رفیق کاظم صادق زاده، پزشکی ازتبار توده های زحمت، درگذشت!
رفیق کاظم صادق زاده نزدیک به یک قرن پیش، در منطقهای روستایی و فقرزده در آذربایجان، در نزدیکی تبریز زاده شد. او در تمام عمر با فقر مبارزه کرد، و هیچگاه به زحمتکشان جامعهٔ طبقاتی ایران پشت نکرد. رفیق صادقزاده در نیمهٔ دوم آبان امسال در ۹۹ سالگی در لندن، درگذشت.
رفیق کاظم در سال ۱۳۰۲ در روستایی از توابع اُسکو در آذربایجان شرقی متولد شد. پدرش کارگر بود و با زحمت از پس مخارج زندگی فقیرانهاش با همسر و دو پسر و دو دخترش برمیآمد. رفیق کاظم تحصیلات ابتدایی را دو سال دیر شروع کرد، ولی به هر شکلی که بود به پایان رساند. اما بعد، به دلیل دسترسی نداشتن به دبیرستان، دو سال ترک تحصیل کرد. در این سالها، پارچهبافی میکرد که کمکی به گذران زندگی خانواده بکند. او در نوجوانی در واقع تنها نان آور خانه بود، چون پدرش در تبریز به کارگری مشغول شده بود و هر چند ماه یک بار به خانه میآمد.
در نهایت، با هر مشقتی که بود، توانست دورهٔ اول متوسطه را در تبریز به پایان رساند. رفیق کاظم با کمک برخی از دوستان همراه و همیار در زندگی، توانست دیپلم خود را در دبیرستان فردوسی تبریز بگیرد. او در دورهٔ تحصیلات متوسطه با رفیق فرجالله میزانی (رفیق جوانشیر) همکلاس بود، در حالی که به دلیل وقفههایی که در تحصیل متوسطه داشت، چهار سال از او مُسنتر بود.
رفیق صادقزاده در سال ۱۳۲۱ در راهآهن به کار مشغول شد. ابتدا مسئول ایستگاه زیرآب در شهرستان سوادکوه در استان مازندران، و پس از سالی، مسئول ایستگاه شیرگاه در همان استان شد. در دورهٔ فعالیت فرقهٔ آذربایجان، مسئولان فرقه از او خواستند که در تبریز بماند و در ایستگاه راهآهن آن شهر کار کند. او پذیرفت و در سمت معاون ایستگاه تبریز مشغول به کار شد. رفیق صادقزاده در سالهای پرتبوتاب دههٔ ۱۳۲۰، در کنکور ورودی دانشکدهٔ پزشکی تبریز رتبهٔ اول را به دست آورد. او در سال ۱۳۲۷، در حالی که ازدواج کرده بود و سه فرزند داشت، تحصیلات دانشگاهی را شروع کرد. در همین سال، او به حزب تودهٔ ایران پیوست و چندی نگذشت که او مسئول واحد حزبی راهآهن تبریز شد که ۵۰ عضو داشت. در سالهای پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رفیق کاظم که حالا درسش تمام شده بود، پزشک درمانگاه راهآهن و مشغول خدمت به بیماران شد. مدتی بعد، از طرف وزیر راه مسئول پایهگذاری بیمارستان راهآهن مراغه شد و توانست این بیمارستان سی تختخوابی را با امکانات محدودی که داشت، آماده و راهاندازی کند. رفیق دکتر صادقزاده در سال ۱۳۴۵ از کار دولتی بازنشسته شد و در مطبی در جنوب تهران به طبابت مشغول شد. مطب او در جنوب شهر تهران، در محلهٔ نازیآباد، بود و اهالی محل او را پزشکی مردمی میدانستند. بیماران را به رایگان معاینه و درمان میکرد و در بسیاری از موارد نیز در تهیهٔ دارو به آنها کمک میکرد. او از تمامی رفقای هم حوزه ای خود خواسته بود تا همه کسانی را که نیاز به درمان و راهنمایی پزشکی دارند را به مطب او بفرستند.
در سال ۱۳۵۳، پس از تأسیس حزب رستاخیز شاهنشاهی، و اعلام اینکه کسانی که نمیخواهند عضو این حزب باشند گذرنامه بگیرند و از کشور خارج شوند، رفیق کاظم از ایران مهاجرت کرد , پس از پیروزی انقلاب بهمن، رفیق صادقزاده در سال ۱۳۵۸ با خانوادهٔ خود به ایران بازگشت. همزمان با بازگشت رهبری حزب به ایران و گشایش دفتر حزب در تهران و شهرهای دیگر، رفیق کاظم نیز فعالیت خود را در درون حزب دوباره آغاز کرد. او با شروع تجاوز نظامی عراق به ایران، در پاسخ به فراخوان حزب تودهٔ ایران برای یاری رساندن به جبهههای جنگ، داوطلبانه به جبهههای جنگ پیوست و به رسیدگی به زخمیها و درمان بیماران پرداخت. اما در اوایل دههٔ ۱۳۶۰، در زمان یورش نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی به حزب تودهٔ ایران، رفیق صادقزاده نیز بازداشت شد.
یکی از اتهامهای او این بود که تمام درآمد خود را در اختیار حزب قرار میداده است. رفیق صادقزاده پس از آزادی از زندان، در هفتاد سالگی دوباره مهاجرت کرد و در این دوره، ارتباط با رفقای تودهای خود را ادامه داد. او در زندگیاش با پایداری و عزمی راسخ همواره از سوسیالیسم و ایمانش به حقانیت مبارزهٔ زحمتکشان برای ایجاد جامعهای نوین و آزاد از ستم طبقاتی دفاع کرد. حزب تودهٔ ایران درگذشت دکتر کاظم صادقزاده، این رفیق زحمتکش و وفادار به آرمانهای انسانی را به خانواده و همهٔ دوستان و همراهان او صمیمانه تسلیت میگوید. یادش گرامی. راهش پُررهرو.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۷۳، ۲۶ دی ۱۴۰۱