ستیزِ بیوقفهٔ آزادگان با سانسور
حسین سناپور، داستاننویس، روز دوشنبه ۷ فروردینماه ۱۴۰۲، در یادداشتی که در کانال تلگرامیاش منتشر کرد با موضوع نوع مواجههٔ نویسندگان با سانسور کتاب از “تشدید سانسور”در ماههای اخیر خبر داد و نوشت: “متأسفانه و همچنان مانند گذشته، ارشاد هم مثل بعضی از دستگاههای دیگر حاکمیتی به راه خود میرود… درحالی که بهدفعات شنیدهام کتابهایی که پیشتر مجوز داشتهاند حالا با مشکل مواجه شدهاند؛ یکیاش فقط یک کتاب قدیمی خودم، کتابی که حدود بیست سال پیش منتشر شده است.”
از هنگامی که ایدهای در ذهن نویسندگان، هنرمندان، پژوهشگران، روزنامهنگاران، شاعران، و فیلمسازان در کشور استبدادزدۀ ما شکل میگیرد تا زمانی که کار در نزد هنرمند به نتیجۀ مطلوب برسد برای انتشار و بهرهمند شدن خواننده یا تماشاگر از آن باید از هفتخان عبور کند، ازجمله و مهمتر از همهٔ این خانها عبورِ بهاجبار از سد سانسور یا خودسانسوریِ داوطلبانهٔ صاحب ایده هستند. این واقعیتی است دردناک!
البته این مشکل فقط گریبانگیر نویسندگان نیست، بلکه اغلب هنرمندان، پژوهشگران، شاعران، روزنامهنگاران و دیگر فرهنگسازان کشور نیز با آن درگیرند. فیلمساز یا بهتر است بگوییم گروه فیلمسازی درصورتی که تولیدش را بدون لحاظ کردن زاویههای دید ارتجاعی آمران به معروف و ناهیان منکر در عرصهٔ هنر (این آمران و ناهیان توأمان در همهٔ زمینههای زندگی مردم حضور دارند) هم فیلمش توقیف میشود و هم متحمل زیان مالیای سنگینی میشود که از هزینۀ پوشال کردن کتب ضاله بسیار بیشتر است. بهعلاوه، در جمهوری اسلامی ایران، دولت و صاحبان سرمایه به تهیۀ فیلمهای سیاسی-اجتماعی مترقی و انتقادی کمکی نمیکنند و هزینۀ ساختن چنین فیلمهایی اغلب به گردن همان افراد دوستدار هنر و آگاهیبخشی در قبال جامعه است که اندیشههایی مترقی دارند و بنابه تعهدی که احساس میکنند با سرمایۀ خود به میدان میآیند. در کشور استبداد و اختناقزدهٔ ما بارها دیده شده است که نویسنده یا شاعر دستکم میتواند دستنویس اثر ممنوع شدهاش را در اختیار عدهای اندک علاقهمند به هنر قرار دهد، اما فیلمسازان فقط در سالن سینما و از راه نمایش فیلم میتوانند با مخاطب خود تماس بگیرند. بنابراین فیلمسازان ناچارند مثل شطرنجبازی ماهر دقیقاً شرایط صحنهٔ سیاه و سفید اوضاع را بسنجند و بعد حرکتی کنند و تولیدی ارائه دهند. جمهوری اسلامی ایران پس از چهل و چهار سال حکومت نهفقط مانع پیشرفت و تحول در عرصۀ ادب و فرهنگی کشور شده، بلکه آن را بهزوال کشانده است. تعطیل کردن و قفل زدن به در مؤسسههای هنری و تحقیقاتی ازجمله در رشتهٔ موسیقی، اخراج استادان و دانشجویان و پویندگان دگراندیش این عرصه، حاکم کردن ضوابط ارتجاعی برای ادامه کار در مراکز هنری و یادگیری، ضربهای سنگین به فرهنگ میهن ما و پرورش استعدادهای ادبی و هنری زده است. در این میان هرگاه هم اثری شایسته آفریده شده فقط بههمت استادان و جوانان هنرمند و مردمی و آزادیخواه با شکیبایی و تحمل دشواریهایی بسیار بوده است. نمونههای برجستهٔ این آفرینشهای هنری و ادبی را بهویژه در جریان خیزش “ژینا” شاهد بودیم. سانسور، سرکوب، و بازداشت روزنامهنگاران در ماههای اخیر و در پی اعتراضهای سراسری خیزش “زن، زندگی، آزادی” دامنهای گسترده بهخود گرفت که همچنان ادامه دارد. خبرنگاران و روزنامهنگاران شریف و میهندوست کشور به رفتارهای خشونتآمیزِ نیروهای امنیتی رژیم و سانسور گزارشها و خبرهای مرتبط با اعتراضها و محدودساختن و فیلترینگ اینترنت واکنش نشان دادند و در برابر آن موضعگیری کردند. این معترضان وظیفۀ انسانی و حرفهای خود دانستند که از سد سانسور و جعلها و نبایدها عبور کنند و عبور کردند و بهرغم یورش وحشیانهٔ عوامل سرکوب تلاشهایی تحسینبرانگیز و ادامهدار کردند و البته هزینههایی سنگین نیز پرداختند و میپردازند. عدهٔ زیادی خبرنگار و روزنامهنگار در استانها و شهرستانهای کشور با اتهامهایی که جزو ابزار سرکوب رژیم است بازداشت شده اند. بر پایۀ گزارشهای انتشاریافته، شمار روزنامهنگاران، خبرنگاران و عکاسان خبری بازداشتشده در پی خیزشهای مردمی تا ۳ بهمنماه ۱۴۰۱ دستکم ۷۹ تن اعلام شده است که رقمی بیسابقه در جهان است. در جریان اعتراضهای آبان ۹۸ درمجموع ۳۳ روزنامهنگار بازداشت شده بودند. در جریان اعتراضهای دی ۹۶ عدهٔ روزنامهنگاران بازداشتی از ۳۰ نفر فراتر نرفته بود.
رژیم بیهوده گمان میکند با سانسور، بازداشت، یا اخراج خبرنگاران و روزنامهنگاران و گرفتن تعهد و وثیقههای کلان از آنان که خبر و گزارش را بدون سانسور پخش نکنند میتواند فضای ترس و وحشت را بر جامعه مستولی کند. میتوان جلو اکران فیلمی را گرفت اما نمیتوان اندیشهها و آرمانهای انسانیِ آفرینندگان هنر را در آنان زایل کرد. میتوان تیغ تیز سانسور را به روی کتابهای علمی یا رمانهای تاریخی کشید، اما نمیتوان نویسندگان پیشرو و با استعداد کشور را از پویایی بازداشت. در آثار هنرمندان واقع گرا، عدالتجو، و تحولطلب، تودههای مردم سازندگان اصلی و راستین اثرند. شب سیاه استبداد و خفقان بر میهن ما خیمه زده و بازار آزادیکشها و رجالهپروران را گرم کرده است، اما بهقول مولوی “هر نفس نو میشود دنیا و ما / بیخبر از نوشدن اندر بقا”. نویسندگان و هنرمندان آزادهٔ ایران جامعه را در برابر نقض حقوق مردم به حال خود رها نمیکنند. هنرمندان بنام و گمنام ایران در کنار مردم محروم و ستمدیده در برابر رژیم هنرستیز میایستند. انبوه کتابها، ترانهها، ویدئوها، نقاشیها، و طرحهایی که هنرمندان کشور در این چندماه اخیر منتشر کردهاند از همدلی و همگامیشان با خیزش انقلابی مردم جانبهلبرسیده حکایت دارد.
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۱۷۹، ۲۱ فروردین ۱۴۰۲