«تحولات باید عمیق باشند»
مصاحبۀ کاترین دموینک (Katrien Demuynck) با روخلیو پولانکو، دبیر بخش ایدئولوژیک حزب کمونیست کوبا
برگردان: ایرج زارع
کوبا در حال حاضر لحظههای بسیار دشواری را پشت سر میگذارد. چگونه این جزیره میتواند بهرغم همۀ دشواریها تزلزلناپذیر دوام آورد؟ چالشهای پیش روی آن کدامند و چگونه با آنها برخورد میشود؟ ما این پرسشها را برای روخلیو پلانکو (Rogelio Polanco) مطرح کردیم.
پرسش: در زمانی که سوسیالیسم در موقعیتی کاملاً متفاوت از دهههای گذشته قرار دارد، کوبا دوران بسیار دشواری را میگذراند و یکی از معدود کشورهای سوسیالیستی است که پابرجا مانده است. مشکلات و چالشهای اصلی جامعۀ کوبا در سطح ایدئولوژیک چیست؟
پاسخ: در واقع، جهان یک وضعیت استثنایی را میگذراند. خطرات برای هستی بشریت بسیار زیاد است. امپریالیسم به اقدامات خود بر ضد رفاه و کامیابی تودههای وسیع و فرودست کرۀ زمین ادامه میدهد. استثمار، تحریف، جنگافروزی، بیگانههراسی، و سیاستهای راست امپریالیسم ادامه دارند و همچنان منجر به درگیریهای بزرگ برای بشریت میشوند. امروز همۀ ما شاهد تشدید این تضادها هستیم که خطرات جدی را متوجه بشریت میکند. ما در عصری زندگی میکنیم که ایدههای فاشیستی، راست، و نولیبرالی بیش از پیش نیروی بیشتری مییابند. شرکتهای فراملیتی اطلاعاتیای بزرگ این گرایشها را تشدید میکنند و درگیریهای بزرگ را در کشور ما تحریک میکنند.
اقتصاد جهان نیز وضعیت بسیار نامطلوبی را میگذراند. همهگیری کووید-۱۹ تأثیرات جدی بر همزیستی انسانها داشته است، [رشد] اقتصاد جهانی را کند کرده و بهنوبۀ خود بخش قابلتوجهی از کشورها را مجبور به بستن مرزها کرده و وضعیت بسیار پیچیدهای را از نظر بهداشتی ایجاد کرده بود. همچنین تأثیر روانی بر بخش بزرگی از بشریت داشته است. به این موارد شرایط نامطلوب مسابقۀ تسلیحاتی و تحریکات جنگطلبانۀ کشورهای امپریالیستی اضافه میشوند. در این راستا، مهمترین و تازهترین رویداد، درگیریای مسلحانه در اروپا است. همۀ اینها وضعیت بسیار وخیمی ایجاد کرده است.
البته در مورد کوبا، علاوه بر این تأثیرات اوضاع بینالمللی و اقتصاد بینالملل، همچنان مانع بزرگ پیش روی ملت کوبا محاصرۀ اقتصادی، تجاری، و مالی بیش از ۶۰ سال از سوی ایالات متحده است. این محاصره با اعمال بیش از ۲۴۰ اقدام از سوی گروه دولتی پیرامون پرزیدنت ترامپ تشدید شد که انواع اقدامات را برای جلوگیری از ورود کمترین منابع مالی به کوبا تشدید کرده است. گروهی که در دولت ترامپ تصمیمهای مرتبط با کوبا را همراهی میکردند، همۀ راههای ممکن برای ورود منابع مالی به کشورمان را شناسایی میکردند و کوشش میکردند با اقداماتی که در واقع نسلکشی است، ملتی را خفه کنند. ازجمله این اقدامات، اقدامات مربوط به پیگرد عرضۀ سوخت به کشورمان است، تا حدی که در یکی از اظهارات اخیر وزیر دفاع وقت ایالات متحده فاش شد که آنها در حال بررسی امکان جلوگیری فیزیکی از ورود کشتیهای حامل سوخت به کشورمان با اقدامات نظامی بودند. این تقریباً دزدیای دریایی در قرن بیستویکم است.
افزون بر این، تنها چند روز پیش از ترک ریاستجمهوری، آنان توانستند در نمایشی انتقامجویانه، کوبا را در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار دهند تا به نوعی میراث برای دولت جدید باقی بماند، پس از بیش از ۳۰ سال گنجاندن کوبا در آن فهرست جعلی کاملاً ناعادلانه و بیشرمانه، زیرا اگر کشوری قربانی تروریسم بوده است، آن کشور کوبا بوده است. کوبا هرگز به هیچ کشوری حمله نکرده است، چه برسد علیه مردم ایالات متحد یا دولت آن. کوبا در آخرین دورۀ ریاستجمهوری اوباما بهعنوان بخشی از اقدامات انجامشده از سوی دولت ایالات متحده و مذاکراتی که در آن زمان صورت گرفت، از این فهرست حذف شده بود. گنجاندن مجدد کوبا در این فهرست بسیار مهم است، این تأثیر قابلتوجهی بر بانکها، دولتها، و شرکتها دارد، زیرا آنها معاملات خود را با کوبا محدود میکنند. همانگونه که همه میدانیم، سیستم مالی بینالمللی بهطورکامل از سوی ایالات متحد و کشورهای غربی کنترل میشود. و هر بانکی که قصد انجام تراکنش با کوبا را داشته باشد، نهتنها نمیتواند آن را به دلار امریکا (همانطور که میدانیم کوبا نمیتواند آن را با آن ارز که ارز اصلی بینالمللی است) انجام دهد، بلکه با هر ارز دیگری که بخواهد، زیرا اگر تراکنش به کوبا باشد یا از کوبا بهعنوان مقصد یا فقط کوبا در آن تراکنش نشان داده شود، هر بانکی آن را محدود یا مسدود میکند یا مانع آن میشود و بنابراین کوبا نمیتواند از طریق سیستم مالی بینالمللی تراکنشها را انجام دهد، زیرا آن بانکها سعی میکنند از مقررات وزارت خزانهداری ایالات متحد پیروی کنند. این نشانگر ماهیت فراسرزمینی محاصره است.
پرسش: میتوانید توضیح دهید که چرا آن را فراسرزمینی مینامید؟
پاسخ: وقتی میگوییم فراسرزمینی بهاین معنا است که یک کشور، یک دولت، تصمیمهایی میگیرد که برای دولت دیگر یا سایر نهادهای خارج از قلمرو آن کاربردهایی دارد. این کاملاً غیرقانونی است و با در نظر گرفتن آنچه بانکها به زبان انگلیسی “مطابق بیش از حد” میدانند، یعنی رعایت بیش از آنچه در مقررات بینالمللی مقرر شده است در انجام هر تراکنش بسیار دقت میکنند، زیرا ممکن است مشمول تحریم شوند. وزارت خزانهداری امریکا چندین سال است که تحریمهای فوقالعادهای را علیه بانکهای اروپایی بهدلیل انجام معاملات با کوبا وضع کرده است، تحریمهایی که منجر به زیانهای چند میلیون دلاری گردیده است.
از سوی دیگر، دولت ترامپ تمام تلاش خود را برای ایجاد مزاحمت برای ورود هر گونه پولی به کوبا انجام داد و دولت بایدن به این اقدامات قهری و یکجانبه علیه کوبا از طریق کارزار ضد گردشگری به کوبا یا کارزار انحرافی علیه پزشکان کوبایی که در کشورهای دیگر خدمات ارائه میدهند، ادامه داده است. کارزاری که در آن حتی گفته میشد پزشکان به برده تبدیل میشوند و این امر حتی موجب شد برخی کشورها مجبور شوند برای قطع همکاری با کوبا اقدام نمایند که در زمینۀ امور درمانی نیز از ورود درآمد به کشورمان جلوگیری کرد.
در طول پنج سال دولت ترامپ و تا کنون در دولت بایدن، محاصرۀ کوبا بهطرزی فجیع تشدید شده است. در بحبوحۀ همهگیری کووید- ۱۹ این اقدامات بیش از هرزمان دیگری فرصتطلبانه بود، زیرا از دسترسی کوبا به داروها، دستگاههای تنفس مصنوعی، و سایر لوازم اولیۀ ضروری برای کاهش اثر همهگیری جلوگیری کردند که اقدامی بسیار ظالمانه است.
پرسش: در آن شرایط چگونه با همهگیری کووید-۱۹ مقابله کردید؟
پاسخ: ما باید به ظرفیت عظیم خود برای مقاومت و ارادۀ عالی مردم و دولتمان روی میآوردیم تا راه مقابله با اوج بیماری همهگیر را پیدا کنیم و فقط با تمرکز تمام توان کشور، ملت، و همۀ آحاد مردم توانایی مقابله با همهگیری امکانپذیر بود. در آن موقعیت و بهلطف ایدۀ ژرفبینانهای که “فیدل” در زمان خودش برای ایجاد ظرفیتهای تولید دارو و بیوتکنولوژیک داشت، ما توانستیم واکسنهای خود را بهوجود آوریم. فقط از این طریق کنترل بیماری همهگیر امکان داشت و این قهرمانی خارقالعادۀ مردم ما است. این امروز برای بسیاری از ملتها یک امید واهی است، زیرا در دورۀ همهگیری، بیعدالتیهای نظام سرمایهداری بینالمللی نیز تشدید شد. کشورهایی بودند که همواره واکسنها را احتکار کردند، گاهی تا چندین برابر بیش از نیازشان، و درنتیجه پس از انقضا [ی تاریخ مصرفشان] واکسنها از دست رفتند. این کشورها در اقدامی خودخواهانه نتوانستند آنها را با سایر ملتها تقسیم کنند. توزیع واکسنها برای مقابله با بیماریای همهگیر، بیماری همهگیری جهانی کووید-۱۹، امروزه نابرابر است، زیرا نظم اقتصادی بینالمللی ناعادلانه و نابرابر است. این سناریویی است که امروز در برابر اجرای آن کوبا مقاومت میکند، پیروز میشود، و انقلاب را توسعه میدهد.
پرسش: همۀ اینها باید مشکلات داخلی کشور را ایجاد یا تشدید کرده باشد.
پاسخ: در داخل چالشهایی مهم وجود داشته است. کوبا در فرایند انتقال تدریجی و منظم مناصب و مسئولیتهای اصلی رهبری سیاسی انقلاب از نسل تاریخیای به نسلی جدید که در این سالها شکل گرفته و ساخته شده است، غوطهور است. لحظهای بود که امپریالیسم مدتها منتظر حمله و تلاش برای شکست انقلاب بود. بهیاد داشته باشیم که در سالهای اول این امر، امپریالیسم کوشش میکرد از نظر فیزیکی بر رهبران اصلی ما نقطۀ پایان بگذارد. صدها تلاش برای سوءِقصد علیه فرماندۀ کل قوا فیدل کاسترو و دیگر رهبران انقلاب صورت گرفت و بارها ناموفق بودند. بعدها “راهحل بیولوژیکی” را که بدبینانه نامیدند، انتخاب کردند که چیزی جز انتظار مرگ رهبران تاریخی ما نبود که در نتیجه در انتظار شکست انقلاب از این راه بودند. مدت زمانی طولانی مراقب بودند و تصور میکردند که ادامۀ انقلاب غیرممکن است، با این حال، امروز ما در لحظهای زندگی میکنیم که در آن نسلهای جدید کوباییها فرایند انقلابی را ادامه میدهند که نشانگر اعتقاداتی است که چندین دهه در مردم ما ایجاد شده است و همچنین نشان میدهد که انقلاب ما به نیازی تاریخی پاسخ میدهد. البته نقش رهبران در تعمیق و پیشرفت آن ضروری بوده است، اما انقلاب محصول مشارکت آگاهانه و فعال کل مردم است. پیشروی بهشیوهای دیگر برای انقلاب ممکن نبود.
در این اوضاع ما با وضعیت سخت اقتصادیای روبهرو هستیم که محصول وضعیت اقتصادی بینالمللی، شرایط تشدید محاصره، و همچنین مشکلاتی است که بهعنوان بخشی از روند تحول اقتصادی کشور با آن مواجه بودهایم. امروز کوبا از نظر منابع مالی برای ادامۀ توسعۀ کشور بسیار محدود است. ما به هیچ نوع اعتباری، نه از سازمانهای بینالمللی و نه از نوع اعتبارهای تجاری دسترسی نداریم. امروزه دستیابی به منابع مالی برای تضمین تداوم برنامههای توسعهای ما دشوارتر میشود، درحالی که هیچ کشوری در جهان نمیتواند بدون دسترسی به منابع مالی توسعه یابد و پیشرفت کند. از سوی دیگر، دسترسی به تجارت، سرمایهگذاری خارجی و گردشگری بینالمللی بهدلیل محاصره بهطورفزاینده ناکافی بوده است.
در این میان، امپریالیسم کارزار سیاسی و ارتباطیای گسترده با منابعی چندمیلیون دلاری بهمنظور ایجاد بیثباتی در داخل کشور بهراه انداخته است. آنها به نفع خود انحصار شرکتهای فراملیتی اطلاعاتی، بهویژه پلاتفرمهای الگوریتمی بزرگ در فضای عمومی دیجیتال را دارند. امروزه آنها عملاً کل جریان اطلاعاتی را که در جهان تولید میشود کنترل میکنند و از طریق فرایندهای مسمومیت رسانهای، از طریق عملیات ارتباطی با فناوری پیشرفته، سعی در ایجاد بیثباتیای بزرگ دارند که مشکلاتی را در وضعیت ملی بهوجود میآورد. آنها در مکانها و خیابان دست به اقداماتی میزنند تا به آنچه انفجار اجتماعی مینامندش دست یابند که جز ایجاد هرجومرج، خشونت و تلاش برای رویارویی بخشی از مردم ما با مسئولان و سازمانهای مسئول نظم عمومی چیزی دیگر نیست و سپس کارزارهایی زیر عنوان نقض حقوق بشر و مطالبهٔ دموکراسی بهراه اندازند و با این کار شرایط بیثباتسازی در کشور بهوجود آورند. این یک دستورکار است. نظریهپردازان مختلف این را بخشی از جنگ ترکیبی میدانند، یک جنگ نسل چهارم که از عناصر گوناگون با ویژگی سیاسی، ارتباطی، اطلاعاتی، و دیپلماتیک بهره میبرد تا برای کسانی که این اقدامات بیثباتسازی را انجام میدهند با هزینهای کمتر به هدف تغییر رژیم دست یابند. آنها از طریق اقدامات ظاهراً غیرخشونتآمیز و مدنی بهدنبال ایجاد هرجومرج و سپس تحریک به مداخلۀ خارجی و دستیابی به هدفهای درازمدت خود برای سرنگونی دولتهایی هستند که آنها را ناراحتکننده یا نامطلوب میدانند. این، طراحی فرایندهای براندازی سیاسی علیه کوبا و سایر کشورهای دوست را شامل میشود که کوشش میکنند در کشورهای خود فرایندهای جایگزین ایجاد کنند، فرایندهایی مخالف با اقدامات امپریالیسم یا ضد هژمونی امپریالیسم.
پرسش: بهنظر شما مهمترین چالشهای پیش روی کوبا کدامند؟
پاسخ: در مورد کشور ما چالشهای اصلی از نظر ایدئولوژیک دقیقاً به توانایی مردم ما در مقابله با این اقدامات خرابکارانه مربوط میشود. هدف از این کار تقویت آمادگی سیاسی ما در همۀ سطوح است تا مردم ما بیش از پیش رهبری انقلاب را در روند توسعۀ ملت ما، سازندگی سوسیالیستی، و مقابله با اقدامات خرابکارانه درک و همراهی کنند. تمام تعهد ما از منظر ایدئولوژیک در جهت تقویت ارزشها، جوهر، هویت ملی، و فرهنگ ما است و مبانی ایدئولوژی ما بر اساس اندیشۀ خوزه مارتی، فیدل کاسترو و البته مارکسیسم و لنینیسم و بر عناصر اساسیای است که ملت کوبا را حفظ میکنند. همۀ اینها در مواجهه با فرایند استعمار فرهنگی است که تلاش میشود از مراکز امپراتوری [امپریالیسم آمریکا] ایجاد شود، جایی که دائماً مجموعهای از اقدامات ایدئولوژیک برای ارائۀ رؤیای امریکایی یا سرمایهداری بهعنوان تنها راه برای پیشرفت ملت ما تمجید میشود و به آنها جنبۀ تئوریک داده میشود. هر چیزی که برای نمادهای ما، رهبران ما و تاریخ ما مضر باشد، بخشی اساسی از اقدامات خرابکارانه است. هر چیزی که هدفش شکستن ارادۀ انسانی، ایجاد تفرقه بین مردم ما، پخش اخبار نادرست، تلاش برای غیرقابلقبول بودن ملت کوبا و غیرقابلاجرا بودن سوسیالیسم باشد، بخشی از کنش امپریالیسم است. برای این کار آنها اتاقهای فکر، دانشگاهها، و خطوط فکریای مهم در زمینۀ فرهنگی، فلسفی و ایدئولوژیک دارند که از طرق مختلف سعی در نفوذ و تأثیرگذاری بر ذهن و قلب مردم ما دارند. و بهویژه هدف اساسی عملیات خرابکارانه، جوانان ما و نسلهای جدید از سنین پایین هستند.
از نظر تاریخی چنین بوده است. از نظر تاریخی، دشمنان ما مطرح کردهاند که نسلهای جدید قادر به ادامۀ روند انقلابی خود نیستند. اگر امکان از بین بردن رهبران تاریخی، چه فیزیکی و چه اخلاقی وجود داشت، در این صورت نسلهای جدید که در جریان آفرینش انقلابی و آرمانهای اساسی انقلاب مشارکت نداشتند، امکان ادامۀ انقلاب را نداشتند. آن نسلهای جدید میتوانستند نرمتر شوند، فاسد شوند یا اعتقادات محکمی برای حمایت از روند انقلابی نداشته باشند. آنان نمیتوانستند در برابر کمبودهای مصنوعی و محدودیتهای مادی مقاومت کنند و در صورت ضعف ایدئولوژیک، در برابر بهمن ذهنیگرایی و نمادهای ایدئولوژی سرمایهداری در نهایت تسلیم میشدند. تمام منافع دولتهای ایالات متحد و سازمانهای آنها از اینجا ناشی میشود و درنهایت تمام داربستهای فرهنگی امپریالیسم برای تأثیرگذاری بر جوانان است.
پرسش: کوبا برای نگه داشتن جوانان در مسیر انقلاب چه میکند؟
پاسخ: هدف انقلاب در این مرحلۀ تاریخی تقویت بنیان ایدئولوژیک ماست. تقویت و عمیقاً متحول کردن آنچه را که کار سیاسی-ایدئولوژیک نامیدهایم. تحولات باید عمیق باشند. تمام کارهایی که تاکنون انجام دادهایم تا به اهداف تاریخی دست یابیم که به نسلهای جدید امکان دهند تا بهتر آمادۀ رویارویی با این چالشهای بزرگ باشند، هنوز کافی نبوده است. حزب کمونیست نقش اصلی را ایفا میکند. ما سال گذشته هشتمین کنگرۀ خود را برگزار کردیم که در آن مأموریتهای اساسیای که تقویت شدند، نبرد اقتصادی، ایدئولوژیک و مبارزه برای صلح بودند. بنابراین، استحکام ایدئولوژیک ما باید مبتنی بر توانایی ما در درک این واقعیت باشد و کارمان برای افزایش آگاهی تودههای وسیع خلقمان بیش از پیش مؤثرتر باشد. روشها، سبکهای کار حزب ما، جوانان کمونیست ما، سازمانهای تودهای و اجتماعی و کل نظام سیاسی ما وجود دارند که به اندازۀ کافی مؤثر نبودهاند. تحولی مطابق با این واقعیت جدید ضروری است که در آن فضای عمومی دیجیتال و تأثیر رسانهها و بهطورکلی مسائل مربوط به اطلاعات به عناصر اساسی در شکلگیری جوانان ما و کل جمعیت تبدیل شوند.
از این نظر، حزب برنامهای را برای دگرگونی کار سیاسی-ایدئولوژیک تصویب کرده است که شامل چندین حوزۀ کلیدی است. در وهلۀ اول طرز گفتار نیروهای انقلابی. امروز ما به یک اقدام متحدتر و هماهنگتر همۀ نیروهای سیاسی جامعه نیاز داریم. تنها از این طریق است که میتوان با چالش عظیم ناشی از اقدامات بیثباتکننده و خرابکارانۀ امپریالیسم، با همۀ قدرتی که برای تضعیف جامعۀ ما ایجاد میکند، روبهرو شد. سپس باید ظرفیتی برای هماهنگی، برای بیان تمام ساختارهای سیاسی و اجتماعی خود ایجاد کنیم تا بتوانیم به شیوهای منسجم، سازمانیافته و با روشهایی بیشتر مطابق با واقعیتمان عمل کنیم.
یک حوزۀ کلیدی وجود دارد که مربوط به مسائل فرهنگی و آموزشی است. ما باید کل سیستم آموزشی، شکلگیری آموزشی خود و همچنین ارزشهای نسلهای جدید را تقویت کنیم. باید نقش معلم، نقش مدرسه بهعنوان مرکز فرهنگی اساسی جامعه و نقش فرهنگ در گستردهترین بیان آن، فراتر از فرهنگ هنری تقویت شود. یعنی، همانگونه که فیدل به ما آموخت، فرهنگ بهعنوان فرهنگ عمومی تلفیقی در نظر گرفته شود. ما باید نهادهای خود را برای زایش فکر، برای تکوین هویت ملی تقویت کنیم. ما فرهنگی داریم که مایۀ افتخار ملت است. ما همچنین یک توسعۀ فرهنگی در زمینههای مختلف داریم که به ما امکان میدهد به هویت کوبا که همیشه در معرض تلاشهای امپریالیستی برای نابودی آن بهعنوان یک ملت بوده است، افتخار کنیم. بنابراین هر کاری که بایست به این مفهوم انجام گیرد، باید تقویت شود.
همچنین یک حوزۀ کلیدی وجود دارد که به حوزۀ ارتباطی و فناوری مربوط میشود. یک الگوی ارتباطی جدید مربوط به اینترنت، شبکههای اجتماعی و فضای عمومی دیجیتالی وجود دارد که مورد استفاده قرار میگیرد تا بر اساس یک نفع، نه تنها به تودههای بزرگ دسترسی یابد، بلکه بهطور مستقیم بر هر فرد تأثیر بگذارد. ظرفیت پلاتفرمهای الگوریتمی جهانی از طریق استفاده از آنچه امروزه دادههای بزرگ نامیده میشود برای تأثیرگذاری بر سلیقه، علایق و خواستههای هر فرد در این سیاره چشمگیر است.
پرسش: آیا کوبا قادر به خنثی کردن جنگ در شبکههای اجتماعی علیه جزیره [کوبا] است؟
پاسخ: ظرفیتی که ما برای مقابله با این کار نقبزنی، این کار تضعیف ارادۀ انسانی داریم، باید خیلی بیشتر باشد. ما باید مانند استقلالطلبان کوبایی، مامبیها* در جنگ استقلالطلبانه، مانند اعضای ارتش طغیانگر در سییرا مائسترا عمل کنیم: قاپیدن این سلاحها از دست دشمنانمان. سپس یاد بگیریم بر آنها مسلط شویم و از آنها برای هدفهای خودمان استفاده کنیم. ما باید در استفاده از این ابزارها مسلط باشیم. استفادۀ تقلبی و دستکاریشدۀ آنها علیه منافع ملتهایمان را محکوم کنیم. ما باید به حاکمیت تکنولوژیکی بیشتری دست یابیم. ما باید به همکاری بینالمللی برسیم. با همۀ کسانی که امروزه با تأثیر مضر این فناوریها مواجه هستند، باید به قوانین بینالمللی دست یابیم که اجازه دهند استفاده از فناوریها برای جنگ و ایجاد رویارویی بین گروههای انسانی و ملتها محدود شود. در حال حاضر تلاش فوقالعادهای از سوی مردم ما انجام میگیرد تا از این فناوری اطلاعات و ارتباطات به نحوی متعالی استفاده شود، بهگونهای که متفاوت از آنچه از سوی امپریالیسم طراحی و استفاده شده است.
افزون بر این، ما در بحبوحۀ محاصره به پیشرفت در تحول اقتصادمان، در بهوجود آوردن بسترها برای ایجاد رفاه که مردم ما بسیار به آن نیاز دارند و ما خیلی زیاد شایستۀ آن هستیم، نیاز مبرمی داریم. تنها با تولید ثروت مادی حاصل از نبوغ و ظرفیت مردم ما در بحبوحۀ این شرایط نامطلوب، میتوان وضعیت اقتصادی بهتری برای رویارویی با این چشمانداز نامطلوب بینالمللی داشت. و آن را باید بهروشی نوآورانه و خلاقانه انجام دهیم. این بسیار دشوار است، اما ما باید با غلبه بر محاصره، عبور از آن، شکست دادن آن و ایجاد ظرفیتهای تولیدی خود، این را انجام دهیم.
به این معنا، کشور علم و نوآوری و استعدادی را که در سالهای متمادی انقلاب ما ایجاد کرده است، بهکار میبرد تا این ظرفیتهای اقتصادی را افزایش دهد. ما بهطور جمعی فکر و بحث کردهایم و بهروزرسانی مدل اقتصادی و اجتماعی توسعۀ سوسیالیستی کوبا را تصویب کردهایم. ما دستورالعملهای جدید اقتصادی و اجتماعی حزب انقلاب را تصویب کردهایم. ما برنامۀ توسعۀ ملی اقتصادی و اجتماعی را تا سال ۲۰۳۰/ ۱۴۰۹ تصویب کردهایم و تحولات مهمی را در حوزههای مختلف اقتصاد خود انجام دادهایم که امکان توسعۀ شرکتهای دولتی سوسیالیستی ما و سایر کنشگران جدید اقتصادی را فراهم میکند که شامل اشکال مدیریت غیردولتی، اما با هویت اجتماعی سوسیالیستی است که نه برای تضعیف پروژۀ ملی ما، بلکه برای افزایش امکانات اشتغال و مشارکت اقتصادی از سوی سایر اشکال مدیریت باشد. ما همۀ اینها را در میان مشکلات بزرگ انجام میدهیم و باید تولید غذا و دارو را افزایش دهیم. ما باید نوآوری را در حوزههای گوناگون اقتصاد و خدمات خود افزایش دهیم.
