مسایل بین‌المللی

کنگرهٔ حزب کمونیست چین اعلام کرد: چین از این پس کانون نیروی کار ارزان برای جهان سرمایه‌داری نخواهد بود

نوشته سی جی اتکینز – نشریه دنیای مردم – ۲۶ اکتبر ۲۰۲۲

 

شی جین پینگ در بیستمین کنگرهٔ حزب کمونیست چین که در هفته گذشته برگزار شد، به‌طور بی‌سابقه برای سومین بار به‌مقام دبیرکل حزب کمونیست چین انتخاب شد تا برای آیندهٔ پیش‌بینی‌شده‌ای رهبری حزب حاکم چین را بر عهده گیرد. این تنها خبری است که رسانه‌های غربی از این نشست که از ۲۴ تا ۳۰ مهرماه ۱۴۰۱( ۱۶ تا ۲۲ اکتبر) برگزار شد پخش کردند. ولی انتخاب رهبری حزب در این کنگره که هر پنج سال انجام می‌گیرد فقط یکی از جنبه‌های این نشست است. تصمیم‌های گرفته شده از سوی دو هزار نمایندهٔ این کنگره دربارهٔ مرحلهٔ بعدی اصلاحات اقتصادی کشور و عزم آنان به ایجاد سیستم مشارکتی‌ای جهانی از سوی چین برای جایگزین کردن سلطهٔ ایالات متحده با این سیستم احتمالاً برای جهان اهمیتی بیشتر دارد. اگر هدف‌های حزب کمونیست چین محقق شوند، چین دیگر کانون عرضهٔ نیروی کار ارزان قیمت برای سرمایه‌داری جهانی نخواهد بود و این کشور به‌سمت اقتصادی متمرکز بر ارزشی بالاتر و رشد داخلی‌ای متمرکز حرکت خواهد کرد. بر اساس بیانیهٔ نهایی کنگره، دستیابی به پیشرفت در راستای “الگوی جدید توسعه” بر اساس “ترویج توسعه با کیفیت بالا”، دستیابی به استقلال و توان بیشتر در علم و فناوری … و ایجاد اقتصادی مدرن هدف‌های اصلی کشور هستند. ”

 

سوسیالیسم در مصاف سرمایه‌داری

آمار تهیه و توزیع کالا نشان می‌دهند که این حرکت هم‌اکنون در‌حال انجام گرفتن است. نرخ دستمزدها در چین در چند سال گذشته به‌میزانی چشمگیر افزایش یافته و حتی دو برابر شده است. حتی پیش از همه‌گیری کرونا تعدادی از صنایع صادراتی کم‌هزینه که زمانی مناطق آزاد تجاری جنوبی چین را تشکیل می‌دادند مهاجرت به کشورهای دیگر را آغاز کرده بودند زیرا سرمایه‌های خارجی در پی سود بیشتر در نقاط دیگر هستند. از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۱ (۲۰۱۶ تا ۲۰۲۲)، سهم جهانی چین از صادرات پوشاک، مبلمان، کفش، چمدان، و کیف کاهش یافت. درحالی که وال‌استریت ژورنال و نشریه‌های خبری مالی این تغییر جهت را شکستی سیاسی و از دست دادن “سلطهٔ چین بر تولید و صادرات” نشان می‌دادند. واقعیت امر این بوده است که هدف حزب کمونیست چین هرگز این نبوده است که چین برای همیشه در پایین‌ترین سطح اقتصاد جهان بماند. روی گرداندن از تولید کالاهای ارزان قیمت با دستمزدهای پایین و پایان دادن به نابرابری دستمزدها همیشه بخشی از برنامهٔ بلندمدت چین بوده‌اند. وانگ ژیگانگ، وزیر علوم و فناوری چین، در ماه‌های خرداد و تیر (ژوئن) گذشته گفت: “در دههٔ گذشته فعالیت‌های علمی و فناوری چین دستخوش تغییرهای ساختاری‌ای تاریخی شده‌اند. ما به‌ ردهٔ کشورهای نوآور وارد شده‌ایم.” آمارهای موجود ادعای او را تأیید می‌کنند. چین از رتبه ۳۴ در ده سال پیش، به رتبه دوازدهم در شاخص جهانی نوآوری رسیده است.

حزب کمونیست چین در هجدهمین کنگره‌اش در سال ۱۳۹۱ (۲۰۱۲)، توسعه علمی و فناوری را در مرکز دستورکار خود قرار داد و در مقام حزب حاکم، منابعی را برای انجام آن اختصاص داد. ده سال پس از آن کنگره هزینه‌های پژوهش و توسعه چین چنان رشدی کرد که پس از ایالات متحده بالاترین حجم را پیدا کرد و از مبلغ ۱۵۳ میلیارد دلار به ۴۱۴ میلیارد دلار رسید. شرکت‌های فناوری چینی درحال‌حاضر با شرکت‌های فناوری دیگر نقاط جهان به‌ویژه در زمینهٔ ارتباطات رقابت می‌کنند، همان‌طور که با راه‌اندازی نخستین شبکه‌های “گ ۵” (5G) در چین و سپس در سراسر جهان نشان داده شد، چین در زمینه‌های علمی‌ای دیگر مانند شیمی، علم مواد و فیزیک نیز در صدر قرار دارد، اگرچه هنوز جای پیشرفت در بسیاری از زمینه‌ها را دارد. بیشتر کشورهای توسعه‌یافته میزان ۱۳ تا ۲۵ درصد از هزینه‌های پژوهشی و توسعه‌ای‌شان را به تحقیقات پایه اختصاص می‌دهند. در چین این میزان از هزینه کمی بیش از ۶ درصد است. لیو هویفنگ، پژوهشگر آکادمی علوم و فناوری چین، اخیراً گفته است: “ما هنوز با کمبودی بزرگ مواجهیم.” شی در نخستین روز برگزاری کنگرهٔ بیستم حزب در سخنرانی افتتاحیه آن گفت که فاصله گرفتن از رشد صادرات‌محور و حرکت به‌سوی بخش‌های پیشرفته‌تر اقتصادی و کاستن از نابرابری در دستیابی به “رفاه عمومی” باید از ویژگی‌های مرحلهٔ بعدی “جوان سازی” چین باشد و این کار به‌معنی گام برداشتن در راه سوسیالیستی است.

 

هدف مرحله بعدی اصلاحات اقتصادی، افزایش رشد داخلی خواهد بود

“مارکسیسم کارآمد است”

نمایندگان کنگرهٔ بیستم با به‌کنار نهادن مخالفانی که پیروی حزب کمونیست چین از سوسیالیسم را تبلیغاتی می‌دانند، بیانیه‌ای صادر و اعلام کردند: “با آموختن از تجربه… ما موفقیت حزب و سوسیالیسم [در چین] را مدیون این واقعیت هستیم که مارکسیسم تأثیرگذار بوده است.” کنگره اعلام کرد حزب کمونیست چین تنها با ترکیب مارکسیسم با واقعیت و فرهنگ مادی چین و “به‌کارگیری ماتریالیسم دیالکتیکی و تاریخی” است که می‌تواند برای رویارویی با چالش‌های پیشِ رویِ چین برنامه‌ریزی کند.

تلاش در انجام این امر که از سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۸) و با “اصلاحات اقتصادی و گشایش سیاسی” از سوی رهبر وقت حزب، دنگ شیائوپینگ، آغاز شد حکایتی دقیق از چین معاصر است. دولت وقت با الهام گرفتن از “سیاست‌های نو اقتصادیِ” لنین (نپ-NEP) در سال‌های دههٔ ۱۲۹۹ (۱۹۲۰) و ترکیب آن با شرایط چین اصلاحات در صنایع دولتی، آزادسازی کشاورزی، و جذب سرمایه‌گذاری خارجی در مناطق آزاد تجاری را آغاز کرد تا به سرمایه و فناوری‌ای که کشور فاقد آن‌ها بود دسترسی پیدا کند. هدف همهٔ این رویکردها ایجاد نیروهای مولد و بالا بردن سطح زندگی کارگران در راستای دیدگاه ماتریالیسم تاریخی‌ بود که بنا بر آن، سوسیالیسم را فقط بر اساس اقتصاد مدرن و توسعه‌‌یافته می‌توان بنا کرد. همان‌طور که دنگ شیائوپینگ گفت، قرار نبود سوسیالیسم جامعه‌ای دمخور با فقر باشد، بلکه جامعه‌ای باید باشد دمخور با رفاه و مردمی که با هم به‌پیش می‌روند.

مفهوم “اقتصاد بازار سوسیالیستی” یا “سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی” از چنین آزمونی بیرون آمد. حزب کمونیست چین تشخیص داد که چین هنوز در “نخستین مرحلهٔ سوسیالیسم” قرار دارد، مرحله‌ای که به‌دلیل توسعه‌نیافتگی کشور می تواند مدت‌زمانی طولانی ادامه داشته باشد. اصلاحات و گشایش به‌طرزی انکارناپذیر پیشرفت را به‌همراه داشته است. بیش از ۸۵۰ میلیون نفر از فقر درآمده‌اند و درآمد سرانهٔ کنونی ۲۵ برابر بیش از درآمد سرانهٔ هر فرد در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۸) است. رشد اقتصاد ملی از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۹۷ (۱۹۷۸ تا ۲۰۱۸) به‌طور متوسط ۱۰ درصد در سال (سه برابر میانگین این نرخ در ایالات متحده) بوده است و با در نظر گرفتن قدرت خرید مردم، چین در حال حاضر بزرگ‌ترین اقتصاد جهان است.

این کشور سرمایه و دانش فنی مورد نیاز برای پی‌ریزی اساس اقتصاد سوسیالیستی‌ای مدرن را با دستورکار اصلاحات به‌دست آورد، ولی  همراه با موفقیت مشکلاتی نیز به‌وجود آمد که زاییدهٔ سیستم سرمایه‌داری است: نابرابری گسترده، ظهور مبارزات طبقاتی بین کارگران و کارفرمایان، و تخریب محیط زیست. مانع‌هایی در مسیر ایجاد دموکراسی سوسیالیستی‌ای کارآمد نیز وجود داشته است: میدان “تیان‌آن‌من” در سال ۱۳۶۸ (۱۹۸۹)، بی‌ثباتی‌های اخیر در هنگ‌‌کنگ، نگرانی‌ در مورد حذف محدودیت در‌ تعداد دوره‌های ریاست‌جمهوری، و پرسش‌هایی دربارهٔ تحولات در منطقهٔ مسلمان‌نشین سین‌کیانگ.

 

مسئله‌های مرتبط با دموکراسی و بازار سوسیالیستی

بسیاری از مفسران غربی بر انتخاب مجدد شی جین پینگ در این هفته و آنچه آنان “قدرت بدون پاسخگویی” در این انتخاب نامیدند و به‌سخره گرفتند تمرکز کردند و تا حد زیادی بقیهٔ اقدام‌های کنگرهٔ بیستم حزب را نادیده گرفتند. واقعیت انکارناپذیر این است که شی جین پینگ هماکنون از هر فرد دیگری در رهبری حزب بالاتر است و حتی کسانی که از سوسیالیسم چین حمایت می کنند نیز ممکن است تعجب کنند که بر سر رویکرد جمعی و همداستانی در مورد محدودیت‌های تعداد دوره‌های ریاست که از زمان دنگ شیائوپینگ حاکم بوده چه آمده است. انقلاب فرهنگی فاجعه‌بار مائو تسه تونگ در سال‌های دههٔ ۱۳۴۰ (۱۹۶۰) که کشور را ده سال به هرج‌ومرج فرقه‌ای فرو برد موجب شد نسل‌های پیشین اعضای حزب کمونیست چین مصمم شوند دیگر هرگز به هیچ رهبر دیگری اجازه ندهند صاحب چنان قدرتی شود که مائو اِعمال کرد. بحث دربارهٔ احتمال بروز چنین تمرکز قدرتی بی‌جهت درنمی‌گیرد.

برای نمونه، مسئلهٔ ترغیب اعضای حزب به حمایت از “موضع اصلی رفیق شی جین پینگ در کمیتهٔ مرکزی و تمامی حزب” بیش از پنج بار در قطعنامهٔ نهایی کنگرهٔ بیستم و شش بار در بیانیهٔ اصلاح اساسنامهٔ حزب دیده می‌شود. افزون بر این، سهم ایدئولوژیک دبیرکل یعنی “اندیشه‌های  شی جین پینگ در مورد سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی در عصر نوین” ظاهراً باید “مارکسیسم در چین معاصر و قرن بیست‌ویکم” نامیده شود. بااین‌همه و گذشته از نگرانی در مورد تمرکز بیش از حد قدرت، شاخص‌ترین نکته در مورد کنگرهٔ بیستم عزم حزب کمونیست چین در گشودن مرحله‌ای جدید در استراتژی اصلاحات اقتصادی است. شی جین پینگ با تکرار آمال دنگ شیائوپینگ دربارهٔ رفاه مشترک، به نمایندگان گفت: “سوسیالیسم، نیاز مادی نیست.” او گفت چین برای فراوانی مادی و “توسعهٔ کامل” تلاش خواهد کرد. او استدلال کرد که برای انجام این کار تعهد کشور به‌حفظ بازار سوسیالیستی ضروری است.

به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ  ۱۱۶۸، ۱۶ آبان ۱۴۰۱

 

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا