مسایل بین‌المللی

۷۵ سال پس از تأسیس کشور اسرائیل؛ ۷۵ سال نکبت برای فلسطینی‌ها!

نیروهای مترقی در سراسر جهان و به‌ویژه در فلسطین و کشورهای عربی روز دوشنبه ۲۵ اردیبهشت، در ۷۵مین سالگرد اعلام موجودیت کشور اسرائیل، خشم و اعتراض خود را علیه ادامهٔ بی‌عدالتی تاریخی در حق خلق فلسطین و سیاست‌های خشن و ضدانسانی دولت حاکم در تل‌آویو نشان خواهند داد.

۲۵ سال پیش، یاسر عرفات، رهبر شناخته شدهٔ خلق فلسطین، در اعتراض به سیاست‌های دولت‌های متوالی اسرائیل در نقض خشن قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل متحد و قرارداد اسلو و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی، ادامه و گسترش اشغال سرزمین‌های کرانهٔ غربی رود اردن، و ادامهٔ اجرای طرح صهیونیستی ایجاد شهرک‌های مسکونی یهودی در مناطق اشغالی، روز 15 ماه مه را روز نکبت اعلام کرد.

حزب تودهٔ ایران در ادامهٔ سیاست اصولی‌اش در همبستگی کامل با خلق فلسطین در راه احقاق حقوق پایمال شدهٔ خود، که اکثریت عظیم مردم جهان و نهادهای بین‌المللی و از جمله سازمان ملل متحد آنها را به رسمیت شناخته شده‌اند، حمایت همه‌جانبهٔ خود را از مبارزهٔ‌ نیروهای ملی، مترقی، و دموکرات فلسطینی برای ایجاد کشور و دولت مستقل فلسطین در مرزهای موجود در قبل از ۴ ژوئن ۱۹۶۷ به پایتختی بیت‌المقدس (اورشلیم) شرقی بارها اعلام کرده است. ما به مناسبت روز 15 ماه مه، “روز نکبت”، بار دیگر بر تعهد خود به حمایت از مبارزهٔ برحق خلق فلسطین تا دستیابی به حقوق انسانی خود و ایجاد کشور و دولت مستقل فلسطینی بر طبق قطعنامه‌های سازمان ملل متحد و در همسایگی اسرائیل تأکید می‌کنیم.

در نوشتهٔ زیر که به درخواست حزب تودهٔ ایران تهیه شده است، رفیق دکتر عاقل تغز، دبیر بخش بین‌المللی حزب مردم فلسطین، موضع ترقی‌خواهان فلسطینی را دربارهٔ اشغالگری اسرائیل، وضعیت فلسطینیان، و خواست‌ها و مبارزات آنها توضیح می‌دهد.

*****

امسال اسرائیل هفتاد و پنجمین سالگرد تأسیس خود را جشن خواهد گرفت، در حالی که مردم فلسطین شاهدان دردمند یک سالِ فاجعه‌بار دیگرند؛ فاجعه‌ای که با سوداگری جنایتکارانهٔ استعمار در میان خاکستر به‌جا مانده از جنگ جهانی اول به راه افتاد و با نقض قوانین بین‌المللی و در انظار همهٔ جهانیان، به تأسیس این حکومت قانون‌شکن در غیاب هر گونه حرکت و مقاومت مؤثر منجر شد!

در پایان جنگ جهانی اول، فاجعهٔ فلسطین با خیانت مقام‌های بریتانیای استعمارگر و سوءاستفادهٔ آشکار آنها از اختیارات واگذار شده پس از جنگ به آنها در تصمیم‌گیری دربارهٔ امیرنشین “فرا اردن” و فلسطین، صدور اعلامیهٔ بالفور، و تسریع مهاجرت یهودیان به سرزمین فلسطین تحت نظارت آنها آغاز شد. باندهای تروریستی صهیونیستی خیلی زود از “اربابان” امپریالیست خود روی برگرداندند و با سازمان‌دهی حملات و قتل‌عام‌های وحشتناک در روستاهای فلسطینی، بخش زیادی از مردم فلسطین را وحشت‌زده و آوارهٔ کشورهای همسایه کردند، جایی که بسیاری از آنها همچنان به‌عنوان پناهجو، بدون تابعیت مشخص، زندگی می‌کنند.

قطعنامهٔ ۱۸۱ سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۷ آشکارا خواستار تشکیل کشور فلسطین در کنار اسرائیل است. با همهٔ اینها، این امر از زمان تأسیس اسرائیل در ۷۵ سال پیش، پیش از همه به علت فعالیت گروه‌های تروریستی صهیونیستی مسلح شده زیر نظارت اشغالگران استعمار بریتانیا و سپس با اعمال نفوذ رژیم‌های عرب ارتجاعی و دست‌نشاندهٔ وفادار استعمار، تا کنون بی‌نتیجه مانده است.

حکومت اسرائیل در زمان تأسیس آن کشور در سال ۱۹۴۸ بیش از نیمی از منطقه‌ای را در اشغال داشت که ظاهراً برای تشکیل کشور فلسطین تعیین شده بود، و سپس بیشتر ساکنان آن مناطق را به زور از آن سرزمین‌ها راند و آواره کرد. بسیاری از این آوارگان فقط توانستند ضروری‌ترین اموال و وسایل خود را، از جمله کلید و اسناد خانه‌هایشان را، با خود ببرند. در خلال “جنگ شش روزه” در ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل مناطق دیگری از فلسطین تاریخی را نیز اشغال کرد و خواست‌ها و حقوق مردم فلسطین را در برپایی کشور مستقل فلسطین و بازگشت همهٔ آوارگان بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل متحد زیر پا گذاشت. در عین حال، یهودیان از سراسر جهان، بدون هیچ ارتباطی با فلسطین و گویی که این سرزمین حق مادرزادی آنهاست، با نادیده گرفتن پیامدهایی که این اشغال برای فلسطینی‌های سرزمینی داشته است که در سطح بین‌المللی کشور فلسطین به رسمیت شناخته شده است، توانسته‌اند به این مناطق بیایند و در آنها ساکن شوند.

با وجود ده‌ها قطعنامهٔ سازمان‌های بین‌المللی متعدد دربارهٔ فلسطین، اکنون ثابت شده است که سازمان ملل متحد، به نمایندگی جامعهٔ جهانی، به دلیل تسلط قدرت‌های غربی حامی اسرائیل بر این نهاد، قادر به اجرای هیچ‌یک از آن قطعنامه‌ها نیست یا تمایلی به اجرای آنها ندارد. اسرائیل با استفاده از این حمایت‌ها به مصونیّت ظاهراً فراگیری دست یافته است، گویی که به نوعی بیرون از حیطهٔ عمل و اعمال قوانین بین‌المللی قرار دارد. از جملهٔ این قوانین، اصول حقوق بشر و کنوانسیون ژنو است که اسرائیل آنها را به روالی معمول، در عمل مدام نقض می‌کند. علی‌رغم وعده‌های داده شده در پیمان اسلو، که هر دو رهبری فلسطین و اسرائیل در برابر چشمان مردم و افکار عمومی جهان به آن متعهد شدند، اسرائیل تقریباً از همان ابتدا به اجرای مفاد آن توافق تاریخی پایبند نبوده است. این یعنی نبود هرگونه روند یا پیشرفت سیاسی طی این سال‌ها، ادامهٔ بی‌رویّهٔ سیاست جناح‌های مختلف راست‌گرا در دولت‌های متوالی اسرائیل، و بن‌بست پایان‌ناپذیر و اشغال وحشیانه و گسترش‌یابندهٔ سرزمین‌های فلسطینی.

در نوامبر ۲۰۲۲، افراطی‌ترین و نژادپرست‌ترین دولت در تاریخ اشغالگری (و به بیانی حتی دولتی فاشیستی) به قدرت رسید. این دولت متشکل از عناصر نمایندهٔ منافع شهرک‌نشینان افراطی است که خواهان اخراج همهٔ فلسطینی‌ها به زور، تصرف همهٔ زمین‌های آنها، و حتی انکار موجودیت فلسطینی‌ها هستند. این وضعیت حتی سبب شده است که برخی از جریان‌های لیبرال و مترقی در داخل اسرائیل به این نتیجه برسند که دیکتاتوری فاشیستی در حال شکل‌گیری در آن کشور است؛ دیکتاتوری‌ای که ساختار دموکراسی کشور را تهدید می‌کند و بنابراین تهدیدی بسیار واقعی برای خود مردم یهودی است.

علی‌رغم ادامهٔ تظاهرات گسترده علیه این دولت از بدو تشکیل تا کنون، مسئله‌ای که در بین شعارهای این تظاهرات اعتراضی دیده نمی‌شود، اشغالگری اسرائیل و ستم و بی‌عدالتی ناشی از آن در حق فلسطینی‌هاست. به نظر می‌رسد که در اسرائیل توافقی ملی و عمومی در میان شهروندان کلیمی- به استثنای اعضا و هواداران حزب کمونیست و «جبههٔ هداش»- در مورد تداوم اشغالگری، سرکوب فلسطینی‌ها، و مخالفت نکردن با دولت اسرائیل در این امور وجود دارد. این‌گونه است که شاهدیم که وزیر امنیت ملی نتانیاهو خواستار مسلح کردن شهرک‌نشینان غیرقانونی در سرزمین‌های فلسطینی است و آشکارا خواستار کشتار فلسطینی‌ها می‌شود، بدون اینکه با انتقاد یا مخالفت چشمگیری از داخل اسرائیل روبه‌رو شود.

علاوه بر این، وزیر دیگری در این دولت حتی خواستار پاک شدن روستای هواره از نقشه شده است و انبوهی از شهرک‌نشینان مسلح را به حمله به این روستا و سوزاندن خانه‌های آن تشویق کرده است. عدهٔ فزاینده‌ای از این شهرک‌نشینان امروزه بخشی جدایی‌ناپذیر از ارتش اشغالگرند. آنها اقدامات خود را با ارتش هماهنگ می‌کنند و اغلب، از جمله در حمله‌های مکرر و خشونت‌آمیز به اماکن مقدس مسیحیان و مسلمانان در اورشلیم، تحت حمایت نظامیان حرکت و عمل می‌کنند.

در شرایط ادامهٔ سرکوبگری‌ها و جرم‌هایی که اسرائیل بدون مجازات و در واقع با حمایت کشورهای غربی مرتکب می‌شود، متأسفانه نوید خوبی در آیندهٔ نزدیک و پیش‌بینی شدنی برای دستیابی به راه‌حل سیاسی برای پایان دادن به این درگیری‌ها دیده نمی‌شود. جهان در سکوت محض نظاره‌گر تلاش همه‌جانبهٔ اسرائیل برای کشتن و دفن کردن راه‌حل “دو کشور”- این تنها چشم‌انداز واقع‌بینانه برای راه‌حل مسالمت‌آمیز- است. این سکوت خیانتی است به تلاش همهٔ کسانی که در ۳۰ سال گذشته با شهامت به این راه‌حل امیدوار بوده‌اند. باشد که سالگرد نکبت انگیزه‌ای باشد برای تحکیم و تشدید همبستگی اصولی با مردم فلسطین تا سرانجام به این اشغال وحشیانه و غیرانسانی پایان داده شود، کشور مستقل و کاملاً مقتدر فلسطین ایجاد شود، و مسئلهٔ پناهندگان بر اساس قطعنامه‌های سازمان ملل متحد حل شود تا این کابوس ۷۵ سالهٔ نکبت به تاریخ سپرده شود و در سپیده‌دم صلح و طلیعهٔ آن از خواب بیدار شویم. برای همهٔ نیروهای صلح‌طلب و کسانی که برای آزادی، دموکراسی، و عدالت اجتماعی و به‌ویژه حق مسلم یک خلق برای تعیین سرنوشت ملی خودش در سراسر جهان مبارزه می‌کنند، این همبستگی باید امری مسلّم و ضروری باشد!

به نقل از «نامۀ مردم»، شماره ۱۱۸۱، دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲

 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا