به سوی آینده

«برای»؛ ترانه‌ای به‌وسعتِ رنج‌های بشری

نگارنده:‌ ر. خ. آروین

 

متنِ ترانه

برای توی کوچه رقصیدن
برای ترسیدن به‌وقت بوسیدن

برای خواهرم، خواهرت، خواهرامون
برای تغییر مغزها که پوسیدن

برای شرمندگی، برای بی‌پولی
برای حسرتِ یک زندگیِ معمولی

برای کودکِ زباله‌گرد و آرزوهاش
برای این اقتصاد دستوری

برای این هوای آلوده
برای ولی‌عصر و درختای فرسوده

برای پیروز و احتمال انقراض‌اش
برای سگ‌های بی‌گناهِ ممنوعه

برای گریه‌های بی‌‌وقفه
برای تصویرِ تکرارِ این لحظه

برای چهره‌ای که می‌خنده
برای دانش‌آموزا؛ برای آینده

برای این بهشتِ اجباری
برای نُخبه‌های زندانی

برای کودکانِ افغانی
برای این‌همه “برایِ” غیرِتکراری

برای این‌همه شعارهای توخالی
برای آوارِ خونه‌های پوشالی

برای احساسِ آرامش
برای خورشیدِ پس از شبای طولانی

برای قُرص‌های اعصاب و بی‌خوابی
برای مَرد، میهن، آبادی

برای دختری که آرزو داشت پسر بود
برای زن، زندگی، آزادی

برای آزادی
برای آزادی
برای آزادی

 

 

 بس نکته غیرِ حُسن بباید که تا کسی

مقبولِ طبعِ مَردمِ صاحب‌نظر شود

 

در روزهایی که مردمِ ستم‌دیده‌ی ایران، به‌پیشگامیِ گُردآفرینانِ زیبا و قهرمانِ خود، گردن‌فرازیده‌اند تا دشمنانِ  ایران‌ستیزِ خود را به‌زانو درآورند، ناگاه ترانه‌ای، سُرودِ سلحشوری‌هاشان شد و آوازه‌اش، از مرزهای کشور فراتر رفت. این ترانه/ سوگ‌سُرود چه بود و چه‌گونه شد که مانیفستِ آزادی‌خواهیِ مردمِ ایران را رقم زد؟

از ویژگی‌های این ترانه (برای، کارِ شروینِ حاجی‌پور)، یکی‌هم، خودبُنیادیِ آن است؛ شروین اما، کارهای موسیقی‌اش را به‌تنهایی انجام می‌دهد؛ از شعر و آهنگ و تنظیمِ موسیقی گرفته تا اجرا و خوانِشِ ترانه برپایه واژه‌هایی که او خود می‌پسندد. این کارِ خواننده، به‌یک‌دستی و یک‌پارچگی آهنگِ او راه می‌بَرَد که این‌همه نیز، در پرده‌ی پسندِ نسلِ کنونیِ ایران و در شیوه‌ی پاپِ امروزین ساخته شده‌اند.

موسیقی‌ِ شروین، بهره‌ور از فرم‌هایی کام‌یابانه و آماده‌ است که ذهن و گوش شنونده‌ها، از دیرباز با این‌گونه از ویژگی‌های موسیقایی آشناست و به‌قلب و حسِ زیبایی‌شناختی/ اِسته‌تیسمِ شنوندگان نزدیک‌تر است.

گمان می‌رود که ایده و آهنگِ برای، به‌گونه‌ای آنی و ناگهانی به شروین الهام شده است. در واکاویِ آن‌چه برای را، به‌یکی از پُربسامدترین‌های ترانه‌های جهان فرارویانده است، فراسنجِ زمان (انقلابِ ملی – دمکراتیک – لاییکِ کنونی) و نیز پژواکِ گفته‌ها و درد دل‌های مردمیِ نهفته در آن را باید به‌دیده گرفت.

به‌گویشِ دیگر، در ارزیابیِ بسامدِ بالایِ این ترانه، به‌بسترِ زمانیِ درخوری می‌رسیم که زمینه‌سازِ شنیده‌شدن‌اش بوده است. برای، در ژانر/ گونه‌ی ترانه‌های اعتراض و برآمدِ اندیشه‌ی انتقادی است؛ فرآیندی که با ویژگی‌های کنونی جامعه‌ی ایران، هم‌پوشانی دارد.

 

بازخوانیِ جهانیِ ” برای”

بازخورد و پژواکِ جهانیِ برای، آن‌هم در بازه‌ای کوتاه، همه را شگفت‌زده کرد؛ ارکسترهای بزرگ، خوانندگان و نوازندگانِ نام‌آورِ جهانی، از استرالیا و آسیا و اروپا گرفته تا آمریکا و کانادا، سوگ‌سُروده‌ی شِروین را که اندوهی ژرف در لایه‌لایه‌اش موج می‌زند، گاه به فارسی و گاه به زبان‌های ملی خود بازنمایی کردند و اشک بسیاری را هم درآوردند:

  • کارولا، خواننده‌ی نامدارِ سوئدی
  • خوانندگانی از آلمان، آمریکا، اسرائیل، افغانستان، بریتانیا، ایتالیا، تُرکیه، فرانسه و…
  • گروهِ راکِ بریتانیاییِ کُلد پلِی Cold Play به‌کارگردانیِ‌ کریس مارتین و با سِدای (صدای) گُل‌شیفته‌ فراهانی در سالنی با بیش از پنجاه‌هزار شنونده
  • یک ارکسترِ پنجاه نفره فرانسوی با اجرایی به‌فارسی.
  • مورات/ مراد بوز، خواننده‌ی تُرکیه‌ای با خوانشی به‌زبانِ ‌تُرکی.

 

از نگاهِ دیگران

اسفندیارِ منفردزاده، آهنگ‌ساز:

  • شروین، کاری کرده کارستان؛ گزینش، از این زیباتر نمی‌شود. این هوشِ بالا و شَرفِ انسانیِ شروین بود که انفجار به‌پا کرد.

محمدِ اصفهانی (خواننده‌):

  • شروین، جوانی بی‌اندازه بااستعداد، معصوم، شرم‌خو و بااحساس است.

راجرز واترزِ انگلیسی (آهنگ‌ساز، خواننده و نوازنده‌ی گیتاربیسِ گروهِ پینک‌فلوید) نیز، در توییتی، کارِ وی را با ترانه‌ی “خشتی دیگر در دیوار” / ” سلام ای آموزگاران، این بچه‌ها را تنها بگذارید! ” از گروهِ پُرآوازه‌ی پینک‌فلوید هم‌سنجی کرده است.

دکتر فرهنگِ هلاگویی (روان‌درمانگر):

  • تنها کسی‌که می‌تواند خود را بازنشسته و خانه‌نشین کند و بگوید که کارِ هزار یا سَدهزار تن را به‌تنهایی انجام داده، شروین است؛ او آفریننده‌ی ترانه‌ی زیبا و پُرمعنایِ برای است.

 

شناس‌نامه‌ی هنرمند

شروینِ حاجی‌آقاپور، زاده‌ی دهِ فروردینِ ۱۳۷۶ بابلسر و دانش‌رَسته‌ی اقتصاد از دانشگاهِ مازندران، کودکی بیش نبود که با دیدنِ یک کنسرتِ موسیقیِ محلی در بابُل، شیفته‌ی موسیقی شد. هشت‌ساله بود (۱۳۸۴)، که به‌آموزشِ ویلون در یک کلاسِ موسیقی نشست، آن‌گاه به‌خودآموزیِ گیتار و پیانو پرداخت. بیست‌و دو ساله بود (۱۳۹۸) که در برنامه‌ی استعدادیابیِ عصرِ جدید به‌کارگردانیِ احسانِ علیخانی شرکت کرد و گیرایی و گرمی سِدای خود را به‌داوری گذاشت.

در سال‌هایِ دانش‌جویی، به‌ساختِ آهنگ برای تآتر آغاز کرد و هم‌زمان، به‌تنظیمِ آهنگ و ترانه‌سُرایی روی نمود و سپس به‌خوانندگی پرداخت. وی اما در کنارِ موسیقیِ پاپ، شیوه‌های فولکلوریک و سُنتیِ موسیقی را نیز از نگاه دور نداشت و با پرداختن به این‌همه، صاحب‌سبک شد.

