بازی تحریکآمیز نانسی پلوسی: چرا سخنگوی مجلس نمایندگان آمریکا نباید در تایوان میبود!
در مورد عملکرد نانسی پلوسی، رییس مجلس نمایندگان آمریکا، گفتنی زیاد است اما یک چیز مسلم است و آن داشتن مهارت در جلب توجه مردم است.
او بهدلیل معاملههای کلان سودآور سهام خانوادهاش زیرنظر موشکافانه قرار دارد. در این رابطه کنگره نمایندگان ایالات متحده ممنوعیت مبادله اوراق بهادار را برای اعضا، کارکنان، و خانوادههایشان در دستورکارش قرار داده است. نانسی پلوسی در قیاس با گذشتهاش از محبوبیتی بسیار کمتر برخوردار است. او ریاست دورهای را بر عهده دارد که اگر جمهوریخواهان به هدفشان برسند میتواند آخرین دوره او در مقام رئیس مجلس باشد. و از همه بدتر ظاهراً تصمیم گرفت از جزیره تایوان دیدن کند.
او بالاترین مقام رسمی ایالات متحده است که در بیستوپنج سال گذشته به آنجا سفر میکند و بههمین سبب است که به سروصدای زیادی دامن زده و بدتر شدن مناسبات با چین را شدت بخشیده است. از آنجایی که ایالات متحده “استقلال تایوان” را بهرسمیت نمیشناسد و پلوسی در ردیف دوم جانشینی ریاست جمهوری قرار دارد، این اقدام از سوی بسیاری کسان از هر دو کشور گامی خطرناک بهسوی درگیری آشکار میان دو اقتصاد بزرگ جهان تلقی شده است.
نخست، نگاهی به پیشزمینهٔ تاریخی. “سیاست چین واحد” بستر پیوند ایالات متحده و چین بهشمار میرود که بهمعنای بهرسمیت شناختن دوجانبه تمامیت سیاسیای است که “چین” باشد. این تنها دلیلی است که دو کشور پیوند سیاسی دوستانه باهم دارند و این شالوده استواری است که اگر صدمه ببیند زمینهای برای وارفتگی کامل روابط خواهد بود. ایالات متحده میتواند با تکرار نکتههای ابهامانگیز بر اهمیت این مناسبات سایه افکند، اما ضرورت پایبندی به این اصل بدون تغییر باقی میماند.
و نباید در این مورد اشتباه کرد که موضع رسمی ایالات متحده موضعی است که درعمل و از نظر قانونی جمهوری خلق چین را تنها نماینده چین میداند نه دولتی که در تایوان خود را جمهوری چین مینامد. “ابهام استراتژیک”، “تأیید” موضع جمهوری خلق چین بهجای پذیرش آن، عدم تعهد بهدفاع نظامی از تایوان، هیچکدام از این بازیها با واژه از سوی ایالات متحده اهمیتی ندارند. جمهوری خلق چین نمایندگی تمام چین را در سازمان ملل بعهده دارد و ایالات متحده نیز نتیجه قطعنامه در این مورد را پذیرفته است. همین. پایان سخن. نباید به کسی اجازه داد که درباره آن هیاهو کند.
با همه اینها، دلیلهای فراوانی برای شک در صداقت ایالات متحده در پایبندیاش به این اصل کموبیش ساده وجود دارد. محمولههای جنگافزار سالها بهطور پیوسته به تایوان ارسال شده است که بهصراحت سومین بیانیه ایالات متحده و چین را که اعلام میدارد ایالات متحده رفتهرفته از میزان ارسال جنگافزار به تایوان از سطح سال ۱۹۸۲ / ۱۳۶۱خواهد کاست زیر پا میگذارد. بجای آن، فروش میلیاردها دلار جنگافزار از سوی دولت هر رییسجمهوری در ایالات متحده فارغ از اینکه از سوی کدام حزب کاخ سفید را در اختیار گرفته، بهسرعت بالا رفته است.
ایالات متحده بهطور منظم میزبان رزمایش در دریای چین جنوبی و مانورهای “آزادی ناوبری” از طریق تنگه تایوان بوده است. هر بار که این کار را انجام میدهد، چین به همان شکل واکنش نشان میدهد و رسانههای شرکتی از سر وظیفهشناسی گزارش میدهند که گویا چین طرفی است که بدون هیچ دلیلی دست بهتحریک زده است. نشاندهنده رویکرد سهلانگارانه ایالات متحده نسبت به اصل روابط با بزرگترین شریک بازرگانیاش است.
اما از واکنش مردم در جامعه ایالات متحده میتوان دریافت که حمایت از سفر پلوسی یکپارچه نیست. بهنظر میرسد در میان درگیری روسیه و اوکراین و بحرانهای اقتصادی فزاینده، کاخ سفید مایل نیست بهاین موضوع بپردازد. رئیسجمهور جو بایدن در این رابطه گفته است که پنتاگون چنین سفری را نابخردانه میداند. دانشآموختگان و مفسران که اغلب جزو نخستین کسانیاند که در برابر هر رویکرد ناخوشایند و موهوم از سوی چین موضعی خصمانه میگیرند در رابطه با این سفر به انتقادی ملایم بسنده کردهاند که در عرصهٔ فعالیتشان بهتر است در محکومیت صریح سفر درک شود.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده که در بیپروایی و تحریکهای نسنجیده زبانزد همه است با سفر پلوسی مخالفت کرده است. این مخالفت شاید تنها بهاین دلیل باشد که پلوسی دست بهاین کار زده است نه دستیارش مایک پمپئو. دلیلهای هر دو هرچه باشد، این سفر بدون تأیید صریح یا ضمنی رییسجمهور یا مجلس نمایندگان انجام گرفته است.
عملکرد پلوسی با پیشینهٔ تاریخی او همخوانی دارد. پلوسی مدتها پیش، شاید هم از زمانی که نیاکان انساننمای ما هنوز از جلد خود بهبیرون نخزیده بودند در سیمای جانداری که با بیپروایی از جنگ با چین حمایت میکند خودنمایی میکرد. او هرگز فرصتی را برای خودنمایی، تحریک یا خرابکاری در روابط ایالات متحده و چین خواه گرم یا سرد از دست نداده است. فراموش نکنید که او یکی از نخستین قانونگذاران آمریکایی بود که از اعتراضها در هنگکنگ آشکارا حمایت کرد و از مخالفان سرسخت بازیهای المپیک ۲۰۰۸ / ۱۳۸۷پکن و همچنین بازیهای زمستانی امسال در همان شهر بود.
دولت ایالات متحده بدرستی در جبههگیری در برابر چین و روسیه با احتیاط عمل میکند. تماس اخیر بین بایدن و جینپینگ، دو رییسجمهور ایالات متحده و چین نشان میدهد که رییسجمهور آمریکا در تلاش است روابط بین کشور را بهبود بخشد. آیا ممکن است خانم پلوسی این سفر را بهاین دلیل برنامهریزی کرده باشد که از دوره تصدیاش در مقام ریاست مجلس مدت زیادی نمانده است؟ آیا او تلاش میکند پیش از ترک این مقام، کاخ سفید را به گرفتن موضع تهاجمیتر وادار کند؟
این انگیزه که بسیار افسونکنندهتر و در همان حال نگرانکنندهتر است پیشروی در کارزار محاصره و فشار بر چین را که هدف کنونی ایالات متحده است میتواند مقبولتر باشد تا توضیح بچهگانه خودراضیکن آخرین سفر برای بدرود. این پروسهای نگرانکننده است وامکان دارد در سالهای آینده بدتر شود. بدون ایجاد فرصت برای گفتوگوهای منطقی، احتمال پدید آمدن بحرانی که جهان را به راهی بیبازگشت بکشاند افزایش مییابد.
با توجه به اینکه پلوسی انجام نقشهاش را بهپایان رساند و پا به جزیره گذاشت، حالا باید انتظار چه چیز را داشت؟ او بهتنهایی وضعیتی را ایجاد کرده است که هر لغزش و سهلانگاری در رابطه بین دو کشور میتواند به فزونییافتن تنشی کنترلناپذیر بینجامد. من از صمیم قلب بر این باورم که نه ایالات متحده و نه چین خواهان جنگ هستند.چین سالها است که درگیر جنگ مسلحانه با کشور دیگری نبوده است و هیچ دلیلی وجود ندارد که بهاین زودی در وضعیت کنونیاش تغییری حاصل گردد. از آنجایی که محور اقتصادی جهان بهسمت شرق میچرخد و چین به شریک عمده بازرگانی بیشتر کشورهای جهان درمیآید، به شتاباندن روند اجتنابناپذیر یکپارچهسازی دو سرزمین چین و تایوان نیازی نیست و با بکارگیری روشهای قهرآمیز نهتنها افزایش نمییابد بلکه حتا بهطرزی تصاعدی کاهش مییابد.
در مورد ایالات متحده، باید گفت که بهسود این کشور نیست که آتش جنگی خانمانسوز را بر انبوه معضلهای بیشماری که هماکنون در برابر خود دارد بیفزاید. با دانستن این، پرسشی پیش میآید که چرا یک قانونگذار ایالات متحده هنگامی که کشورش با درماندگی به بشکه رکود اقتصادیاش خیره شده، در برابر موجهای تورم دستوپا میزند و تلاش میورزد تا برای مردمش کار بیافریند، مسکن تولید کند، با دانش و آموزش تجهیز کند و سلامتی بهتری فراهم سازد، آتش تنش را شعلهور میکند؟
شاید پاسخ این باشد که قانونگذاران، و طبقهای که خانم پلوسی آن را نمایندگی میکند، به یافتن راه برونرفت از این گرفتاریها علاقهای ندارند. شاید همانطور که ما نشانههای هشداردهنده را میبینیم آنان هم میبینند و بهاین جمعبندی رسیدهاند که تنها راه برای جلوگیری از فروپاشی سرکردگی سرمایهسالاری ایالات متحده بهدست چین جنگی ویرانگر باشد، جنگی که در آن تضمینی برای پیروزی نیست.
اگر این همان چیزی است که آنان بدان تصمیم گرفتهاند، بهزودی با آگاهی از حقیقتی تلخ بهخود خواهند آمد. مردم صلحدوست جهان که اکثریت قریببهاتفاق زحمتکشها را شکل میدهند و نمایندگی میکنند بیکار ننشسته و اجازه نخواهند داد برای سودجویی چندنفر انگشتشمار گوشت دم توپ شوند. تودههای مردم در برابر این تحریکهای مهمل خواهند ایستاد و خواهان نظامی خواهند شد که بهرهمندی آنان را بهطورراستین مانند دمکراسیای واقعی برآورده کند. وقتی این پیش بیاید، پلوسی و هممسلکانش برای جنگیدن در هر جنگی که دوست دارند تا زمانی که بدانند در خط مقدم جبهه خواهند بود آزادند. و متأسفم از اینکه این خبر را به پلوسی میدهم، اما چیزی به نام تجارت نهانی و غیرقانونی در میدان جنگ وجود ندارد.
نوشتۀ ایان گودرام، به نقل از نشریه ”جهان مردم“، نشریه حزب کمونیست آمریکا
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۶۲، ۲۴ مرداد ۱۴۰۱