به سوی آینده

مسئلۀ زنان، مسئلۀ مردان نیز است!

کاوه ‎مهر

 

”هر آن کس که کمی از تاریخ می‌داند، این را هم می‌داند که دگرگونی‌های بزرگ اجتماعی بدون آنزیم زنانه غیرممکن است. پیشرفت اجتماعی دقیقا با جایگاه اجتماعی جنس زیبا، قابل سنجش و اندازه‌گیری است.“ 

 

از نامه کارل مارکس به لودویگ کوگلمن

(۱۲ دسامبر ۱۸۶۸)

 

خیزش اعتراضی ”زن، زندگی، آزادی“ که نزدیک به هشت ماه پیش در میهنمان آغاز شد و  در زمانی کوتاه سراسر کشور را درنوردید، توانسته است به دستاوردهایی بسیار مهم و عینی دست یابد. این خیزش بر بستر سال‎ها پیکار جنبش زنان، کارگران، فرهنگیان، دانشجویان و جوانان کشورمان فرارویید. اگر چه این خیزش در روزها و هفته‌های گذشته فروکش کرده است، اما جنبش عمومی مردم ایران بی‌گمان به مرحله‎ایی عالی‌تر فراروییده است. شکل مبارزه در این روزها از زورآزمایی و برخورد مستقیم با گزمگان رژیم در کف خیابان به سرپیچی در اجرای قوانین حکومتی و نافرمانی مدنی تغییر کرده است. پیش‎ران این پیکار اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و صنفی همچنان زنان و جوانان دلیر میهن، کارگران و زحمتکشان، فرهنگیان، بازنشستگان و دانشجویان کشور اند. در حال حاضر این گروه‎های اجتماعی در تلاشند، هر چه بیشتر از دریچه‎ها، روزنه‎ها و امکان‌های موجود و عملی در کشور استفاده کنند تا ناخشنودی ژرف و گسترده خود را تا حد ممکن به گونه‌ایی مسالمت‌آمیز نشان دهند.

شاخصه‌های اجتماعی و اقتصادی در کشور ما، از جمله ناخشنودی گسترده مردم از وضعیت موجود، بی‌آیندگی جوانان، گسترش بیکاری و فقر، ریزش شدید مشروعیت، مقبولیت و اعتبار رژیم در نزد توده‌های گسترده مردم، همگی نشان از آن دارند که گرچه شعله‌های خیزش اعتراضی فروکش کرده‌اند، اما جنبش اعتراضی، چون توده گداخته در زیر  خاکستر، کماکان در حال غلیان است. جنبش ملی ”زن، زندگی، آزادی“ در حال گردآوری نیرو، تمدید قوا و ذخیره‌سازی امکان‌ها است. فنرهای جنبش در حال فشرده شدن اند تا نسخه دوم خیزش ”زن، زندگی، آزادی“ را از دل خود بیرون دهند. خیزشی که پس از قتل مهسا امینی سربلند کرد، تنها تمرینی بود برای خیزشی بزرگ‌تر در آینده‌ایی نه چندان دور.

یکی از بزرگ‌ترین و ارجمندترین دستاوردهای خیزش مردمی ”زن، زندگی، آزادی“، فرازپویی خواست‌های زنان به خواست‌های ملی و همگانی است. همراهی و همدلی مردان به ویژه مردان جوان با خواست‎های برحق زنان که بیش از چهار دهه از سوی رژیم ولایت فقیه سرکوب می‌شوند، بٌعدی نوین از آرمان‎های انسان‌گرایانه، آزادی‎خواهانه و  امروزین ”منشور“ چندوجهی خیزش ”زن، زندگی، آزادی“ را به نمایش می‎گذارد. به‌راستی مسئله زنان، ”مسئله‌ایی زنانه“ نیست، بلکه مسئله‎ایی اجتماعی و ملی است. مردان نیز باید در کنار زنان، برای رهایی آنان و به دیگر سخن رهایی جامعه خویش بکوشند.

مسئله زنان در کشور ما از لایه‌ها و ویژگی‌هایی گوناگون برخوردار است که در جای خود به وارسی موشکافانه و کارشناسانه و سپس تعریف راه‌کارهای عملی و لازم و کاربست خلاقانه آن‌ها نیازمند است. چالشی فراخ و پردامنه که نیازمند عزمی ملی است.

خوشبختانه امروز درک این نکته کلیدی از سوی قاطبه جامعه ایران به شمول مردان که پیشرفت و آزادی و آبادی جامعه تنها با رهایی زنان از قوانین، هنجارها و عرف واپس‌مانده می‌تواند شکل بگیرد و عملی شود، به خودی خود از چنان جایگاهی بلند و والا برخوردار است که می‌توان آن را در کنار خواست ”جدایی دین از حکومت“، یکی از عنصرهای بنیادین رنسانس فرهنگی ایرانیان شمرد و  با خوشبینی به آینده میهن‎مان نگریست.

 

ستم سه گانه بر زنان ایران

زنان در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری از ستم دوگانه یا مضاعف (ستم طبقاتی و جنسیتی) رنج می‌برند. زنان اما در کشور ما ایران، با حاکمیت کلان‌سرمایه‌داری نولیبرال و با شکل استبداد مذهبی، از ستمی سه‌گانه در عذاب اند. این ستم سه‌گانه کدامند:

ستم طبقاتی

در نظام سرمایه‌داری زنانِ کارگر و زحمتکش مانند مردانِ کارگر و زحمتکش استثمار می‌شوند. در ایران نیز سرمایه‌دار ارزشِ اضافهِ تولید شده از سوی نیروی کارِ زنان را همانند ارزشِ اضافه تولید شده از سوی نیروی کارِ مردان به یغما می‌برد. زنان کارگر از جنبه طبقاتی مانند مردان هم‌طبقه خود استثمار می‌شوند. از همین روی زنان و مردان کارگر و زحمتکش در نظام سرمایه‌داری همراه و همگام با هم علیه استثمار و برای رسیدن به عدالت اجتماعی و نظامی عادلانه پیکار می‌کنند.

 

ستم جنسی

زنان در ایران به علت تفاوت بیولوژیک آنان با مردان از حقوقی نازل‌تر برخوردارند. بر پایه “قانون“های مصوب حکومت اسلامی، زنان در ایران چه در خانه و چه در جامعه از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند. “موازین حقوقی“  دست‎پخت “فکرها پوسیده “در کشور ما  به زنان به مانند انسان‌های درجه دو می‌نگرد. برای نمونه می‌توان از قانون‌های تبعیض‌آمیز و زن‌ستیزانه مانند “قانون خانواده”، “قانون ارث“ و “قانون مجازات اسلامی “نام برد که در ذیل آن‎ها زنان به شکل “قانونی “از حقوقی برابر با مردان در ارتباط با ازدواج، طلاق، حق حضانت فرزند، شهادت، ارث، حق انتخاب کار و تعیین محل زندگی، انجام سفر، و حق انتخاب پوشش برخوردار نیستند. گذشته از آن زنان در پهنه سیاست نیز در سایه قانون‌های تبعیض‌آمیز رژیم از حقوقی برابر با مردان برخوردار نیستند و برای نمونه نمی‌توانند رئیس جمهور شوند.

خوشبختانه زنان در بسیاری از کشورها از جمله در کشورهای پیش‌رفته سرمایه‌داری بویژه در اروپا توانسته‌اند در اثر دهه‌ها پیکار به ستم جنسی پایان دهند و از منظر حقوقی جایگاهی برابر با مردان در برابر قانون به‌دست آورند. زنان حتی توانسته‌اند در  برخی کشورها برای جبران عقب‌ماندگی تاریخی، از حقوقی بیشتر از مردان برخوردار شوند.

در کشور ما ایران نیز در پی سال‌ها مبارزه زنان و با خیزش بزرگ “زن، زندگی، آزادی“ برای نخستین بار افق‌هایی نوین در راه برچیده شدن ستم جنسی علیه زنان در برابر مردم میهنمان گشوده شده است. با همگانی شدن خواست‌های زنان و آمادگی بخش‌های گسترده مردم برای شرکت در مبارزه‌ایی ملی در راه رسیدن به دگرگونی‌های دمکراتیک و بنیادین، امید آن می‌رود که مردم ایران بتوانند در آینده‌ایی نه چندان دور به ستم جنسی علیه زنان در کشورمان ایران پایان دهند.

 

ستم جنسیتی

ستم جنسیتی“ مقوله‌ایی پیچیده، تو در تو و متفاوت از ”ستم جنسی“ است. پیش از هر چیز باید دو مفهوم ”جنس“ (Sex) و ”جنسیت“ (Gender)   را از هم بازشناخت. چرا که گاه این دو مقوله در برخی جستارها و گفتمان‌ها درهم می‌آمیزند و گاه نیز مترادف به کار می‌روند.

اگر مفهوم ”جنس“ ناظر بر تفاوت بیولوژیک و فیزیکی میان مرد، زن و یا جنس دیگر است، مفهوم ”جنسیت“ ناظر بر درک اجتماعی مردانگی و زنانگی است. دراین مفهوم عامل‌های اجتماعی، عرفی، فرهنگی و روانی ویژۀ فردی هر انسان با توجه به گِروشِ جنسی‌اش نقش بازی می‌کند. ”جنسیت“ در واقع در برگیرنده همۀ آن چیزهایی است که در یک جامعه و فرهنگِ مشخص برای یک ”جنس“ در نظر گرفته می‌شود. از همین روی مقوله ”جنسیت“ را باید مفهوم ”جنس اجتماعی“ دانست. اگر ”جنس“، مفهومی بیولوژیک و قابل مشاهده است، مفهوم ”جنسیت“ فرآیندی ذهنی و اجتماعی است که به ابعاد غیربیولوژیک افراد ارتباط پیدا می‌کند و ساخته و پرداخته روندهای اجتماعی است و در ساختار، فرهنگ و عرف هر جامعۀ مفروض ریشه دارد و بسیار جان سخت و مقاوم است. از همین روی نیز برای رسیدن به ”برابری جنسیتی“ راه‌ها و تدابیر کاربردی ویژه کوتاه‌مدت، میان‌مدت و در برخی موارد درازمدت لازم است تا بتوان از یک سوی با زایش و پدید آوردن اِلمان‌های جدید و مترقی، به  آموزش و فرهنگ‌سازی نوین پرداخت و از سوی دیگر جسورانه و بی‌امان به پیکار با رفتارها و باورهای واپس‌گرایانه برخاست و از این راه، آهنگِ رسیدن به برابری جنسیتی را شتاب بخشید.

گفتنی است در کشورهای پیشرفته سرمایه‌داری، که زنان از منظر حقوقی با مردان برابر شناخته شده‌اند و  حتی از برخی قانون‌های حمایتی و تبعیض مثبت نیز برخوردار اند، در عمل هنوز در خانواده و  جامعه از جایگاهی یکسان با مردان برخوردار نیستند و از ”ستم جنسیتی“ رنج می‌برند. وجود  هنجارهای فرهنگی و عرفی کلیشه‌ایی، واپس مانده و جان‌سخت هنوز مانع تحقق نگاه یکسان در خانواده و  در جامعه به زنان و مردان و یا جنس دیگر است. اگر زنان و مردان در پیکار علیه ستم طبقاتی هم‌راه و هم‌گامند، صف‌ها اما در پیکار با ستم جنسیتی از هم جدا می‌شوند. زنان در غرب برای رسیدن به جایگاهی برابر در خانواده و در اجتماع با نگاه و ذهنیت کلیشه‌ایی، مردانه و مردسالارانه در ستیزند و  راه نیز طولانی می‌نماید.

خوشبختانه با خیزش “زن، زندگی، آزادی“ و رنسانس فرهنگی و ذهنی در جامعه ایران و زایشِ فرهنگی زن‌دوستانه (در برابر واژه زن‌ستیزانه) در بستر و پی‌آمد این خیزش، شرایط مبارزه با ”ستم جنسیتی“ در ایران در هم‌سنجی با پیش از خیزش دگرگون شده است.

البته باید نوشت که شرایط برای زنان ایران که در زیر سایه یک حکومت تئوکراتیک و با انواع و اقسام خرافه‌های باورنکردنی روبروی اند با شرایط زنان در کشورهای غربی که پس از ده‌ها سال مبارزه اجتماعی و فرهنگی به آن رسیده‌اند، و کماکان نیز مبارزه خود را علیه ”ستم جنسیتی“ و  برای رسیدن به جایگاهی فراتر به پیش به می‌برند،از بیخ و بُن متفاوت است. اگر زنان در کشورهای پیش‌رفته سرمایه‌داری گام‌هایی بلند در راه رفع ستم جنسیتی برداشته اند، زنان در کشور ما در آغاز راه اند.

 

چکیده

مسئله زنان در ایران، مسئله‌ایی زنانه نیست، بلکه مسئله‌ایی همگانی و ملی است. پیشرفت جامعه ایران بدون رهایی زنان از ”ستم‌های سه‌گانه طبقاتی، جنسی و جنسیتی“ ناممکن است. برای رسیدن به جامعه‌ایی انسانی و رهایی زنان، مردان نیز موظف اند تا در این فرآیند شریک شوند، آموزش ببینند  و در کنار مبارزه علیه ستم طبقاتی، به برچیده شدن ستم جنسی و دگرگون‌سازی هنجارهای عقب مانده موجود و تلاش در راه تغییر الگوی رفتار اجتماعی در جامعه مردسالار ایران یاری رسانند.

 

***

به نقل از «به سوی آینده» شمارۀ ۳، اردیبهشت ۱۴۰۲

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا