مسایل سیاسی روزیادمان

بدرود رفیق فرامرز، آرمان‌خواه پایبند به پیمان با زحمتکشان، عاشق سوسیالیسم، و وفادار به عهد خود با حزب تا آخرین نفس!

روز جمعه ۳۱ تیر ۱۴۰۱، قلب تپندهٔ رفیق فرامرز خطیری، یکی از مبارزان ثابت‌قدم توده‌ای، پس از ماه‌ها دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان ریه در بیمارستان شهر زادگاه خویش، از تپش بازماند. در دورهٔ فعالیت حزب پس از انقلاب و پیش از یورش جنایتکارانهٔ گزمگان رژیم ولایت فقیه به حزب تودهٔ ایران، رفیق فرامرز از مسئولان برجستهٔ سازمان حزبی شهرستان گرگان بود.

زنده‌یاد فرامرز خطیری این بخت را داشت که با پیوند خوردن به مترقی‌ترین جریانات سیاسی معاصر ایران، نقش تاریخی خود را برای این دگرگونی و تغییر بنیادین زندگی به‌کار گیرد. برای ایفای این نقش اجتماعی و تاریخی، همچون دیگر مبارزان راه آزادی، هزینه‌های سنگینی را بر خود هموار کرد.

رفیق فرامرز در مهر ۱۳۲۶ در خانواده‌ای مرفه در روستای خطیرآباد در نزدیکی شهرستان گرگان به دنیا آمد. پدرش زمین‌دار و متموّل اما لیبرال‌منش بود. رفیق فرامرز تحصیلات دبیرستانی خود را در دبیرستان البرز تهران گذراند که یکی از بهترین مراکز آموزشی ایران در آن دوره بود. آشنایی فرامرز جوان در دوران تحصیلات دبیرستانی با دانشجویان دانشکدهٔ پلی‌تکنیک تهران (دانشگاه صنعتی امیرکبیر کنونی) که دیوار به دیوار دبیرستان البرز بود، آغازگر پیدایش گرایش سیاسی‌ای در او شد که از همان روزها به بعد، تا واپسین نفس‌هایش در زندگی با او بود و پیوسته عمیق‌تر، وسیع‌تر، و عقلانی‌تر شد. دانشکدهٔ پلی‌تکنیک تهران در دهه‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ یکی از پایگاه‌های اصلی نیروهای چپ مارکسیست بود.

در آن سال‌های دههٔ ۱۳۴۰/۱۹۶۰ که جنبش‌های عدالت‌خواهانه و به‌خصوص دانشجویان ترقی‌خواه در سراسر جهان و به‌ویژه در قلب اروپا، پرچم‌دار طرفداری از جنبش‌های رهایی‌بخش ملی، استعمارزدایی، و صلح بودند،آشنایی رفیق فرامرز با فعالان سیاسی دانشجو و جوش و خروش محافل دانشجویی جرقه‌ای بود که به آتشکده‌ای همواره روشن در تفکر او انجامید. زنده‌یاد فرامرز برای گذراندن تحصیلات دانشگاهی به اتریش رفت و در دانشگاه وین مشغول تحصیل در دانشکدهٔ مهندسی شد. این دوره مصادف با اوج فعالیت‌های افشاگرانه رادیکال کنفدراسیون دانشجویان ایرانی بود که اعضای آن در اکثر دانشگاه‌های بزرگ کشورهای اروپایی حضور مستقیم داشتند. رفیق فرامرز جوان در سال  ۱۳۴۹ در حرکت اعتراضی دانشجویان خارج از کشور در اشغال سفارت ایران در وین شرکت کرد. در پی این حرکت و دیگر حرکت‌های اعتراضی دانشجویان خارج از کشور، رژیم سلطنتی پهلوی اعلام کرد که عضویت دانشجویان در “کنفدراسیون” بین ۳ تا ۱۰ سال محکومیت خواهد داشت. همین اقدام رژیم محمدرضاشاه به نخستین مهاجرت اجباری رفیق فرامرز منجر شد. او که در همان سال‌ها به عضویت حزب تودهٔ ایران درآمده بود، با مطالعهٔ فراوان، شرکت در دوره‌های آموزشی که رهبری وقت حزب در مهاجرت برگزار می‌کرد، یاری‌رسانی در ارسال نشریات ریزچاپ به ایران در چمدان‌های دوجدارهٔ مخصوص، و دیگر فعالیت‌های حزبی، به کادر حزبی فعالی تبدیل شد. رفیق خطیری که در سال‌های قبل از انقلاب در آلمان زندگی می‌کرد، پس از پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ به میهن بازگشت.

او جزو اولین گروه رفقای مهاجر ساکن اروپای غربی بود که به خاک وطن پا گذاشت و در کنار بسیاری از دیگر رفقای کادر، بی‌وقفه برای بازسازی سازمان‌های حزبی در شهرستان گرگان، زادگاه خود، فعالیت کرد. با توجه به شرکت رفیق فرامرز در دوره‌های آموزشی حزبی در خارج از کشور و مطالعات تئوریک وسیعی که داشت، در سازمان حزبی شهرستان گرگان مسئولیت آموزش و کارهای تئوریک  به عهدهٔ او گذاشته شد. او سخنوری توانا و خوش‌برخورد بود و با بیان نکات زیبا و گاه طنزهای بجا اثر مثبتی در مخاطبان خود می‌گذاشت. به گفتهٔ نزدیکانش، او بسیار عاطفی بود. خواندن و تفسیر تاریخی داستان‌های اساطیری شاهنامهٔ فردوسی یکی از علایق فکری او بود. علاقهٔ او به “شاهنامه” در مهارت ویژهٔ او در سخن گفتن استادانه و اثرگذار به‌خوبی منعکس بود.

رفیق فرامرز خطیری در اولین انتخابات مجلس شورا درسال‌های اول پس از انقلاب، کاندیدای حزب تودهٔ ایران در حوزه انتخاباتی گرگان بود.

رفیق فرامرز در آذر ۱۳۶۱، یعنی دو ماه پیش از یورش اول گزمگان جمهوری اسلامی به حزب و دستگیری گستردهٔ کادرهای رهبری در بهمن ۱۳۶۱، به‌دست نیروهای امنیتی رژیم بازداشت شده بود و در اسارت بود. او از تاریخ دستگیری تا پس از یورش اول به حزب، در جریان بازجویی‌ها به‌شدت شکنجه شده بود. به‌رغم همهٔ فشارهایی که برای شکستن مقاومتش بر او وارد کردند، او هرگز از اعتقاد خود به سوسیالیسم و حقانیّت مبارزه برای ایجاد جامعهٔ‌ انسانی و رها از استثمار دست نشست. در دادگاه او را به ۷ سال زندان محکوم کردند. پنج سال بعد، در سال ۱۳۶۶، بر اساس دستور آیت‌الله منتظری رفیق فرامرز از زندان آزاد شد. به گواه رفقای توده‌ای که او را خوب می‌شناختند، در سال‌های سخت زندان “فرامرز همیشه باورمند و با روحیه بود.”

در مراسم به‌خاک‌سپاری رفیق فرامرز در روز ۲ مرداد در گورستان شهر گرگان، صدها نفر از اعضای خانواده، دوستان، و آشنایان رفیق درگذشته‌مان حضور داشتند.

 

به گلگشت جوانان
یاد ما را زنده دارید ای رفیقان!
که ما در ظلمت شب
زیر بال وحشی خفاش خون آشام
نشاندیم این نگین صبح روشن را
به روی پایه‌ی انگشتر فردا…

کسی از ما،
نه پای از راه گردانید
و نه در راه دشمن گام زد

و این صبحی که می‌خندد به روی با‌م‌هاتان
و این نوشی که می‌جوشد درون جام‌هاتان
گواه ماست، ای یاران!
گواه پایمردی‌های ما
گواه عزم ما
کز رزم ما
جانانه‌تر شد.

 

محمد زهری

 

یاد رفیق فرامرز خطیر مانا و راهش پُررهرو باد!

حزب تودهٔ ایران درگذشت رفیق فرامرز، این رفیق ارزنده و وفادار به آرمان‌های انسانی و سوسیالیسم را به خانوادهٔ او و به همهٔ دوستان و آشنایان و رفقای او تسلیت می‌گوید.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۶۱، ۱۰ مرداد ۱۴۰۱

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا