مسایل سیاسی روز

اینجا فقر حرف آخر را می‌زند . . .

سوخت‌بری یکی از معضل‌های بی‌شمار اجتماعی است که فاجعه زندگی در سایه رژیم ولایت ‌فقیه را به‌شکلی عریان به نمایش می‌گذارد. هر از گاهی شاهد انتشار اخبار کشتار سوخت‌بران به‌وسیلهٔ نیروهای انتظامی رژیم در مرزها یا اخبار مربوط به حوادث جانکاه سوختن پیکر انسان‌هایی هستیم که در تلاش برای زنده ماندن با حمل باری خطرناک و قابل اشتغال به صورت پیاده، با موتور یا ماشین، راه‌ها و کوره‌راه‌های پرخطر و طاقت‌فرسا را تا مرزهای پاکستان در پیش می‌گیرند و درمی‌نوردند. صحبت از هزاران جوان، نوجوان، و حتی زنان محرومی است که بدون هیچ دورنمایی امیدبخش در افق زندگی، به این “شغل” پرخطر روی آورده و جان خویش را سرمایهٔ لقمه‌ای نان می‌کنند. در این زمینه یک سوخت‌بر به‌ خبرنگار رکنا گفته‌بود: “هیچ شغلی در این منطقه وجود ندارد و به صورت تقریبی می‌توان گفت که ۸۰ درصد جوانان این منطقه در شهرستان نیکشهر مشغول سوخت‌بری هستند. . . . این اسمش قاچاق نیست زیرا ما شغلی غیر از این نداریم. حتی تعداد اندکی از آنهایی که مشغول به این کار هستند شناسنامه ندارند. . . . مجبور هستم و هیچ کار دیگری وجود ندارد تا انجام دهیم.”

بنا به‌اعتراف مسئولان بلندپایه رژیم، استان سیستان و بلوچستان از محروم‌ترین و عقب‌مانده‌ترین استان‌های کشور از نظر اقتصادی است. بنابه آمارهای منتشر شده بیش از نیمی از جوانان در این منطقه بیکار هستند. سوخت‌بری و ده‌ها شغل کاذب دیگر نتیجه مستقیم سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی‌ای است که دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی با همراهی فرماندهان حریص سپاه به‌اجرا گذاشته‌اند. ولی ‌فقیه با ابلاغیه اصل ۴۴ و ارائه برنامه رئوس کلی سیاست‌های اقتصادی  جمهوری اسلامی سردمدار پیدایش این وضعیت دهشتناک اقتصادی است.

این سیاست اقتصادی ویرانگر با تصمیم و نظر خامنه‌ای و در هماهنگی با نهادهای مالی امپریالیستی به‌وسیلهٔ دولت‌های اصلاح طلب، اصولگرا، اعتدال‌گرا، و هم‌اکنون با وسعت هرچه بیشتر زیر عنوان “مولد سازی دارایی‌ها” به‌وسیلهٔ دولت رئیسی جنایتکار به پیش برده ‌شده و می‌شود و ورشکستگی اقتصادی، نابودی تولید ملی، و تشدید فقر و بیکاری در سراسر ایران، به‌ویژه در مناطق محرومی چون سیستان و بلوچستان را موجب شده است. اگر این سیاست با مقاومت کارگران و دیگر زحمتکشان کشور رو به رو نشده بود، فاجعه به‌مراتب بیش از آنچه امروز شاهد آن هستیم عمیق می‌بود. اعمال ستم دوگانه طبقاتی و ملی از سوی رژیم‌های شاه و ولایت فقیه در کنار عامل طبیعت خشن، و فقدان حداقل امکانات زیستی، بهداشتی، آموزشی و دیگر خدمات رفاهی، وضعیتی تحمل‌ناپذیر را برای جمعیت پرشماری از مردم محروم این منطقه به‌وجود آورده است. آن دسته از زحمتکشان بلوچ که در نقاط مرزی‌ای نظیر سراوان و دیگر شهرهای استان زندگی می‌کنند و توان مهاجرت به دیگر شهرهای ایران یا کشورهای دیگر برای یافتن کار نیستند، به “انتخاب شغل سوخت‌بری” برای تأمین زندگی روزمره‌شان مجبور و محکومند.

ناگفته پیداست که کارگزاران حامی استثمارگران و دولت‌های فاسدی که خود عامل تیره‌روزی و فقر و فلاکت زحمتکشان در استان سیستان و بلوچستان هستند نمی‌توانند یا نمی‌خواهند راه‌حلی اساسی برای حل مشکلات سوخت‌بران ارائه دهند. راه‌حل‌هایی همچون طرح “رزاق” [به‌معنای رزق و روزی دهنده] که ستاد مبارزه با قاچاق کالا و سپاه پاسداران و با ادعای مبارزه با شبکه دلالان و مافیای سوخت، ولی درواقع با هدف تقویت و تحکیم سلطه اقتصادی و سیاسی سپاه در منطقه به‌اجرا درآمده بود، از طرف سوخت‌بران طرد و با شکست مواجه شد. طبق این طرح، سوخت‌بران به کار سوخت‌بری خود که عوامل رژیم از آن با ‌عنوان “قاچاق کالا” اسم می‌برند می‌بایست ادامه بدهند، اما این بار زیر نظر سپاه. گویا سوخت‌بری زیر نظر فرماندهان فاسد سپاه که کنترل اسکله‌های بزرگ قاچاق کالا در کشور را در دست دارند، نه قاچاق کالا، بلکه معامله‌ای حلال، شرعی و قانونی است. سخنان اخیر پاسدار محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان، در خصوص به‌اصطلاح مشکل فرهنگ کار در این استان خود گویای طرز فکر واپسگرای مسئولان درجه اول رژیم ولایت ‌فقیه است. نجات سوخت‌بران زحمتکش از زندگی مشقت‌بار و پرخطر کنونی‌شان و تأمین زندگی‌ای شایسته و انسانی برای آنان و خانواده‌های‌شان، در گرو سرمایه‌گذاری‌های کلان در بخش‌های صنعتی و کشاورزی همراه با توجه به وضعیت جغرافیایی منطقه و به‌شیوه‌ای علمی است. اما دفاع از خواست سوخت‌بران برای شغلی مناسب و بهبود شرایط زندگی‌شان از طریق وادار کردن رژیم به پذیرش این خواست و با اجرای طرح‌های کوتاه مدت عمرانی، تقویت کشاورزی، ایجاد شبکه‌های خدمات درمانی و بهداشتی رایگان، و نیز تحت پوشش بیمه بیکاری و دیگر بیمه‌های اجتماعی قرار دادن سوخت‌بران و خانواده‌های آنان، وظیفه امروز همه نیروهای مترقی و عدالت‌خواه است. جای کودکان سوخت‌بر در کلاس‌های درس است نه در کوه‌ها و بیابان‌ها دویدن در پی لقمه‌ای نان. سوخت‌بری جرم نیست! به کشتار سوخت‌بران باید پایان داد!

به نقل از «نامۀ مردم»، شماره ۱۱۸۱، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲

دکمه بازگشت به بالا