بحران آب در جهان و تشدید وخامت در دسترسی به آب در میهن ما
دسترسی به آب از پایههای اساسی توسعه پایدار اجتماعی – اقتصادی، تولید محصولات صنعتی و کشاورزی، ایجاد زیست بومهای سالم و در نهایت تداوم زندگی بشریت است. از طرفی دیگر منابع آبی یکی از حلقههای کلیدی در محیط زیست انسانها و تلاش آنان برای انطباق خود با گرمایش زمین و تغییرات اقلیمی است. باوجود تمام دستاوردهای جامعههای بشری هنوز بیش از ۲ میلیارد نفر یعنی یکچهارم جمعیت کرهزمین از دسترسی به آب سالم برای مصرفهای شخصی محروم هستند و ۴ میلیارد انسان هم به سیستم تخلیه فاضل آب همراه با مراعات اصول بهداشتی دسترسی ندارند. علاوه براین، کمبود آب در عرصههای کشاورزی و صنایع نیز با گذشت زمان تشدید میشود.
سازمان ملل متحد در دوم فروردینماه امسال که مصادف با روز جهانی آب بود، کنفرانس آب را برای اولین بار پس از نزدیک به نیم قرن در شهر نیویورک برگزار کرد. در این گردهمایی از همه کشورها خواسته شد که از راه همکاری با یکدیگر مسئله اضافه مصرف آب، گسترش لجام گسیخته صنایع آببَر، و بحران اقلیمی را حل کنند و در غیر این صورت بپذیرند که با شرایط بسیار وخیمتری مواجه خواهند شد. در شرایط موجود دسترسی به آب که یکی از ۱۷ هدفهای توسعه پایدار اعلام شده از سوی سازمان ملل متحد است، حتی تا دهها سال پس از سال ۲۰۳۰ میلادی (۱۴۰۹ خورشیدی) که تاریخ مورد نظر سازمان ملل متحد برای دستیابی فراگیر به آب است، بهدست نخواهد آمد. زیرا تا آن تاریخ مورد نظر فقط ۴۰ درصد از اهالی جنوب صحرای آفریقا از شرایطی مطلوب برای دسترسی به آب برخوردار خواهند شد. دسترسی به آب در کشورهای توسعه یافته نیز از تعادل عادلانهای برخوردار نیست. احتمال نداشتن دسترسی به لولهکشی آب در بین خانواده های بومی آمریکایی نسبت به آمریکاییهای سفیدپوست نزدیک به بیست برابر است. از طرفی دیگر، بنا بهبررسیهای سازمان کمک رسانی آب (واتر اید) هزینه دسترسی ایمن همه کشورها به آب تا سال ۲۰۳۰/ ۱۴۰۹ بیش از سالانه دویست میلیارد دلار خواهد بود. درحالی که اختصاص سالانه چند برابر این مبلغ برای گسترش جنگهای خانمانسوز از طرف ایالات متحده آمریکا و کشورهای همپیمانش وخیمتر شدن محیط زیست و بهوجود آمدن مانعهایی هرچه بیشتر برای دسترسی به آب سالم را باعث میگردد.
دسترسی به آبهای سالم در میهن ما نیز که در قیاس با بسیاری از کشورهای جهان آب و هوایی گرم و خشک دارد، در طول چند دهه گذشته به یکی از چالشهای اساسی کشور تبدیل شده است. در اثر افزایش جمعیت و مصرف بیرویه از منابع موجود، میزان موجودی سرانه آبهای بازیابیپذیر در میهن ما طی صد سال حکومت دیکتاتوری پهلوی و ولایت فقیه، ۹۰ درصد کاهش یافته است و همراه با تغییرات اقلیمی و خشکسالی در سالهای اخیر مسئله کمبود آب تشدید شده است. با توجه به همه این عاملها، برنامهریزی صحیح و مسئولانه برای استفاده از منابع آبی میهن ما از اهمیت سرنوشتساز خاصی برخوردار است. رژیم ولایت فقیه با صدور بیرویهٔ مجوز برای حفر چاهها و برداشت از آبهای زیرزمینی برای صنایع آببَر در نقاط کم آب میهن ما به کمبود آب و استفاده بیقاعده از آن و خشک شدن سفرههای زیر زمینی دامن میزند. آمار استخراج آبهای زیر زمینی که ۶۰ درصد از کل منابع کشور را تشکیل میدهد وبیشتر برای مصارف کشاورزی استفاده میشود، نشان میدهد که مصرف آب همواره بیش از مقدار آبهای باز یافته شده در سفرههای زیر زمینی است. درنتیجه با وجود افزایش تعداد چاههای حفرشده در سالهای اخیر، آب استخراج شده از منابع آب زیرزمینی چاهها، چشمهها و قناتها هر سال کاهش مییابد.
مطابق پژوهش کارشناسان در دانشگاه اولو در فنلاند بر اساس مطالعه دادههای سیستم آبهای زیرزمینی ایران بین سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۴، نشان دادهاند که در طول این زمان با وجود دوبرابر شدن تعداد چاهها و سایر نقاط استخراج آبهای زیرزمینی، مقدار آب استخراج شده ۱۸ درصد کمتر شده است. در سراسر کشور، سطح آبهای زیرزمینی بهطورمتوسط تقریباً نیم متر در سال کاهش یافته است. در بسیاری از چاهها، آب نیز بهمیزان زیاد شورتر شده است تا جایی که اگر گیاهان و مزارع با آن آبیاری شوند فقط گیاهان مقاوم به نمک رشد میکنند. از پیامدهای دیگر بحران کمبود آب در میهن ما خشک شدن رودخانهها، دریاچهها و تالابها، فرو نشست زمین، و گسترش بیابانها را میتوان نام برد. کلاً، کمبود آب و خشک شدن زمین معیشت مردم در سراسر میهن ما را تهدید میکند.
نگرانیها درباره بحران آب در میهن ما و گزارشهای کارشناسانه موجود در این مورد پردامنه هستند. اکثر این بررسیها در اینکه مسئله تغییرات اقلیمی و کمبود آب از مهمترین بحرانهای میهن ما است، متفقالقولند. بخشی از نگرانکنندهترین این ارزیابیها پیشبینی میکند که بحران آب بهزودی نتایجی آخرالزمانی و فاجعهبار ازجمله نابودی کامل کشاورزی و صنایع آب در بخشهای زیادی از مهین ما و در پیامد آن امکانپذیر نشدن زیست میلیونها نفر در بسیاری از شهرها و استانهای میهن ما را بهدنبال خواهد داشت. در مقابل، مسئولان رژیم ولایت فقیه و در رأس آنان علی خامنهای به این مسئله اساساً توجه لازم و عاجل را ندارند. علی خامنهای در سخنرانیاش در خردادماه سال ۱۳۹۰ درباره کمبود آب و تغییرات اقلیمی گفت: “امروز مسئله بحران آب وهوا، بحران آب، بحران انرژی، بحران گرم شدن زمین، بهعنوان مسائل اصلی بشریت مطرح میشود، اما هیچکدام از اینها مسائل اصلی بشریت نیست. بیشتر آن چیزهایی که مشکلات اصلی بشریت است برمیگردد به مسائلی که ارتباط پیدا میکند با معنویت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار اجتماعی انسانها با یکدیگر که یکی از آنها مسئله زن و مرد، جایگاه زن، مسئله زن و شأن زن در جامعه است که این حقیقتاً یک بحران است…”[!]. با چنین تفکری که شدت بحران کمبود آب و تغییرات اقلیمی و طرحهای کار شناسانه برای یافتن راه چارههایی عملی برای حل این بحرانها را نه درک میکند و نه به آنها توجه دارد میتوان گفت با ادامه حاکمیت ولایت فقیه نهتنها به بهبود مدیریت و حفاظت از منابع آب در کشور ما امیدی نیست، بلکه این فجایع زیست محیطی و پیامدهای مخرّب و بدفرجام آن برای مردم میهن ما با شتابی بیشتر گستردهتر خواهند شد.
به نقل از «نامۀ مردم» شمارۀ ۱۱۸۰، ۴ اردیبهشت ۱۴۰۲