چهره‌هامسایل سیاسی روز

بدرود رفیق باقری

با کمال تأسف باخبر شدیم که رفیق باقری‌، انسانی مهربان و وفادار به آرمان‌های زحمتکشان، بدرود حیات گفت. رفیق باقری در مردادماه ۱۳۱۴ در خانواده‌ای دهقانی در لشت‌نشا، از توابع گیلان‌، متولد شد. او یکی از  شخصیت‌های فعال سیاسی در آن منطقه بود. رفیق باقری در زندگی هدفمند خویش سختی‌هایی فراوان متحمل شد. او زخم شکنجه‌ها در زندان‌های هر دو رژیم شاه و شیخ را بر تن داشت. روحیهٔ عدالت‌جویانه و آزادی‌خواهانهٔ رفیق باقری باعث شد که او در پانزده سالگی تحت تأثیر معنوی حزب تودۀ ایران و جوانان توده‌ای هوادار حزب تودۀ ایران و سیاست‌های آن بشود. سرانجام در سال ۱۳۲۹ رفیق باقری به سازمان جوانان حزب تودۀ ایران پیوست. یار دیرین زحمتکشان، رفیق باقری، که سعادت و بهروزی مردم دغدغهٔ همیشگی او بود، با پایبندی به آرمان‌های حزب تودۀ ایران به فعالیت‌های سیاسی‌اش ادامه داد. در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، هنگامی که ۱۸ سال بیش نداشت، ضربه‌ای خردکننده از سوی کودتاچیان تفنگ به‌دست بر او نیز وارد شد. خانه و کاشانهٔ رفیق را غارت کردند و به‌آتش کشیدند.   همسر انسان‌دوست و یاور او در مبارزه را نیز که باردار بود از آزار بی‌نصیب نگذاشتند.

رفیق باقری در بیدادگاه نظام ستم‌شاهی به سه سال زندان محکوم شد. پس از آزادی از زندان، ناچار شد کار و فعالیت در لشت‌نشا را ترک کند و راهی تهران شود. در آنجا‌ زندگی تازه‌اش را در محیط‌های کارگری آغاز کرد. رفیق‌ باقری مورد احترام کارگران بود.

رفیق باقری ظلم و بی‌عدالتی رژیم ستم‌شاهی را با تمام وجود درک می‌کرد. او همراه با دوستانش در لشت‌نشا به مبارزه با رژیم مستبد سلطنتی ادامه داد. با این پیش‌زمینهٔ مبارزاتی بود که پس از پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و آغاز فعالیت علنی مجدد حزب تودهٔ ایران رفیق با شوقی تازه فعالیت‌های علنی‌اش را در سازمان حزبی زادگاهش پی بگیرد. در این دوره نیز با تمام وجود برای استحکام پایه‌های حزب تلاش کرد و هرآنچه در توان داشت به خدمت فعالیت حزبی درآورد. اما حکومت جهل و جنایت جمهوری اسلامی و مأموران سرکوبگر آن که به محبوبیت رفیق و مردمی بودن او حساسیت داشتند، در سال ۱۳۶۰ که هنوز حزب به فعالیت‌های علنی و نیمه‌علنی خود ادامه می داد، رفیق باقری را دستگیر و به یک سال زندان محکوم کردند‌. چند ماه قبل از یورش اول به حزب، او از زندان رهایی یافت. با یورش رژیم ارتجاعی ولایت فقیه به حزب تودۀ ایران رفیق باقری بار دیگر مجبور به زندگی و مبارزهٔ مخفی شد. مأموران سرکوبگر سپاه پاسداران که در همه جا به‌دنبال شکار توده‌ای‌ها بودند، این بار موفق به دستگیری رفیق باقری نشدند. در عوض، فرزندان دختر و پسر او را به‌گرو‌گان گرفتند. رفیق باقری پس از چند ‌ماه زندگی مخفی، برای رهایی فرزندانش از زندان، زندگی در مخفیگاه را رها کرد و خود را به مأموران سپرد. چنین شد که برای بار سوم، وی نیز مانند بسیاری از هم‌رزمانش در گیلان به زندان افکنده شد. رفیق در مجموع نزدیک به شش سال را در سیاهچال‌های دو رژیم ستم‌شاهی و ولایی سپری کرد. در نتیجۀ حبس‌ها و شکنجه‌ها، آسیب‌های سنگینی دید. رفیق باقری پس از آزادی از زندان جمهوری اسلامی باز هم سیاست‌های حزب را پیگیرانه دنبال می‌کرد. او هرگز از مبارزه در راه رهایی زحمتکشان میهن از پا ننشست و از تبلیغ برنامۀ حزب و توزیع دست‌به‌دست “نامهٔ‌ مردم”- ارگان مرکزی حزب تودۀ ایران- پا پس نکشید. زخم و آثار شکنجه‌های جانکاه سال‌ها بر جسم و جان رفیق باقری باقی ماند و تا آخرین روزهای زندگی او را رها نکرد. رفیق باقری پس از تحمل سال‌ها سختی بیماری سرطان روز ۲۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ برای همیشه با رفقا و یاران و خانوادهٔ خویش وداع کرد. او در آخرین لحظات زندگی پُربار خود درخواست کرد که از برگزاری هر‌گونه مراسم مذهبی- مدّاحی و مسجد‌نشینی- اکیداً خودداری شود‌. رفیق باقری تا آخرین روز زندگی‌اش به آرمان‌های حزب خود وفادار و بر پیمان خود با توده‌ها و عشق سوزان به زحمتکشان استوار ماند. حزب تودهٔ ایران درگذشت این رفیق را به خانواده و بازماندگانش و به همهٔ اعضا و هواداران حزب و به دوستان و آشنایان او تسلیت می‌گوید.

یادش گرامی و راهش پُر‌رهرو!

به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ  ۱۱۷۶، ۸ اسفند ۱۴۰۱

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا