کارگران و زحمتکشان

تدارک و سازمان‌دهی اعتصاب‌های کارگری: چالش‌های عمده و راهکارهای پیشِ‌رویِ جنبش کارگری‌سندیکایی

اعتراض‌های سراسری به‌دیکتاتوری حاکم در آستانهٔ سومین ماه خود قرار دارد. تداوم اعتراض‌ها به‌ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها و مقاومت دلیرانه زنان، جوانان، و دانشجویان کشور در مقابل وحشیگری دستگاه‌های امنیتی، برنامه‌ حکومت جمهوری اسلامی برای برون‌رفت از بحران و مهار اعتراض‌ها را تا کنون با ناکامی روبه‌رو ساخته ‌است. سران حکومت و دستگاه‌های امنیتی و نظامی به‌موازات اعمال سرکوب رشته‌مانورهایی را نیز برای ایجاد انشقاق در صف‌های مردم و جلوگیری از رشد اعتراض‌ها تدوین و به‌مورد اجرا گذاشته‌اند. در این زمینه “اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران” و پس از آن سخنان علی خامنه‌ای در دیدار با افراد دست‌چین شده به‌نام دانش‌آموز نشان می‌دهد سران حکومت در اوج استیصال با نسبت دادن خیزش مردمی به امپریالیسم و جنگ ترکیبی‌خواندن آن، سرکوب کردن را راه برون‌رفت از بحران کنونی ارزیابی می‌کنند. مکمل این سیاست، ترفندها و مانورهایی فریبکارانه است به‌منظور ایجاد پراکندگی در صف‌های جنبش مردمی.

مقابله با جنبش کارگری و حرکت‌های سندیکایی به‌ویژه در مقطع زمانی کنونی از اولویت‌های اصلی حکومت به‌شمار می‌آید. به‌دنبال اعتصاب کارگران پروژه‌ای در برخی مراکز صنعت پتروشیمی در عسلویه و پالایشگاه آبادان و اعتصاب در مجتمع نیشکر هفت‌تپه و شرکت پتروشیمی بوشهر، دولت مجلس و همدست با آن‌ها تشکل‌های زرد حکومتی برخی موضوع‌های مهم کارگری که از زمره مطالبه‌های طبقه کارگر نیز محسوب می‌شوند را هدفمند و البته به‌شکلی مسخ‌شده مطرح و پیرامون آن به‌تبلیغات پرداختند. این نمایش تبلیغاتی هم‌زمان با بازداشت، تهدید، و پیگرد فعالان کارگری و کارگران اعتصابی صورت گرفته و می‌گیرد. افزایش ۲۰ درصدی حقوق کارکنان دولت، وعدهٔ ترمیم مزد، و سکوت موذیانه دربارهٔ طرح اصلاح قانون کار، در وضعیت کنونی ازجملهٔ مانورهای فریبکارانه رژیم است.

این مانورهای به‌دقت طراحی شده برای سندیکالیست‌ها و فعالان کارگری ناشناخته نیستند. همه می‌دانیم چنین مانورهایی در راستای مهار اعتراض و اعتصاب‌های کارگری و جلوگیری از پیوند جنبش کارگری با جنبش همگانی ضد دیکتاتوری است. در اینکه خواست‌هایی مانند حذف پیمانکاران نیروی کار، توقف خصوصی‌سازی، پایان دادن به مقررات‌زدایی، و لغو قراردادهای موقت خصیصه‌هایی صنفی‌رفاهی دارند تردیدی نیست. اما درعین‌حال این فقط بخشی از مضمون مطالبه‌های کارگری را نشان می‌دهد. این خواست‌ها سرشت و مفهوم سیاسی نیز دارند و ضمن بازتاب دادن منافع طبقهٔ کارگر اتفاقاً جزو فصل مشترک‌های جنبش اعتراضی سراسری کنونی است. خواستِ حذف پیمانکاران نیروی کار و توقف خصوصی‌سازی یورش بردن مستقیم نیروی طبقه کارگر به قلب برنامه‌های اقتصادی‌اجتماعی ضد کارگری حکومت جمهوری اسلامی است. نباید از یاد برد که سنگ‌پایه برنامهٔ “تعدیل ساختاری”، خصوصی‌سازی و مقررات‌زدایی و آزادسازی اقتصادی است. این سیاست‌ها اکثریت مردم میهن ما را به‌ورطهٔ فقر و فلاکت کشانده‌اند. بنابراین، مبارزه کارگران علیه خصوصی‌سازی و آزادسازی اقتصادی در عین داشتن مضمون صنفی و رفاهی، خصلت سیاسی نیز دارد و همین خصلت نقطهٔ پیوند جنبش کارگری با جنبش همگانی ضد دیکتاتوری است. طبقه کارگر و همه زحمتکشان فکری و یدی کشور با اجرای جراحی اقتصادی دولت ضد ملی ابراهیم رئیسی مقابله و مبارزه می‌کنند. این تقابل با سمت‌گیری اقتصادی‌اجتماعی رژیم ولایت ‌فقیه است و زیربنای اقتصادی دیکتاتوری حاکم و منافع لایه‌های انگلی طبقه سرمایه‌دار ایران که تکیه‌گاه استبداد ولایی است را آماج خود قرار می‌‌دهد.

بر اساس آنچه گفته ‌شد، اعتصاب و اعتراض‌های کارگری در مقیاس بزرگ و کوچک ماهیت سیاسی دارند و این نکته‌ای بسیار پراهمیت ‌است که نباید برآن چشم فروبست. ازاین‌روی، برای حل چالش‌های پیشِ ‌رویِ جنبش کارگری و سندیکایی باید ارزیابی‌ای واقع‌بینانه از توان و امکانات جنبش کارگری و قدرت و وسعت دایرهٔ مانور آن در صحنه سیاسی به‌دست داد.

چالش اصلی در این زمینه چگونگی غلبه بر ضعف‌های جنبش کارگری است که طی بیش از چهار دههٔ اخیر با اعمال برنامه سرکوب و اجرای نسخه‌های نولیبرالی سرمایه‌داری به‌وسیلهٔ دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی پدید آمده‌اند. رواج اقتصاد دلالی و نفوذ سرمایه بزرگ تجاری همراه با سرمایه بوروکراتیک فاسد و رانت‌خوار به‌میزان زیادی بر کیفیت‌و‌کمیت جنبش کارگری تأثیر منفی داشته‌اند و تضعیف تولید و درنتیجه وارد آوردن آسیب جدی به حیات طبقه کارگر را موجب شده‌اند. در سالیان اخیر جنبش کارگری و حرکت‌های سندیکایی در اوضاعی به‌راستی دشوار درپی ترمیم و بازسازی توان و بنیه‌شان بوده‌اند. طبقه کارگر و زحمتکشان در پویه‌ای طبیعی درحال بازسازی و ترمیم توانایی‌های‌شان هستند و همین امر در مبارزهٔ اعتصابی کنونی و سطح پیوند آن با جنبش اعتراضی بازتاب دارد. به‌عبارتی دقیق‌تر، جنبش کارگری و سندیکایی در مبارزه‌ای توأمان در روند دیالکتیکی به بازسازی خود مشغول است. از سویی به‌اعتراض و اعتصاب دست‌می‌یازد و از دیگر سو در دل این حرکت‌های اعتراضی قدرت و توانایی‌اش را  نیز هم‌زمان ترمیم می‌کند. راهکار صحیح برای پیمودن این مسیر طبیعی و غلبه بر چالش‌ها شدت بخشیدن به  مبارزه و در دل آن بازسازی بنیهٔ جنبش کارگری است. این مبارزه دشوار سمت‌وسوی حرکت جنبش کارگری و سندیکایی را ترسیم و در مسیر خود توانایی‌های آن ‌را به‌‌رغم سرکوب ترمیم و تقویت می‌کند. تدارک و سازمان‌دهی اعتصاب‌های کارگری از درون همین پویه خلاق و رشدیابنده شکل گرفته و دم به‌دم ارتقا می‌یابند. در هفته‌های اخیر جریان‌ها و نیروهایی معین و برخی‌شان هم سرسپرده به امپریالیسم سخن از “یاری به کارگران” و “تشکیل صندوق‌های اعتصاب” به‌میان آورده‌اند. رضا پهلوی و نیروهای رنگارنگ راست و واپس‌گرا با ارایهٔ این‌گونه “پیشنهادها” ماهیت سیاسی خودشان را آشکارتر می‌سازند. این نیروها به‌ویژه جریان‌های واپس‌گرای سلطنت‌طلب هنگامی که از تشکیل صندوق اعتصاب سخن می‌گویند تفاوتی میان صندوق واقعی اعتصاب و صندوق‌های خیریه نمی‌بینند. گویی کارگران میهن ما به‌صندوق خیریهٔ حضرات نیازمندند! البته همین نیروها و جریان‌ها تعمداً برنامهٔ سیاسی‌شان را به‌ویژه در عرصهٔ مناسبات اقتصادی و نوع سیاست‌های اقتصادی‌شان ناگفته گذاشته‌اند و پنهان می‌کنند. علت این پنهان‌کاری چیست؟ آیا میان برنامه‌های اقتصادی‌اجتماعی نیروهای راست‌گرای مکلا با سمت‌گیری اقتصادی‌اجتماعی واپس‌گرایان معمم حاکم تفاوتی جدی وجود دارد؟ صرف‌نظر از جزییات غیرعمده، جناح راست اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی مُبَلغ و مدافع همان فرمان‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی‌است که اینک سنگ‌پایهٔ سمت‌گیری اقتصادی‌اجتماعی حکومت جمهوری اسلامی است و اتفاقاً دولت ابراهیم رئیسی و شخص ولی‌ فقیه از حامیان سینه‌چاک آن به‌شمار می‌آیند! اجرای جراحی اقتصادی از سوی دولت ابراهیم رئیسی با آنچه اپوزیسیون راست‌گرای حکومت جمهوری اسلامی در زمینه حل معضل‌های اقتصادی کشور ارائه می‌دهند چه تفاوت عمده‌ای دارد؟ این پرسش را سرسپردگان امپریالیسم و دیگر نیروهای راست‌گرا عمداً بی‌پاسخ می‌گذارند و پنهان می‌دارند. “صندوق اعتصاب” از دلِ تدارک و سازمان‌دهی اعتصاب‌ها با مشارکت مستقیم سازمان‌های سندیکایی مستقل بیرون می‌آید و در پیوند با همیاری دیگر گردان‌های مبارز جنبش مردمی شکل می‌گیرد. طبقه کارگر و حرکت‌های سندیکایی برای اعتصاب و تشکیل صندوق‌های اعتصاب و تدارک‌هایی ازاین دست به‌ “اوامر ملوکانهٔ بعدازاین” و نسخه‌های امپریالیسم و نیز صندوق خیریه هیچ نیازی ندارد. طبقهٔ کارگر در پویه بازسازی خود با اعتصاب‌های رشته‌ای، محلی، و مرحله‌ای با هوشیاری و شم سلیم طبقاتی‌اش تدارک ضروری برای رویارویی نهایی با دیکتاتوری حاکم را برنامه‌ریزی کرده و به‌پیش خواهد برد. در مورد صندوق خیریه، پاسخ کارگران و زحمتکشان ایران به‌نیروهایی مرتجع و عناصری نظیر رضا پهلوی با استفاده از زبان شیوا و نافذ استاد سخن سعدی شیرازی چنین است: “مرا به خیر تو امید نیست، شَر مرسان”.

وظیفه بی‌درنگ ما در این مرحلهٔ حساس یاری همه‌جانبه به جنبش کارگری و سندیکایی با ارایه راهکارهایی مؤثر و عملی در جهت تشکل و سازماندهی این جنبش و پیوند دادن آن با جنبش اعتراضی سراسری مردمی برای درهم کوبیدن دیکتاتوری حاکم ‌است. مبارزهٔ طبقاتی درمیهن ما عمیق و پردامنه می‌شود. اتحادعملِ فراگیر، استقلال‌عملِ طبقاتی، و تشدید مبارزه به‌هدف پیوندهای عاجل، ضروری، و محکم با جنبش اعتراضی سراسری وظیفهٔ درنگ‌ناپذیر همه مدافعان منافع طبقه کارگر و زحمتکشان است.

اعتراض‌های سراسری به‌دیکتاتوری حاکم در آستانهٔ سومین ماه خود قرار دارد. تداوم اعتراض‌ها به‌ویژه در مدارس و دانشگاه‌ها و مقاومت دلیرانه زنان، جوانان، و دانشجویان کشور در مقابل وحشیگری دستگاه‌های امنیتی، برنامه‌ حکومت جمهوری اسلامی برای برون‌رفت از بحران و مهار اعتراض‌ها را تا کنون با ناکامی روبه‌رو ساخته ‌است. سران حکومت و دستگاه‌های امنیتی و نظامی به‌موازات اعمال سرکوب رشته‌مانورهایی را نیز برای ایجاد انشقاق در صف‌های مردم و جلوگیری از رشد اعتراض‌ها تدوین و به‌مورد اجرا گذاشته‌اند. در این زمینه “اطلاعیه مشترک وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران” و پس از آن سخنان علی خامنه‌ای در دیدار با افراد دست‌چین شده به‌نام دانش‌آموز نشان می‌دهد سران حکومت در اوج استیصال با نسبت دادن خیزش مردمی به امپریالیسم و جنگ ترکیبی‌خواندن آن، سرکوب کردن را راه برون‌رفت از بحران کنونی ارزیابی می‌کنند. مکمل این سیاست، ترفندها و مانورهایی فریبکارانه است به‌منظور ایجاد پراکندگی در صف‌های جنبش مردمی.

مقابله با جنبش کارگری و حرکت‌های سندیکایی به‌ویژه در مقطع زمانی کنونی از اولویت‌های اصلی حکومت به‌شمار می‌آید. به‌دنبال اعتصاب کارگران پروژه‌ای در برخی مراکز صنعت پتروشیمی در عسلویه و پالایشگاه آبادان و اعتصاب در مجتمع نیشکر هفت‌تپه و شرکت پتروشیمی بوشهر، دولت مجلس و همدست با آن‌ها تشکل‌های زرد حکومتی برخی موضوع‌های مهم کارگری که از زمره مطالبه‌های طبقه کارگر نیز محسوب می‌شوند را هدفمند و البته به‌شکلی مسخ‌شده مطرح و پیرامون آن به‌تبلیغات پرداختند. این نمایش تبلیغاتی هم‌زمان با بازداشت، تهدید، و پیگرد فعالان کارگری و کارگران اعتصابی صورت گرفته و می‌گیرد. افزایش ۲۰ درصدی حقوق کارکنان دولت، وعدهٔ ترمیم مزد، و سکوت موذیانه دربارهٔ طرح اصلاح قانون کار، در وضعیت کنونی ازجملهٔ مانورهای فریبکارانه رژیم است.

این مانورهای به‌دقت طراحی شده برای سندیکالیست‌ها و فعالان کارگری ناشناخته نیستند. همه می‌دانیم چنین مانورهایی در راستای مهار اعتراض و اعتصاب‌های کارگری و جلوگیری از پیوند جنبش کارگری با جنبش همگانی ضد دیکتاتوری است. در اینکه خواست‌هایی مانند حذف پیمانکاران نیروی کار، توقف خصوصی‌سازی، پایان دادن به مقررات‌زدایی، و لغو قراردادهای موقت خصیصه‌هایی صنفی‌رفاهی دارند تردیدی نیست. اما درعین‌حال این فقط بخشی از مضمون مطالبه‌های کارگری را نشان می‌دهد. این خواست‌ها سرشت و مفهوم سیاسی نیز دارند و ضمن بازتاب دادن منافع طبقهٔ کارگر اتفاقاً جزو فصل مشترک‌های جنبش اعتراضی سراسری کنونی است. خواستِ حذف پیمانکاران نیروی کار و توقف خصوصی‌سازی یورش بردن مستقیم نیروی طبقه کارگر به قلب برنامه‌های اقتصادی‌اجتماعی ضد کارگری حکومت جمهوری اسلامی است. نباید از یاد برد که سنگ‌پایه برنامهٔ “تعدیل ساختاری”، خصوصی‌سازی و مقررات‌زدایی و آزادسازی اقتصادی است. این سیاست‌ها اکثریت مردم میهن ما را به‌ورطهٔ فقر و فلاکت کشانده‌اند. بنابراین، مبارزه کارگران علیه خصوصی‌سازی و آزادسازی اقتصادی در عین داشتن مضمون صنفی و رفاهی، خصلت سیاسی نیز دارد و همین خصلت نقطهٔ پیوند جنبش کارگری با جنبش همگانی ضد دیکتاتوری است. طبقه کارگر و همه زحمتکشان فکری و یدی کشور با اجرای جراحی اقتصادی دولت ضد ملی ابراهیم رئیسی مقابله و مبارزه می‌کنند. این تقابل با سمت‌گیری اقتصادی‌اجتماعی رژیم ولایت ‌فقیه است و زیربنای اقتصادی دیکتاتوری حاکم و منافع لایه‌های انگلی طبقه سرمایه‌دار ایران که تکیه‌گاه استبداد ولایی است را آماج خود قرار می‌‌دهد.

بر اساس آنچه گفته ‌شد، اعتصاب و اعتراض‌های کارگری در مقیاس بزرگ و کوچک ماهیت سیاسی دارند و این نکته‌ای بسیار پراهمیت ‌است که نباید برآن چشم فروبست. ازاین‌روی، برای حل چالش‌های پیشِ ‌رویِ جنبش کارگری و سندیکایی باید ارزیابی‌ای واقع‌بینانه از توان و امکانات جنبش کارگری و قدرت و وسعت دایرهٔ مانور آن در صحنه سیاسی به‌دست داد.

چالش اصلی در این زمینه چگونگی غلبه بر ضعف‌های جنبش کارگری است که طی بیش از چهار دههٔ اخیر با اعمال برنامه سرکوب و اجرای نسخه‌های نولیبرالی سرمایه‌داری به‌وسیلهٔ دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی پدید آمده‌اند. رواج اقتصاد دلالی و نفوذ سرمایه بزرگ تجاری همراه با سرمایه بوروکراتیک فاسد و رانت‌خوار به‌میزان زیادی بر کیفیت‌و‌کمیت جنبش کارگری تأثیر منفی داشته‌اند و تضعیف تولید و درنتیجه وارد آوردن آسیب جدی به حیات طبقه کارگر را موجب شده‌اند. در سالیان اخیر جنبش کارگری و حرکت‌های سندیکایی در اوضاعی به‌راستی دشوار درپی ترمیم و بازسازی توان و بنیه‌شان بوده‌اند. طبقه کارگر و زحمتکشان در پویه‌ای طبیعی درحال بازسازی و ترمیم توانایی‌های‌شان هستند و همین امر در مبارزهٔ اعتصابی کنونی و سطح پیوند آن با جنبش اعتراضی بازتاب دارد. به‌عبارتی دقیق‌تر، جنبش کارگری و سندیکایی در مبارزه‌ای توأمان در روند دیالکتیکی به بازسازی خود مشغول است. از سویی به‌اعتراض و اعتصاب دست‌می‌یازد و از دیگر سو در دل این حرکت‌های اعتراضی قدرت و توانایی‌اش را  نیز هم‌زمان ترمیم می‌کند. راهکار صحیح برای پیمودن این مسیر طبیعی و غلبه بر چالش‌ها شدت بخشیدن به  مبارزه و در دل آن بازسازی بنیهٔ جنبش کارگری است. این مبارزه دشوار سمت‌وسوی حرکت جنبش کارگری و سندیکایی را ترسیم و در مسیر خود توانایی‌های آن ‌را به‌‌رغم سرکوب ترمیم و تقویت می‌کند. تدارک و سازمان‌دهی اعتصاب‌های کارگری از درون همین پویه خلاق و رشدیابنده شکل گرفته و دم به‌دم ارتقا می‌یابند. در هفته‌های اخیر جریان‌ها و نیروهایی معین و برخی‌شان هم سرسپرده به امپریالیسم سخن از “یاری به کارگران” و “تشکیل صندوق‌های اعتصاب” به‌میان آورده‌اند. رضا پهلوی و نیروهای رنگارنگ راست و واپس‌گرا با ارایهٔ این‌گونه “پیشنهادها” ماهیت سیاسی خودشان را آشکارتر می‌سازند. این نیروها به‌ویژه جریان‌های واپس‌گرای سلطنت‌طلب هنگامی که از تشکیل صندوق اعتصاب سخن می‌گویند تفاوتی میان صندوق واقعی اعتصاب و صندوق‌های خیریه نمی‌بینند. گویی کارگران میهن ما به‌صندوق خیریهٔ حضرات نیازمندند! البته همین نیروها و جریان‌ها تعمداً برنامهٔ سیاسی‌شان را به‌ویژه در عرصهٔ مناسبات اقتصادی و نوع سیاست‌های اقتصادی‌شان ناگفته گذاشته‌اند و پنهان می‌کنند. علت این پنهان‌کاری چیست؟ آیا میان برنامه‌های اقتصادی‌اجتماعی نیروهای راست‌گرای مکلا با سمت‌گیری اقتصادی‌اجتماعی واپس‌گرایان معمم حاکم تفاوتی جدی وجود دارد؟ صرف‌نظر از جزییات غیرعمده، جناح راست اپوزیسیون حکومت جمهوری اسلامی مُبَلغ و مدافع همان فرمان‌های صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی‌است که اینک سنگ‌پایهٔ سمت‌گیری اقتصادی‌اجتماعی حکومت جمهوری اسلامی است و اتفاقاً دولت ابراهیم رئیسی و شخص ولی‌ فقیه از حامیان سینه‌چاک آن به‌شمار می‌آیند! اجرای جراحی اقتصادی از سوی دولت ابراهیم رئیسی با آنچه اپوزیسیون راست‌گرای حکومت جمهوری اسلامی در زمینه حل معضل‌های اقتصادی کشور ارائه می‌دهند چه تفاوت عمده‌ای دارد؟ این پرسش را سرسپردگان امپریالیسم و دیگر نیروهای راست‌گرا عمداً بی‌پاسخ می‌گذارند و پنهان می‌دارند. “صندوق اعتصاب” از دلِ تدارک و سازمان‌دهی اعتصاب‌ها با مشارکت مستقیم سازمان‌های سندیکایی مستقل بیرون می‌آید و در پیوند با همیاری دیگر گردان‌های مبارز جنبش مردمی شکل می‌گیرد. طبقه کارگر و حرکت‌های سندیکایی برای اعتصاب و تشکیل صندوق‌های اعتصاب و تدارک‌هایی ازاین دست به‌ “اوامر ملوکانهٔ بعدازاین” و نسخه‌های امپریالیسم و نیز صندوق خیریه هیچ نیازی ندارد. طبقهٔ کارگر در پویه بازسازی خود با اعتصاب‌های رشته‌ای، محلی، و مرحله‌ای با هوشیاری و شم سلیم طبقاتی‌اش تدارک ضروری برای رویارویی نهایی با دیکتاتوری حاکم را برنامه‌ریزی کرده و به‌پیش خواهد برد. در مورد صندوق خیریه، پاسخ کارگران و زحمتکشان ایران به‌نیروهایی مرتجع و عناصری نظیر رضا پهلوی با استفاده از زبان شیوا و نافذ استاد سخن سعدی شیرازی چنین است: “مرا به خیر تو امید نیست، شَر مرسان”.

وظیفه بی‌درنگ ما در این مرحلهٔ حساس یاری همه‌جانبه به جنبش کارگری و سندیکایی با ارایه راهکارهایی مؤثر و عملی در جهت تشکل و سازماندهی این جنبش و پیوند دادن آن با جنبش اعتراضی سراسری مردمی برای درهم کوبیدن دیکتاتوری حاکم ‌است. مبارزهٔ طبقاتی درمیهن ما عمیق و پردامنه می‌شود. اتحادعملِ فراگیر، استقلال‌عملِ طبقاتی، و تشدید مبارزه به‌هدف پیوندهای عاجل، ضروری، و محکم با جنبش اعتراضی سراسری وظیفهٔ درنگ‌ناپذیر همه مدافعان منافع طبقه کارگر و زحمتکشان است.

به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۶۵،‌ ۱۶ آبان ۱۴۰۱

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا