مسایل سیاسی روز

ارادۀ شکست‌ناپذیر و مبارزۀ پیگیر مردم ستم‌دیدهٔ ایران

اعتراض‌های مردمی که سراسر ایران را فرا گرفته است و ویژگی‌هایی کم‌نظیر دارد، اعجاب و تحسین همه انسان‌های شریفِ خواستار آزادی و پیشرفت اجتماعی در سراسر جهان را برانگیخته است. روزی نیست که از جان باختن یا زخمی شدن فرزندان معترض این مرز و بوم یا دستگیری‌های گسترده و انباشتن سیاهچال‌هایش از مبارزان برای آزادی، عدالت اجتماعی، و حقوق راستن‌شان خبری منتشر نشود. در چنین وضعیتی است که خانم نرگس محمدی، سخنگو و نایب‌رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، محبوس دیرینهٔ رژیم ارتجاع در زندان اوین، روز یکم آبان‌ماه ۱۴۰۱ در نامه‌ای سرگشاده دربارهٔ رخدادهای پیش از شب آتش‌سوزی در زندان اوین می‌نویسد: “مسئولان زندان اوین از پیش می‌دانستند که چنین فاجعه‌ای رخ خواهد داد.”

او در مورد چگونگی اوضاع در زندان اوین سه روز پیش از رخداد آتش‌سوزی و ضرب‌وجرح وقتل زندانیان، می‌نویسد: “کپسول‌های آتش‌خاموش‌کن به‌دستور ریاست زندان و به‌بهانه پر کردن، از بند خارج شده بود. با توجه به مجموعه شرایط حاکم بر زندان و آنچه آن شب همه ما شاهد بودیم، زندان بی‌شباهت به میدان جنگ نبود و نیرو‌های امنیتی و نظامی از زمین و بالای پشت‌بام‌ها، بند‌ها را به محاصره گرفته بودند و زندانیان به شلیک گلوله تهدید می‌شدند و صد‌ها گلوله شلیک شد و انفجار‌های مهیبی رخ داد.” این زندانی سیاسی با محکوم کردن حمله به بند‌های سیاسی و ضرب و جرح زندانیان، از انتقال بیش از ٩٠٠ زندانی به مکان‌های معلوم و نامعلوم و همچنین تداوم وضعیت به‌شدت امنیتی در زندان خبر داد [ نگاه کنید به: گزارش سحام نیوز، یکم آبان‌ماه ۱۴۰۱]. بنابر اعلام مرکز رسانهٔ قوهٔ قضاییه و مسئولان زندان، در این فاجعه ۸ زندانی جان باختند و ۶۱ زندانی مجروح شدند. لازم به‌ذکر است که با گذشت ۵ روز از آن رخداد، زندانیان مجروح همچنان از رسیدگی مناسب پزشکی محروم مانده‌اند و به‌غیر از روشن شدن هویت یک تن از جان‌باختگان این فاجعه، مسئولان هنوز اسامی دیگر جان‌باختگان را اعلام نکرده اند.

جامعه ایران هنوز از شوک آتش‌سوزی در زندان اوین بیرون نیامده بود که اقدام تروریستی شاه‌چراغ در شیراز رخ داد که تردیدهایی جدی  دربارهٔ چگونگی رخ دادن آن وجود دارد. اما دلیل تردیدها چیست؟ با توجه به کارنامهٔ سیاه جمهوری اسلامی در صحنه‌سازی‌ها و ترفندهایش در کشتار و سرکوب عمدی، مردم ایران هرگونه “حادثه” و فاجعه در کشور را نخست متوجه رژیم جمهوری اسلامی می‌کنند.

سایت خبری تحلیلی رویداد۲۴، پنجم آبان‌ماه ۱۴۰۱، دربارهٔ این اقدام تروریستی غم‌انگیز و فاجعه‌بار زیارتگاه شاهچراغ شیراز که دستکم  به جان باختن ۱۵ تن و مجروح شدن ۲۳ نفر منجر شد، به‌نقل از خبرگزاری ایسنا، می نویسد: “ایسنا در گزارشی که منتشر کرده نوشته [ است] ۴ تروریست در تیراندازی دست داشته‌اند و ۲ نفر از آنها دستگیر شده است.” این در حالی است که فرمانده پلیس فارس روایت دیگری از ماجرا دارد. سردار رهام بخش حبیبی در گفت‌وگویی تلویزیونی حضور ۴ تیرانداز را رد کرده و در توضیحی گفته است که “مهاجم یک نفر بوده که دستگیر شده است.” در عمل تروریستی اخیر در شاه‌چراغ شیراز، همانند موارد مشابه آن، باز هم مردم عادی و بیگناه قربانی شدند.

موضوع مهم این است که نحوهٔ برخورد مقام‌های تصمیم‌گیرنده در این ارتباط سؤال‌ها و نگرانی‌هایی جدی در جامعه برانگیخته است. واقعیت انکار نشدنی این است که عملکرد رژیم “ولایت فقیه” با سرکوب و کشتار گره خورده است. سازمان حقوق بشر ایران در گزارش ۴ آبان ‌ماه سال جاری خود تعداد جان باختگان خیزش مردمی چند هفته اخیر در ۲۱ استان کشور را به‌این شرح اعلام کرده است: “سیستان و بلوچستان ۹۳ نفر، مازندران ۲۸ نفر، تهران ۲۳ نفر، گیلان ۱۸ نفر، کردستان ۱۷ نفر، آذربایجان غربی ۱۳ نفر، کرمانشاه ۱۲ نفر، البرز ۶ نفر، خراسان رضوی ۴ نفر، اصفهان ۳ نفر، قزوین ۲ نفر، کهگیلویه و بویراحمد ۲ نفر، زنجان ۲ نفر، آذربایجان شرقی ۲ نفر، اردبیل ۲ نفر، ایلام ۲ نفر، بوشهر ۱ نفر، سمنان ۱ نفر، خوزستان ۱ نفر، مرکزی ۱ نفر، و همدان ۱ نفر.” پس از اعلام این آمار، خشم مردم در اکثر شهرهای کشور به‌ویژه در شهرهای کردستان، در چهلم مهسا امینی شعله‌ور شد. به‌رغم جو امنیتی حاکم، مردم حق‌طلب ایران پاسخی شایسته به نمایش‌های تهوع‌آور و صحنه‌سازی‌های حکومت اسلامی دادند. در بحبوحه اعتراض و مقاومت مردمی در آن روز، سرکوبگران مسلّح جمهوری اسلامی بار دیگر دست به خون‌ریزی زدند. شمار جانباختگان اعتراض‌های چهارشنبه ۴ آبان‌ماه و پنجشنبه ۵ آبان‌ماه در شهرهای کردنشین به ١٢ نفر رسید و این شمار از جانباختگان به آمار گلگون‌کفنان میهن افزوده شد.

بسیاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی به‌درستی تأکید می‌کنند که اعتراض‌های مردمی پس از  کشتن مهسا امینی از ابتدا مدنی و دور از خشونت بودە است و این نیروهای امنیتی و سرکوبگر بودند که با برخورد قهرآمیزشان اعتراض‌های مدنی را به خشونت خونین کشاندند. در اثر این خشونت‌ها تا کنون بیش از ۲۵۳ معترض جان باختەاند. در میان جان‌باختگان، ۳۴ کودک زیر ۱۸ سال و ۱۹ زن وجود دارد. با استفاده از کلیۀ امکانات در داخل و خارج کشور برای تقویت جنبش مردمی باید این شیوۀ برخورد جنایتکارانهٔ جمهوری اسلامی را خنثی و راه‌های سرکوب را مسدود کرد و دژ ناپایدار “حکومت اسلامی” را درهم شکست.

رخدادهای چند هفته اخیر در کشور ثابت کرده است که تاکتیک‌های سرکوبی که جمهوری اسلامی ایران به‌کار گرفته نتوانسته است عزم راسخ مردم در مبارزه با جمهوری اسلامی را سست کند. امروزه رژیم ترور و اختناق اسلام سیاسی ایران که در بحران‌های اقتصادی‌اجتماعی‌ای ژرف، تورم و گرانی سرسام‌آور، بیکاری چند میلیونی جوانان و زحمتکشان، بی‌مسکنی، بی‌دارویی، و انواع کاستی‌ها و کمبودها در زندگی روزمره مردم و همچنین بحران ساختاری‌ای عمیق غوطه‌ور و دست‌به‌گریبان است، برای حفظ موقعیت حکومت استبدادی ننگین خود جز سرکوبگری و نقض خشن امنیت و آزادی‌های فردی و اجتماعی مردم پاسخی و تدبیری دیگر در برابر اعتراض‌های مردم ندارد.

مردم ایران در تظاهرات عظیم، و تاریخی‌شان نشان دادند که تیزبین و هوشیارند و علت‌های فاجعه کنونی را به‌خوبی درک کرده‌اند و عاملان اصلی این وضعیت را نیز خوب شناخته‌اند. ‌مردم میهن ما با چنین حرکت‌ها و خصیصه‌هایی، با یکپارچگی و استقامتی اعجاب‌انگیز، رأی تاریخی‌شان در تأیید گذر از جمهوری اسلامی به حکومتی ملی و دموکراتیک را اعلام کرده‌اند. در مبارزهٔ امروز، مردم شرافتمند و زحمتکش ما  زندگی خویش را وقف برقراری عدالت، آزادی، و حقیقت کرده‌اند و می‌کنند! مردم میهن ما برای برچیدن بساط جمهوری اسلامی فاسد و فساد‌پرور مبارزه می‌کنند! مردم میهن ما در راه برپایی حکومتی ملی و دموکراتیک به‌منظور برون‌رفت جامعه از بحران عمیق کنونی مبارزه می‌کنند!

به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ  ۱۱۶۸، ۱۶ آبان ۱۴۰۱

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا