کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نقش ننگین حکومت پهلوی در منحرف کردن ایران از راه تحقق دموکراسی و عدالت
پیش درآمد
با فرا رسیدن ۲۸ مرداد ۱۴۰۱، شصتونه سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میگذرد. کودتای ۲۸ مرداد در واقع نخستین آزمایش امپریالیسم جهانی بهسرکردگی آمریکا برای “تغییر رژیم” در جهان بود که به سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق و تحمیل حکومت دیکتاتوری وابسته و ضد مردمی محمدرضا پهلوی به مردم و میهن ما منجر شد. کودتای ۲۸ مرداد با تحمیل حکومتی عمیقاً ضد مردمی و وابسته و روندی وقفهناپذیر از سرکوب خشن و خونین دگراندیشان و سپس سلطهٔ دیرپای ترور بر فضای اجتماعی و سیاسی ایران انجامید. راه ترقی و تحول ملی و آزاد و دموکراتیک کشور و رشد نیروهای آزادیخواه و ملی را مسدود کرد و علاوه بر اینها بر همهٔ جنبههای امور سیاسی و اقتصادیاجتماعی میهن ما تا به امروز تأثیری زیانبار بهجای گذاشت. دولتهای ایالات متحده آمریکا و بریتانیا سعی داشتهاند با تأکید بر فضای تبلیغاتی جنگ سرد آن دوران انجام کودتای ۲۸ مرداد را برای مقابله با خطر گسترش کمونیسم در ایران ضروری اعلام کنند. بهقول دکتر مصدق: کمونیسم را بهانه کردند تا صد سال دیگر نفت ما را غارت کنند. دربارهٔ علتها و زمینههای واقعی کودتای ۲۸ مرداد ازجمله آنتونی ایدن، وزیر خارجه وقت انگلیس، در خاطراتش مینویسد: “هنگامی که من در ۲۷ اکتبر ۱۹۵۱ (۴ آبان ۱۳۳۰) پست وزارت امور خارجه را بهعهده گرفتم دورنمای نگران کنندهای که من دربارهٔ آن میاندیشدم چنین بود. ما از ایران خارج شده بودیم. ما آبادان را از دست داده بودیم و قدرت و حیثیت ما در سراسر خاورمیانه بهشدت متزلزل شده بود. … من باید تصمیم میگرفتم که چگونه با این وضع باید رو بهرو شد. … من فکر میکردم که اگر مصدق سقوط کند کاملاً محتمل است جای او را دولت عاقلتری بگیرد که انعقاد قرار داد رضایتبخشی را ممکن سازد.”
واقعیت این است که برگماری حکومت محمدرضا پهلوی از سوی سیا تنها بهمنظور خدمت کردن به قدرتهای خارجی و غارت اموال و منافع ملی میهن ما صورت گرفت و همانطور که محمدرضا شاه خودش اعتراف کرده بود او تخت و تاجش را بیش از همه مدیون کیم روزولت- مأمور ارشد سازمان سیا و سازمانده کودتای ۲۸ مرداد- میدانست. شمار زیادی از طرفداران حکومت پهلوی تا به امروز و با وجود انتشار دهها سند از سوی دولتهای آمریکا و انگلیس همچنان انجام کودتا را منکر میشوند و رویداد ۲۸ مرداد ۳۲ را روز قیام ملی و نجات ایران اعلام میکنند. سلطنتطلبان پیش از انقلاب هر سال بهمناسبت سالگرد کودتای ۲۸ مرداد جشن میگرفتند و تمبر چاپ میکردند و حتی میدان باغ شاه را میدان ۲۸ مرداد نامگذاری کرده بودند.
زمینههای کودتای ۲۸ مرداد و برخی اسناد تاریخی
یکی از ویژگیهای تاریخی دوران پیش از کودتای ۲۸ مرداد، رشد بیسابقۀ جنبش کارگری و حزب طبقۀ کارگر، حزب تودۀ ایران، در میهن ما بود. پیوستن دهها هزار تن به صفهای حزب تودۀ ایران با شعارهایی رادیکال و دورانساز، سازمانیافتگی طبقۀ کارگر و زحمتکشان در سندیکاهای کارگری و اتحادیهها و بهمیدان آمدن جوانان و زنان در کنار دگرگونی عظیم فرهنگی جامعه ما بر اثر فعالیتهای روشنفکران چپ فضایی بسیار آکنده از تغییروتحول در کشور پدید آورده بود. در کنار این تحولات استراتژیک و در آستانهٔ ملی شدن صنعت نفت، بورژوازی ملی ایران نیز بهصورتی فعال وارد مبارزه شد و بخشی پرشمار از قشرهای بینابینی و خردهبورژوازی شهری را تحت هدایت خود داشت. سرمایهداری ملی با هدف کسب قدرت حاکمه که زمینههای عینی و ذهنی آن نیز فراهم بود درجنبش ملی حضور یافت و با شعار استیفای حقوق مردم ایران از نفت، لبهٔ تیز حمله را متوجه امپریالیسم انگلستان میکرد.
جنبش ملی کردن صنعت نفت بهقول زنده یاد رفیق جانباخته رحمان هاتفی (حیدر مهرگان) “منظرگاهی از یک انقلاب ملی و دموکراتیک، آغشته بهبوی شدید نفت” بود و شامل سه مرحله میگردید. مرحلهٔ اول دوران تشدید مبارزه برای طرد قرارداد الحاقی بود که در سراسر کشور گسترش مییافت و گام بهگام شعار ملی کردن صنعت نفت را در دستورکار مبارزه قرار میداد. مرحله دوم، با تصویب ملی شدن نفت و روی کار آمدن حکومت ملی دکتر محمد مصدق همراه است. دراین دوره و در نتیجه مبارزات قهرمانانه مردم دولت مصدق تشکیل میشود و ضربههایی جدی بر دربار، امپریالیسم، و نیروهای مرتجع وارد میآید. مرحلهٔ سوم که میتوان مبدأ آن را رخداد تاریخی سی تیرماه ۱۳۳۱ دانست، مرحلهای است که نیروهای مرتجع شامل دربار و روحانیت بهرهبری دارودسته آیتالله کاشانی با همدستی امپریالیسم بهفعالیت برای سرنگونی دولت ملی و قانونی مصدق مشغول میشوند و سرانجام با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دیکتاتوریای فاسد و وابسته را به کشور تحمیل میکنند.
دربارهٔ چگونگی سازماندهی کودتا نیز در سالهای اخیر سندهایی جالب منتشر شدهاند. روزنامه نیویورک تایمز، ۲۸ فروردین ۱۳۷۹ (۱۶ آپریل ۲۰۰۰) با استناد به اسناد رسمی دولت آمریکا از جمله می نویسد: “آلن دبلیو دالس، رئیس سازمان سیا، در چهارم آپریل ۱۹۵۳ (۱۵ فروردینماه ۱۳۳۲)، با [اختصاص] یک میلیون دلار هزینه، برای ساقط کردن دولت مصدق، با هر روش ممکن، موافقت کرد. هدف: بهقدرت رساندن دولتی بود که بتواند به یک راهحل معقول در مورد نفت برسد. ایران را قادر سازد از لحاظ اقتصادی با ثبات و از لحاظ مالی قادر بهپرداخت بدهیهایش شود و بتواند حزب کمونیست را که بهنحو خطرناکی قوی است مورد تعقیب شدید قرار دهد.”
روز ۲۵ خردادماه ۱۳۹۶، وزارت امورخارجه آمریکا مجموعهٔ کامل اسناد مربوط به روابط ایران و آمریکا در سالهای دههٔ ۱۹۵۰/ ۱۳۳۰ و رویدادهای مرتبط با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر ضد دولت دکتر محمد مصدق را منتشر کرد. در طول سالهای اخیر بسیاری از اسناد و اطلاعات مهم درارتباط با کودتای آمریکا و انگلیس بر ضد جنبش ملی مردم میهن ما از سوی برخی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا بهتدریج منتشر شدهاند که مهمترینشان سندهایی بودهاند که در ۲۰۱۳/ ۱۳۹۲ از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) از طبقهبندیِ محرمانه خارج و در دسترس عموم قرار گرفتهاند. این مجموعهٔ جدید اسناد سازمان سیا که در قالب یک کتاب منتشر شدهاند با دردسترس گذاشتن سندها و جزئیاتی بیشتر دربارهٔ رویداد کودتا، از روی مسائلی همچون نقشِ روحانیت در یاری رساندن به تحقق کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ مخصوصاً نقش کلیدی آیتالله کاشانی پرده برمیدارند که بسیار تأملبرانگیزند. بر اساس این اسناد، آیتالله کاشانی از ماهها پیش از کودتا نهفقط با سفیر آمریکا، بلکه با مأموران سیا دیدارها و گفتگوهایی داشته است. بر اساس همین اسناد، در ۱۴ دیماه ۱۳۳۰ (۵ ژانویه ۱۹۵۲) مأموران سیا در خانهای در شمیران، تهران، به دیدار آیتالله کاشانی میروند. آنان میگویند درخواست خاصی ندارند، بلکه فقط میخواهند که بهطور صریح، غیررسمی، و دوستانه با او [آیتالله کاشانی] تبادلنظری داشته باشند. بر اساس این گزارش، آیتالله کاشانی در این جلسه حمایت آمریکا از بریتانیا را بهچالش میکشد و میگوید که هدف از فعالیتهای او جلوگیری از درگیر شدن خاورمیانه در یک جنگ جهانی سوم و جلوگیری از گسترش کمونیسم در ایران است. آیتالله کاشانی سه هفته پس از انجام شدن کودتای ۲۸ مرداد در مصاحبهای با روزنامهٔ مصری “اخبار الیوم”، روی کار آمدن دولت کودتا را “سبب مسرت” دانست.
کودتای ۲۸ مرداد، نقش روحانیت و سردمداران رژیم ولایت فقیه
در سالهای دهههای اخیر سردمداران رژیم ولایت فقیه در برخورد با موضوع کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ همواره تلاش کردهاند روحانیت و نقش مخربش در همراهی با حکومت پهلوی در سرکوب جنبش مردمی و ملی میهن ما را تطهیر کنند و از تمام امکانات تبلیغاتیشان در این راستا استفاده کرده و میکنند. برای نمونه، روزنامه کیهان، ۳۰ خردادماه ۱۳۹۳، در مطلبی با عنوان: “سندسازی برای تکمیل پروژهٔ قدیمی انگلیس/ پشت پردهٔ ترور شخصیت آیتالله کاشانی”، بهحمایت تمامقد از روحانیت مرتجع و خیانتکار میپردازد. سایت فرارو، ۳۰ خردادماه ۱۳۹۳نیز ضمنبررسی “ابعاد تازه کودتای ۲۸ مرداد در اسناد آمریکایی” و در قسمتی از مطلبش به یکی از گفتههای فرزند کاشانی اشاره میکند و مینویسد: “بعد از انتشار یک فیلم کوتاه سازمان سیا که در آن از ورود آیتالله کاشانی بههمراه زاهدی و نمایندگان آمریکا و انگلیس به ویرانههای خانه دکتر مصدق یک ساعت بعد از پیروزی کودتا تصویربرداری شده بود هم آن را مونتاژ خواند و نوشت: این فیلم یک مونتاژ متقلبانه است. انگیزهٔ این صحنهسازی هم سرپوش نهادن بر واقعیتهای تاریخی سال ۱۳۳۲ و ادامهٔ ترور شخصیت آیتالله کاشانی و نمایندگان شجاع مجلس شورای ملی است که در برابر اقدامات ضد میهنی مصدق و مداخلهٔ انگلستان در امور داخلی ایران ایستادگی کردند.”
بر اساس اسنادی که تا به امروز منتشر شدهاند روشن است در عملیات کودتای ۲۸ مرداد و اقدامهایی که به سقوط دولت مصدق منجر شد، شماری از رهبری روحانیت وقت مداخله مستقیم داشته اند که ازجمله آنان آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و سید محمد بهبهانی و شیخ بهاءِالدین نوری و شیخ احمد کفائی خراسانی هستند (نگاه کنید به: “جنبش ملی شدن صنعت نفت”، غلامرضا نجاتی، ص ۳۵۵).
تیم سیا که از چند کانال بر سازماندهی تظاهرات در ۲۸مرداد نظارت داشت، با دادن پول به آیتالله بهبهانی سعی در متقاعد کردن آیتالله بروجردی بهوسیلهٔ آیتالله بهبهانی برای برپا کردن تظاهرات علیه کمونیسم داشتند. آنچه مسلّم است این است که آیتالله بهبهانی در برپایی این تظاهراتها نقشی مؤثر داشت. او نامههایی بهنام حزب توده برای روحانیون نوشت و تهدید کرد که آنان را در خیابان بهدار خواهد آویخت (نگاه کنید به: گازیوروسکی و برن: مصدق و کودتا، ترجمهٔ مرشد زاده، ص ۲۷۴).
اثر پژوهشی و پراهمیت پرفسور “یرواند آبراهامیان” بهنام “کودتا” که در سال ۱۳۹۲ منتشر شده است، با کنار زدنِ انبوه شاخوبرگهای فرعی این رویداد تاریخی توانسته است بدنهٔ اصلی کودتا و دلیلهای عمدهٔ رخ دادن آن و همراه با آنها جهتگیریِ نیروهای مطرح در این دوران- بر اساس دادههایی انکارناپذیر- نشان دهد. کتاب “کودتا” بر اساس سندهایی انکارنشدنی نشان میدهد که “اسلام سیاسی” در آن زمان نقش و عملکردی محافظهکارانه و ارتجاعی داشته است. بخش عمدهٔ روحانیت بهرهبری آیتالله کاشانی در زمینهٔ حمایت از خواستهای سیاسی- اقتصادی مردم با موضعگیریهایی بسیار متزلزل از هرنوع تغییرِ سیاسی و اجتماعی بنیادین سخت هراسان و رویگردان بودند، و ازاینروی، به برقراری رابطههایی پنهانی (سیاسی و مالی) با انگلیس و آمریکا روی آوردند. آنان از طریق انواع کانالها، ازجمله از کانال “برادران رشیدیان” و مظفر بقایی گرفته تا شبکهٔ زورخانههای متعلق به چاقوکشانی مانند “شعبان بیمخ” و “طیب” در جهت تغذیهٔ مالی بخشهایی از مقامهای روحانی- بهطورمستقل از یکدیگر و همزمان با هم- از سوی انگلیس و آمریکا مورد استفاده قرار میگرفتند. آبراهامیان با سند نشان میدهد که حسن امامی، در مقام رابط با مقامهای انگلیس، برای کسب کمک مالی در جهت حمایت از روحانیونی که سمت نمایندگی مجلس [شورای ملی] را داشتند و نیز بهمنظورِ تخریب موقعیت مصدق با این مقامها در تماس بوده است. در اینباره در یادداشت وزارت خارجه انگلیس آمده است: “بهنظر میآید که چرخ اسلام در مقایسه با دیگر اعتقادات به چرب کردن بیشتری احتیاج دارد.”
آبراهامیان بهدرستی گوشزد میکند که یکی از بازدههای مهم کودتای ۲۸ مرداد ضربه بسیار شدید به نیروهای سکولار، و درنتیجهٔ آن، بهوجود آمدنِ فضایی مناسب برای رشد “اسلام سیاسی” بود چندان که در برههٔ انقلاب ۱۳۵۷ توانست در مقام نیروی مسلط وارد صحنه گردد. در رابطه با نقش “اسلام سیاسی” در مقطعزمانیِ کودتای ۱۳۳۲ و هماهنگیِ منافعش با سیاستهای امپریالیسم، سندهایی برگرفته از گزارشهای وزارت خارجه آمریکا همچنین نشاندهندهٔ رابطهٔ “فدائیان اسلام” با دولت انگلیس است.
سخنی با همهٔ نیروهای ملی و مترقی ایران
با تحقق کودتای ۲۸ مرداد موجی از سرکوب خونین و ترور میهن ما را در خود فرو برد. اعدام بیرحمانهٔ افسران میهندوست حزب تودۀ ایران، از سیامک و مبشری تا وکیلی، روزبه، و شاعر تودهای مرتضی کیوان و همچنین اعدام آزادیخواهان، از جمله زندهیاد دکتر حسین فاطمی و دادن حکم دهها سال زندان به صدها مبارز راه آزادی از دیگر پیامدهای خونبار و ظالمانهٔ کودتای آمریکایی-انگلیسی ۲۸ مرداد و مزدوران داخلیشان بود.
یکی دیگر از آثار ناگوار و ماندگار کودتای ۲۸ مرداد شدت گرفتن و عمیق شدن گسست بین نیروهای ملی، مترقی، و آزادیخواه کشور بود. دشمنان ایران توانستند با روش “تفرقه بینداز و حکومت کن” بر میهن ما مسلط شوند. بهجرئت میتوان گفت که فاجعهای که ما امروز در جمهوری اسلامی ایران با آن روبرو هستیم نیز در زمرهٔ پیامدهای بلافصل همان کودتای ننگین آمریکا و نیروهای سلطنتطلب و دیگر مرتجعان است. برخلاف ادعاهای امروزی طرفداران سلطنت، واقعیت تاریخی این است که سرکوب خشن و خونین نیروهای ملی و مترقی از سوی رژیم دیکتاتوری شاه در خلال بیستوپنج سال حکومت منفورش خلئی را در فضای تحوّل سیاسیمدنی کشور پدید آورد که در اثر آن نیروهای ارتجاعیای ضد کمونیست و طرفداران بنیادگرایی اسلامی همچون گروه “فدائیان اسلام”، “مؤتلفه”، و “حُجتیه” توانستند پایگاههای اجتماعی و تشکیلاتیشان را در جامعهٔ ما استوار کنند. درنتیجه، بر اثر سرکوب خشن نیروهای روشنفکر مترقی و ملی و چپ در دیکتاتوری پهلوی دوم بهویژه در آستانۀ تحولهای سرنوشتساز انقلابی در نیمهٔ دوّم دههٔ ۱۳۵۰، نیروهای بنیادگرای اسلامی ضد کمونیستو ضد ملی زمام رهبری انقلاب بهمن ۵۷ را بهدست گرفتند و خیلی زود این انقلاب مردمی را از مسیر ترقیخواهانهاش بهسمت برقراری حکومتی اسلامی بر پایهٔ اصل ضد مردمی ولایت فقیه منحرف کردند.
بهگمان ما با گذشت بیش از شصتونُه سال از کودتای ۲۸ مرداد امروز دیگر کوچکترین نقطه پنهان در زمینهٔ اجرایی شدن آن و کوچکترین نکتهٔ نادیده مانده دربارۀ هدفها و پیامدهایش وجود ندارد و هنگام آن فرارسیده است که نیروهای ملی و مترقی میهن ما با بهره گیری از تجربههای تلخ و دردناک گذشته در کنار هم قرار گیرند و فارغ از “ملاحظات تاریخی” و منسوخ گذشته راه را بهسمت همکاری واقعی و عملی همه نیروهای مترقی برای دستیابی به آزادی بگشایند. حزب تودۀ ایران بهنوبه خود آماده است تا در این راه از همه توان و امکاناتش بهره گیرد. ایران امروز بر سر دو راهی خطرناکی قرار دارد و تنها با عمل مشترک همه میهندوستان و آزادیخواهان میهن است که کشور را از شر حکومت دیکتاتوری حاکم و دخالتهای مخرب و خطرناک خارجی میتوان نجات داد و راه را برای استقرار حکومتی ملی و دموکراتیک گشود.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۶۲، ۲۴ مرداد ۱۴۰۱