در پیِ شهادتِ مهسا/ ژینا امینی بود که با الهام از توییت‌های مردمی، ترانه‌ی برای را در رثایِ این دخترِ زیبایِ سقزی ساخت و اجرا کرد. ترانه‌ای که به‌پاسِ ویژگی‌های ساختاری‌اش، در درون و برونِ کشور، توفانی به‌پا کرد و در همان سه‌روزِ نخستِ اجرا، بیش از پنجاه میلیون بازدید کننده داشت. بدین‌گونه، سوگ‌آهنگِ برای، به‌نمادِ انقلابِ ملی – دمکراتیک – لاییکِ کنونی فرارویید. روی‌آمدی که هم‌چنان رو به‌فزونی و بازآوری/ بازخوانی است و برای شروین نیز دردِسر آفرین شده است: به‌اتهامِ

“اغتشاش”آفرینی و ” تشویشِ” افکارِ همگانی به‌زندان‌اش انداختند (۱۲ ـ ۹ مِهرِ ۱۴۰۱) و در هراس از آوازه‌ی جهانی‌اش، وثیقه‌ای از او گرفتند و آزادش کردند. با این‌همه، در پرونده‌اش نوشتند که برای شش‌ماهِ آزگار، نباید و نمی‌تواند از کشور بیرون رَوَد. دوزخ‌آشامانِ، خود نیز دریافته‌اند که کشورِ ما را به چنان دوزخی فروکاهیده‌اند که اینک حبسِ میهنی، از شیوه‌های شکنجه است.

وی در دومین برنامه‌ی استعدادیابیِ عصرِ جدید، ترانه‌ی پدرانی را خواند که چشم‌انتظارِ بازگشتِ فرزندانِ خویش‌اند: اجرایی چنان عاطفی و احساس‌برانگیز که اشکِ بسیاری از شرکت کنندگان را درآورد. بازنماییِ ویدیو موزیکِ این ترانه در همان روزهای آغازینِ اجرا و در فضای مجازی، بیست‌میلیون بیننده داشت.

در کارنامه‌ی شروینِ حاجی‌پور، هفده تَک‌آهنگ، یازده‌بار آهنگ‌سازی، هفت تنظیمِ موسیقی و یازده شعرِ ترانه دیده می‌شود که این‌همه، از هنرمندی بسیار جوان و پُرکار، باورنکردنی می‌نماید. از میانِ ساخته‌های سال‌های ۱۴۰۱  -۱۳۹۹ وی، این تَک‌آهنگ‌ها را می‌توان نام بُرد:

حسود، نظربازی‌مون، مثلِ تو، چمدون، انقضا، روزای خوب، بیمه‌ی عمر، سینِ هشتم، بودی برای من، پیدات نیست، دائمی و به‌دنیا نمی‌دَمَش.

 

موسیقیِ زبانِ مشترکِ بشریت

برای، تنها ترانه‌ی که بیش‌ترین خواست‌ها/ مطالباتِ مردمی را در خود گنجانیده است؛ به‌مانیفستی می‌ماند که مرزهای میهنِ خود را درنوردیده و در سراسرِ گیتی به‌پژواکِ درآمده است.

در شعرِ این ترانه، بسیاری از بُن‌دادها/ اصولِ سی‌گانه‌ی ” اعلامیه جهانیِ حقوقِ بشر” دیده می‌شود: آزادی، برابری، تبعیض ستیزی، حقوقِ کودکان، زنان، پناه‌جویان، آزادی‌های فردی و اجتماعی، گزاره‌های زیست‌بومی و حقوقِ جانوران، نفیِ بهره‌کِشی انسان از انسان، دادرسی و دادورزیِ عادلانه، حقِ زندگی، امنیتِ اجتماعی و….

برای، ترانه‌ای است در بازنماییِ آبرو و ارجِ جهانیِ ایرانیان: پایان‌بخشِ ‌تلاشِ چهل و چند ساله‌ی فرمان‌روایانِ  ایران‌ستیزِ در وَرسنگ/ اعتبار زدایی از تاریخ و فرهنگِ هزاران‌ساله‌ی ایران. اگر هَنایه و تاثیرگذاریِ فراخ‌دامنه‌ی یک ترانه یا موسیقی، راهِ  دست‌یابیِ به‌جایزه‌ی معتبرِ گِرَمی را می‌کوبد و هموار می‌کند، پس، این ترانه، که می‌گویند تاثیرگذارترین موسیقیِ سده‌ی بیست و یکمِ جهان است، شایستگیِ دریافتِ این جایزه را دارد.

 

به نقل از «به سوی آینده» دورۀ دوم، شمارۀ ۱، دی ماه ۱۴۰۱

 

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا