حفظ و گسترش جنگلها ضرورت مبرم حفظ محیط زیست
نگارنده: ع. زیور
پژوهندگان و کارشناسان در سراسر جهان بهدنبال روشهای جدیدی هستند تا بتوانند میزان انتشار گازهای گلخانهای بهویژه دی اکسید کربن را در اتمسفر کرهٔ زمین کاهش دهند. با وجود چنین تلاشهایی بسیاری از کارشناسان این سئوال را مطرح میکنند که آیا فناوریهای جدید میتوانند بهاندازهٔ جنگلها درحفظ اکوسیستم کرهٔ زمین مؤثر باشند یا نه؟
جنگلها دی اکسید کربن را از اتمسفر اطراف جذب کرده و آن را در برگها ، شاخهها، و تنه و ریشههای درختان ذخیره میکنند و از این طریق به پاکسازی فضای محیط یاری میرسانند. از همین روی جنگلها را ششهای کره زمین مینامند. مثلاً تنها در منطقهٔ آمازون سالانه حدود ۷۰ میلیارد تُن دی اکسید کربن از فضای محیط جذب درختها میشود. هر چند بهدلیل سیاستهای نولیبرالیستی بولسونارو، رییسجمهور پیشین برزیل، و اعتقاد نداشتن او به وخیم شدن محیط زیست، این بخش از جنگلهای کره زمین که میتوان گفت مهمترین جنگل جهان است با خطر کاهش و نابودی روبروست.
بشر قرنهاست که با فعالیتهای گوناگون خود به نابودی جنگلها دست زده و از زمینهای بیدرخت آنها برای ساختن شهرها، مزرعهها، و برداشت مواد معدنی و جادهسازی استفاده کرده است که نتیجهٔ آن از بین رفتن سازوکار طبیعی برای حفظ تعادل کربن بین زمین، اتمسفر، و اقیانوسها شده است.
در همین رابطه، سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد (فائو) تخمین میزند که تاکنون بیش از نیمی از کل جنگلهای استوایی بهدست بشر نابود شدهاند. جنگلها درحال حاضر حدود ۳۰ درصد از کل مساحت زمین را میپوشانند، اما هرساله حدود ۱۸٫۷ میلیون هکتار (برابر با مساحت ۲۷ زمین فوتبال در هر دقیقه) از این پوشش نابود میشود.
کشور ما نیز در زمره کشورهایی است که بهدلیل سیاستهای نابخردانه و غارتگریها و بیتوجهی حکومت گسترهای وسیع از جنگلها و فضای سبز آن بهصورتی سرسامآور درحال کاسته شدن و نابودی است. ادامهٔ این روند خود مشکلها و نابسامانیهای زیستمحیطیای فراوان را سبب شده است.
با این حال و بهرغم کاهش فزایندهٔ سطح جنگلها و مرتعهای سبز در کشور، سردمداران رژیم ولایی ضمن اعتراف به این کاهشها در چند دههٔ اخیر، همزمان مدعیاند که در چند سال گذشته “وسعت جنگلها بهبود یافته” است. دروغی بزرگ که مطرح کردن آن توهین به شعور، آگاهی، و تجربههای مردم است.
رضا بیانی، مدیرکل دفتر مهندسی و مطالعات سازمان جنگلها، در همین مورد و با اشاره به گزارشی که برای “فائو” فرستاده شده است، می گوید: “وسعت جنگلها در ایران در حدود ۱۴ میلیون و ۳۱۹ هزار هکتار است. … بر اساس اطلاعات دفتر جنگلکاری سازمان جنگلها، طی سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۹ (۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰) سالانه ۱۲ هزار هکتار جنگل در ایران تخریب شده است.” با اینحال، او ادعا میکند: “طی سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ (۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸) در ایران سالانه حدود ۱۱ هزار و ۸۰۰ هکتار جنگلکاری صورت گرفته است… اما باید به این موضوع توجه کرد که طی دو سال اخیر با تأمین اعتبارات سازمان جنگلها از صندوق توسعهٔ ملی، جنگلکاری در کشور افزایش پیدا کرده و به حدود ۲۵ هزار هکتار رسیده است” [همشهری آنلاین، ۱۶ خردادماه ۱۳۹۹].
این درحالی است که کارشناسان محیط زیست کشورمان چنین خوشبینیای را ندارند و وضعیت جنگلها را بسیار نگران کننده خواندهاند. اقتصاد آنلاین، ۲۰ مهرماه ۱۳۹۹، مینویسد:”بر اساس یک مقاله علمی منتشر شده از سوی ۵ استاد دانشگاه در حوزه جنگل و منابع طبیعی، مساحت فعلی جنگلهای ایران ۱٫۹ میلیون هکتار است که معادل ۳٫۷ درصد مساحت کشور را تشکیل میدهد… [چندان] که سطح این جنگلها طی سالهای ۱۳۴۳ تا بهامروز ۱٫۵ میلیون هکتار کاهش یافته است.” محمدعلی زارع چاهوکی، استاد دانشگاه منابع طبیعی، نیز در این مورد میگوید: “آماری که سال ۹۲ درباره جنگلها اعلام شده بود، هنوز جریان دارد و در هر ثانیه ۳۶۰ مترمربع از سطح جنگلها و مرتعها کشور تخریب میشود. این یعنی سالانه ۱٫۵ درصد از جنگلهای ایران نابود میشوند و در هر ۵ سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران نابود میشود. بدین ترتیب اگر روند تخریب با سرعت فعلی ادامه یابد، تا سال ۱۴۶۰ اثری از جنگلهای امروزی باقی نمیماند” [همانجا].
با اینحال و بر خلاف اظهارات رضا بیانی فاجعه بسیار فراتر از اینهاست. جنگلهای شمال کشور درحال احتضار و نابودی کامل هستند. جنگلهای هیرکانی در شمال کشور- جنگلهای بسیار ارزشمند در عرصهٔ محیط زیست میهنمان- بنابه گزارش تابناک و بهنقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، به مخروبه تبدیل شده است. این گزارش در ادامه مینویسد: “در دهه ۱۳۳۰ مجموع رویشگاههای جنگلی ما در هیرکانی ۳٫۵ میلیون هکتار اعلام شده بود و آن زمان در مجموع ۱۸ میلیون هکتار جنگل داشتیم. اما امروز جنگلهای هیرکانی به ۱٫۶ دهم میلیون هکتار کاهش یافته و در مجموع اکنون فقط ۱۲ میلیون هکتار جنگل داریم. … بر اساس آمار سازمان جنگلها، مرتعها و آبخیزداری در ۱۵ سال گذشته روزانه حدود ۶۰۰ هکتار از جنگلها و مرتعها خود را از دست دادهایم که از این میزان حدود ۲۷۷ هکتار فقط جنگل بوده است” [سایت تابناک، ۲۲ دیماه ۱۴۰۰].
در ادامه گزارش همچنین آمده است: “نیمی از جنگلهای هیرکانی موجود هم جنگلهای مخروبهاند و در آستانهٔ فروپاشی قرار دارند. در زاگرس هم ۳۰ درصد جنگلها در معرض خشکی کامل قرار گرفتند و ۱۵ میلیون بلوط را در مدت دو دههٔ اخیر از دست دادیم. درحالی جنگلهای خود را از دست میدهیم که متوسط سرانهٔ جهانی جنگل ۱۷ صدم هکتار است درحالی که این سرانه در ایران هشت دهم درصد است. یعنی سهم ایرانیها از جنگل یک چهارم استاندارد جهانی است” [همانجا]. روزنامه مشرق ۲ مهرماه ۱۳۹۵با هشدار در مورد تخریب جنگلها و فاجعهای که جنگلها و مرتعها کشور را تهدید میکند، نوشت: “امروزه در مقایسه با دهههای پیش، مساحتی معادل ۶۰ درصد از جنگلهای ایران تخریب شده است! همچنین سالانه رقمی بالغ بر ۴۰۰ هزار هکتار اراضی حاصلخیز کشور دستخوش فرسایش میشود. در سه دههٔ گذشته تا کنون در اثر تخریب، جنگلهای کشور از حدود ۱۸٫۳ میلیون هکتار به حدود ۱۲٫۴ میلیون هکتار تقلیل یافته است که… در واقع اگر این روند ادامه پیدا کند، در ۳۱ سال آینده دیگر چیزی بهعنوان مرتع و جنگل در کشور نخواهیم داشت.”
کشور ما در زمره کشورهایی است که از نظر بارندگی در منطقه آبوهوایِی خشک و نیمهخشک قرار دارد. متوسط بارندگی در ایران ۲۳۵ میلیمتر است که در قیاس با متوسط بارندگی در جهان(۶۰۰ میلیمتر) حدود یک سوم است. ازهمین روی، حفظ و گسترش سطح جنگلها و مرتعها برای حفظ محیط زیست کشور بسیار ضروری است. با وجود این که کشور ما بیابانهایی وسیع و خشک دارد و برگسترهٔ آنها دائماً افزوده میشود، جنگلها و مرتعها ما نیز بهدلیلهای طبیعی و انسانیِ گوناگون رو به کاسته شدن و نابودی هستند. نقش عامل انسانی در این روند بسیار برجسته است و ما آشکارا نتایج مخرب زیستمحیطیاش را در سراسر کشور شاهدیم. اما آنچه که مهم است نقش سردمداران و مسئولان و کارگزاران رژیم ولایی در تخریب وحشیانه جنگلها و مرتعها و محیط زیست کشور در تمامی زمینه ها است. گذشته از این که تبدیل جنگلها به زمینهای زراعی و استفادهٔ بیرویه و خارج از ظرفیت از منابع جنگلی تأثیری بسیار جدی در جنگلزداییهای کشور داشتهاند، ولی آتش سوزیهای عمدی و غیرعمدی نیز در چند دههٔ گذشته در این امر نقش داشتهاند. بااینهمه، در بیشتر موارد روند تخریب جنگلها و مرتعها منشئی عمدی و انسانی داشتهاند. تخریب وسیع مرتعها و جنگلها برای ویلا سازی و ساختمان سازی، جاده سازی، و سد سازی و همگی بیبرنامه و غیرکارشناسانه و علاوه بر اینها قاچاق چوب و خاکهای جنگلها دیگر موارد تعیین کننده در افزایش تخریب محیط زیست هستند که نقش سران سپاه و حاکمیت در آنها عمده است.
هر چند مسئولان رژیم مدعیِ “تلاش” برای بازسازی جنگلها هستند و با ارائهٔ “آمار”هایشان “بهبودی” وضعیت را نشان میدهند، اما واقعیت امر بسیار تلخ و فاجعهبار است و برخلاف ادعاهای آنان نابودی جنگلها و مرتعها بسیار گستردهتر از گذشته صورت میگیرد. سایت خبری “الف” در گزارشی مینویسد: “بر اساس آمار منتشر شده توسط مرجع ملی کنوانسیون تنوع زیستی، تا پایان سال ۱۳۹۹ در ایران حدود ۲ میلیون هکتار اراضی جنگلی و ۱۵٫۷ میلیون هکتار جنگل وجود داشته که مقایسه این آمار با اطلاعات سال ۱۳۸۳ نشان میدهد طی ۱۶ سال اخیر سطح جنگلهای ایران چندان تغییر نکرده ولی تراکم پوشش جنگلها آسیب جدی دیده است. یعنی بخش وسیعی از جنگلهای نیمه انبوه با تراکم پوشش یک تا ۵ درصد جایگزین شدهاند. … هم اکنون ۱۲ درصد از جنگلهای ایران جنگلهای انبوه هستند و ۸۸ درصد جنگلهای نیمه انبوه و یا کم تراکم در معرض آسیب کاهش تراکم قرار دارند” [سایت الف، ۲۲ خردادماه ۱۴۰۰].
هرچند درختکاری بهترین شیوه برای جلوگیری از افزایش جنگلزدایی است ولی هیچگاه جنگلزداییها را نمیتواند جبران کند. ازاینروی، بهترین راه برای حفظ محیط زیست، بهویژه جنگلها، جلوگیری از تخریب و حفظ و گسترش آنها است. جنگلها و مرتعها تنها انبوهی از درختها و گسترههایی سبز نیستند، آنها زیستبوم (زیستمحیط، اِکوسیستم) بسیار پیچیده و درهم تنیدهای هستند که طی میلیونها سال و در روند تکاملیای پیچیده بهوجود آمدهاند و جنگل سازیهای جدید بهرغم تأثیر فراوانشان نمیتوانند جایگزین آنها شوند. جنگلها زیستگاه میلیونها موجود زنده و ضروری برای بقای زیستبوم موجود هستند. تخریب این زیستگاهها ، گسست در چرخهٔ زیستبوم و انقراض گونههای جانوری و گیاهی، افزایش آفات و بیماری ها، گرم شدن محیط زیست، آب شدن یخهای قطبی، افزایش آتشسوزیهای طبیعی، گسترش صحراها، پر شدن فضا از ریزگردها، و جز اینها، را سبب خواهد شد. پرداختن به تمامی پیامدهای فاجعهبار از بین رفتن جنگلها و مرتعها نیازمند بررسیهای بیشتری است. همانگونه که اشاره شد، بهغیر از عاملهای طبیعی، عاملهای انسانی هم در تخریب جنگلهای ایران نقش بسیار اساسی دارند و در این میان دست نهادهای امنیتی و سردمداران رژیم ولایی را در این تخریب آشکارا میتوان مشاهده کرد. دلیل آنکه رژیم هر حرکت و اعتراضی به تخریب محیط زیست را سرکوب یا برای معترضان پروندهسازی میکند، دخالت گسترده و نفوذش در این تخریبهاست. دستگیریها، قتلها، و سرکوبها در ارتباط با فعالان محیط زیست در چند سال اخیر شدت بیشتری یافته است. روزنامه آرمان، ۲۱ بهمنماه ۱۳۹۶، در همین مورد نوشت: “دادستان تهران از شناسایی و دستگیری چند متهم مرتبط با یک پرونده جاسوسی خبر داد. جعفری دولتآبادی در خصوص اقدامات متهمان [این] پرونده گفت: ”این افراد در قالب اجرای پروژههای علمی و محیطزیستی نسبت به جمعآوری اطلاعات طبقهبندی [شدهٔ] کشور در حوزههای استراتژیک اقدام میکردند که با هوشیاری و رصد اطلاعاتی یکی از نهادهای امنیتی کشور دستگیر و توسط دادستانی تهران بازداشت شدهاند.”
یکی از این دستگیریها با بهقتل رساندن آقای کاووس سیدامامی، فعال محیط زیست همراه بود و چون مواردی متعدد از سوی رژیم این قتل هم خودکشی اعلام شد.
صدور حکمهای سنگین به ۸ فعال محیط زیست که عبارت بودند از: نیلوفر بیانی، مراد طاهباز، هومن جوکار، طاهر قدیریان، امیرحسین خالقی، عبدالحسین کوهپایه، سپیده کاشانی، و سام رجبی و وادار کردن آنان به گفتن فرمول “اقدام علیه امنیت ملی” تنها بخشی ناچیز از اینگونه اقدام های سرکوبگرانه رژیم است.
برای نجات جنگلها و محیط زیست کشورمان به برنامهای کارشناسانه و علمی نیازمند است. تجربههای موفق کشورهای دیگر در این زمینه می تواند راهنمای عمل قرار گرفته و بهسود بازسازی خرابیهای انجام شده بهکار گرفته شوند. اما با وجود رژیم ضد مردمی و ارتجاعی “ولایت فقیه” و تلاش سران آن برای غارت هرچه بیشتر ثروتهای کشور از جمله عرصه محیط زیست و مرتعها نهتنها به برنامهریزی در این عرصه اجازه داده نخواهد شد، بلکه هر روز بیش از گذشته آسیبها به محیط زیست کشور را شاهد خواهیم بود.
*******
به نقل از «به سوی آینده»، شمارۀ ۲، اسفند ماه ۱۴۰۱