مسایل سیاسی روز

برگزاری موفق نشست مجازی بین‌المللی در همبستگی با جنبش مردم ایران

* سخنرانی و تبادل‌نظر بین پروفسور یرواند آبراهامیان، مرجع سرشناس تاریخ معاصر ایران، جرمی کوربین، سیاستمدار مترقی چپ بریتانیا، کمال اوزکان، عضو رهبری کنفدراسیون سندیکایی جهانی «اینداستریال»، و نمایندگان حزب تودهٔ ایران و تشکیلات دموکراتیک زنان ایران در ارتباط با تحولات اخیر ایران و ضرورت گسترش همبستگی بین‌المللی با مبارزهٔ مردم و زحمتکشان ایران.

روز ۲۶ اردیبهشت امسال وبینار موفقی به زبان انگلیسی به انگیزهٔ جلب همبستگی بین‌المللی با مبارزهٔ مردم ایران برای دموکراسی، آزادی، و صلح برگزار شد. در میزگرد آنلاینی که به ابتکار ”لیبریشن“ (لیبراسیون)، سازمان بریتانیایی ترقی‌خواه ضدّامپریالیست و طرفدار حقوق بشر، در آن روز برگزار شد، یک تاریخدان سرشناس آمریکایی ایرانی‌الاصل، یک سیاستمدار مردمی بریتانیایی با شهرت جهانی، یک رهبر سندیکایی بین‌المللی، یک نماینده از جنبش‌های اجتماعی (زنان)، و نماینده‌ای از حزب تودهٔ ایران،‌ حزب سیاسی طبقهٔ کارگر کشورمان، برگزار شد. سخنرانان در بررسی کارنامهٔ جنبش «زن، زندگی، آزادی» به جنبه‌های گوناگون این جنبش و چالش‌های مقابل آن را پرداختند و بر همبستگی خود با آن تأکید کردند.

پروفسور یرواند آبراهامیان، استاد تاریخ در کالج باروک در دانشگاه سیتی نیویورک و محقق تاریخ معاصر ایران، جرمی کوربین، نمایندهٔ پارلمان و رهبر سیاسی مترقی و محبوب در بریتانیا که بین سال‌های ۲۰۱۵- ۲۰۱۹ رهبری حزب کارگر بریتانیا را به عهده داشت، کمال اوزکان، معاون دبیرکل کنفدراسیون سندیکایی جهانی اینداستریال و مدافع حقوق سندیکایی در ایران، رفیق آذر، نمایندهٔ تشکیلات دموکراتیک زنان ایران، و رفیق حبیب، نمایندهٔ حزب تودهٔ ایران سخنرانان این وبینار بودند.

پروفسور یرواند آبراهامیان، با توجه به زمینه‌های اصلی پژوهشی‌اش و توجهی که به رخدادهای ایران دارد، به نکته‌های شایان توجهی در ارتباط با تحولات ۸ ماه اخیر اشاره کرد.

او در ابتدای سخنانش گفت: “فکر می‌کنم اینکه اکنون رژیم [ایران] با بحرانی بزرگ روبه‌روست، بحرانی که دائمی است و نمی‌تواند آن را حل کند، خودش موضوع شایان توجهی است. علت این است که گسست و تقابل گفتمانی حقیقی [بین رژیم و جامعهٔ ایران] وجود دارد، علی‌رغم اینکه رژیم با زبانی صحبت می‌کند که گویی خود را دارای حق و مشروعیت الهی می‌داند. رژیم ادعا می‌کند که نمایندهٔ خدا بر روی زمین است و بنابراین هر کسی که با آن مخالفت کند در برابر ارادهٔ خدا ایستاده است. با این همه، وقتی به اعتراض‌ها نگاه می‌کنید، بسیار جالب است که مُهر و نشانی از دین در آنها به چشم نمی‌خورد.”

او افزود: “معترضان علاقه‌ای به دین ندارند. زبانی که آنها استفاده می‌کنند در واقع همان زبان انقلاب فرانسه و روشنگری رادیکال است. آنها دربارهٔ آزادی، برابری، انتخاب و حقوق فردی، حق اعتراض، حق بیان و لباس پوشیدن آن گونه که می‌خواهند، و حق سازمان‌دهی، به‌ویژه سازمان‌دهی سندیکاها، صحبت می‌کنند. مجموعه‌ای از مطالبات در این اعتراض‌ها مطرح شده است که نه خدا به آنها خواهد داد و نه “نمایندگان خدا بر روی زمین”. بنابراین، آنچه ما می‌بینیم، اساساً برخورد دو بینش متفاوت است و این چیزی نیست که رژیم بتواند بر آن غلبه کند. رژیم حتی حاضر نیست ادعاهای خود را تعدیل یا تلاش کند با معترضان [یا حتی با بخشی از خواست‌هایشان] مصالحه کند. معترضان نیز با همین شدت حقوق الهی رژیم را کاملاً نادیده می‌گیرند.”

وی در ادامه گفت:‌ “رهبران این اعتراض‌ها جوانانی‌اند که در رژیم اسلامی درس خوانده‌اند. آنها در واقع به زبان “روشنگری” اوایل قرن بیستم، که در دوران انقلاب مشروطیت ایران اهمیت داشت، بازگشته‌اند. این زبان روشنگری از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی تا کنون با لفاظی‌های اسلام‌گرایانه و گاه با مُهر “غرب‌زدگی” سرکوب شده است. اریک هابسبام احتمالاً با شنیدن اینکه تقریباً ۲۳۰ سال پس از وقایع سال ۱۷۸۹، پژواک انقلاب فرانسه در ایران کنونی طنین‌انداز شده است، خرسند خواهد شد.”

رفیق آذر سپهر، نمایندهٔ تشکیلات دموکراتیک زنان ایران در بریتانیا، سخنران بعدی بود. ایشان در سخنرانی خود به جنبه‌های گوناگون جنبش “زن، زندگی، آزادی” پرداخت و نقطهٔ قدرت آن را این امر دانست که به‌رغم موج سرکوب بی‌سابقه و فشارهای رژیم، توانسته است رژیم را تا حدّی به عقب‌نشینی مجبور کند. او گفت: “در پی جنبش اخیر، حکومت جمهوری اسلامی از راهبردهای جدیدی برای برقراری مجدد نظم استفاده می‌کند. تعداد بسیاری دوربین جاسوسی با هزینه‌های هنگفت برای شناسایی، جریمه، و مجازات کردن زنان بی‌حجاب یا “بدحجاب” نصب شده است.”

رفیق آذر در ادامه گفت: “رژیم با تاکتیک شوک و هراس خود اعدام‌های زنجیره‌یی را در سراسر ایران آغاز کرده است. در اوایل آوریل، دو مرد به اتهام توهین به پیامبر اسلام، در کانال تلگرامی “نقد دین و خرافات”، اعدام شدند. یکی از آنها پدر سه فرزند خردسال و دیگری کابینت‌ساز و تنها مراقب مادر پیرش بود. شانزده فعال زن در بیانیهٔ اخیر خود اعلام کردند که رژیم طی ۱۲ روز، از اواسط ماه آوریل، ۶۴ نفر را به “جرم”های متفاوت اعدام کرده است. این “جرایم” شامل ترکیب عجیبی از بی‌احترامی به مذهب، فعالیت سیاسی، یا جرایم مربوط به مواد مخدر بود.” خانم سپهر سپس گفت: “ما در تشکیلات دموکراتیک زنان ایران(DOIW)  صریحاً از مطالبات جنبش حمایت می‌کنیم و فراخوان خود را برای آزادی فوری و بدون قید و شرط همهٔ زندانیان سیاسی و پایان دادن به محاکمه‌های ناعادلانه و اعدام‌های فوری تکرار می‌کنیم.”

رفیق کمال اوزکان سومین سخنران برنامه بود که دربارهٔ شرایط زندگی، کار، و مبارزهٔ کارگران ایران صحبت کرد. وی با اشاره به تازه‌ترین اعتصاب کارگران پروژه‌یی در میدان‌های نفت و گاز جنوب ایران، مسئلهٔ همبستگی اینداستریال با کارگران را مطرح و تهدید دولت ایران به اخراج کارگران اعتصابی و نیز اقدام به دستگیری ۸ نفر از فعالان کارگری را محکوم کرد. وی در سخنان خود به شرایط دشوار مبارزان سندیکایی ایران در یک قرن اخیر و سهم برجستهٔ آنان در روند انقلاب بهمن ۱۳۵۷ نیز اشاره کرد. رفیق اوزکان در نیمهٔ دوم اردیبهشت امسال مصاحبهٔ مفصلی با نشریهٔ لیبریشن کرد که خلاصه‌ای از آن چند روز قبل از برگزاری وبینار در روزنامهٔ پرتیراژ مورنینگ استار، چاپ لندن، منتشر شد. متن این مصاحبهٔ کمال اوزکان در شماره‌های بعدی نامهٔ مردم منتشر خواهد شد.

سخنران بعدی جرمی کوربین بود. وی در سخنانش خطاب به حاضران گفت: “از شما بسیار سپاسگزارم. خوشحالم که در این جمع هستم و کار لیبریشن را برای سازمان‌دهی این وبینار تحسین می‌کنم. از شنیدن صحبت‌های سخنرانان دیگر لذت بردم […] می‌خواهم از کمال [اوزکان] تشکر کنم، زیرا صدای کارگران ایران به‌ندرت در خارج از ایران شنیده می‌شود. به نظر من، جنبش سندیکای جهانی کارگران باید از تشکل‌های کارگران ایرانی و فعالیت‌های آنها بیشتر حمایت کند، زیرا آنها هستند که دست به اعتصاب زده‌اند و می‌زنند و همهٔ تلاش خود را می‌کنند تا از افرادی که برای مزد و شرایط کاری بهتر مبارزه می‌کنند دفاع کنند. من خودم موضوع فعالان کارگری زندانی ایران را بارها در پارلمان مطرح کرده‌ام.”

وی در ادامه گفت: “پیام من در این جلسه این است که مردم ایران از این رژیم و برنامه‌های ساختاری آن در سرکوب زحمتکشان، طبقهٔ کارگر، و معترضان به این سیاست‌ها، رنج زیادی متحمل شده‌اند و زندگی خود را صرف مبارزه از درون با این سیاست‌ها کردند.”

او افزود: “در سال ۱۹۷۹ [۱۳۵۷]، با کمک جنبش گستردهٔ طبقهٔ کارگر ایران، به رژیم شاه پایان داده شد. اما [به‌علت به قدرت رسیدن اسلام سیاسی] امید  رسیدن به آرمان‌های انقلاب از بین رفت. ولی همبستگی با اتحادیه‌های کارگری و زنان و جوانان هنوز وجود دارد. به همین دلیل است که با شرکت در تظاهرات و حمایت عملی و هرگونه کمک ممکن، باید همبستگی خود را با معترضان ایران ابراز کنیم و کشورهای دیگر را نیز به ابراز همین همبستگی تشویق کنیم. [برخی محافل و نیروها خواستار جنگ با ایران‌اند، ولی] من به این نظریه معتقد نیستم که جنگ با ایران، موجب صلح خواهد شد. جنگ صرفاً سبب کشته شدن عدهٔ بیشتری خواهد شد و بهانه‌ای برای دستیابی به منابع طبیعی عظیم ایران خواهد بود. کاری که ما باید در سازمان لیبریشن بکنیم، ابراز همبستگی با کسانی است که در مبارزه با ستم هستند؛ مخالفت با تبعیض‌هایی است که علیه آنها اعمال می‌شود. از این راه است که باید تلاش کنیم تغییر سیاسی صورت بگیرد. مبارزان ایران‌اند که عدالت واقعی، صلح واقعی، و امید واقعی برای مردم ایران به ارمغان خواهند آورد. بسیار از شما متشکرم.”

آخرین سخنران در این بخش از برنامه نمایندهٔ حزب تودهٔ ایران بود که در سخنان خود مواضع و دیدگاه‌های حزب را در مبارزه برای تغییرات بنیادین در کشور و گذار از دیکتاتوری مذهبی و ارتجاعی حاکم کنونی برای حاضران توضیح داد. برخی از گزاره‌های این سخنرانی به قرار زیر بود: “با تشکر از لیبریشن برای سازمان‌دهی و برگزاری این جلسه با عنوانی که در آن به‌درستی بر وجود رژیم «دیکتاتوری» در ایران و مبارزهٔ مردم ایران با آن، و نیز بر ضرورت حفظ صلح و احترام به حاکمیت ملی ایران تأکید شده است. پیش از وارد شدن در موضوع صحبتم، مایلم بنا به سنّت پسندیده‌ای که داریم، از مبارزانی در ایران و جهان یاد کنیم، و به آنها ادای احترام کنیم، که در راه این مبارزه جان و زندگی خود را از دست داده‌اند. من سعی می‌کنم از دیدگاه حزبی چپ، حزب کمونیست تودهٔ ایران که منافع طبقهٔ کارگر و زحمتکشان را نمایندگی و برای تحقق آن مبارزه می‌کند، وضعیت و اوضاع ایران و تحولات اخیر در ایران را مروری کلی کنم. در ایران رژیمی دینی و سرمایه‌داری حاکم است. پایهٔ آن سرمایه‌داری است و روبنای آن شکل دینی دارد. نتیجهٔ این ترکیب، حکومت سرمایه‌داری به شکلی بسیار خشن و ارتجاعی بوده است. این حکومت حاصل‌ پیوند سه‌گانهٔ قدرت سیاسی-مذهبی، بورژوازی بزرگ رانت‌خوار/بوروکراتیک/تجاری/نظامی، و دستگاه سرکوبی بسیار خون‌ریز است. ساختار دو لایهٔ قدرت سیاسی در ایران شامل بخش مدنی (ساختار دولت متعارف) و بخش مذهبی (ساختار ولایت فقیه) است که در آن بخش مذهبی دست بالا و برتر را دارد. این نظام سیاسی نمونه‌ای روشن از پیوند دین و حکومت یا دخالت دین در حکومت است که قرن‌ها پیش اساساً در اروپا برچیده شد و رسماً حکومت از دین جدا شد، گرچه نشانه‌هایی از حضور دین در حکومت در بسیاری از نظام‌های سیاسی اروپا هنوز دیده می‌شود.

نتیجهٔ سلطهٔ چنین حکومتی در ایران، مبارزهٔ طولانی و چندوجهی مردم ایران بوده است که برای بازیابی شأن و کرامت انسانی خود، برای عدالت اجتماعی، و برای حقوق و آزادی‌های دموکراتیک خود تلاش کرده‌اند. این هر سه هدف امروزه به نوعی در شعار «زن، زندگی، آزادی» در خیزش جاری در ایران بازتاب یافته است. خیزش هشت ماه اخیر در ایران ادامهٔ مبارزه‌ای است که سال‌ها در جریان بوده است، آن هم در شرایطی که جمهوری اسلامی همهٔ نیروهای چپ و ترقی‌خواه، از جمله حزب تودهٔ ایران، را سرکوب کرده است. در شش سال گذشته، اعتصاب‌های کارگری متعددی در ایران رخ داده است. در دی ۹۶ و آبان ۹۸ خیزش‌هایی مردمی صورت گرفت که به طور عمده مطالبات مادّی و اقتصادی داشت. پس از شلیک سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری اوکراینی [و کشته شدن همهٔ مسافران و خدمهٔ آن] تظاهرات ضدحکومتی دیگری در ایران صورت گرفت. و تازه‌ترین مورد، همین خیزش اخیر است که همچنان ادامه دارد.

علت اعتراض‌های مردم ایران ریشه در عواملی مانند سلطهٔ حکومت دینی، تبعیض‌های جنسیتی علیه زنان، سرکوب حقوق و آزادی‌های دموکراتیک شامل آزادی بیان و تشکل، تحمیل سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی و غارت ثروت کشور، فساد و رانت‌خواری گسترده، و تخریب محیط‌زیست دارد. البته سیاست‌های خارجی ماجراجویانهٔ جمهوری اسلامی ایران و اعمال تحریم‌های اقتصادی و مالی بر ایران نیز وضعیت را وخیم‌تر کرده است.

جنبش امروزی ایران از خواست اصلاحات فراتر رفته و، در شکل جنبش ضددیکتاتوری، خواهان گذار از جمهوری اسلامی و برقراری حکومتی سکولار، ملی، و دموکراتیک است. اما واکنش رژیم اسلامی ایران چیزی جز سرکوب خشن نبوده است.

حزب تودهٔ ایران رژیم کنونی را مانع اصلی تحول بنیادی در ایران می‌داند و برای شکل‌گیری جبههٔ متحد ضدّدیکتاتوری و گذار به جمهوری ملی و دموکراتیک تلاش می‌کند. در این مبارزه، بهره‌گیری از انترناسیونالیسم زحمتکشان- به‌جای توسل به قدرت‌های خارجی- برای دفاع از صلح و حاکمیت ملی ایران، بازتاب دادن مبارزهٔ مردم ایران در افکار عمومی جهان، و ابراز همبستگی بین‌المللی با مبارزهٔ مردم ایران و فشار آوردن به جمهوری اسلامی ایران برای آزاد کردن زندانیان سیاسی، توقف اعدام‌ها، رعایت حقوق و آزادی‌های دموکراتیک مردم ایران حائز اهمیت است.”

وبینار پس از طرح پرسش حاضران و پاسخ‌گویی سخنرانان به پایان رسید. لیبریشن اعلام کرده است که متن همهٔ سخنرانی‌ها و سؤ‌ال‌ها و جواب‌ها را منتشر خواهد کرد.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ  ۱۱۸۲، ۱ خرداد ۱۴۰۲

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا