مسایل حقوق بشرمسایل زنان

سخنی دربارهٔ رواج فاجعهٔ کودک‌همسری، پیامدهای آن، و حمایت حاکمیت و ارتجاع از آن

خبرگزاری رکنا، ۲۰ آذرماه ۱۴۰۱، به‌نقل از مرکز آمار ایران، ‌گزارش می‌دهد: “۱۳۱هزار کودک کمتر از ۱۵ سال در پنج سال گذشته ازدواج کرده‌اند. مطابق با آمار، تعداد ازدواج دختران ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار سال ۱۴۰۰ با حدود ۳۲ درصد رشد در مقایسه با آمار مشابه خود در بهار سال گذشته [۱۳۹۹] به ۹۷۵۳ ازدواج رسیده است.”

بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، تولد ۲۹۳ کودک از مادرانی با ‌سنی کم‌تر از ۱۵ سال و یک کودک از پدری با سنی کمتر از ۱۵ سال نیز در بهار سال ۱۴۰۰ به ثبت رسیده است. همچنین، تولد ۱۵هزار و ۳۵۵ کودک از مادران و ۶۷۴ کودک نیز از پدران ۱۵ تا ۱۹ ساله در همین بازهٔ زمانی ثبت شده است.

آمارهایی که مراجع رسمی در خصوص ازدواج دختران و پسران زیر ۱۵ سال اعلام می‌کنند فقط آمار ثبت شدهٔ اداره‌های ثبت و احوال را شامل می‌شود. بسیاری از ازدواج‌های دختران زیر ۱۵ سال هرگز ثبت رسمی نمی‌شود. بخشی از این ازدواج‌ها در منطقه‌هایی که اهالی‌شان “بدون شناسنامه”‌اند صورت می‌گیرد. بسیاری از این ازدواج‌ها به‌صورت صیغه‌ای بنابر فقه سنتی انجام می‌گیرند.

طبق گزارش رسانه‌ها، وضعیت ازدواج کودکان زیر ۱۵ سال در ایران در آذرماه  سال گذشته شامل ۱۷۲ مورد طلاق دختربچه ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار سال ۱۴۰۰ و بروز پدیدهٔ “کودک مُطَلّقه” (طلاق‌گرفته) است. طبق ارقام مرکز آمار ایران،  ۳۰۴۴ دختر و ۱۴۷ پسر ۱۵ تا ۱۹ ساله نیز طلاق گرفته‌اند. مانند دیگر آمارهای حکومتی، آماری دقیقی از ازدواج‌ها و طلاق‌ها منتشر نمی‌شود، چون بسیاری از آن‌ها اصلاً ثبت نمی‌شوند.

برای بهبود قوانین مدنی به سود کودکان و نوجوانان، جامعه ما به نهادهای مدنی‌ای قدرتمند و کنشگران مدنی و اجتماعی‌ای دغدغه‌مند نیاز دارد تا بتوانند خواست‌های این بخش از جمعیت آینده‌ساز میهن‌مان را به حکومت تحمیل کنند و از فاجعهٔ رو  به‌گسترش سنت قرون‌وسطایی و فئودالی کودک همسری جلوگیری کنند.

روان‌پزشکان، پژوهشگران، و پزشکان حوزه زنان و زایمان معتقدند “کودکانی که مجبور به کودک همسری می‌شوند به‌دلیل ضربه‌ای که در ازدواج نارس با آن رو به‌رو شده‌اند، اغلب دچار اختلالات روانی جدی می‌شوند. این کودکان بدون این که مراحل طبیعی رشد را طی کنند و از لحاظ جسمی و روحی و فکری برای ازدواج آماده شوند، با این تغییر ناگهانی [ازدواج در کودکی] مواجه می‌شوند.” ازدواج کودکان نقض قوانین حافظ حقوق بشر است و پیامدهایی ناگوار و جبران‌ناپذیر به‌ویژه برای دختران و کل جامعه به‌دنبال دارد. وقتی فاجعهٔ کودک‌همسری در زندگی کودک روی می‌دهد مجال یادگیری در سنین طلایی رشد را از دست می‌دهد. کودکی که خود به تربیت و آموزش نیازمند است، کودکی نورسیده در آغوش دارد که او را باید تربیت کند. پدیدهٔ کودک‌همسری همان کودک‌آزاری اما به‌طورمدام است و آسیب‌هایی جدی بر جسم و روح‌ کودک وارد می‌آورد که تا پایان عمر با او همراه است و خاطره و اثر رنج‌آور این ستم از ذهن و زندگی‌شان زدوده نمی‌شود. قوانین زن‌ستیز و قرون‌وسطایی رژیم سرنوشتی تلخ برای زنان و دختران میهن ما رقم زده است. با این که ممانعت ازدواج کودکان به‌جز نزد مردم ما در دستورکار حقوق بشر و توسعه جهانی هم قرار گرفته است، رژیم آزادی‌کُش اعتنایی به آن‌ها ندارد و حتا با آن‌ها خصومت می‌ورزد. دختربچه‌هایی که از روی جهل و اجبار و تنگدستی خانواده و با حمایت قوانین شرعی قربانی کودک‌همسری می‌شوند درحقیقت در کودکی از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی و اجتماعی محروم می‌شوند.

متأسفانه آسیب‌های کودک‌همسری گسترده است. زنانه شدن فقر، گسترش خشونت، رابطهٔ جنسی بیرون از زناشویی، طلاق، افسردگی، ترک تحصیل، انزوای اجتماعی، و فرار از خانه، از جمله آسیب‌های روانی و جسمانی کودک‌همسری هستند.

جمهوری اسلامی ایران با تصویب قانون‌هایی زن‌ستیزانه در پوشش “شرع” (ازجمله رواج کودک‌همسری) و ترویج آن‌ها به‌وسیلهٔ نظارت انواع نهادهای سرکوب و گشت‌ها و نهی از منکرها سیاست اصولی‌اش در ستیز با دستاوردهای مبارزات سالیان متمادی زنان را اجرا می‌کند. محدود کردن زنان در چهاردیواری خانه و آشپزخانه و افزودن بر جمعیت و محروم ساختن آنان از حضور و شرکت فعال در زندگی اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی کشور هدف رژیم از آغاز بوده است. در جمهوری اسلامی ایران هیچ نهاد و قانونی از دختربچه‌ها در برابر افتادن آنان به‌ورطهٔ کودک‌همسری دفاع نمی‌کند. اقدام تبهکارانهٔ کاهش سن ازدواج و زناشویی دختربچه‌ها در جمهوری اسلامی با زدن مُهر”‌شرع و قانون” بر آن تأیید می‌شود.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۷۱، ۲۸ آذر ۱۴۰۱

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا