نگاهی به: تاریخچۀ جنبش حفظ محیط زیست
نویسنده بهزاد نوید
جنبش طرفداران حفظ محیط زیست جنبشی با تاریخی طولانی و پیچیده است. این جنبش با قدمتی بیش از دو قرن، تاریخی طولانی، پر از فراز و نشیبهای بزرگ داشته است.
بسیج مردمی برای حفاظت از محیط زیست که به اولین روز زمین در سال ۱۹۷۰/ ۱۳۴۹ منجر شد، به پشتوانه نزدیک به یک قرن تلاش برای مقابله با آلودگی آب، هوا، و زمین ناشی از صنعتی شدن و شهرنشینی شکل گرفت. در دوران اوج جنبشهای مترقی در اوایل قرن بیستم، طرفداران محیط زیست و نیروهای مترقی شرکت کننده در این جنبشها هشدار دادند که مقرراتزدائی در توسعه اقتصادی لطمههایی جدی بر منابع طبیعی وارد خواهد کرد. آنها همچنین هشدارهایی دربارهٔ بحران بهداشت عمومی شهرهای شلوغ مطرح ساختند، جایی که فاضلاب خام و پسابهای صنعتی آبراهها را پر میکرد و آلودگی دودکشهای صنعتی هوایی را که مردم نفس میکشیدند سمی و سیاه میکرد. کارشناسان علمی، اصلاحطلبان شهری، و زنان مترقی سیاستهایی را برای کاهش بیماری و پاکسازی هوا، زمین و آب ترویج کردند.
گروههای حفاظت ازمحیط زیست در اواخر سالهای دهه ۱۸۰۰ میلادی/ ۱۱۷۹ خورشیدی شروع به بسیج مردمی برای حفاظت از مناطق بکر طبیعی و حیات وحش کردند و اجرای مقرراتی برای قطع درختان، استخراج معادن، سدسازی و بهطورکلی استفاده از منابع و ذخایر طبیعی را خواستار شدند. از جمله این گروهها به “انجمن حفاظت از پرندگان (۱۸۸۹/ ۱۲۶۸)” و “اعتماد ملی برای مکانهای تاریخی یا زیبایی طبیعی (۱۸۹۴/۱۲۷۳)” در سراسر انگلستان میتوان اشاره کرد. جنبش زیستمحیطی زمانی در آمریکای شمالی شکل گرفت که جان مویر، مؤسس کلوپ سیرا در سال ۱۸۹۲/۱۲۷۱ ، یکی از اولین فعالان محیط زیست، کنگره ایالات متحده را متقاعد کرد تا پارک ملی یوسمیتی را برای حفظ این درهٔ زیبا ایجاد کند.
اولین طرفداران محیط زیست از دولت خواستند تا پارکهای ملی ایجاد کند که ضمن حفاظت از زیباترین منطقههای بیابانی آمریکا، توسعه منابع طبیعی را بهتر تنظیم کند نه اینکه با سرعتی که موجب از بین رفتنشان در مدتزمانی کوتاه خواهد شد از آنها بهره برداری شود. ایجاد پارکهای ملی به وسیلهای برای محافظت از این زمینها و برای حفظ تنوع زیستی اکولوژیکیشان و همچنین فراهم کردن مسیرهایی زیبا برای کوهنوردان و دیگر علاقهمندان به تفریح تبدیل شد.
با گسترش فلسفهٔ محیطی، مفهوم “اکولوژی” نیز گسترش یافت، آگاهی از این که نهتنها محیط طبیعی چگونه بر زندگی انسان تأثیر میگذارد، بلکه چگونه فعالیتهای انسانها به شکل منفی محیط زیست را تغییر میدهد. جنبش زیستمحیطی ایدهٔ رقابت بین انسان و طبیعت را محکوم کرد و بهرهبرداری وسیع و بدون کنترل منابع طبیعی را که ناشی از رشد ناهنجار سرمایهداری صنعتی میدانست را مسبب اصلی مشکلات زیستمحیطی اعلام کرد. نگرانی نسبت به وضعیت محیط زیست حالتی از همزیستی طبیعی و تعامل متقابل بین انسان ها و محیط را ترویج میکند.
در میهن ما بهدلیل وجود دیکتاتوری سیاه رضاخانی نطفههای حرکت دفاع از محیط زیست نه از طریق تشکلهای مردمی بلکه بهوسیلهٔ آييننامهها و دستورالعملهای اداری و دولتی در ارتباط با بهرهبرداری از حیات وحش کشور در مقوله شکار در سال ۱۳۰۷ آغاز شد. با تأسیس حزب تودهٔ ایران و گسترش جنبش ضد فاشیستی و نیز صلح درواقع خواستهای دفاع از محیط زیست و “نه” به جنگ و خرابی و نابودی طبیعت، در جنبش صلح ادغام گشت.
در میان سالهای دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ( ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰) حركتی نو بهنام نهضت محيط زيست در كشورهای اروپايي و آمريكايي آغاز شد که عاملهایی زیاد در آن نقش داشتند. ثروت بیسابقه آمریکای پس از جنگ به میلیونها خانواده سفیدپوست از قشرهای بینابینی امکان داد به دور از مراکز آلودهٔ صنعتی شهرهای بزرگ در حومه شهرها، جایی که بتوانند از مزایای طبیعت زیبا و آب و هوایی تمیز بهره ببرند، ساکن شوند. آنان بهدنبال زندگی با کیفیتی بودند که همان جامعه مصرفکنندهٔ مدرن از طریق آفتکشها، دود، آلودگی آب و سایر خطرات آن را تهدید میکرد. کتاب “بهار خاموش” نوشتهٔ راشل کارسون (۱۹۶۲/ ۱۳۴۱) خوانندگان طبقه متوسط را با افشای مضرات ناشی از دِدِت و سایر آلایندههای شیمیایی برای زندگی حیوانات و ایمنی انسان شوکه کرد. تعداد فزایندهای از زنان در میشیگان و در سراسر ایالات متحده به فعالان محیط زیست تبدیل شدند تا از ایمنی فرزندان خود و محل سکونت و محلههای خود در برابر تهدیدات محیطی محافظت کنند. سازمانهای تأسیس شده مانند اتحادیهٔ زنان رأی دهنده، آگاهی عمومی را در مورد مسائل زیست محیطی، به ویژه آلودگی آب، افزایش دادند. با این حال، اکثر این فعالان زن با هم متحد شدند تا گروههای محلی را پیرامون موضوعاتی خاص مانند خطرات آفتکشهای صنعتی، نشت مواد رادیواکتیو ناشی از آزمایشهای هستهای، و توسعه بیش از حد فضاهای باز تشکیل دهند.
واقعیت این است که زحمتکشان خصوصا رنگین پوستان و کارگران خارجی و آنانی که زیر خط فقر زندگی میکنند از آلودگی هوا و آب چه در مناطق شهری و چه روستایی بیشترین آسیب را میبینند. این باعث میشود که خواستههای بهبود شرایط زیستمحیطی با دیگر خواستههای حقوق مدنی و حقوق کار ادغام گردد و جنبش عدالتخواهانه زیست محیطی شکل بگیرد. چیزی که ما بهکرات در تاریخ جنبش زیستمحیطی شاهد بودهایم. بهطورمثال، شرکت فعالان آمریکایی آفریقاییتبار در کمپینهای اولیه زیستمحیطی، مانند اعتراض هایی که در مورد مسمومیت با سرب در داخل محلههای شهری که با کمک بومشناس برجسته “بری کامونر” صورت گرفت و در نهایت به اقدامهای دولت محلی در سنت لوئیس آمریکا منجر شد. کارگران مزرعهدار آمریکایی مکزیکی و مهاجر در کالیفرنیا نیز همچون بخشی از جنبش کارگران مزرعه متحد نسبت به قرار گرفتن در معرض آفتکشهای کشاورزی اعتراض کردند و نیز اتحادیههای کارگری صنعتی مانند کارگران متحد اتومبیل (یو اِ دبلیو) که نقش مهمی در ترویج حفاظت از محیط زیست داشتند که تاریخ تا حد زیادی آن را فراموش کرده است نیز ازجمله گواهی دیگر بر نقش طبقه کارگر در جنبش طرفداران محیط زیست است. در ایران نیز ما شاهد حضور وسیع کارگران کشاروزی در دفاع از حقآبه و جنبشهای زیست محیطی در نقاط مختلف کشورمان در ده سال گذشته بودهایم.
بنابراین، جنبش زیستمحیطی با تلاشهای مردمی از سوی شهروندان حساس به وضعیت محیط زیست در آمریکا آغاز و به یک جنبش ملی تبدیل شد که حفاظت از بیابان را با عدالت زیستمحیطی ترکیب میکرد. با وجود آگاهی و کنشگری زیستمحیطی، گروههای بهحاشیه رانده شده تاریخی مانند زنان، آمریکاییهای آفریقاییتبار، آمریکاییهای مکزیکی، و اعضای اتحادیههای کارگری نیز در زمینههای تغییرات در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ (۱۳۴۰ و ۱۳۵۰) مشارکت داشتند.
جنبش زیستمحیطی در دهههای ۱۹۵۰، ۱۹۶۰، و ۱۹۷۰ با انتشار چندین کتاب تأثیرگذار ادامه یافت، کتابهایی مانند “سالنامه کانتی سند (۱۹۴۹)” و “بهار خاموش (۱۹۶۲) “. بهار خاموش، نوشتهٔ راشل کارسون، زیستشناس آمریکایی، بهویژه تأثیرگذار است، زیرا اثرات مضر و خطرناک آفتکش دِدِت را در معرض دید همگان قرار داد. این کتاب بهقدری برای جنبش زیستمحیطی مهم بود که به ایجاد آژانس حفاظت از محیط زیست در سال ۱۹۷۰/۱۳۴۹ منجر شد و باعث شد دِدِت در سال ۱۹۷۲/ ۱۳۵۱ ممنوع شود. سالهای دهه ۱۹۷۰/ ۱۳۵۰ برای جنبش سبز با شکلگیری گروههایی بسیار مانند صلح سبز بسیار مهم بود. اولین روز زمین و اولین کنفرانس محیط زیست سازمان ملل نیز در این دهه برگزار شد. درآستانه دهه ۱۹۸۰/ ۱۳۶۰، آگاهی روزافزون در مورد گرمایش جهانی، جنبش زیستمحیطی را حتی به جریانی اصلی تبدیل کرد. متأسفانه، قدرت جنبش زیستمحیطی از اواخر دهه ۲۰۰۰/۱۳۷۹ پس از اوج خود بهعلت خشم بهوجود آمده پس از رکود بزرگ مالی تا حدودی کاهش یافت. منتها بهواسطهٔ جنبش وسیع حفظ محیط زیست از سوی دانشآموزان و جوانان در سالهای گذشته (“جنبش جمعهها برای آینده و نقش گرتا گوتنبرگ در رهبری آن”) در سرتاسر جهان ما شاهد گسترش بسیار وسیع آن در بسیاری از کشورهای جهان خصوصاً کشورهای پیشرفته صنعتی را شاهد بوده ایم.
جنبش حفظ محیط زیست بهعنوان جنبشی مستقل و تودهای همانند جنبشهای تودهای دیگر ازجمله جنبش زنان، کارگری، جوانان و دانشجویان یا جنبش صلح متأسفانه سابقهای چندان در کشورمان ندارد. علت اصلی آن را در وجود دو دیکتاتوری مطلقهٔ پهلوی و ولایت فقیه باید دید. محدودیتهای بهوجود آمده در ایجاد تشکلهای مدنی از طرفی و سرکوب هر گونه مخالفت با سیاستهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی هیئت حاکمه از طرفی دیگر، عملاً مانع از طرح خواستههای زیستمحیطی گروههای مختلف اجتماعی به صورت منسجم گردید. بهرغم تمامی این فشارها شکلگیری تشکلهایی مردمی با نامهایی مختلف که خواهان مبارزه با آلودگی محیط زیست بودهاند را در کشور شاهد بودهایم، ازجمله این تشکلها به “جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست” میشود اشاره کرد که از سوی مادر محیط زیست ایران بانو “مهلقا ملاح” بنیاد گردید. او در سال های آغازین دهه ۱۳۵۰ رئیس کتابخانهٔ مؤسسه تحقیقات روانشناسی بود که آشناییاش با کتابی با مضمونی پیرامون محیط زیست و آلودگیها او را به مسائل محیط زیست علاقهمند کرد. بانو ملاح بعد از بازنشستگی و در سال ۱۳۷۳ سازمان غیر دولتی و مردم نهاد “جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست” را با همکاری همسرش “حسین ابوالحسنی” و چند استاد محیط زیست بنیاد نهاد که امروزه جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست در ۱۷ استان ایران فعال است. فعالیتهای این کنشگر محیط زیست بر آگاهیبخشی قشرهای مختلف جامعه بهویژه زنان و کودکان متمرکز بود و شاگردانی بسیار هم برای ادامهٔ راه خود تربیت کرده است. انتشار نشریه “فریاد زمین” که ویژهٔ مباحث و مسائل محیط زیست و عامل تخریب و آلودگی محیط زیست است، ازجمله دستاوردهای اوست. بانو مهلقا ملاح و جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست سالها روی آموزش زنان خانهدار در زمینهٔ تفکیک از مبدأ پسماند و بازیافت فعالیت کرد. همچنین او از پیشگامان آموزش مفاهیم زیستمحیطی برای کودکان و نوجوانان است. مادر محیط زیست ایران در ترویج درختکاری در مناسبتهای گوناگون و برگزاری برنامههایی برای کاشت درخت بهوسیلهٔ زنان و کودکان نقشی فعالانه داشته است. در سال ۱۳۹۰ بانو ملاح بهعنوان بهترین شخصیت میراث طبیعی ایران برگزیده شد. بیش از ۳۰ سال مبارزه برای اصلاح و بهبود وضع محیط زیست ایران و پیشگام بودن ایشان در این زمینه او را شایستهٔ عنوان “مادر محیط زیست ایران” کرده است.
از دیگر تشکلهایی که در میانه سالهای دهه ۱۳۷۰ تأسیس شدند میتوان به “جبهه سبز” و “آوای سبز” اشاره کرد. این تشکلها در همان بدو تأسیس با مخالفت با ساخت آزادراه تهران- شمال، مخالفت جدی با آلودگی رودخانهٔ کارون بهدلیل رعایت نشدن اصول زیستمحیطی از جانب شرکتهای کشتوصنعت خوزستان، و نیز مخالفت جدی با جنگلزدائی و قطع بیرویه درختان، در جنبش فعالان حفظ محیط زیست تأثیرگذار بودند.
لازم است به نقش رو بهگسترش سندیکاهای کارگری در مبارزه برای حفظ محیط زیست اشاره شود. گروه کوهنوردی “سندیکای فلزکار مکانیک” بههمراه تشکلهای مردمی دیگر در برنامههای پاکسازی گستردهٔ مردمی پویش ملی شرکت کردند. گزارشهای متعدد “پیام سندیکا” دربارهٔ مشکلات زیستمحیطی ذوب آهن و پیشنهادهای مشخص حل این مشکلات و نیز بررسی فاجعهٔ زیستمحیطی در مجتمع نیشکر هفتتپه از دیگر فعالیتهای مثبت تشکلهای کارگری در این عرصه است. اطلاعیهٔ سندیکای فلزکار مکانیک در ارتباط با اعتراضهای مردمی اصفهان نسبت به بیآبی و نکتهای مهم که سندیکا حدود یک سالونیم قبل از آن در ضرورت اینکه کلیه صنایع فولادی و بهویژه ذوب آهن میباید به جنوب کشور منتقل شوند طرح کردند نشانههایی مهم از آگاهی روزافزون طبقه کارگر و تشکلهای صنفی آن در درک خطرهایی جدی در برابر محیط زیست است.
این خطرها بهدلیل سیاستهای خانمانسوز اقتصادی و اجتماعی رژیم ولایت فقیه و بیاعتنایی و بیتوجهی رژیم به شرایط اقلیمی میهنمان، برای حال و آینده مردم و زحمتکشان ایجاد کرده است. واقعیت این است که با تمامی فشارها به نیروهای مردمی و بهرغم آن گسترش جنبشهای طرفداری از حفاظت محیط زیست در سالها و ماههای اخیر را شاهد بودهایم. حرکتهای خودجوش ناشی از بازتاب وخامت اوضاع زیستمحیطی مانند آنچه در ماههای گذشته در خوزستان و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفت، مسلماً گسترش پیدا خواهد کرد. سیاره ما در حال نابودی است و برای محافظت از آن نیاز به یک جنبش جهانی است.
سرکوب فعالان حوزه حفاظت محیط زیست میهن ما
سرکوب فعالان حوزه حفاظت محیط زیست میهن ما در سالهای اخیر در رسانههای داخلی و جهان خبرساز بوده است. پیتر شوارتسین در نشریه آتلانتیک در مقالهای زیر عنوان: “اقتدارگراهای خاورمیانه فعالان محیط زیست را هدف قرار میدهند”، بهتفصیل دربارهٔ ابعاد گستردهٔ سرکوب فعالان محیط زیست در کشور ما پرداخته است. او ضمن شرح فعالیتهای امیرحسین خالقی برای حفظ گونههای یوزپلنگ ایرانی و چیتای آسیایی، مینویسد که خالقی در بهمنماه سال ۱۳۹۶ خود را در برابر موجودات هراسناکتری یافت و از سوی نیروهای امنیتی ایران بهاتهام واهی جاسوسی بازداشت شد. خالقی همراه با ۸ نفر دیگر از فعالان محیط زیست شناخته شده (نیلوفر بیانی کارشناس حیاتوحش، هومن جوکار مدیر پروژهٔ حفاظت از یوزپلنگ آسیایی، طاهر قدیریان دانشمند جوان “انسان و کرهٔ مسکون” یونسکو، سام رجبی کارشناس محیط زیست، عبدالرضا کوهپایه عکاس طبیعت، سپیده کاشانی همسر هومن جوکار و سرپرست فعالیتها و مشاور سابق برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد، و مراد طاهباز از همکاران مؤسسه پارسیان) به زندان اوین انتقال یافت.
کاوه مدنی، فعال در مسائل محیط زیست، که پیش از بازداشت شدنش از سوی نیروهای امنیتی معاون ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران بود و اکنون در همین عرصه در دانشگاه ییل ایالاتمتحده و امپریال کالج دانشگاه لندن تحقیق میکند، میگوید مقامهای امنیتی ایران هرگونه فعالیت مدنی بهخصوص در حیطه محیطزیست را زیر نظر دارند زیرا با شدت یافتن بحرانهای اقلیمی، معضلهای زیستمحیطی میتوانند عاملی در متحد کردن بسیاری از مخالفان رژیم باشد.
ما در دورانی بینهایت تعیینکننده بهسر میبریم. تشکیل سازمانهای سراسری دفاع از حفظ محیط زیست و همدلی و همکاری با دیگر لایههای زحمتکشان در مبارزه با اقدامهای تخریبی رژیم و ممانعت از زیانهای بیشتر، وظیفهای تأخیرناپذیر است.
به نقل از «به سوی آینده» دورۀ دوم، شمارۀ ۱، دی ماه ۱۴۰۱