و افزون بر این، ما باید به تقویت دستاوردهای اساسی اجتماعی خود ادامه دهیم: آموزش، بهداشت، امنیت اجتماعی، فرهنگ، ورزش که دستاوردهای اساسی سوسیالیسم ما هستند. و علاوه بر این، با سطح بالای مشارکت دموکراتیک و کنترل بالای مردمی این کار را انجام دهیم. مدیریت دولت با ساختارهای جدیدی که قانون اساسی جدید به ما داده است، قانون اساسیای که پس از یک بحث گستردۀ مردمی با اکثریت آرای مردم ما تصویب شد. ما در حال توسعۀ همۀ قوانین و هنجارهای حقوقی هستیم تا به ما اجازه دهند حقوقی که در قانون اساسی حمایت میشوند، بتوانند حتی توسعۀ قانونی بیشتری داشته باشند. ما همواره در حال تشویق کردن و ایجاد حقوق و ساختارهای جدید هستیم تا مشارکت شهروندان مؤثرتر باشد. کوبا چگونه درصدد است از محاصرۀ اقتصادی و رسانهای و خفقانی که امپریالیسم قصد دارد ما را به آن سوق دهد، خارج شود؟ با توسل به دموکراسی بیشتر، مشارکت بیشتر، کنترل مردمی بیشتر و سوسیالیسم بیشتر. تنها از این طریق است که میتوان با چالشهایی که بیدرنگ داریم، مواجه شد و این امر بسیار خواهان تواناییهای مردم ما برای پیشرفت است. تنها با وحدت ملی، با آگاهی بالا، با تلاش گستردۀ همۀ قشرهای ملت است که میتوان با این چالشهای بزرگ مقابله کرد. ما اطمینان کامل داریم که رهبری کنونی انقلاب در این امر همراهی اکثریت قاطع مردم ما را حفظ خواهد کرد.
پرسش: چالش با جوانان، بزرگ است. گروهی از جوانان در حال مهاجرت هستند. آیا این بدان معناست که آنان دیگر دورنمایی در کشور خود نمیبینند و فکر میکنند که در جایی دیگر وضعیتی بهتر خواهند داشت؟
پاسخ: ایالات متحد امریکا در طول تاریخ از موضوع مهاجرت بهشکلی دستکاریشده برای تحریک حمله به اصل نظام سوسیالیستی ما استفاده کرده است. یادمان باشد که این اتفاق از ابتدای انقلاب رخ داده است. در آغاز، ایالات متحد شخصیتهای اصلی استبداد “باتیستا” [دیکتاتوری که با انقلاب کوبا ساقط شد] را پذیرا شد. او از آنان محافظت کرد و سپس کوشش کرد اقدامات بیثباتکنندهای را بهعمل آورد که عنصر اساسی آنها مهاجرت بود. بهیاد آوریم عملیات “پتر پان” (Peter Pan) را که موجب خروج ۱۴ هزار کودک از کوبا شد با این تبلیغات و این نیرنگ انحرافی که انقلاب میخواهد اختیارات والدین را از آنان پس بگیرد. و سپس در زمانهای مختلف، ایالات متحد و دولت آن از موضوع مهاجرت برای ایجاد بیثباتی در کوبا استفاده کردند و همچنین انقلاب و سوسیالیسم کوبا را شکستخورده نشان دادند تا نشان دهند کوباییها ظاهراً در حال فرار از یک پیگرد سیاسی هستند. بر اساس این مبانی دستکاریشده، آنها مقررات قانونی را در ایالات متحد با تسهیلات مهاجرتی انحصاری که به هیچ کشوری در امریکای لاتین اعطا نمیشود، برای کوباییها ایجاد کردند، مانند قانون تعدیل کوبا در سال ۱۹۶۶/ ۱۳۴۵ که بهموجب آن هر کوبایی بهصِرفِ ورود به خاک ایالات متحد بدون ارائۀ حداقل حتا یک کارت هویت و بهصِرفِ اینکه بگوید کوبایی است، پذیرفته میشود و پس از یک سال به او تسهیلاتی برای اقامت قانونی در کشور داده میشود. همانطور که میدانیم، همۀ اینها در زمانهای مختلف بهوجود آوردن تقابل در برابر موضوع مهاجرت را باعث شد. کوبا تصمیم گرفته است تا قوانین مهاجرتی خود را انعطافپذیر کند و این کار را برای همۀ آن دسته از شهروندان کوبایی که میخواهند به کشوری دیگر سفر کنند و برای مدت معینی بمانند یا حتی در کشوری دیگر اقامت کنند آسان میکند. وضعیت سوسیالیسم ما تنها بر اساس مشارکت داوطلبانۀ کسانی امکانپذیر است که میخواهند جامعه را پیش ببرند و همچنین در کوبا زندگی کنند، یا اینکه خود در کشوری دیگر باقی بمانند و با ملت خود ارتباط داشته باشند.
امروزه هزاران کوبایی در خارج از کوبا زندگی میکنند، ارتباط عادی با میهن خود را حفظ کرده و بهطورسیستماتیک بازمیگردند. بسیاری حتی بهطورفعال در اقدامات همبستگی با کشور مبدأ خود شرکت میکنند. ما بهسوی پدیدهای میرویم که تحلیلگران علوم اجتماعی و جمعیتشناسی آن را “مهاجرت چرخشی” مینامند که اقامت اتباع کوبایی و ازجمله اتباع سایر کشورها را برای مدتی در کشورهای دیگر و آمدن به کشور مبدأ خود همواره عادی میکند و میتوانند با هم رابطهای معمولی داشته باشند. این امر از سوی دولت ایالات متحد و بخشی که نفوذی گسترده بر اهرمهای قدرت سیاسی در ایالات متحد دارد، جلوگیری میشود تا از موضوع مهاجرت برای حفظ سیاست مهاجرتیای که خلاف مهاجرت قانونی، منظم، و ایمن است استفاده کند، زیرا دقیقاً هر آنچه از مهاجرت عادی جلوگیری میکند، همین اقدامات بیثباتکننده است.
در آخرین مرحله، ایالات متحد کنسولگری خود را در هاوانا تعطیل کرد و بههمین دلیل کوباییها را مجبور کرد برای درخواست ویزا برای سفر به ایالات متحد به کشور ثالثی بروند. در طول این سالها، دولت ایالات متحد اعطای ویزا را محدود کرده و مشکلات بیشتری را برای روابط عادی بین کوباییهای مقیم کوبا و کوباییهای ساکن ایالات متحد ایجاد کرده است. این یک تناقض بزرگ است، زیرا با آسان کردن ورود هر کوبایی که بدون نیاز به تشریفات قانونی یا کنسولی بتواند وارد خاک ایالات متحد شود، خروج را از راه غیرقانونی، بینظم، و ناامن را تشویق میکند. و سپس هر رویدادی از این دست را از طریق رسانهها تشدید میکنند؛ و این در واقع بسیار انحرافی است. و این را تنها میتوان با این واقعیت توضیح داد که آنها تابع یک هستۀ سیاسی هستند که بهویژه در فلوریدا، بهدلیل منافع انتخاباتی یا سیاسی فرضی در رابطه با کوبا، تأثیر بسیار منفی بر تصمیمگیری دولت دارند. بنابراین باید این را محکوم کرد، زیرا آنها خانوادههای کوبایی را مجازات میکنند. آنها به روابط بین اعضای خانوادهها آسیب میرسانند. آنها یک ملت را بهخاطر منافع حقیر سیاسی مجازات میکنند. ایالات متحد همواره در دورۀ انقلاب مسئلۀ مهاجرت بین کوبا و ایالات متحد را دستکاری کرده است.
این در حال حاضر با توجه به عناصری که قبلاً ذکر کردم به سطوح خاصی رسیده است: بسته شدن کنسولگری، محدودیت در اعطای ویزا و اینکه چندین سال است که سفرهای عادی و تعداد ویزاهای توافقشده در قراردادهای مهاجرتی بین دو کشور محدود شده است. در مورد ایالات متحد حداقل ۲۰ هزار [ویزا به کوباییها] در سال بود، اما در این سالها این مقدار بسیار کمتر بوده است. و از سوی دیگر، یادمان باشد که دو سال همهگیری را پشت سر گذاشتیم که افزون بر این، پروازهای بینالمللی و خروج از مرزهای کشورهای مختلف محدود شد. ایالات متحد بهطورغیرمعمول تعداد پروازها را از قلمرو خود محدود کرد و محدودیتهای غیرمعمول برای خطوط هوایی و آژانسهای مسافرتی با هدف ایجاد عصبانیت و نارضایتی در داخل کوبا بهوجود آورد. آنچه ما شاهد آن هستیم کاربرد روشمند بهاصطلاح یادداشت “لستر مالوری” (Lester Mallory) است، وزیر امور خارجه ایالات متحد که در سال ۱۹۶۰/ ۱۳۴۰ به مافوق خود نامه نوشت تا توضیح دهد که سیاست دولت ایالات متحد در قبال کوبا چگونه باید باشد تا به هدفهای خود دست یابد. این یادداشت بهطورکلی تأیید میکرد که هیچ مخالف سیاسی در کوبا وجود ندارد. اکثریت مردم از دولت حمایت میکنند. با این حال، هر کاری که ممکن است باید انجام داد تا دسترسی [دولت] به درآمد کاهش یابد. تأثیری را که دستمزدها میتوانند داشته باشند باید کاهش داد تا نارضایتی، گرسنگی، و ناامیدی در مردم ایجاد شود و با آن دولت سرنگون گردد. اکنون [این اقدامات] تا حد نامتعارفی تشدید شده است، زیرا علاوه بر همۀ ابزارهای اقتصادی، [دولت ایالات متحد] از قدرت چشمگیر رسانهای نیز برخوردار است.
در واقع ما پتانسیلی مهاجرتی داریم و هدف اصلی ایالات متحده برای بهرهبرداری از این پتانسیل مهاجرتی که بهطورعمده مربوط به جوانان است، این است که این نیروی جوان که بهبرکت انقلاب آماده شده و ظرفیت رشد فکری دارد در کشور نماند، بلکه به خارج از آن مهاجرت کند. از یک سو ملت ما در حال پیر شدن است که روند طبیعی جامعههای توسعهیافته است. این امر در مورد کوبا، کشوری توسعهنیافته، بهلطف سطوح بالای بهداشت، مراقبتهای پزشکی و اجتماعی بهدست آمده است. از سوی دیگر، کاهش جمعیت وجود دارد و قرار است در سنین بالا درصد جمعیت بیشتری داشته باشیم. ما باید منابع اقتصادی بیشتری را برای مراقبت از آنها اختصاص دهیم. برای تأمین رفاه آن جمعیتی که بهطورمستقیم در تولید کالاها و خدمات مشارکت نمیکنند، شمار کمتری از اعضای جمعیت فعال اقتصادی باید درصد بیشتری از تولید ناخالص داخلی را تولید کنند. بنابراین اگر به این موضوع، ایدۀ تحریک مهاجرت بهویژه جوانان و تحصیلکردهترین افراد، آنانی که تحصیلات دانشگاهی دارند را اضافه کنیم، بهطور مسلم این امر نیز راهی برای تأثیر منفی بر اقتصاد کشور است.
ما باید بهاین دست یابیم که شکوفایی شخصی و حرفهای جوانان ما در کوبا اتفاق بیفتد و برای این باید همواره شرایط زندگی و سیاستهای معطوف به جوانان را که اجرای پروژۀ زندگی شخصی را در خانه آسانتر و مؤثرتر میکند تضمین کنیم. البته بدون انکار اینکه هر کسی که بخواهد میتواند مهاجرت کند، زیرا این حق اوست. هدف باید این باشد که ما به همکاری اکثریت قریب بهاتفاق جوانان دست یابیم و با توسعۀ ظرفیت فردی و رشد حرفهایشان آنان بتوانند به منافع جمعی کمک کنند. دولت انقلابی بهویژه در دوران اخیر بهتشویق طراحی سیاستهای عمومی که هدف آنها جوانان است پرداخته است. کارگروههایی دولتی ایجاد شدهاند که با مشارکت کارشناسان و با رشتهها و ساختارهای دولتی مختلف بتوانند در کوتاهمدت طرحهایی از این سیاستها در زمینۀ اشتغال، خودسازی، مسکن، و سایر تسهیلات بهویژه برای جوانان ارائه کنند.
یک کار اساسی کاری است که جنبش جوانان برای دستیابی به مشارکت بیشتر جوانان در تصمیمگیریها انجام دهد تا از حضور آنان بهطور فزایندهای در همۀ عرصههای زندگی اقتصادی و اجتماعی کشور اطمینان حاصل شود، ملاحظات، معیارها، و پیشنهادهایشان درنظر گرفته شوند، تعداد بیشتری از جوانان بتوانند با سرعتی بیشتر در سازمانهای اقتصادی شرکتهای دولتی برای پستهای مدیریتی مسئولیت بپذیرند، آنان در ارگانهای تصمیمگیری اصلی کشور همواره حضور داشته باشند. ما باید این اقدامها را که هدف آنها جوانان، بهویژه جوانان دانشگاهی است، تسریع کنیم. و از همان سنین اولیه باید شروع کنیم، بهطورمثال، دانشآموزان دبیرستانی آمادگی بیشتری داشته باشند تا بتوانند سطوح مختلف تحصیلی را بگذرانند، نهفقط پیشدانشگاهی، بلکه فنی و حرفهای که شغل پیدا کنند و افزون بر این تسهیلات تحصیلی کسب کنند تا برای آیندهشان آمادگی بیشتری داشته باشند.
اینها چالشهای بزرگیاند که هدف آنها نسلهای جوان ما نیز هستند. با این حال، آگاهی در مورد نیاز به کار کردن بسیار بهتر وجود دارد. باید با جوانان بسیار بیشتر کار کرد، آنان را در فرایندهای اصلی مشارکت داد و همچنین کل محیط مربوط به آنان را متحول کرد.
پرسش: آیا کار خاصی در شبکههای اجتماعی برای نزدیک شدن به جوانان صورت میگیرد؟
پاسخ: من فکر میکنم که این کار هنوز خیلی ابتدایی است. در مورد اینکه فضای عمومی دیجیتال چیست، همۀ ما هنوز در فرایند یادگیری هستیم. بهیاد داشته باشیم که کوبا بهدلیل محاصرۀ اطلاعاتی و ارتباطی که ظرفیت تولید محتوا و درک این اکوسیستم ارتباطی را محدود کرده است، به تمام توسعۀ فناوری دیر رسید.
دسترسی به اینترنت در تلفنهای همراه کمتر از چهار سال پیش آغاز شد. امروز بیش از ۷ میلیون کوبایی از این راه به اینترنت دسترسی دارند. توانایی دسترسی به هر فناوری جدید از نقطهنظر تکنولوژی بسیار تسریع شده است. و بهنوبۀ خود، آگاهی فزایندهای وجود دارد که ازجمله از سوی رهبری حزب و سازمانهای جامعه ترویج میشود و امکان حفظ دوگانگی بین فضای فیزیکی و فضای دیجیتال میسر نیست. ما باید به این برسیم که درک شود که هر دو فضا امروز یک رابطۀ دیالکتیکی دارند و هر کاری که در فضای فیزیکی انجام میشود باید در فضای عمومی دیجیتال یک قرینه داشته باشد، زیرا در غیر این صورت خودمان را از یک زمینۀ ضروری توسعه، ازجمله از موجود انسانی محروم میکنیم. امروزه بخش بزرگی از توسعۀ دانش بشری، دسترسی به اطلاعات و کلیۀ فرایندهای فناوری در حوزۀ دیجیتال اتفاق میافتد. و همواره اینگونه بیشتر و بیشتر میشود. تا جایی که میتوانیم باید روند تحول دیجیتال جامعه را تسریع کنیم تا اقتصاد کارآمدتر، فرایندهای فناوری و اجتماعی کارآمدتر داشته باشیم.
همهگیری [کرونا] ما را مجبور کرد در مدت کوتاهی روشهای آموزشی را که در آنها پیشرفت زیادی نکرده بودیم، توسعه دهیم. با این حال، در طول بخش بزرگی از توسعۀ روش تدریس و یادگیری در دورۀ همهگیری، ما مجبور شدیم به محیطهای آموزشی و یادگیری مجازی که برای این منظور ایجاد شده بود، و بخش بزرگی از مردم ما با مشکل اتصال و دسترسی به فناوری روبهرو بودند، داخل شویم. با این وجود، پیشرفت روزافزون در تحول دیجیتالی جامعه در حال انجام است. اما هنوز با ریتمی که با آنچه ما نیاز داریم، فاصله دارد. ما باید بخش قابلتوجهی از فرایندهای خود را متحول سازیم تا برای دستیابی به کارایی بیشتر، تحول دیجیتال واقعی را کسب کنیم. اگر میتوانستیم با سرعت بیشتر در توسعۀ تحولات دیجیتال در کشور پیشرفت کنیم، امروز میتوانستیم عملکرد بسیار بهتری در حوزههای مختلف اقتصاد و خدمات داشته باشیم. ما به این خواهیم رسید. ما آموزش و بهسازی بیشتری خواهیم داشت. و همواره نسلهای جدیدی خواهیم داشت که همانطور که بهزبان محاورهای میگوییم، با تراشۀ دیجیتال خواهند آمد. بهعبارت دیگر، نسلهایی از بهاصطلاح بومیهای دیجیتالی، نه کسانی از ما که در عصر آنالوگ به دنیا آمدهایم. من معتقدم که کشور با رهبری انقلاب که ارادۀ بزرگی دارد سریعتر در این زمینه پیشرفت خواهیم کرد و میتوانیم در مدتزمان کوتاهی مضمون بیافرینیم و دگرگونیهای مهمی در میدان دیجیتال ایجاد کنیم. این امر مستلزم حاکمیت تکنولوژیکی، توسعۀ برنامههای کاربردی و پلاتفرمهای خودمان است که به ما این حاکمیت را میدهد، و همچنین نیازمند تلاش بیشتر همۀ ما است تا سریعتر به سمت فرایندهای تحول در همۀ زمینهها، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حرکت کنیم. بهعنوان مثال، دولت کنکاش کرده است که کامپیوتری شدن و در حال حاضر تحول دیجیتال یکی از ستونهای مدیریت دولتی است. و حزب هم این را در نظر گرفته است و گروهی را برای تحول دیجیتال خود ایجاد کرده است. اکنون نمیتوان گفت که این تحول دیجیتالی در همۀ عرصههای جامعه ترویج میشود و حزب ما، نیروی سیاسی پیشرو جامعه و دولت، همانگونه که در مادۀ ۵ قانون اساسی ما تعیین شده است، در خط مقدم تحول دیجیتالی قرار ندارد. ما باید در کوتاهترین زمان ممکن به این دست یابیم تا فرایندهای سیاسی ما نیز تحول دیجیتال را بهعنوان چیزی ضروری برای کارایی بیشتر در کار سیاسی و ایدئولوژیک فرض کنند. و این همان روشی است که ما در هر کاری که مربوط به جوانانمان است، انجام دادهایم تا بهسرعت کُدهای دیجیتال را درنظر بگیرند.
در حال حاضر تجربههایی بسیار جالب از استفادۀ جوانان ما از برنامههای کاربردی مهم و فرمتهای دیجیتال وجود دارد. برای مثال، ما میخواهیم بهطورفزایندهای همۀ چیزهایی را که برنامههای کاربردی کوبایی، برنامههای مربوط به پیامرسانی فوری یا استفادۀ سمعی و بصری در تارنما یا استفاده از بازیهای ویدئویی تولیدشده از سوی فیلمسازان کوبایی هستند، با قالبها، زیباییشناسی، و همچنین ارزشهایمان توسعه دهیم. دنیای دیجیتال گسترده است. افقی باز وجود دارد که منتظر مشارکت فزایندۀ ما برای استفاده و تغییر آن است.
ما باید محتوا را تا بینهایت و خلاقانه تولید کنیم. استفادۀ سمعی و بصری در نسلهای جدید بهصورت تصاعدی است و از این طریق ارزشها، ماهیتها، و هویتهایی بهدست میآیند که امروز دستیابی به هدفهایشان آسانتر از خواندن یک کتاب است. اگرچه ما باید به ترویج کتابخوانی ادامه دهیم، اما امروزه استفادۀ سمعی و بصری، استفاده از همۀ این قالبهای جدید اکوسیستم دیجیتال به عنصر ضروری دانش بشری و شکلگیری ارزشها تبدیل شده است. ما باید بتوانیم این قالبها را بهدست آوریم.
در کنگرۀ حزب که سال گذشته برگزار شد، سه رکن جوهر کار حزب و مدیریت دولتی ایجاد شد: کامپیوترسازی، ارتباطات، علم، و نوآوری. هر سه به یکدیگر مرتبط هستند. در مورد ارتباطات نیز باید جهش کیفیای بالاتر داشته باشیم. ما بهتازگی پیشنویس قانون ارتباطات اجتماعی را منتشر کردهایم. این اولین قانون ارتباطات اجتماعی خواهد بود که کشور در تاریخ انقلاب داشته است. این پیشنویس در بحثهای تخصصی در نهادهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، اما برای اظهار نظر مردم و همۀ شهروندان نیز آزاد است. ما قرار است آن را در سال جاری در مجلس ملی بهرأی بگذاریم، که برای آن استاندارد قانونی داشته باشیم که امکان توسعه و اجرای سیاستهای ارتباطی دولت و حاکمیت را در حوزههای نهادی، رسانهای و اجتماعی فراهم سازد. اینها حوزههایی مختلف هستند که ارتباطات در آنها توسعه مییابد.
افزون بر این، ما درحال ایجاد نهادی برای ارتباطات اجتماعی هستیم، یعنی نهادی دولتی که فرایندهای ارتباطات اجتماعی کشور را هدایت میکند. ما پیشنهاد میکنیم که در تمام سطوح و نهادها، ساختارهای مسئول ارتباطات باید در بالاترین سطح مدیریتی سلسلهمراتبی داشته باشند، زیرا ارتباطات منبع مدیریتیای استراتژیک است. ما باید در راهی که هنوز بسیار محدود است فرایندهای ارتباطی درون سازمانی را که شامل حزب میشود، توسعه دهیم و همچنین به ارتباطات خارجی بهتری نهتنها با اعضا، بلکه با کل مردم دست یابیم. و این باید با همۀ نهادها و سازمانهای دولت مرکزی و سازمانهای تودهای اتفاق بیفتد. ارتباطات به ابزار ضروری کار سیاسی تبدیل میشود. ما باید نیروی انسانی خود را در زمینۀ ارتباطات بهتر آماده کنیم.
اکنون درحال توسعۀ تجربهای برای تحول در مدل مدیریت اقتصادی، انتشاراتی، و فناوری رسانههای کشور هستیم. ما باید به این ظرفیت بیشتری برای انعکاس واقعیت کوبا بدهیم و همچنین به این رسانهها اجازه بدهیم برای پایداری خود درآمد داشته باشند که تضمینکنندۀ ایجاد ظرفیتهای تکنولوژیکی برای روریارویی با این اکوسیستم دیجیتال جدید است. ما همچنین در حال تقویت آموزش خبرنگاران خود هستیم. ما در حال توسعۀ تجربهای جدید برای انتخاب نامزدهای آینده برای حرفۀ روزنامهنگاری هستیم تا آنها بتوانند یک سال را بهشیوهای خاص آماده شوند و پس از ورود به حرفۀ روزنامهنگاری بتوانند از نظر حرفهای و همچنین در ارزشها بهتر آماده باشند.
اینها ایدههای متفاوتی هستند که ما در حال توسعۀ آنها هستیم تا به ارتباطات دیجیتال اهمیت بیشتری بدهیم، هم به کامپیوتری شدن یا تحول دیجیتالی و هم به ارتباطات و علم و نوآوری، و به دنبال این هستیم که کارشناسان بیشتری در رشتههای گوناگون در تصمیمگیریهای دولتی و حزبی مشارکت داشته باشند. من معتقدم که [این اقدامات] در کوتاهترین زمان ممکن نتایج بیشتری برای بهبود عملکرد سازمانها به ما خواهد داد.
پرسش: آیا ویجی پراشاد (Vijay Prashad) را میشناسید؟ ما با او در خانۀ امریکاییها ملاقات داشتیم. یکی از تزهای او این است که نبرد ایدهها کافی نیست، باید نبرد احساسات را هم داشت.
پاسخ: کاملاً موافقم. ما باید به سمت احساسات برویم. نهتنها به سمت تأمل، اندیشه، و عمل در حوزۀ نظری، بلکه باید به سمت عواطف انسانی، احساسات، مجذوب کردن، عاشق شدن، و تسخیر انسانها نیز برویم. بخش قابلتوجهی از کارهایی که امروزه از طریق شبکههای اجتماعی انجام میشود، عنصر عاطفیای بزرگ دارد و گهگاه احساساتی منفی، زیرا باعث ایجاد نفرت و خصومت میشود. ما باید به سمت روان و قلب، به سمت احساسات برویم تا به بسیج انسانی و مشارکت فعال در این راه نیز برسیم.
این کاری است که وقتی کسی عاشق میشود انجام میدهد. چه کار دیگری میخواهیم بکنیم جز ایجاد احساس همدلی، عاطفه و هیجان و عاشق شدن و مجذوب کردن طرف مقابل؟ در سیاست هم باید این کار را انجام دهیم، اما آن را بهخوبی انجام دهیم، نه با دستکاری یا ساختگی، بلکه باید بهطورطبیعی جریان داشته باشد. سازمانهای ما نیز باید این حوزه را تقویت کنند و برای آن باید اطمینان حاصل کنیم که بهترین مبارزان، روشنفکران، نویسندگان، و فیلمسازان ما از همۀ حرفه و استعداد خود در این عشق جمعی استفاده کنند. ما بهتازگی تجربههایی از سریالهای تلویزیونی داشتهایم که بخشی از مردم بهویژه جوانان را مجذوب خود کرده است، یا گاهی یک آهنگ، موسیقی، رقص یا تئاتر، از طریق هنر و فرهنگ در بیان ماهیت هنریاش، موفق به رسیدن به آن احساسات میشود. و ما باید درنظر داشته باشیم که سیاست نیز از میدان عواطف و مجذوب کردن دیگری عبور میکند. این ضروری است. رویگردانی از آن بهمعنای رویگردانی از هر چیزی است که جوهر انسان را میسازد. ما هم باید عاشق شویم.
“چه” [گهوارا] میگفت یک انقلابی از احساسات بزرگ ناشی از عشق انگیزه میگیرد. این عشق در تمام بیان آن است، از اینروی ما عاشقانه ادامه میدهیم.
[بهنقل و برگردان از: “ربلیون“ (Rebelión)]
——————————————-
* “مامبی”ها، این واژه به مبارزانی که در جزیرۀ کوبا با حاکمیت اسپانیا مقابله کردند، ازجمله به جداییطلبان کوبایی، بردگان افریقایی که بهدنبال آزادی خود بودند و دیگرانی که علیه اسپانیا بودند، اطلاق میشود.- م.
******
به نقل از «به سوی آینده»، شمارۀ ۲، اسفند ماه ۱۴۰۱