انتخاباتی با اهمیت تاریخی در برزیل
روز ۲ اکتبر ۲۰۲۲/ ۱۰ مهرماه ۱۴۰۱، نزدیک به ۱۵۶ میلیون نفر از ۲۱۲ میلیون نفر مردم برزیل برای انتخاب رئیسجمهور جدید، فرمانداران جدید، و نمایندگان جدید مجلسهای فدرال و ایالتی پای صندوقهای رأی رفتند. هزاران نامزد انتخاباتی به سراسر کشور رفتند تا مردم را تشویق کنند به دیدگاههای مختلف آنان رأی دهند. سرنوشتهایی مختلف برای آیندهٔ برزیل در نتیجهٔ رقابت ۱۱ نامزد ریاستجمهوری با طیفی وسیع از پیشینههای سیاسی مورد بررسی قرار گرفت. دو تن از این نامزدها نماد دو قطب سیاسی در برزیل هستند: ژائیر بولسونارو، رئیسجمهور نوفاشیست کنونی که از مقام ریاستجمهوری خود در برابر رئیسجمهور سابق و پرچمدار گرایش چپ در برزیل یعنی لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا (معروف به لولا) باید دفاع میکرد. در پایان شب، لولا با ۵۷ میلیون رأی در برابر ۵۱ میلیون رأی بولسونارو، بیشترین آرا را بهدست آورد، ولی بهاین دلیل که نتوانست بیش از ۵۰ درصد کل آرا را بهدست بیاورد، در دُور نخست پیروز نشد. لولا و بولسونارو در یکشنبه ۳۰ اکتبر/۸ آبانماه، در دُور دوم انتخابات به مصاف یکدیگر خواهند رفت. پس از اعلام نتایج دُور نخست، لولا به جمعی از حامیانش در سائوپائولو گفت که اکنون به تمام نقاط کشور خواهد رفت تا از طریق صحبت مستقیم با رأی دهندگان با سیل اخبار جعلی مبارزه کند. در هر انتخاباتی معمولاً مقام فعلی است که پیشتاز دُور نخست میشود، ولی در این کارزار لولا بر بولسونارو پیروز شد. لولا در دو پیروزی قبلیاش در انتخابات سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶/ ۱۳۸۱ و ۱۳۸۵ مجبور شد برای شکست نامزد راستگرای خود به دُور دوم برود. او گفت: “ما در پیروزی در دور دوم خبره هستیم.” لولا و بولسونارو هر دو بهاین نکته اشاره کردهاند که مبارزه انتخاباتیای شدید در ماه اکتبر خواهند داشت، با کشوری دو قطبی و هیجانزده برای انتخاب گزینههای پیشِ روی و احتمالهایی که در مورد هر یک از گزینهها روی خواهد.
لولا در برابر بولسونارو
ژائیر بولسونارو پس از بیستوهفت سال حضور در کنگرهٔ برزیل بهریاستجمهوری رسید. کارنامه او در کنگره بهجای موفقیت در قانونگذاری سخنرانیهایی نامنظم و توهینآمیز بوده است (تنها دو لایحه پیشنهادی او به قانون تبدیل شد). ستایش فراوان از نیروهای نظامی، ازجمله دیکتاتوری نظامی ۲۱ ساله (از سال ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵/۱۳۴۳ تا ۱۳۶۴) و همسویی با مذهبگرایی افراطی و راستگرا، از خصلتهای سیاسی او هستند. او از حمله به تمام اصول نولیبرالیسم ازجمله یورش آشکار بر ضد اقلیتهای اجتماعی و ایدههای حقوق بشری لذت میبرد. او در دوران ریاستجمهوری خود موج فزاینده گرسنگی و مطالبات بومیان آفریقاییتبار برزیلی از دولت را کاملاً نادیده گرفت. این نگرش به اتهامهایی علیه او مبنی بر اینکه سیاستهای بولسونارو موجب از بین رفتن جنگلهای بارانی آمازون شده است منجر گردید، جنگلهایی که او اجازه چوببرداری و استخراج از معادن را در آنها داده بود. واکنش بولسونارو به همهگیری کرونا لقب نسل کُش برایش بهارمغان آورد. با این وجود، سبک سیاسی قلدرمابانه و لفاظیهای بیش از حد ملیگرایانهاش و همچنین ادعاهایش در مبارزه با فساد، موجب شد در میان طبقه متوسط طبقهای که به آن آموزش داده شده بود از دولت نظارتی متنفر باشد و قشرهای مذهبیای که معتقدند او از برزیل در مقابل تغییرهای مهم در جامعه (مانند مسائل خانوادگی و جنسیتی) محافظت خواهد کرد پایگاهی تودهای بهدست بیاورد.
لولا زندگی سیاسیاش را در مقام یک رهبر اتحادیه کارگری در مبارزه با دیکتاتوری نظامی آغاز کرد. در سالهای پایانی دیکتاتوری نظامیای که سعی در ترور و تفرقهاندازی بین نیروهای چپ داشت، لولا حزب “کارگران” را در سال ۱۹۸۰/ ۱۳۵۹ بنیانگذاری کرد. او یکی از رهبران کلیدی سالهای نخست پس از پایان دیکتاتوری بود و به بازسازی نیروهای چپ برزیل (با نامزدی ناموفق در انتخابات ریاستجمهوری سالهای ۱۹۸۹، ۱۹۹۴، و ۱۹۹۸/ ۱۳۶۸، ۱۳۷۳، و ۱۳۷۷) کمک کرد. لولا که سیاستمداری بسیار زیرک است تشخیص داد سیاستهای تند چپ در سطح ریاستجمهوری در برزیل پیروز نخواهند شد، زیرا برزیل کشوری عمیقاً محافظهکار است. او در پی این شناخت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ / ۱۳۸۱ پیروز شد، زیرا به امیال رادیکالتر خود (مانند انجام اصلاحات ارضی که موضوع اصلی کارزار انتخاباتیاش در سال ۱۹۸۹ / ۱۳۶۸بود) اهمیت کمتری داد و بیشتر به تعهدش در مورد رفاه اجتماعی و درستکاری پرداخت. برنامههای او علیه فقر (دو طرح پایان گرسنگی و یارانه خانواده) به کاهش سوءِتغذیه در سراسر کشور منجر شد، درحالی که طرح گسترش خدمات آموزشی او موجب شد که میلیونها نفر وارد آموزش عالی شوند. سیاستهای او در محافظت از آمازون به کاهش جنگل زدایی منجر شد. همهٔ این کارها بهرغم وجود کنگرهای بهطورقطع راستگرا و نمایندههایی چون بولسونارو اجرا شد که همهگونه تلاشی کردند تا از انجام طرحهای سوسیالدموکراتیک لولا جلوگیری کنند.
این دو دیدگاه کاملاً متفاوت برای ادارهٔ برزیل را بهنمایش میگذارند که خود قطبی بودن ژرف جامعه را نشان میدهد. یک دیدگاه این است که برزیل باید ریشه در ارزشهای محافظهکارانهٔ پدرسالارانهٔ خانواده و قدرت پول داشته باشد. دیدگاه دیگر بر برابریطلبی و پرهیزکاری اجتماعی متمرکز است و رأی دهندگان با رأیای بالا به دیدگاه لولا برای برزیل رأی دادند.
کشوری راستگرا
درحالی که در این انتخابات کانون توجهها بر مبارزه انتخاباتی ریاستجمهوری بود درعینحال نشان دهنده ویژگی حقیقی سیاست در برزیل نیز بود. نتایج انتخابات نمایانگر چگونگی تقسیم بخشهای مختلف کشور است. شمالشرقی برزیل با جمعیت بزرگ آفریقاییبرزیلیایی و بومیاش به طورکامل به اختیار حزب کارگران درآمد، زیرا لولا در این منطقه با اکثریت عظیمی پیروز شد و این حزب ادارهٔ امور چندین فرمانداری کلیدی را بهدست آورد. یکی از راهبردهای لولا برای دُور دوم انتخابات افزایش مشارکت رأی دهندگان در این مناطق است.
برای شناخت بهتر گرایش به راست در سیاست برزیل باید مجلس قانونگذاری فدرال را بهدقت بررسی کرد. حزب لیبرال بولسونارو با بهدست آوردن ۱۴ کرسی در برابر ۸ کرسی حزب کارگران، اکثریت مجلس سنا و بیشترین تعداد کرسی در مجلس نمایندگان کنگره (۹۹ کرسی از ۵۱۳ کرسی ) را بهدست آورد. متحدان نزدیک بولسونارو مانند معاون سابق رئیسجمهور و ژنرال همیلتون مورائو و وزیران سابق کشاورزی (ترزا کریستینا) و خانواده دامارس آلوز هماکنون سناتور هستند. کریستینا بهدلیل لغو کردن مقررات مربوط به استفاده از سمهای کشاورزی الههٔ زهر لقب گرفته است. بازگشت ادواردو- پسر بولسونارو- و بهطرزی شگفتانگیز ادواردو پازوئلو- وزیر بهداشت سابق بولسونارو- که واکنشی فاجعهانگیز به همهگیری نشان داد و همچنین ریکاردو سالز- وزیر سابق محیط زیست بولسونارو – که آمازون را بهنابودی کشاند، با استقبال کنگره همراه شد. در صورت پیروزی لولا در دُور دوم راستگرایان طرفدار بولسونارو مانعی بزرگ در برابر اجرای برنامههای لولا خواهند بود. قدرت واقعی در کنگره از آنِ “مرکز بزرگ” (Centrão) است که بهطور سنتی حدود ۲۰ حزب محافظهکار راستگرا را شامل میشود. آنها نمایندهٔ منافع گروهیاند که به “گوشت گاو، انجیل، و گلوله” شناخته میشود. این گروه را دامداران بزرگ، مذهبیهای محافظهکار، نظامیان، و پلیس را شامل میشوند. این “مرکز” بهرغم نامش میانهرو نیست، بلکه مجموعهای از مقامهای منتخب فرصتطلب و فاسد است که سیطرهشان بر قدرت به برخی از دلسردیها و نومیدیها در کشور منجر شده است. انتخاب لولا بهمقام معاون جرالدو اکمین در جناح راست میانه (که لولا در سال ۲۰۰۶ / ۱۳۸۵ در مقابل او قرار گرفت) برای جلوگیری از استیضاح لولا از سوی این مجلس محافظهکار و تضمین تصویب برخی از قوانین حامی مردم بود و چند تن از اعضای جنبش کارگران بیزمین (MST) توانستند برای نخستین بار نامزدهای انتخاباتیشان را معرفی کنند و در شوراهای ایالتهایی مانند باهیا، پرنامبوکو، ریودوژانیرو، و ریوگرانده دو سول بهپیروزی برسانند.
لولا و جهان
از سال۱۸۹۱/ ۱۲۷۰خورشیدی تا کنون برزیل ۳۸ رئیسجمهور داشته است، ولی فقط نام یکی از آنان در سراسر جهان شناخته شده است: لولا. دلیل این امر این است که لولا در دوران ریاست جمهوریاش (از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰/ ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۹) از هشتاد کشور دیدار کرد و به مدافع اصلی سازمانهای مختلف منطقهای مانند جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (CELAC) و گروه بریکس(BRICS) شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تبدیل شد. درحالی که ایالات متحده تلاش میورزد نظم جهانی یکجانبهاش را حفظ کند، لولا بار دیگر میکوشد با احیای سازمانها و تشکلهایی منطقهای مانند بریکس، چندجانبهگرایی و چندقطبیگرایی را رواج دهد. بخشی از این برنامه- همانطور که لولا گفته است- تقویت منطقهگرایی در قارهٔ آمریکا از طریق توسعه ابزارهای عملی در شکلگیری این مناطق خواهد بود. برای نمونه، ایجاد ارزی منطقهای بهنام “سور” است که نهتنها در تجارت بین کشورها، بلکه برای نگهداری در خزانههای پولی نیز میتواند استفاده شود. از سال ۲۰۱۰ /۱۳۸۹ که لولا کنار رفت، نیاز به چنین جایگزینهایی در قبال سلطه ایالات متحده در جهان افزایش یافته است. باید دید آیا لولا خواهد توانست رهبری منطقهگراییای مردممحور ضروری را که در جهان جنوب غایب است بهپیش ببرد. لولا البته باید نخست در انتخابات پیروز شود. او به خیابانها بازگشته است و پیروزی قاطع در برابر بولسونارو را انتظار دارد. اگرچه حتی اگر بر بولسونارو هم پیروز شود بولسوناروئیسم اکنون در زندگی سیاسی کشور (بهویژه در قانون گذاری) ریشه دارد.
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۱۶۷، ۲ آبان ۱۴۰۱