پیام هفتمین کنگرۀ حزب تودۀ ایران به حزبها، سازمانها، نیروها، و شخصیتهای ملی، آزادیخواه، و عدالتجوی ایران
دوستان و مبارزان راه آزادی و عدالت،
شرکتکنندگان در هفتمین کنگرهٔ حزب تودهٔ ایران به همهٔ شما که در راه طرد حکومت دینی انحصارطلب و استبدادی حاکم بر کشور، جدایی دین از حکومت، و برقراری جامعهای برخوردار از عدالت اجتماعی و حقوق و آزادیهای دموکراتیک پیکار میکنید، صمیمانه درود میفرستند. مبارزهٔ همهٔ نیروهای عدالتجو و آزادیخواه ملی در عرصههای گوناگون پیکار اجتماعی و در همبستگی با مبارزهٔ بیوقفهٔ مردم ایران، با همهٔ دشواریهای موجود در جامعهٔ اسیر استبداد ایران، عنصر ارزشمندی در جنبش اجتماعی ایران برای زندگی بهتر است.
همرزمان،
همهٔ شما بهخوبی آگاهید که رژیم ولایت فقیه حاکم بر ایران مشروعیت خود را نه از خواست و تصمیم همهٔ شهروندان، بلکه بر گرفته از ”بیت رهبری “و خواست و تصمیم ولی فقیه در حکم ”نمایندهٔ خدا “میداند. به همین دلیل، این حکومت خود را در برابر مردم پاسخگو نمیداند. حاکمان کنونی ایران قدرت سیاسی را در انحصار خود درآوردهاند و به هیچ نیروی سیاسی غیروابسته به خود اجازهٔ فعالیت نمیدهند. رژیم مبتنی بر اصل استبدادی ولایت فقیه با استفاده از اهرمهایی مثل شورای نگهبان و نظارت استصوابی و بازوهای سرکوب خود در نیروهای انتظامی و امنیتی و قوهٔ قضایی، راه مشارکت سیاسی سالم، مستقل، و دموکراتیک مردم ایران را برای تعیین آیندهٔ خود سد کرده است. در عرصهٔ اقتصادی، حکومت اسلامگرای کنونی ایران، با باز گذاشتن دست رانتخواران و مافیای فاسد در بنیادهای انگلی، راه توسعهٔ اقتصادی سالم، پایدار، و عادلانه به سود اکثریت زحمتکش ایران را بسته است، و فاصلهٔ درآمد و ثروت عظیمی بین قشر کوچک ابر ثروتمند متصل به رهبران رژیم و بخش اعظم جمعیت ایران به وجود آورده است که با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکنند. سیاستهای اجتماعی حکومت ولایی ایران نهفقط پایهییترین آزادیها در عرصهٔ عقیده و بیان و اندیشه و تشکل را از مردم ایران گرفته است، بلکه بنیادیترین حقوق اجتماعی زنان و مردان را نیز پایمال کرده است و حتی آزادانه با جان مردم هم بازی کرده است که نمونهٔ بارز آن را در نخریدن واکسن کرونا شاهد بودیم. در سیاست خارجی، ماجراجوییهای جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان و در مغایرت با منافع ملّی ایران، کشور را در برابر قدرتهای بزرگ جهان آسیبپذیر کرده است و امکان و زمینهٔ اِعمالِ تحریمهای گستردهٔ اقتصادی و تجاری و بانکی را به وجود آورده است. همهٔ این سیاستهای ارتجاعی و ضدمردمی به پدید آمدن فضای خفقان و فقر و نداری و نبود آسایش و آرامش در جامعهٔ ایران منجر شده است.
به همین دلیل است که ما معتقدیم این رژیم دینسالار خودکامه و انحصارطلب سدّ اصلی راه پیشرفت و آزادی میهن ماست. به همین دلیل است که حزب تودهٔ ایران گذار از حکومت جمهوری اسلامی بدون مداخلهٔ خارجی را به عنوان نخستین گام در راه ایجاد جمهوری ملی و دموکراتیک مطرح کرده است که در آن دین از حکومت جداست و مردم امکان مییابند برای تحقق ارادهٔ مستقل خود بکوشند.
دوستان همرزم،
در سراسر چهل و چند سال گذشته، شما شاهد بودهاید که بهرغم همهٔ محدودیتها، سرکوبها، تضییقها، و بگیر و ببندها، مردم رنجدیدهٔ ایران هرگز از حقطلبی و آزادیخواهی دست برنداشتهاند و هر جا که امکان و توانش را داشتهاند، رژیم حاکم و دستگاه سرکوبگر آن را به چالش کشیدهاند. همهٔ ما نیز در این پیکارها شرکت داشتهایم و قربانیان پرشماری نیز در این راه دادهایم؛ از جمله سرمایهٔ معنوی عظیمی که در فاجعهٔ ملی تابستان ۱۳۶۷ و قتلهای زنجیرهیی از ما گرفتند. یاد گرامی همهٔ آن رزمندگان راه آزادی و عدالت همیشه در خاطرها خواهد ماند.
اخیرترین نمونههای پیکار حقطلبانهٔ مردم ایران را در تظاهرات میلیونی در جریان انتخابات تقلبآمیز ریاستجمهوری سال ۸۸، در خیزش تهیدستان شهر و روستا در دی ۹۶ و در خیزش مردمی آبان ۹۸، در صدها اعتراض بهحق مردم به اختلاسها، فسادها، و رانتخواریهای گسترده و نهادینه شده در جمهوری اسلامی، در اعتراض زنان به حجاب اجباری و دیگر حقوق پایمال شدهٔ زنان، و همین چند هفتهٔ اخیر در خیزشهای مردمی علیه گرانی و فساد در استانهای فارس، اصفهان، خوزستان، تهران، آذربایجان، و… شاهد بودهایم. در همین سالها، همچنین شاهد صدها حرکت اعتراضی زحمتکشان ایران بودهایم، از اعتصابهای کارگران هفتتپه و اعتراضهای دهقانان اصفهان و استانهای مرکزی گرفته تا اعتصابهای درخشان معلمان و کارگران پروژهیی صنایع نفت و پتروشیمی و تا تظاهرات حقطلبانه و آزادیخواهانهٔ بازنشستگان و پرستاران و نویسندگان و هنرمندان و ورزشکاران و وکلا و دانشجویان. همهٔ اینها ضرورت عینی و اهمیت تلاش جمعی و سازمانیافته برای رهایی ایران از استبداد ولایی حاکم را نشان میدهد. بهرغم کوشش بیوقفهٔ مردم ایران در عرصههای گوناگون برای زندگی بهتر، متأسفانه به دلیل سرکوب شدید در درجهٔ اوّل، و نبود همکاری و همیاری سیاسی حزبها و سازمانها و نیروهای و شخصیتهای ملی و آزادیخواه و عدالتطلب ایران، ستادی برای هماهنگ کردن اعتراضهای مردمی و یاریرسانی به آن برای رسیدن به نتیجهٔ هدف اصلی، که همانا برچیدن بساط حکومت استبدادی کنونی بدون مداخلهٔ خارجی است، هنوز شکل نگرفته است. تجربهٔ ایران و دیگر کشورهای جهان نشان میدهد که وجود چنین ستادی، عامل مهم و اثرگذاری در کامیابی جنبش مردمی است.
دوستان گرامی،
ما خوب میدانیم که جهانبینیها، ارزیابیها، تحلیلها، موضعگیریهای سیاسی، و برنامههای اقتصادی-اجتماعی درازمدّت همهٔ ما یکسان نیست. واقعیت تنوع طبقات و قشرهای اجتماعی چنین تمایزی را دیکته میکند و امری طبیعی است. به همین دلیل، ما اینجا و آنجا، کم یا بیش، با دیدگاههای یکدیگر دربارهٔ آیندهٔ ایران توافق کامل نداریم، و این نیز امری طبیعی است. ما ممکن است اینجا و آنجا انتقادهایی به سیاستها و عملکردهای یکدیگر داشته باشیم، ولی به اعتقاد ما، هر حزب و سازمان و نیرویی حق دارد که مبارزهٔ مستقل میهندوستانه و ترقیخواهانهٔ خود را بر پایهٔ ارزیابیهای مستقل خود و با شیوههایی متناسب با دیدگاهها و توان خود به پیش ببرد. ما به این مبارزهٔ مستقل در همهٔ عرصههای جاری مبارزهٔ اجتماعی-اقتصادی-سیاسی احترام میگذاریم.
اما با همهٔ این تفاوتهایمان، همهٔ ما بر این امر توافق داریم که در وضعیت کنونی، با وجود ادامهٔ حکومت انحصارطلب و خودکامهٔ کنونی، راه تأمین زندگی شایستهٔ انسان- با تعریفهایی که هر کدام از ما داریم- سدّ شده است. به باور ما، این سدّ قابل اصلاح نیست و باید از میان برداشته شود، آن هم بدون دخالت خارجی و فقط و فقط به همّت خود مردم ایران.
به اعتقاد ما، مبارزهٔ متحد و سازمانیافتهٔ ما با کارپایهای مشترک بر پایهٔ توافق جمعی دربارهٔ سیاستگذاریها و اتخاذ شیوههای مبارزه، میتواند عاملی مهم در این مرحله از تحوّل اجتماعی در راه رهایی از استبداد کنونی و راهگشای پیروزی در این راه باشد. به همین دلیل است که حزب تودهٔ ایران تشکیل جبههٔ متحد ضددیکتاتوری را در حکم ستاد مشترک مبارزه بر ضد استبداد حاکم، بدون دخالت خارجی، پیشنهاد داده است. نخستین هدف این جبههٔ ضداستبدادی، طرد کردن و برچیدن رژیم ولایت فقیه است تا راه برای تصمیمگیری آزادانهٔ مردم در مورد سرنوشت خود، و تحقق آزادی و عدالت اجتماعی در ایران باز شود. پس از برچیده شدن رژیم دینسالار کنونی، جبههٔ ضد دیکتاتوری برای پایهگذاری جمهوری ملی و دموکراتیک و تدوین و اجرای برنامههایی برای تأمین حقوق و آزادیهای دموکراتیک و عدالت اجتماعی، با مشارکت همهٔ نیروهای معتقد به جدایی دین از حکومت و خواهان تغییرهای بنیادی و دموکراتیک، به کار خود ادامه دهد. حزب تودهٔ ایران به سهم خود ”منشوری برای اتحاد عمل و آزادی ایران از چنگال دیکتاتوری “را به عنوان کارپایهای پیشنهادی به منظور بحث و بررسی جمعی و تدوین برنامهٔ مبارزاتی مشترک مطرح کرده و در اختیار همگان قرار داده است.
همرزمان راه آزادی و عدالت،
ایران به همهٔ ایرانیها تعلق دارد، نهفقط به گروه اسلامگرای انحصارطلبی که ایران را به زور سرکوب و زندان و کشتار در چنگال خود اسیر کرده است. حزب ما همانطور که بارها بیان کرده است، آماده است برای تعیین برنامهٔ مبارزاتی مشترک با همهٔ حزبها، سازمانها، نیروها، و شخصیتهای سیاسی میهندوست و آزادیخواه و عدالتطلب همکاری و همفکری کند. به اعتقاد ما، این همیاری ضرورتی تاریخی است. نگذاریم تفرقهاندازیها و جدایی نیروهای سیاسی ملی و ترقیخواه، سبب شود که بار دیگر با رهبر تراشی بیارتباط با جنبش مردمی، میدان برای تصاحب قدرت سیاسی به مرتجعان و مُهرههای قدرتهای خارجی واگذار شود.
در نهایت، استبداد برچیده خواهد شد و پیروزی از آنِ مردم ایران خواهد بود. این حکم قطعی تاریخ است. و همانطور که تاریخ صد سالهٔ ایران از جنبش مشروطیت و جنبش ملی و تودهای گرفته تا انقلاب بهمن ۵۷ نشان میدهد، چگونگی دستیابی به این پیروزی، و پایداری آن در استقرار آزادی، عدالت اجتماعی، و تأمین زندگی شایسته برای مردم سختیکشیدهٔ ایران، به تلاش مسئولانه و متحد و اثرگذاری مشترک نیروهای سیاسی آزادیخواه بستگی خواهد داشت.
اتحاد رمز پیروزی در مبارزه است.
با هم به سوی تشکیل جبههٔ واحد ضددیکتاتوری برای آزادی، صلح، استقلال، عدالت اجتماعی، و برپایی جمهوری ملی و دموکراتیک ایران
کنگرهٔ هفتم حزب تودهٔ ایران
خرداد ۱۴۰۱
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۵۸، ۳۰ خرداد ۱۴۰۱