مسایل سیاسی روز

استبداد دینی سد اساسی حرکت جامعه به سمت آزادی و حکومتی مردمی!

در نخستین روزهای پس از اعدام محسن شکاری- جوان ۲۳ سالهٔ معترض ساکن تهران- در آستانۀ روز جهانی حقوق بشر، برخی از شخصیت‌های سیاسی و عقیدتی هم‌زمان با حزب‌ها و سازمان‌های سیاسی کشور برای ابراز همدردی با جامعه و خانوادهٔ داغدار محسن، بیانیه‌هایی منتشر و به‌شکل‌هایی گوناگون سیاست‌های ارتجاعی و سرکوبگرانهٔ جمهوری اسلامی و همچنین این اعدام جنایت‌بار اخیر را محکوم کردند. برای نمونه به برخی ازاین اعتراض‌ها در داخل کشور اشاره می‌شود:

میرحسین موسوی که با حکم علی خامنه‌ای نزدیک به سیزده سال در حصر خانگی است، در پیامی در ۱۷ آذرماه ۱۴۰۱ می‌گوید: “نه تیربارها و مسلسل‌ها و نه چوبه‌های دار، جنبش مردم برای آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خویش را متوقف نخواهد کرد… مطمئن باشید با این روش‌های ظالمانه و خون‌آلود، طول عمر حکومت شما تضمین نخواهد شد… این‌گونه حکمرانی به کشتار و ویرانی و از دست دادن همهٔ سرمایه ملی می‌انجامد و لاجرم مردم نیز در مقابل آن یکپارچه مقاومت خواهند کرد.”

به‌گزارش سایت کلمه ،۱۸ آذرماه ۱۴۰۱، ابوالفضل قدیانی در یادداشت خود علی خامنه‌ای را خودکامهٔ قدرت‌پرست و خون‌ریز ایران نامید و درباره  قتل محسن شکاری نوشت: “جوان معترضی که… اسیر شکنجه‌گران نظام فاسد جمهوری اسلامی شد… با شتاب‌زدگی تمام در یک محاکمهٔ نمایشی فرمایشی با اتهام [واهی و ساختگی]… محکوم به اعدام گردید و به‌سرعت حیرت‌آوری این حکم ننگین ضد بشری به‌منظور ایجاد رعب و وحشت در میان معترضان- یعنی ملت ایران- اجرا شد… علی خامنه‌ای، جبار تمامیت‌خواه ایران، باید بداند که ملت ایران را با اعدام و بگیر و ببندِ معترضان عزیز نمی‌تواند مرعوب کند… این اقدامات جنایت‌بار خشم و انزجار ملت را بیش از پیش علیه او بر می‌انگیزد و عزم ملت را در سرنگونی او و نظامش راسخ‌تر می‌نماید.”

در بیانیه ۱۳ زندانی سیاسی گرفتار در اوین که توقف سیاست‌ها و رفتارهای خشونت‌آمیز به‌ویژه صدور و اجرای احکام اعدام را خواستار شده‌اند، آمده است: “بدانید شعله‌های خشونت و نفرتی که به‌پا کرده‌اید، دامن‌تان را خواهد گرفت. به بند می‌کشید و نیاموخته‌اید که بند، زندانی را خاموش نمی‌کند. می‌کُشید و گمان می‌کنید چوبهٔ دار صحنهٔ اقتدار شماست، اما اعدام هر معترض نمایش استیصال و درماندگی‌تان و موجب ایستادگی و قوام بیشتر معترضان است… اعدام محسن شکاری نشانهٔ اوج بی‌خردی و بی‌تدبیری است. در حالی ‌که خیزش اعتراضی کنونی راه خود را در بستری از امید، زندگی، صلح، دوستی، آرامش و خشونت‌پرهیزی جست‌وجو می‌کند، نباید پاسخ آن‌ها با بازداشت و زندان و اعدام داده شود… [با] تَوَهم به [این] که آتش فروزان اعتراضات را می‌توان با توسل به خشونت عریان خاموش کرد… حاکمان گمان نبرند می‌توان با تشدید خشونت و سیاست مشت آهنین به ساحل امن و آرامش رسید و بر کرسی قدرت باقی ماند. مگر اعدام و حبس و محرومیت مانع از خیزش‌های متعدد پیشین و امروز شده که تصور می‌شود قتل و اعدام معترضان جوان آن‌ها را از ادامه تلاش برای ساختن زندگی بهتر و ایرانی آباد و آزاد باز خواهد داشت؟ ”

این همفکری و ابراز همدردی مشترک در واکنش به اعدام یک جوان ایرانی معترض و تلاش برای متوقف کردن اعدام‌های بیشتر، کوشش و پویشی ارزنده است. باید همراهی‌‌ها و همیاری‌ها را بیشتر کرد تا بتوان با قدرت در برابر دیکتاتوری حاکم ایستاد و آن را به‌عقب راندن واداشت. برای گسترش مبارزه  در راه ایجاد دگرگونی‌هایی بنیادی در زندگی اجتماعی‌اقتصادی ایران و جامهٔ عمل پوشاندن به شعارهای اساسی و عملی نشدهٔ انقلاب ۵۷ که بخشی از آن‌ها در اعتراض‌های سه ماه اخیر از سوی مردم معترض سراسر کشور با صدای بلند اعلام شده‌اند، متحد و هماهنگ و با برنامه‌ای مشترک، باید پی گرفته شود. باید کوشید برای تشکیل جبههٔ ضد دیکتاتوری- به هر نامی که باشد- و توافق بر سر برنامهٔ مبارزاتی‌ای مشترک پیش‌زمینه را فراهم آورد. به‌این ترتیب، می‌توان جان تازه‌ای به جنبش مردمی داد و به‌اتکای نیروی قدرتمند تلاشگران فداکار میهن در راه پایان دادن به استبداد دینی و سیاسی و برپایی جمهوری ملی و دموکراتیک گام برداشت. به‌باور حزب تودۀ ایران، چنین جبهه‌ای پاسخگوی نیازهای مبرم امروز جنبش مردمی در کشور است. این جبهه در واقعیت امر به‌خواست‌های اکثرقریب‌به‌اتفاق مردم ایران برای گذار از جمهوری اسلامی و حرکت به جلو برای تأمین زندگی شایسته‌شان قدرت لازم را می‌دهد.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۷۱، ۲۸ آذر ۱۴۰۱

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا