کارگران و زحمتکشان

خیزش مردمی، اعتراض‌های سراسری، و وظیفهٔ جنبش کارگری‌سندیکایی در اوضاع حساس کنونی!

با تدارک و سازمان‌دهی پیش به‌سوی اعتصاب عمومی

جنبش اعتراضی سراسری با وجود سرکوب و مانورهای فریبکارانه حکومت جمهوری اسلامی همچنان ادامه دارد. خیزش کنونی مردم ایران این ‌بار ابعاد و ژرفایی به‌مراتب گسترده‌تر نسبت به گذشته دارد. سطح مطالبات، شعارهای میدانی، تاکتیک‌های مبارزاتی، میزان حضور لایه‌های اجتماعی مخالف دیکتاتوری به‌ویژه نقش برجسته و ستایش‌برانگیز زنان و دختران و مخالفت قاطع آنان با سیاست‌های زن‌ستیزانه و حجاب اجباری، اتصال اعتراض در مناطقی که از ستم‌ملی رنج می‌برند با جنبش سراسری از زمره ویژگی‌های این ‌دُور از خیزش ملی و مردمی به‌شمار می‌آیند. علاوه بر این‌ها، باید به برآمد نوین جنبش دانشجویی نیز اشاره داشت. دانشجویان در دانشگاه‌های مختلف با حضور و ابتکارات خود اعتراض‌های مردمی را تقویت و در گسترش آن مؤثر بودند. اعتصاب در چند دانشگاه کشور در دهمین روز اعتراض‌های سراسری برگی درخشان از مبارزات جنبش دانشجویی بوده است. یورش گسترده نیروهای امنیتی‌انتظامی، بسیج، و لباس‌شخصی‌ها به ‌دانشگاه‌های کشور مانند آنچه در ۱۰ مهرماه در دانشگاه صنعتی شریف رخ‌ داد و پس از آن فراخوان فرهنگیان کشور به‌اعتصاب و تعطیلی مدارس، نمونه‌هایی از توانایی‌های جنبش اعتراضی مردمی در این مقطع زمانی است.

در این میان نکتهٔ پراهمیتی که می‌باید به آن توجهی جدی کرد، نقش جنبش کارگری و حرکت‌های سندیکایی در این دُور از خیزش‌های مردمی و سطح آمادگی طبقه کارگر در عرصه‌های آن‌ها است. جنبش اعتراضی سراسری علاوه بر آنکه از نبود یک مرکز رهبری و هدایت یعنی جبههٔ واحد ضد دیکتاتوری و هماهنگی ضرور میان جنبش‌های اجتماعی نیز محروم است سهم جنبش کارگری هم در آن  و در این لحظه با توان بالفعل و بالقوهٔ طبقه کارگر و زحمتکشان متناسب نیست. عامل‌های عینی برای مشارکت مؤثر طبقه کارگر و زحمتکشان فکری و یدی در اعتراض‌های سراسری به‌میزان زیادی فراهم است. جراحی اقتصادی و دستبرد به حقوق و دستاوردهای تاریخی زحمتکشان که با اصلاح گام به‌گام قوانین کار و تأمین اجتماعی همراه با برنامهٔ دولت برای آزادسازی مزد که به‌نارضایتی و اعتراض گسترده توده‌های کارگر دامن زده‌ است ازجملهٔ این عامل‌ها هستند.

بااین وجود، به‌دلایلی عمدتاً ذهنی کارگران و زحمتکشان هنوز به‌صورت متشکل در جنبش اعتراضی حضور ندارند. البته این بدان معنا نیست که طبقهٔ کارگر سکوت اختیار کرده یا نظاره‌گر منفعل سیر رخدادهاست؛ برعکس، طبقهٔ کارگر در اعتراض‌ها نه‌تنها دچار انفعال نیست، بلکه فقط به‌صورت سازمان‌یافته و متشکل در آن تا کنون سهیم نشده ‌است. زحمتکشان به‌‌طور پراکنده در اعتراض‌های خیابانی مشارکت دارند. سخن برسر حضور سازمان‌یافته و متشکل با به‌کارگیری سلاح کارآمد اعتصاب و نخست در رشته‌های مختلف، مناطق گوناگون، و سپس به‌صورت عمومی و سرتاسری است.

این‌ را نیز باید بیفزاییم که چگونگی حضور جنبش کارگری در اعتراض‌های سراسری را صرفاً نمی‌توان به‌ضعف و کاستی‌های موجود این جنبش محدود ساخت، بلکه جنبش همگانی ضددیکتاتوری مردم ایران به‌طورکلی به ضعف‌هایی مبتلاست که در درون مجموعهٔ آن باید میزان نفوذ، فعالیت، و اثرگذاری جنبش کارگری را ارزیابی کرده و به‌رفع آن با ارایهٔ راهکاری صحیح کمر همت بربست. آنچه به منافع طبقه کارگر و زحمتکشان میهن ما مربوط می‌شود عبارت است از: خواستِ طرد، نفی، و درهم‌شکستن دیکتاتوری مذهبی. طبقه کارگر میهن ما طی همه این سال‌ها با تمام کاستی‌ها نشان داده ‌است در مبارزاتش برای تامین منافع طبقاتی و صنفی‌رفاهی خود منادی اتحادعمل گسترده همه لایه‌ها و طبقه‌های متضرر از استبداد ولایی بوده‌ است. به‌بیانی دقیق‌تر، میان گسترش فقر در خانوارهای کارگری، کاهش قدرت‌خرید زحمتکشان، نابودی امنیت شغلی‌شان و برنامه‌های سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی تاریک‌اندیشان ارتباطی مستقیم وجود دارد. سیاست‌های کلی حکومت جمهوری اسلامی در بخش اقتصادی شامل اجرای برنامه ضدملی و ضدکارگری تعدیل ساختاری است، این برنامه نه‌تنها کارگران و زحمتکشان بلکه اکثریت جامعه ما را به‌فقر و فلاکت کشانده ‌است. شایان ذکر است که برنامه تعدیل ساختاری از سوی نهادهای سرمایه‌داری جهانی یعنی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به‌ حکومت جمهوری اسلامی دیکته شده ‌است. علاوه بر این، رژیم در برنامهٔ فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی‌اش با اعمال فشار و خشونت در هرچه‌ بیش‌تر محدود کردن حقوق و آزادی‌های دموکراتیک فردی و اجتماعی ازجمله حقوق سیاسی و حقوق سندیکایی طبقه کارگر اقدام کرده ‌است.

محتوا و مفهوم طبقاتی سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی رژیم مانند نقض خشن آزادی اندیشه، قلم، راه‌اندازی گشت ارشاد، حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی علیه زنان ازجمله زنان کارگر و شاغل جدای از مضمون سمت‌گیری اقتصادی‌اجتماعی حکومت نبوده و نیست، سیاست‌هایی که همراه برنامه تعدیل ساختاری با محوریت آزادسازی اقتصادی و خصوصی‌سازی در دولت ابراهیم رئیسی و زیر ‌نام جراحی اقتصادی در حال اجراست. ما با مجموعه‌سیاست‌هایی معین به‌سود طبقات توانگر و طفیلی جامعه روبه‌رو هستیم که اجرای‌شان در همه عرصه‌ها همچون عرصهٔ سیاست، فرهنگ، اجتماع، و اقتصاد نادیده گرفتن و پایمال کردن منافع و حقوق اکثریت مردم میهن ما در این عرصه‌هاست. ازاین‌روی، میان خواست‌های رفاهی‌صنفی طبقهٔ کارگر و زحمتکشان با خواست‌های عام دموکراتیک در این مرحله پیوندی سرشتی برقرار است که باید با برجسته ساختن آن شعارهای فراگیر و بسیج‌گر با مضمون طبقاتی از آن ها استخراج کرد. بنابراین بی‌کم‌ترین تردید جنبش کارگری و سندیکایی در اعتراض‌های سراسری و کامیابی آن منافعی معین دارد. به‌این منظور باید ازهرباره جنبش اعتراضی سراسری از سوی کارگران و فعالان سندیکایی تقویت شود و هرچه بیش‌تر توده‌های کارگر را به ‌میدان مبارزه و برپایی اعتصاب‌ها فراخواند و جلب کرد. طبقه کارگر بر پایه سنت‌ها و توانایی‌هایش قطعاً در جنبش همگانی ضد دیکتاتوری ایفای نقش خواهد کرد. باید به مشکلات ذهنی و موانع موجود برای حضور متشکل کارگران و زحمتکشان با ‌دقت توجه کرد و در حل آن‌ها راهکار مؤثر ارائه کرد. به‌طور مثال، در زمان مناسب ضرور است به‌ چگونگی شکل‌گیری صندوق‌های اعتصاب برای حمایت مالی از خانواده‌های کارگری اندیشیده‌ شود.

درمقطع زمانی حساس کنونی هم‌زمان و همراه با اعتصاب‌های دانشجویی بخش‌هایی از جنبش کارگری و حرکت‌های سندیکایی با درک صحیح از اوضاع و مسیر رخدادها برپایی اعتصاب را مطرح و تبلیغ می‌کنند که در زمرهٔ آن‌هاست فراخوان “شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران” به اعتصاب. این درک صحیح از اوضاع ضروری است با فعالیت روشن‌گرانه و پیگیرانه همراه با تأکید بر اتحادعملِ فراگیر به‌تمامی جنبش کارگری و سندیکایی گسترش یابد. تأمین منافع و حقوق صنفی‌رفاهی و احیای حقوق سندیکایی در شرایط ویژهٔ میهن ما در دل مبارزات همگانی و اعتراض‌های سراسری تحقق‌پذیر خواهد بود: استقلال‌عملِ طبقاتی، اتحادعملِ فراگیر، و پیوند با جنبش سراسری! این‌است وظیفهٔ اصلی جنبش کارگری‌سندیکایی در این مرحلهٔ دشوار و حساس.

پیش به‌سوی تشدید مبارزه و سازمان‌دهیِ اعتصاب‌ها در راستای امکان‌پذیر ساختن اعتصاب عمومی و سراسری! به‌کارگیری سلاح اعتصاب گام‌ برداشتن به‌سوی امکان‌پذیر ساختن تغییر توازن قوا به‌سود جنبش مردمی و تأمین استقلال، آزادی، و عدالت اجتماعی در برابر دیکتاتوری مذهبی و مداخلهٔ امپریالیسم و نیروهای سرسپردهٔ آن‌ها است. باید با هوشیاری و دست در دست یکدیگر با تشدید مبارزه و سازمان‌دهی اعتصاب‌ها جنبش اعتراضی مردمی را تقویت کرده و در جهت ارتقای آن گام به‌پیش برداریم. توقف خصوصی‌سازی، توقف اجرای جراحی اقتصادی و برنامه تعدیل ساختاری، پایان‌دادن به‌سرکوب، آزادی بیان و اندیشه، لغو حجاب اجباری، آزادی زندانیان سیاسی، و طرد و درهم‌شکستن دیکتاتوری حاکم خواست‌هایی مشترک و به‌هم پیوسته در جنبش اعتراضی سراسری هستند.

به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۶۴،‌ ۱۸ مهر ۱۴۰۱

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا