اطلاعیۀ حزب تودۀ ایران: فراخوان برای «وحدت ملی» از سوی دیکتاتور حاکم در سالگرد انقلاب بهمن که بهوسیلهٔ روحانیت حاکم و نیروهای ارتجاعی بهشکست کشانده شد
علی خامنهای در دیدار با فرماندهان و افسران نیروی هوایی ارتش در ۱۹ بهمنماه ۱۴۰۱ و در آستانهٔ سالگرد انقلاب بهمن ۵۷، خواهان “وحدت ملی” شد و گفت: “اختلافاتی قهراً وجود دارد اما نباید تبدیل به گسل شود. یک وقت زن را مطرح میکنند، یک وقت شیعه و سنی، اختلاف نسلی را مطرح میکنند اینها راهبرد دشمن است. … ”
علی خامنهای در اوضاعواحوالی این سخنان را بیان میکند که حتی بهاعتراف حکومتیان و برخی اطرافیانش اکثر قریببهاتفاق مردم جان بهلب رسیده میهنمان مدتهاست که انزجارشان را از ادامۀ رژیم ولایت فقیه اعلام کردهاند. مردم نسبت به رژیمی که ایران را به لب پرتگاه سقوط اقتصادی و اجتماعی کشانده در خیابانهای سراسر کشور و در برپایی اعتراضهایی گسترده بهویژه در ماهها و در سالهای اخیر اعلام انزجار کردهاند. وضعیت امروز کشور را در اعتراضهای متوالی و گستردۀ مردم ایران برای پایان یافتن حکومت فقیهان و سرکوبگریهای خشن و خونین دستگاههای امنیتی و انتظامی رژیم برای خاموش کردن این اعتراضهای مردمی میتوان خلاصه کرد. از این منظر فراخوان دادن برای “وحدت ملی” از سوی علی خامنهای فراخوانی است از سر استیصال بهقصد منسجم نگاه داشتن صفهای حافظان و عاملان رژیمی است که زیر فشار خرد کنندۀ اعتراضهای مردمی خطر سرنگونیاش میرود. خامنهای در همین سخنان افزود: “مهمترین وظیفه در مقابل این نقشهٔ پلید [بخوان: اعتراضهای مردم]، حفظ راهبرد وحدت است و به توفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر اتحاد و اعتماد ملی خواهد شد و مردم این پیام را بهطور صریح به همهٔ بدخواهان خواهند رساند که تلاش آنها برای ایجاد بیاعتمادی و از بین بردن اتحاد ملی، خنثی شده است.”
چهلوچهار سال پیش میلیونها ایرانی با فداکاری و ازجانگذشتگیای کمنظیر به خیابانها آمدند و در نبردی نابرابر با حکومت پلیسی و ضد ملی حاکم و سرنگون کردن رژیم سلطنتی فاسد و وابستهٔ محمدرضا پهلوی توانستند برای استقرار حکومتی مردمی و مبتنی بر عدالت راه را بگشایند. همانطور که حزب ما قبلاً اشاره کرده است، از حرکتهای اعتراضی مردم در شهرهای متعدد و از اعتصاب کارگران و کارمندان و دانشجویان و روزنامهنگاران گرفته تا حرکت تاريخیِ تودهای و پرشکوه مردم و نیروهای سیاسی کشور روند شکلگیری انقلاب بهمن آغاز شد. انقلاب در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و بهدنبال آن سرنگونی رژیم و درهم فروریختن ماشین حاکمیت پلیسی و وابستهٔ پهلوی بهموفقیت رسید، و این نمونهای تحسینبرانگيز از مبارزهٔ مردمی هوشيار و انقلابی در برابر حکومتی فاسد، سرکوبگر، و عميقاً ضد ملّی بود. اتحاد کارگران، بهویژه کارگران قهرمان صنعت نفت، با کارمندان دولت و دست در دست با دانشجویان و جوانان و زنان و روشنفکران مبارز، در کنار نيروهای ملّی و آزادیخواه ارتش، دستگاه سرکوب پليسی رژيم دیکتاتوری سلطنتی و نيروهای نظامی وابسته به آن درهم کوبيده شد و نشان داد که حرکت متحد و سازمان یافتهٔ مردم در مبارزهای مشترک میتواند از سدّ استبداد عبور کند و مقاومت ارتجاع داخلی و امپریالیسم را درهم شکند.
انقلاب شکوهمند بهمن ۵۷ که با هدف استقرار آزادی، استقلال، و عدالت اجتماعی به پیروزی رسید. با حاکم شدن نیروهایی که هدف نهاییشان استقرار حکومتی بر پایهٔ “اسلام سیاسی” بود خیلی زود هدفهای مردمی انقلاب را به مسیر بیراههٔ استقرار رژیم قرونوسطایی ولایت فقیه کشاندند که بهموازات مسیر تأمین منافع کلانسرمایهداران و بزرگمالکان بود. نیروهای انقلابی و مردمی که نقش اصلی را در پیروزی انقلاب داشتند بهشدت سرکوب شدند و روحانیون حاکم و سران سپاه و بسیج و نزدیکانشان با اجرای سیاستهای نولیبرالی برای تمرکز بیسابقۀ ثروت از یک سو و راندن دهها میلیون ایرانی به جانب فقر و محرومیت فزاینده از سوی دیگر اقتصاد کشور را قبضه کردند. حقوق زنان و اقلیت های مذهبی و خلقهای میهنمان سرکوب شدند و میشوند و نصیب کارگران و کشاورزان که چرخهای اقتصاد کشور را میگردانند علاوه بر فقر محروم شدن از ابتدائی ترین حقوق صنفیشان ازجمله حق تشکل و داشتن سندیکاهای مستقل بود و همچنان هست.
شکست انقلاب بهمن ۵۷ و پایمال شدن آرمانهای مردمیاش درعینحال به شکست تاریخی نظریهٔ “ولایت فقیه” و امکانناپذیر بودن ریشهدار شدن حکومتی مبتنی بر بنیادهای نظری “اسلام سیاسی” و شکست قاطع این نحله از تفکر تبدیل شده است و آرمان ارتجاع که در قرن بیستویکم میتوان نظام سیاسیاقتصادیای را در کشوری بر پایهٔ نظریات ۱۴۰۰ سال پیش بنا کرد بهزوال کشاند. برخلاف برخی مدعیات سران رژیم و هوادارانش به برپایی عدل و قسط، آنچه در ایران برپا شده و دولت مستعجل است، نظام اقتصادیای سرمایهداری با رنگولعاب و “سیمای اسلامی” است، و بهعبارتی اقتصادی سرمایهداری است که با در پیش گرفتن سیاستهای نولیبرالی در عرصههای اقتصادی و اجتماعی در دهههای اخیر نهفقط زیرساختهای تولیدی کشور را بهشدّت ویران کرده، بلکه اقتصاد ایران را به درآمد نفت و واردات کالا وابسته کرده و دست اختلاسکنندگان و غارتگران وابسته به حکومت را باز گذاشته است.
بخش دیگری از سخنان خامنهای به تلاشهای مذبوحانهٔ رژیم ورشکسته برای سرهمبندی کردن “تظاهرات شکوهمند” ۲۲ بهمن در حکم “بیعتی” از سوی مردم با حاکمیت اشاره دارد. خامنهای در این زمینه گفت: “بهتوفیق الهی ۲۲ بهمن امسال مظهر حضور، عزت، اعتماد مردم به یکدیگر و اتحاد ملی است.”
در روزهای اخیر اخباری موثق حاکی از آن است که معلمان و کارمندان دولت برای شرکت در نمایش “بیعت” با دیکتاتور حاکم از سوی دستگاههای اداری و امنیتی در زیر فشار قرار داده شدهاند.
علی خامنهای و سران حکومتی نمیتوانند با سخنانی فریبکارانه و تبلیغاتی از این واقعیت بگریزند که جنبش پرشکوه “زن، زندگی، آزادی” که از شهریورماه تا بهامروز صدها شهر کشور را فرا گرفته است و رژیم را به چالشی جدی طلبیده است و شعار صریحش “مرگ بر ستمگر”، “مرگ بر دیکتاتور” و “مرگ بر خامنهای” بوده است و همراه آن ادامه یافتن منظم اعتراضهای کارگران، معلمان، بازنشستگان، و دانشجویان هدفشان به “وحدت ملی” رسیدن با حکام مستبد کنونی نیست، بلکه پایان دادن به حکومتی است که امروز سد اساسی پیشرفت میهن ما و مردم به سوی آزادی و عدالت اجتماعی است. تلاشهای مذبوحانۀ سران رژیم برای برگزاری “پرشکوه” سالگرد انقلاب به شکست کشانده شدۀ بهمن که تمام رسانههای مجاز کشور در تبلیغ آن میکوشند نشانهٔ آشکار دیگری است از بحران بیپایان و ورشکستگی رژیمی که آفتاب عمر آن بر لب بام است.
حزب تودۀ ایران
۲۰ بهمنماه ۱۴۰۱