱۵ ساله نشان می‌دهد [آنانی که] از اوضاع کشور ناامید هستند [دست به مهاجرت می‌زنند]. میزان درخواست‌ها برای ترجمه مدارک طی یکی دو سال گذشته افزایش یافته و نسبت به ۱۰ الی ۱۵ سال پیش خیلی بیشتر شده است.” این درحالی است که سران رژیم از ضرورت بازگشت مهاجران و امکان و تضمین امنیت آنان سخن می‌گویند.

غلامحسین محسنی‌اژه‌ای، رئیس قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران، در جلسه شورای‌عالی قضایی، دوشنبه ۱۸ مردادماه ۱۴۰۰، درباره بازگشت ایرانیان مقیم خارج به کشور گفت: “هیچ ایرانی که تبعهٔ ایران و اکنون در خارج از کشور است، ممنوع‌الورود نیست و منعی برای بازگشت به کشور ندارد.” این سخنان درحالی مطرح است که هستند کسانی از هم‌وطنان ما حتی با پاسپورت و ویزا از ایران خارج شده‌اند- و برخی‌شان هم در طول اقامت‌شان در خارج چندین‌بار به ایران رفت‌وآمد داشته‌اند- در سال‌های اخیر دستگیر و به زندان‌هایی طولانی‌مدت محکوم شده‌اند. زعمای جمهوری اسلامی هنگام ابراز تمایل خود به بازگشت مهاجران چنین وانمود می‌کنند که گویا موضع دلسوزی نسبت به ایرانیان مقیم خارج را درپیش گرفته‌اند و پایان بخشیدن به دوران تلخ دوری آنان از میهن و شرکت‌شان در امر پیشرفت کشور را خواهانند. اما واقعیت‌ امر خلاف ادعاهای سران رژیم را نشان می‌دهد. مستبدانی که خود زمینه‌ساز جلای وطن میلیون‌ها تن از هم‌میهنان ما شده‌اند، بنا به سرشت ارتجاعی‌شان ممکن نیست که بتوانند برای ایران و ایرانیان مهاجر دل بسوزانند.

محسنی‌اژه‌ای در بخشی دیگر از سخنانش درباره کسانی که هنگام خروج از ایران ممنوع‌الخروج بوده‌اند گفت: “این افراد می‌توانند با هماهنگی با سیستم قضایی و بدون آنکه بازداشت شوند، به کشور بازگردند.” وعده‌هایی پرطمطراق از جانب دیکتاتوری دینی‌ای که تکرار همان حیله‌گری‌هایی‌اند که سال‌ها پیش از سوی رفسنجانی مطرح گردید و سپس از سوی موسوی اردبیلی در مقام رئیس قوه قضائیه وقت با شرط پذیرش زندگی در حکومت اسلامی و رعایت موازین اسلامی بر آن‌ها مهر تأیید زده شد و درواقع دَر بر همان پاشنهٔ سابق چرخید. اینک کسانی چون محسن‌اژه‌ای درحالی ویترینی زیبا از سهولت و بی‌خطر بودن بازگشت مهاجران به‌رخ می‌کشند که تعدادی کثیر از آزادی‌خواهان و پیشروان جنبش مردمی کشور در سیاهچال‌های رژیم اسیرند و “جرم” آنان فعالیت‌های سیاسی و مدنی در دفاع از حقوق پایمال شده هم‌میهنان‌شان بوده و هست. باید به رئیس قوه قضاییه رژیم گفت اگر راست می‌گویید و ریگی در کفش ندارید و حیله‌ای تازه تدبیر نکرده‌اید درهای زندان‌ها را باز کنید تا این اسیران گرفتار در بندهایتان به میان مردم‌شان بازگردند و آزادانه به زندگی و فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی‌شان ادامه دهند.

جای کم‌ترین تردید نیست که کسانی که به‌حساب  سرمایۀ ملی ایران و حاصل رنج زحمتکشان کشورمان پرورش یافته‌اند به ایران تعلق دارند و در ساختن ایرانی آباد و آزاد باید نقشی شایسته و بایسته‌ داشته باشند. اما لازمۀ داشتن چنین نقشی آن است که همۀ مانع‌های مستبدانهٔ شرکت فعال در سرنوشت کشور از میان برداشته شود وگر نه کشورمان همچنان از بخشی مهم و رو به‌افزایش از استعدادهایش محروم خواهد ماند. احتمال بسیار دارد که ادعای رژیم در زمینۀ ” استقبال” از بازگشت مهاجران به ایران جز عوام‌فریبی‌ای به‌منظور بازگشت سرمایه‌داران چیز دیگری نباشد و آن‌هم آب در هاون کوبیدن است، زیرا در نبود ثبات سیاسی و اجتماعی و وجود رکود اقتصادی همراه با تورم روزافزون و در شرایط تحریم‌های امپریالیستی برای سرمایه‌گذاری تضمینی وجود ندارد. این روند از سال‌ها پیش شروع شده و همچنان با شتاب ادامه دارد. با همه این تفاصیل و با همه این وعده و وعیدهای نسیه‌، شرط اساسی رژیم برای بازگشت مهاجران را مقام‌های رژیم، رژیمی که با یورش‌های سهمگین به نیروهای گوناگون سیاسی آزادی را در نطفه خفه ساخته است، تعیین کرده‌اند و خواهند کرد. این رژیم با ساختارهای اقتصادی معیوب و ناکارآمدش ضربه‌هایی سنگین بر پیکر اقتصادی کشور زده، استقلال واقعی کشور را به‌خطر انداخته و راه برای دست اندازی نیروهای امپریالیستی گشوده است. تجربه دهه های اخیر نشان داده است که رژیم ولایت فقیه به دلیل سیاست های ضد مردمی و واپسگرایش موفق به جذب نظر مهاجران به بازگشت (درصورتی که واقعاً چنین بخواهد) نخواهد و فرار سرمایه های انسانی کشور همچون دهه های گذشته همچنان ادامه خواهد داشت.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۴۸، ۱۱ بهمن  ۱۴۰۰

 

 

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا