برگزیده ای از سخنان نمایندگان سازمان های زنان کشورهای مختلف در مراسم بزرگداشت روز جهانی زن
سخنرانی رفیق امیره عثمان، سازمان زنان کمونیست سودان
حضور و با شما بودن در اینجا مایهٔ افتخار و خوشحالی است و امروز بهنمایندگی از حزب کمونیست سودان با شما صحبت میکنم. روز جهانی زنان برای همهٔ ما روزی بسیار ویژه است، روزیست که میتوانیم برای جشن گرفتن بهخاطر دستاوردهای شگفتانگیزمان و همچنین پرداختن به چالشهای روزانه و تقویت گفتمانهای همبستگیمان گردهم بیاییم. تعیین جستار “زنان و مبارزه برای صلح، برابری، و رهایی” برای گردهمایی امسال با چالشهای جهانی، منطقهای، و ملی ازجمله پایان دادن به درگیریهای مسلحانه و گسترش صلح و امنیت پایدار به خوبی همخوانی دارد.
اما در سودان و با وجود گفتگوها و توافقهایی بیشمار برای صلح، هنوز صلحی عادلانه برای بسیاری از زنان و کودکان، بهویژه کسانی که در منطقههای کشمکش و اردوگاههای آوارگان زندگی میکنند، رؤیایی بیش نیست. تهدیدها و دستاندازیهای بیوقفه عرصه را بر گذران زندگی و معیشت زنان و دختران جوان تنگ کرده است. آنان هرروزه در معرض رفتارهای خشونتآمیز از سوی شبهنظامیان گوناگون، نظامیان، و پلیس روبرو هستند که در برخی موارد از انجام فعالیتهای روزمرهشان ازجمله کشت زمینهایشان بازمیمانند.
اِعمال خشونتهای خانگی نسبت به دختران نیز درحال افزایش است. بر اساس گزارش سازمان ملل، در سودان بیش از ۲/۵ میلیون دختر جوان به محافظت در برابر خشونتهای جنسیتی نیاز دارند. نزدیک به دو سال پیش ۵ دختر جوان بهدلیل صحبت با تلفن در دارفور بهدست خویشان مردشان کشته شدند. از آنجایی که بسیاری از قربانیان خشونت علیه خود را گزارش نمیکنند، شمار واقعی خشونتها دانسته نمیشوند.
فضای سیاسی کنونی با ناامنی مشخص میشود: در این فضا جوانان و کودکان بهدست نظامیان و شبهنظامیان ازجمله نیروهای پشتیبانی سریع (Rapid Support Forces) بازداشت، شکنجه، و در معرض آزار قرار میگیرند. درست مانند آنچه در منطقه جنگی روی میدهد، همان گونه که برای تظاهرکنندگان رخ داده است، صحنههایی از تیراندازی بیرویه، بند آوردن راهها و باز داشتن از انتقال مجروحان، متوقف ساختن آمبولانسها از نجات یا انتقال زخمیها به بیمارستان، مانع شدن مردم از دیدن بستگان زخمیشان (از جمله خُردسالان) در بیمارستان، آزار دادن و بهستوه درآوردن تیمهای پزشکی در هنگام مداوای زخمیشدگان دست کمی از منطقههای درگیری نداشته است.
روش رژیم پیشین که از میان خُردسالان برای عملیات نظامی سربازگیری میکرد امروز هم ادامه دارد و آنان برای جنگ به یمن و لیبی فرستاده میشوند. درباره این عملیات یعنی چگونگی جذب این خُردسالان، تعداد آنان، کشتهشدگان، مجروحان، و اسیرشدگان گزارشی اندک ارائه شده است. خشونت دولتی علیه زنان و دختران جوان افزایش یافته و خشونت جنسی ازجمله عمل تجاوز همچون ابزاری علیه فعالان زن بهکار گرفته میشود.
اگرچه کودتای نظامی سوم آبانماه در سال ۱۴۰۰ شکستهایی در پی داشته است، اما با این وجود حرکتهای انقلابی همچنان ادامه دارد و زنان و جوانان تظاهرات خیابانی را رهبری میکنند و حکومتی غیرنظامی و دموکراتیک برای دستیابی به صلح پایدار را خواهان هستند. نابرابری اقتصادی در سودان از راههایی گوناگون نمودار میشوند. زنان از نظر کسب فرصتهای اقتصادی مورد تبعیض قرار میگیرند. این امر با هنجارها و آداب و رسوم اجتماعی و همچنین ساختار مردسالارانه جامعه که مردان را در جایگاهی بالاتر از زنان قرار میدهد تقویت میشود. نهادهای مالی همچنین طرفدار وام دادن به مردان برای توسعه کسبوکارشان هستند درحالی که از کمک به زنان برای استقلال اقتصادیشان کوتاهی میکنند. در زمینه آموزش و پرورش هم نابرابری فراگیر است. خانوادههای تنگدست برای فراهم کردن امکان آموزشهای پایهای فرزندانشان در کشمکشاند و تنها راهی که برایشان مانده ترک تحصیل فرزندانشان است. گزارش یونیسف نشان میدهد که از هر سه دختر و پسر جوان در سودان، یک نفر درحال حاضر از رفتن به دبستان بازمانده است که کموبیش ۷ میلیون کودک را شامل میشود که اکثریت این عدهٔ بازمانده از تحصیل را دختران تشکیل میدهند. ترک تحصیل و تهیدستی عامل اصلی در کودکهمسری است.
ناامنی همچنین مانع از رفتن دختران به مدرسه شده و درصد بالایی از ترک تحصیلشدگان را تشکیل میدهد و درنتیجه به ازدواج این کودکان و تحمل سایر اشکال آسیبرسانی و آزار به آنان میانجامد.
نظام بهداشت و درمان در سودان بهسود ثروتمندانی که میتوانند هزینه خدمات بهداشتی را بپردازند عمل میکند، درحالی که تنگدستان برای بهدست آوردن امکانات پایهای با مشکلات باید دستوپنجه نرم کنند. همچنین ناهمسانیهای فراوانی بین شهرنشینان و روستاییان وجود دارد. این نابرابری، سلامت زندگی بسیاری از مردم بهویژه کودکان را در معرض خطر قرار میدهد. قانون احوال فردی (قانون خانواده) برای مسلمانان که در سال ۱۳۹۱ وضع شد، در مورد زنان و دختران تبعیضآمیز بوده و نابرابریای جنسیتی را تداوم میبخشد. شمار داشتن همسر برای مرد را مجاز میداند (هر مرد میتواند تا چهار همسر داشته باشد). از نظر ارث و وراثت، میزان سهم زنان کمتر از مردان و دختران جوان نصف پسران است. در این قانون ازدواج کودکان، خشونت خانگی، و تجاوز در مناسبات زناشویی مجاز شمرده میشوند. دستیابی به جامعهای بدون کشمکش و آرام، عادلانه، رها از واهمه، از ناامنی و تنگدستی و نابرابری ضروری است. در جامعهای مردسالار که زنان در آن شهروند درجه دوم با حقوقی اندک و زیر سرپرستی خویشاوندان مرد خود قرار میگیرد، رهایی بهدست نمیآید. داشتن سهم مشارکت برابر در نهادهای تصمیمگیری نیز برای جامعهای عادلانه بسیار مهم است و زنان سودانی سهمی برابر در تمام ارگانهای دولتی و همچنین اصلاحات اقتصادی و سیاستهای اقتصادی جنسیتی را خواستار هستند چنان که زنان و دختران جوان بیپول و بهحاشیه رانده شده را دربر گیرد. زنان سودانی بر اساس پیشینهٔ نیرومندشان در مبارزهجویی و ایستادگی در برابر رژیمهای دیکتاتوری، به پیکار رهاییبخش و تلاش برای گرفتن حقوقشان ادامه میدهند . آنان از دولت میخواهند موافقتنامههایی بینالمللی برای حقوق زنان تصویب کند، قانون خانواده کنونی را لغو و با قانونی عادلانه که در مورد زنان و دختران تبعیضآمیز نباشد آن را جایگزین کند، قانونهایی که زنان را خوار میشمارد و حقوق آنان را پایمال میکند، و از دستیابی آنان به صلح و آرامش پایدار بازمیدارد بهدور افکنده شوند. و سرانجام اینکه، تنها بر شالودهٔ حاکمیتی غیرنظامی و دموکراتیک کشور را بهسوی آزادی، صلح، و عدالت که میلیونها نفر در سودان آن را فریاد میزنند میتوان بهپیش برد و با پیاده کردن سیاست آموزشیای فراگیر و عادلانه که به نیازهای همه کودکان در سراسر کشور ازجمله اردوگاههای آوارگان پاسخ دهد میتوان دست یافت.
زنده باد ۸ مارس روز جهانی زنان
زنده باد همبستگی زنان
سخنرانی دکتر محموده حسین—حزب کمونیست بنگلادش
بیش از یکصد سال است که زنان در سراسر جهان هشتم ماه مارس، روز جهانی زنان و دستاوردهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، و سیاسی زنان را جشن میگیرند و بر کارهایی که هنوز باید برای دستیابی به برابری جنسیتی انجام شود تمرکز میکنند. ما اینجا جمع شدهایم تا این روز را جشن بگیریم و من از داشتن این فرصت افتخار میکنم. بیایید بر تاریخچه روز جهانی زنان مروری بکنیم.
مبارزه برای حقوق زنان در آمریکا در سال ۱۸۶۹ / ۱۲۴۸ خورشیدی آغاز شد. وایومینگ، نخستین ایالت در ایالات متحده بود که زنان در سال ۱۸۹۰ / ۱۲۷۹ خورشیدی حق رأی دادن گرفتند و سایر ایالتها نیز از این روند پیروی کردند. در سال ۱۹۰۸ / ۱۲۸۷ خورشیدی تعداد ۱۵ هزار نفر از زنانِ خواهان حق رأی (سافرجت) با راهپیمایی در خیابانهای نیویورک، ساعات کاری کمتر، دستمزد بهتر، و حق رأی را خواستار شدند. زنان بریتانیا در سال ۱۹۲۸ / ۱۳۰۷خورشیدی از حق رأی کامل برخوردار شدند. کلارا زتکین، فعال کمونیست آلمانی در سال ۱۹۱۰ / ۱۲۸۹ خورشیدی در کپنهاگ برای نخستین بار پیشنهاد کرد که روز ۸ مارس بهعنوان روز جهانی زنان نامیده شود. در سال ۱۹۱۷/ ۱۲۹۶ خورشیدی زنان روسی ۴ روز اعتصاب برای “نان و صلح” و حق رأی برگزار کردند و سرانجام دولت روسیه در همان سال به زنان حق رأی داد. لنین در سال ۱۹۲۲ / ۱۳۰۱ خورشیدی و سازمان ملل در سال ۱۹۷۵/ ۱۳۵۴ خورشیدی رسماً روز ۸ مارس را روز جهانی زنان نامیدند.
همه ما ذیل مواد حقوق بشر قرار داریم؛ حق زندگی عاری از خشونت و تبعیض، آموختن دانش، داشتن دارایی و حق رأی و دریافت دستمزد برابر با مردان. زنان در جامعه نقشی حیاتی دارند، ولی بهدلیل عاملهای جنسیتی، مردان بر زنان برتری قدرت دارند. برابری جنسیتی یکی از بزرگترین چالشهای عصر ماست و برای رشد اقتصادی ضروری است. نیمی از بشریت در این مهمترین مورد عقب مانده است. ثابت شده است که کشورهای با برابری جنسیتی افزونتر میتوانند رشد اقتصادیشان را تا ۳۰ درصد افزایش دهند. متأسفانه، بر اساس آمار “مجمع جهانی اقتصاد”، مدت ۱۳۲ سال طول خواهد کشید تا شکاف جنسیتی در جهان برطرف شود.
من بنگلادشی هستم ولی در بریتانیا زندگی میکنم. در بنگلادش نابرابری جنسیتی در زمینههایی مانند آموزش و اشتغال، همچنان مشکلی همیشگی است و عامل اصلی دستمزد نابرابر، خشونت علیه زنان، آزار جنسی و فقر شدید نیز هست. در سالهای اخیر قوانینی متعدد علیه آزار جنسی، اسیدپاشی، و ازدواج زیر سن قانونی وضع شدهاند ولی بهدلیل ناکارآمدی قوهٔ قضاییه، فساد، و تساهل اجتماعی، این قوانین بهصورتی ضعیف اجرا شدهاند. بنگلادش همچنان بالاترین نرخ ازدواج کودکان در آسیا را دارد. این کشور یکی از بزرگترین صادرکنندگان پوشاک آماده در جهان است و ۸۴ درصد از حجم صادرات آن است. تعداد ۶۰ درصد از ۴ میلیون نفر کارگر دوزندهٔ پوشاک زنان هستند. این کارگران با نقض حقوق کارگران مانند ساعات کار طولانی، کسر غیرقانونی حقوق، نبود شرایط ایمنی و بهداشتی در محیط کار، و محرومیت از آزادی در مشارکت و مذاکرات صنفی از طریق اتحادیههای کارگری روبرو هستند. آزار و اذیت و سوءِ استفاده از کارگران نیز بسیار رایج است. بهرغم رشد مشاغل زنان در صنعت نساجی و افزایش تأمین مالی کارگاههای کوچک از سوی سازمانهای غیردولتیای مانند بانک گرامین، وجود نداشتن توازن درآمدی بین جنسیتها همچنان حکمفرماست و حضور زنان در پستهای با مهارت بالا، مدیریتی، و اجرایی دولت بسیار محدود است.
ما در چند سال گذشته عقب نشینیهایی فراوان در ارتباط با حقوق زنان داشتهایم. ظهور دوباره طالبان در افغانستان که زندگی میلیونها زن افغان را تغییر داده و از تحصیلات و کار کردن آنان مانع شده است، واقعیتی دهشتناک است.
تعداد ۹/۶ درصد از زنان بریتانیا در سال ۲۰۲۲ / ۱۴۰۱ قربانی خشونت خانگی شدند. قتل ناموسی شفیله احمد بهوسیلهٔ والدینش در سال ۲۰۰۳ / ۱۳۸۲ و قتل سارا اورارد بهوسیلهٔ یک افسر پلیس در سال ۲۰۲۱/ ۱۴۰۰ بحثهایی را در مورد امنیت زنان برانگیخت. سازمان ملل در حال مبارزه برای حقوق زنان و دفاع از آنان در سراسر جهان است. ما باید بپذیریم که زن و مرد هر دو بهیک اندازه در بهبود خانه و جامعه سهیم هستند. بیایید تا به همهٔ مادران، همسران، خواهران، و دختران خود احترام بگذاریم، آنان را بستاییم، و به دستاوردهایشان افتخار کنیم تا دنیایی امن، برابر، و عادلانه برای زنان بسازیم.
متشکرم.
نمایندۀ حزب کمونیست یونان- مبارزه برای حقوق زنان از مسیر مبارزه با سرمایهداری
هشتم مارس سال جاری در یونان با اعتصابی بزرگ و اعتراضهایی گسترده همراه بود. با ابراز تأسف و حمایتمان از مادران، خواهران، و همسران عزادار همه کسانی که در تصادف غمانگیز قطار در یونان جان باختند پیامم به مراسم روز جهانی زنان در لندن آغاز میکنم. همچنین نسبت به این نظام اجتماعی، اقتصادی، و سیاسیای که جان انسانها را زیر عنوان هزینه قربانی میکند، نسبت به سیستمی که مالکیت سرمایهداری خصوصی و دولتی را قدرت میدهد تا وسایل حملونقل عمومیای ناامن را بدون سرمایهگذاری در زیرساختهای بهشدت مورد نیاز بهکار اندازد، به سیستمی که به سودآوری فوری و مفرط سرمایهداری و نه به نیازهای اجتماعی خدمت میکند میخواهم خشم و مخالفتمان را ابراز کنم.
در انتخابات در پیشِ روی یونان، حزب ما از همه زنان میخواهد تا برای انتخاب آینده خود تصمیمی تعیینکننده بگیرد. ما از هر زن میخواهیم امید را انتخاب کند، مبارزه برای زندگی با حقوقی که با نیازهای او در قرن بیستویکم مطابقت دارد، برای حقوق صنفی در محل اشتغال، اوقات فراغت خلاقانه، رفاه اجتماعی مادر و خانواده، طبق پیشرفتهای علمی و فناوری قرن بیستویکم. بر این اساس، حزب ما از همه زنان میخواهد تا ما را در مبارزات روزمره و انتخابات حمایت کنند. حزب ما تنها حزب یونان است که میتواند حقوقی که نام برده شد را تضمین کند زیرا برنامهٔ ما برای حکومت، به نیازهای مردم میپردازد و با اتحادیهٔ اروپا، ناتو، و قدرت سرمایهداری، در هر شکل آن، که تبعیض و خشونتهای گوناگون علیه زنان را بازتولید میکند مخالف است. برآوردن نیازهای قرن بیستویکم زنان برای اشتغال دائم و پایدار در زمینه تحصیلات آنان و ارائه بازآموزی رایگان، کاهش زمان کار، افزایش دستمزدها، بهداشت سلامت و مادری زنان، همه اینها در صورت رویارویی مردم با اقتصاد سرمایهداری (چه شکوفا و چه در رکود) زیربنای سیاسی، و قدرت بورژوازی امکانپذیر است. در قرن بیستویکم زنان به یک شبکه عمومی کاملاً رایگان از پیشگیری از بیماریها و خدمات بهداشتی، خدمات اجتماعی، آموزش پیشدبستانی، آموزش ویژه، فعالیتهای خلاقانه برای همه کودکان، بهویژه کودکان با نیازهای ویژه، مشاوره والدین، مراقبت از سالمندان و افراد مبتلا به مسائل سلامت روان، نیاز دارند.
حزب ما از زنان دعوت می کند تا موضعگیریهای حزبهای دیگر کشور را در مورد مسائل اصلی زندگی خود بررسی کنند. مانیفست حزبهایی که میخواهند دولتی بورژوایی تشکیل دهند یا در آن شرکت کنند دربارهٔ بهاصطلاح “سرمایهگذاری”ای وعده میدهند که تنها از طریق افزایش حجم ساعات کار و بیثباتی آنها، قراردادهای موقت و کار از راه دور (دورکاری) که مرز اوقات کاری و غیرکاری را مخدوش میکند، استثمار بیشتر را برای زنان بههمراه خواهند داشت. این حزبها از زنان میخواهند که حقوق اشتغال و رفاه اجتماعی برای دوران مادری را قربانی به اصطلاح “فرصتهای برابر” با مردان کنند. موضعگیریهای حزبهای دموکراسی نوین، سیریزا، و پاسوک برای افزایش “کارآفرینی” زنان، توان ارائهٔ راه حلی برای ناامنی شغلی زنان خوداشتغال را ندارند. حکومت مورد نظر حزبهای دموکراسی نوین و سیریزا نمیتواند حمایت از کودکان و خانوادهها را تضمین کند. این دولت سرمایهداری تنها در راه سودآوری کسبوکارها خدمت خواهد کرد.
حزب کمونیست یونان تاکید میکند که این مردم نیستند که از یک دولت “پایدار” سود خواهند برد، بلکه انحصارهای بزرگ، اتحادیهٔ اروپا و ناتو سود میبرند. یک سال پس از شروع جنگ در اوکراین، درگیری بین ایالات متحده آمریکا، ناتو، اتحادیه اروپا از یک طرف و روسیه و متحدانش از سوی دیگر تأیید می کند که زنان نمیتوانند در اتحادیههای امپریالیستی احساس امنیت کنند. آنها در راه حفظ منافع رقابتی انحصارها در هر کشور و اتحاد امپریالیستی برای تسلط بر بازارها و مسیرهای انرژی جدید از قربانی کردن مردم خود ابایی ندارند. حکومت “پایدار” در سرمایهداری بهمعنای بیثباتی و ناامنی برای زنان طبقه کارگر و دیگر طبقات مردمی است. ارادهٔ زنان و شرکت آنان در مبارزات جمعی و نیز رأی آنان در انتخابات تعیین خواهد کرد که مخالفت طبقه کارگر و مردم تا چه اندازه برای مقابله با حکومت ضد مردمی بعدی قدرتمند خواهد بود. هر چه حزب کمونیست یونان قدرتمندتر باشد، سیستم سیاسی بورژوازی ضعیفتر خواهد شد و جنبش کارگری و مردمی میتواند با ایجاد مانعها دستاوردهایی را بهدست آورد.
حزب کمونیست یونان در کارزار خود از شعار “تنها مردم هستند که میتوانند از راه مبارزه برای سرنگونی حکومت، خود را نجات دهند” استفاده میکند. با قدرتمندی حزب کمونیست یونان، مشارکت زنان در اتحادیههای کارگری، انجمنهای حرفهای، اتحادیههای کشاورزان و سازمانهای “فدراسیون زنان یونان” میتواند چشمگیر و مؤثر باشد. در مبارزات گستردهتر کارگری و مردمی زنان میتوانند شجاعت، استقامت، و حمایت خود را در برابر خشونتی که تجربه میکنند توسعه دهند. حمایت از زنان در مبارزات مشترک آنان همراه با مردان و از راه حفظ منافع طبقاتی مشترکشان ایجاد میشود. آنان در این مبارزات به قدرتمندی خویش در برابر نیروی سرمایه پی میبرند، قدرت سرنگونی شکل اصلی خشونت: استثمار و ستم طبقاتی.
روز جهانی زنان، گرامیداشت مبارزات طبقاتی کارگران مرد و زن برای دستمزد برابر، شرایط بهتر کاری و ساعات کاری کمتر است. بزرگداشت این روز به ما یادآوری میکند که نیروهای بهراستی مترقی در مبارزات اجتماعی تسلیم نمیشوند، بلکه با عاملهای منفی مبارزه میکنند. قدرتمندی حزب کمونیست یونان بهاین معناست که زنان میتوانند نقش پیشتاز در مبارزه برای برابری، رهایی، و ساختمان جامعهای با آزادی واقعی داشته باشند: جامعه سوسیالیستی-کمونیستی.
جهان نباید زنان افغانستان را فراموش کند
نهفقط در وضعیت وحشتناکی که طالبان بر زنان تحمیل کرده هیچ تغییری پدید نیامده است، بلکه وضعیت آنها دائم بدتر میشود.
شکریه رحیمی، فعال حقوق زنان در افغانستان
در حالی که مردم سراسر جهان برای بزرگداشت روز جهانی زن آماده میشوند، در افغانستان، رژیم طالبان زنان این کشور را حتی شهروند درجه دو هم نمیداند.
مردم افغانستان و ”رتبهٔ اجتماعی “آنها بر اساس قومیت- پشتون یا غیرپشتون- یا مذهب- مسلمانان سنی یا شیعه- مشخص میشود. با این حال، زنان افغانستان، بهرغم داشتن این یا آن مشخصه، از هیچ امتیازی برخوردار نیستند و رتبهای پایینتر از پایین دارند. به این ترتیب، زن پشتون به همان اندازهٔ زن هزاره محروم است و در سراسر زندگیاش با انواع بیشمار ظلم و ستم مواجه است.
شعلههای جنبش زنان در افغانستان از دیرباز زنده بوده است. در روزهای اول حضور طالبان و قدرت گرفتن مجدد آنها در کابل، این جنبش نهفقط جان تازهای گرفت، بلکه مدتها پیش از آن، به علت ترس از آیندهٔ تاریک و قربانی این ”صلح ننگین “شدن [رها کردن مردم افغانستان و انتقال مدیریتشدهٔ قدرت از نیروهای اشغالگر به طالبان] این جنبش برانگیخته بود. زنان و دختران افغانستان، زمانی که در سراسر کشور به خیابانها میآمدند و برای ”نان، کار، آزادی “شعار میدادند، چیزی بیش از شجاعت و صدای خود نداشتند. اکثر نزدیک به همهٔ این زنان هیچ پیشینهٔ قبلی و فعالیتی در سیاست نداشتند. تنها چیزی که ما میخواستیم حق تحصیل، کار، مشارکت در سیاست، و دیگر آزادیهای بنیادی بود که در کشورهای دیگر جزو حقوق مسلّم محسوب میشوند.کمی بعد از اینکه طالبان قدرت را دوباره به دست گرفت، خودم برای اولین بار از نزدیک با آنها مواجه شدم. من در راهپیمایی مسالمتآمیزی بودم که شرکتکنندگان آن نه مسلح بودند و نه وابسته به هیچ حزب، سیاستمدار، یا قدرت خارجی. در آن روز با شبهنظامیانی رودررو شدیم که تا آنجا که من سالهای قبل یادم میآید، برای کشتن آموزش دیده بودند. آن روز، من فهمیدم که تروریستها- که برای سرِ بسیاری از آنها جایزه تعیین شده است- در واقع از دختران و زنان جوان میترسند. در آن راهپیمایی، طالبان به ما دستور داد که به خانههایمان بازگردیم. ما با تظاهرات خیابانی خودمان این شبهنظامیان را شوکه و شرمسار کرده بودیم. بعد از آن روز، درک من از اینکه چرا طالبان با آموزش و استقلال اقتصادی زنان مخالفت میکند تغییر کرد. زن تحصیلکرده کودکی را تربیت خواهد کرد که ایدئولوژی طالبانی را نمیپذیرد و به چالش میکشد، و این برای طالبان خطرناک است. یک مَثَل فارسی است که میگوید ”آن که نان میدهد، فرمان میدهد». پس زنانی که از نظر مالی به مردان وابسته نیستند خطرناکاند، زیرا طالبان به دنبال زنان مطیع و ماشین تولید مثل برای نسل بعدی خود است. بر اساس ایدئولوژی طالبان، زنان برای خدمت به مردان خلق شدهاند. به همین دلیل، در حکومت آنها چند همسری و ازدواج کودکان مجاز است. مذاکره با طالبان در مورد حقوق زنان فقط تناقضگویی و اتلاف وقت کامل است. در واقع، من و بسیاری دیگر از فعالان حقوق زنان در تعجبیم که این خوشبینی [در بیرون از افغانستان] از کجا پیدا شده که در برابر طالبان میتوان به خواستی معقول و منطقی دست یافت. از زمان بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، حکومت آنها پیش و بیش از هر چیز به معنای اعمال محدودیت برای حضور زنان در تمام عرصههای زندگی و حوزهٔ عمومی جامعه بوده است. آنها اعمال محدودیت را در ابتدا با صدور فرمانهای نسبتاً خفیفتر آغاز کردند. اما زمانی که طالبان متوجه شد که قرار نیست جامعهٔ بینالمللی حکومتش را به عنوان حکومت قانونی افغانستان به رسمیت بشناسد، آن فرمانها با اقدامهای بسیار ارتجاعیتر و سختگیرانهتر جایگزین شد. چنین شد که زنان پیش از آنکه بهکلی از حق کار محروم شوند، به شرایط کاریشان ضربهٔ سنگینی وارد شد. در مدرسهها، کالجها، و دانشگاهها، زنان و دختران را از یکدیگر جدا کردند و قبل از آنکه آنها را بهکل از تحصیل منع کنند، از انتخاب رشتهها و درسهای خاصی محروم کردند. زنان و دختران از سفر بدون مَحرَم [معمولاً شوهر یا خویشاوند مرد نزدیک] منع شدند. سپس آنها را از حق رانندگی محروم کردند. بعد از آن، از دسترسی آنها به بخش بزرگی از فضای عمومی جلوگیری شد. پناهگاههای زنان تعطیل شده است؛ پارکهای زنان و حمامهای عمومی بسته شده است؛ کارمندان زن رسانهها مجبور به پوشاندن صورت شدهاند؛ و فعالان حقوق زنان «ناپدید “و تا حد مرگ شکنجه میشوند. طی این مدت، نهفقط در وضعیت وحشتناکی که طالبان بر زنان تحمیل کرده هیچ تغییری پدید نیامده است، بلکه وضعیت آنها دائم بدتر میشود. مثال روشنی از این موضوع، وضعیت تحصیل است. این بار، سال تحصیلی در افغانستان در غیبت کامل دانشآموزان دختر آغاز میشود.
اما با وجود همهٔ اینها، زنان افغان همچنان شجاعانه به مبارزه ادامه میدهند. زنان مبارز، با قرار دادن خود در معرض خطر انتقام خشونتآمیز طالبان، کلاسهای رایگان برای دختران در مدرسههای مخفی برگزار میکنند. این زنان منابع آموزشی آنلاین در اختیار آن دسته از خواهرانشان قرار میدهند که به اینترنت دسترسی دارند، و نگرانیها و خواستهای هموطنان خود را از راه رسانههای بینالمللی شجاعانه به گوش دیگران میرسانند، و در نتیجه، مسائل زنان و دختران افغانستان را در کانون توجه آنها قرار میدهند.
کلاسهای سوادآموزی و کتابخوانی برای کودکان و کارگاههای خیاطی و آرایشگری برای جوانان برگزار میشود تا بهرغم مخالفت شدید طالبان، فرصتی برای آنها، برای اندکی افزایش درآمد، فراهم شود. این اقدامها و ابتکارهای ظاهراً کوچک در واقع کمتر از کنشهای بزرگ مقاومت و مبارزه نیستند، و اثر زیادی دارند. همین گامهای کوچک به زنان و دختران افغانستان امکان میدهد که بهجای تسلیم شدن به تاریکی و تاریکاندیشی، کرامت و کورسوی امیدشان را حفظ کنند. با در نظر گرفتن این وضعیت است که زنان افغانستان از جامعهٔ جهانی میخواهند که از فشار آوردن به طالبان برای رعایت حقوق زنان دست نکشد. ما از همهٔ فمینیستها و هر کسی که به برابری جنسیتی متعهد است میخواهیم که چه با نوشتن و فعالیت رسانهیی و چه با سازماندهی گردهمایی، به این امر کمک کنند.
جهان نباید زنان افغانستان را فراموش کند. در غیر این صورت، تاریخ آن را برای این کوتاهی محکوم خواهد کرد. زنان افغان نه به طور طبیعی محکوم به تحمل شرایط وحشتناکیاند که در حال حاضر در آن زندگی میکنند، و نه کمتر از دیگران سزاوار زندگی و وضعیتیاند که در آن بتوانند رشد کنند و شکوفا شوند. آنها صرفاً به علت متولد شدن در کشوری به نام افغانستان نباید محکوم به تحمل ظلم و ستمی ننگآور باشند.
متن سخنرانی های ارائه شده در این مقاله به نقل از مراسم بزرگداشت روز جهانی زن در بریتانیا است، که به ابتکار حزب توده ایران و با شرکت اعضا و هواداران، و سخنرانی نمایندگان سازمان های دموکراتیک زنان از اسپانیا، بریتانیا، بنگلادش، ایران، عراق، قبرس، سودان و یونان برگزار شد. گزارش این نشست در شماره ۱۱۷۸ نامه مردم ۷ فروردین ماه ۱۴۰۲ منتشر شده است.
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۱۷۸، ۷ فروردین ۱۴۰۲