کارگران و زحمتکشان

سازمان‌دهی اعتصاب‌ها و اتحادعمل گامی مهم در پیکار علیه دیکتاتوری

ارزیابی‌ای کلی از تجربهٔ اعتصاب‌ها و اعتراض‌های کارگری

اعتصاب‌های کارگری در چند سال اخیر در میهن‌مان روندی فزاینده و رو به‌رشد داشته ‌است. در همین چند سال اخیر بسیاری از کارگران و زحمتکشان در سراسر کشور برای به‌دست آوردن حقوق‌شان جنبشی اعتراضی و اعتصاب‌هایی گسترده‌ را سامان داده‌اند، اعتصاب‌هایی که هرچند در شروع‌شان به‌صورتی پراکنده و محدود به برخی خواست‌های اقتصادی بود، ولی با گذشت زمان عرصهٔ مطالباتی‌ آن‌ها وسیع‌تر شد و علاوه بر خواست‌های اقتصادی، خواست‌ها و شعارهایی صنفی و سیاسی را نیز دربرگرفت مانند مخالفت با آزادسازی اقتصادی و خصوصی‌سازی که در سطحی گسترده‌تر در جامعه مطرح و حمایت لایه‌های مختلف اجتماعی را نیز درپی داشت.

اعتراض‌ها در روند رو به‌رشد آن‌ها با بحرانی‌تر شدن وضعیت اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی کشور خواست‌ها و شعارهایی برگرفته از شرایط مشخص کشور مطرح کرده‌اند که درمجموع بیانگر منافع بلاواسطع و مطالبات صنفی زحمتکشان است. در پی اجرای برنامه ویرانگر تعدیل ساختاری وضعیت اقتصادی و زیستی برای مردم هر روز بیش از گذشته دشوارتر شده ‌است. به‌همین سبب فقر فزاینده، بی‌خانمانی، گرسنگی، و فلاکت در کشور گسترده‌تر شده است .در این میان نیز زحمتکشان بالاترین هزینه‌ها را برای “جراحی‌های اقتصادی” رژیم پرداخته‌اند.

وضعیت اقتصادی‌ای چنین فاجعه‌بار نمی‌توانست و نمی‌تواند ازسوی زحمتکشان بی‌پاسخ بماند. این وضعیت همه روزه موجب تهیدستی انبوه بیشتری از مردم می‌شود و به‌ همان اندازه هم اعتراض‌ها و اعتصاب‌های زحمتکشان افزایش می‌یابند. درعین‌حال این اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها در تداوم‌شان هر روز بیش از گذشته آگاهانه‌تر، سازمان‌یافته‌تر، و مدبرانه‌تر می‌شوند هرچند که رژیم هم تلاش کرده و می‌کند تا از طریق ایجاد ترس و وحشت، تطمیع و تهدید به اخراج، دستگیری و شکنجه و زندانی‌ کردن رهبران این حرکت‌ها  با اعتصاب‌ها مقابله کرده و دست‌یابی زحمتکشان به خواست‌های‌شان جلوگیری کند.

درچند سال اخیر اعتصاب‌هایی تاثیرگذار در مراکز صنعتی‌تولیدی مهم کشور رخ داده ‌است که از کیفیتی مشخص به‌لحاظ سیاسی و اقتصادی برخوردار بوده‌اند و از رشد آگاهی سیاسی و طبقاتی‌ای عمیق‌تر در میان کارگران نشان دارند.

