حجمی از خِرد
حجمی از خرد،
ــ سرزنده!
از درونِ بیناییِ نهفته در چشمان کار
دوردستی را مینگرد،
ــ رشد یابنده!
که در درون آسایشی عام،
رامشی را میطلبد
ــ اوج گیرنده!
که در آنجا آرامش ژرف آدمی
با نفس گرم زمین هم آغوش میشود.
چرا که در آنجا
با دستان به هم پیوسته دوستی،
عشقی را به آتش میکِشند،
ــ نا همسنگ!
که طاعت را
به جای دوستی نشانده است،
ــ قرنهاست!
عشقی شکننده، بیمایه و هرجایی
که با عطر تاریک واژگانی فریبنده
زیبا مینماید
و آدمی را از دوستی همتراز میگریزاند
و عاشق را جان٘ فدایی میخواهد دست بر سینه
تا بر فراز٘ نشستگان را لذتی ببخشاید،
ــ بی مایه!
این حجم از خرد
عصاره ایست مدون از جوهرکاری بالنده
که خشمی کور از کینهای بر حق را
بر روی سطح روشن زندگی میکِشاند
تا با نوری فِشانده بر امتداد راه
تیرگی چشمان رزم را روشنی ببخشاید
و پرچم بیداد را از فضاحت بر فراز بودن
برهاند.
حجمی از خرد،
خنیاگران بیغم و سرگردان در وادی اغنیا را
نهیب میزند:
“بگریزید
پیش از آنکه به تمامی فرو ریزید.
چرا که آینده از آنِ آنانی است
که در امتداد راهی گام بر میدارند
که دوستی را همگانی میخواهند.“
م. د. پویا
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۵۵، ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