همان‌گونه که اشاره کردیم این اعتصاب‌ها به‌لحاظ کیفی منسجم‌تر از پیش و به‌لحاظ کمی شماری بیشتر از توده‌های کارگر را دربر می‌گیرد. خواست‌هایی چون توقف خصوصی‌سازی، تأمین امنیت شغلی، بهبود وضعیت معیشت با افزایش و ترمیم مزد سالیانه و متناسب با نرخ واقعی تورم هم‌چنان در مرکز مطالبه‌های کارگری قرار دارند. مخالفت و اعتراض کارگران و زحمتکشان با آزادسازی اقتصادی و درنتیجهٔ آن گرانی کالاها- با توجه به شدت گرفتن بحران همه‌جانبه و ورشکستگی دولت رئیسی- در مقام فصل‌مشترکی با دیگر زحمتکشان شهر و روستا و کارمندان دولت و مؤسسه‌های خصوصی و صنعت‌گران و تولیدکنندگان خرد و متوسط است و از ظرفیت‌های مهم جنبش سراسری ضد استبداد ولایی به‌شمار می‌آید. همین ظرفیت‌ استبدادستیز دلیل اقدام‌های خشن حکومت برای کنترل و مهار اعتراض‌ها و همچنین تدبیرهایی به‌منظور ممانعت از ارتقای سطح همبستگی در اعتراض‌ها و اعتصاب‌های جاری است. بررسی‌ای فشرده از مبارزه‌های چندسال اخیر در مراکز کلیدی صنعتی‌تولیدی و خدماتی همد‌ستی ارگان‌های امنیتی با رهبران تشکل‌های زرد کارگری نشان می‌دهد. با طولانی شدن اعتراض‌ها سیاست فرسایشی کردن آن‌ها به‌هدف ناامید ساختن توده‌های کارگر در دست‌یابی به خواست‌های‌شان در برنامه ارگان‌های امنیتی و رهبران تشکل‌های زرد بوده و است. با گسترده شدن جنبش اعتراضی و اعتصابی رژیم کوشیده ‌است برخی از عقب‌نشینی‌هایش در سال‌های اخیر را با ضدحمله به‌ جنبش اعتراضی زحمتکشان بازپس گیرد. دولت رئیسی در دفاع از منافع کلان‌سرمایه‌داران و بنیادهای انگلی و درمجموع برای نگهبانی از منافع سرمایهٔ بزرگ تجاری، سرمایهٔ بوروکراتیک فاسد، و بزرگ‌مالکانی که در بنیادهای انگلی صاحب نفوذ هستند، می‌کوشد ضمن جراحی اقتصادی مواضع تضعیف‌شدهٔ آن‌ها بر اثر مبارزات کارگری‌مردمی را تقویت و درنهایت برخی از مواضع ازدست‌رفته‌شان را با خصوصی‌سازی بیشتر بازپس گیرد.

برای نمونه مثلاً رژیم کوشیده و می‌کوشد برخی دستاوردهای کارگران مبارز در مجتمع کشت‌وصنعت هفت‌تپه، هپکو، و موردهایی ازاین‌دست، حتی به‌صورت حداقلی هم که شده با تطمیع و تهدید از آنان پس بگیرد. در نشست وزیر اقتصاد و سازمان خصوصی‌سازی، ۶ مردادماه امسال، قرار بر این شد که مجتمع نیشکر هفت‌تپه همچنان در تصاحب بخش خصوصی باقی بماند. بنا به‌گزارش‌ رسانه‌ها، صاحبان این مجتمع مهم صنعتی به‌ویژه بانک‌های خصوصی هستند. فراموش نکنیم که خصوصی‌سازی‌ها جزو کلیدی‌ترین برنامه‌های رژیم است و هدف از آن‌ها اجرای یکی از اصول  سرمایه‌داری نولیبرالی در کشورمان است. همین سیاست یعنی بازپس‌گیری مواضع ازدست‌رفتهٔ طیف گوناگون سرمایه‌داران بر اثر مبارزه مردم و زحمتکشان را دولت ضد ملی رئیسی در ارتباط با بازنشستگان و مستمری‌بگیران نیز ‌اجرا می‌کند و در تلاش است تا توان اعتراضی کارگران و بازنشستگان را به‌تحلیل برده و با مقابله‌ای فرسایشی آنان را از پا درآورده، خسته و ناامید سازد. با نگاهی به اعتصاب‌ها و اعتراض‌های گروه‌های دیگر زحمتکشان چنین سیاستی را در مقابله با آنان مکرر دیده‌ایم. نمونه بارز دیگری از نوع مقابله در برابر اعتصاب گسترده کارگران پروژه ای و پیمانی در صنایع  نفت و گاز و پتروشیمی است که در خلال سه سال گذشته چندین اعتصاب را سامان داده‌اند. هزاران نفر از کارگران پروژه ای و پیمانی صنعت نفت و پتروشیمی/در اعتصاب‌های‌شان/ به پایین ‌بودن دستمزدها، نبود ایمنی کار، بستن قراردادهای موقت، حضور شرکت‌های پیمانکاری با کارکرد واسطه‌گری و دلالی، و خصوصی‌سازی‌ها اعتراض‌های‌‌شان را در اعتصاب‌هایی طولانی و چندساله‌ ابراز کردند. اعتصاب کارگران معدن سونگون نیز دولت ابتدا با تهدید و سرکوب و بازداشت نمایندگان کارگران و سپس با وعده به رسیدگی به خواست‌های کارگران پایان یافت. با وجود وعده‌های داده شده، نیروهای امنیتی روز بعد با هجوم به معدن سونگون برگشتند و برخلاف توافق‌هایی که با کارگران داشتند بسیاری از آنان را بازداشت کردند. به‌این ترتیب اجرای صحیح “قوانین کار” نیز از طرف کارفرما مسکوت ماند. هدف رژیم از به‌کار بردن این ترفندها فرسایشی کردن اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها تاحد ممکن است تا از این طریق بتواند ارادهٔ کارگران و زحمتکشان را تضعیف ‌کند و در ادامهٔ آن با حاکم کردن فضای ارعاب، بازداشت‌ها، به‌زندان انداختن‌ها، و اخراج‌ها، حرکت آنان را متوقف ساخته یا به شکست کشاند. تضعیف ارادهٔ جنبش کارگری و سندیکایی و سد کردن راه‌شان برای خروج‌ از حالت تدافعی هدف اصلی حاکمیت و ارگان‌های امنیتی ‌است. رژیم تلاش می‌کند با فرسایشی‌کردن اعتصاب‌ها و بی‌نتیجه ماندن مبارزه‌شان در راه خواست‌های‌شان یاس و ناامیدی از ادامهٔ مبارزه را در آنان دامن بزند. با این‌حال، زحمتکشان دریافته‌اند که در وضعیت کنونی و با وجود شکست‌هایی که تحمل کرده‌اند اعتصاب یکی از کلیدی‌ترین راهکارهاست. و اقدام به‌ اعتصاب برای تحمیل خواست‌هایشان به رژیم و ادامه دادن به آن علاوه بر رشد آگاهی سیاسی زحمتکشان راه را هم برای پیوند دادن حرکت‌های اعتراضی به‌همدیگر  در گستره‌ای وسیع‌تر هموار خواهد کرد.  مروری بر اعتصاب‌های اخیر نشان داده‌است که با وجود عقب‌نشینی‌هایی مقطعی و موقت رژیم در برابر خواست‌های کارگران و زحمتکشان، متأسفانه فراوان اتفاق افتاده‌ است که به‌دلیل انسجام نداشتن مبارزهٔ زحمتکشان، رژیم مواضع ازدست‌رفته‌اش را دوباره پس گرفته و این‌بار با خشونت بیشتر و با وارد آوردن فشارها و به‌وجود آوردن محدودیت‌هایی افزون‌تر با خواست‌های کارگران مقابله کرده است.

با بهره گرفتن از چنین تجربه‌‌هایی کارگران پی می‌برند که برای به‌دست آوردن حقوق‌شان و برای گذار از حکومت ارتجاعی کنونی و ایجاد جمهوری ملی و دموکراتیک، اعتصاب‌هایشان درهم آهنگی با سایر اعتصاب‌ها و اعتراض‌ها، با طرح شعار احیای حقوق سندیکایی می‌تواند نقشی تعیین‌کننده داشته‌باشد. ارتقای سطح سازمان‌دهی، ارتقای سطح همبستگی، استقلال عمل و اتحادعمل فراگیر همراه با تلفیق مبارزهٔ صنفی با مبارزهٔ  سیاسی وظیفه‌هایی بسیار مهم‌ هستند که می‌توانند در‌عین‌حال سیاست‌های رژیم در فرسایشی کردن اعتصاب‌ها به‌شکست کشاند.

به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۶۲،‌ ۲۴ مرداد ۱۴۰۱

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا