پویهٔ پیدایش سندیکاهای کارگری در ایران – بخش ششم
پویهٔ پیدایش سندیکاهای کارگری در ایران – بخش ششم
با گسترش جنبش اعتصابی در سالهای ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۰، مجموعهای از اعتصابهایی اثرگذار در این دورهٔ زمانی را شاهد هستیم. اعتصاب کارگران چاپخانههای تهران ، اعتصاب کارگران نانواخانههای [نانواییهای] تهران، اعتصاب کارگران کارخانجات ریسندگی ، اعتصاب کارگران بندر انزلی، و اعتصابهایی جز اینها همگی جنبهٔ اقتصادی داشتند. همزمان این اعتصابها کارمندان دولت را نیز دربر گرفت که نقطهٔ عطف آن فرارویی اعتصابها به مرحلهٔ سیاسی بود که یکی از آنها اعتصاب کارمندان پستوتلگراف بود. با وجود ابن که فعالیت کارگران در قوانین کشوری بهرسمیت شناخته شده بود، مدیریت پستوتلگراف که مدیریت آن با مستشاری سوئدی بهنام “مولیتور” بود، ابتدا دستور انحلال اتحادیهٔ کارمندان اداره تلگراف را صادر کرد و سپس کوشید تا اتحادیه کارمندان پست را نیز منحل کند.
اتحادیه ها در برابر این اقدام، سرسختانه مقاومت کردند و اتحادیه کارمندان پست در همین ارتباط جزوهای را در افشای این عامل امپریالیسم- مولیتور- منتشر کرد و برکناری او از کار را خواستار شد. دولت و مجلس نیز هماهنگ با یکدیگر پس از مطرح شدن این خواست در مجلس از مستشار سوئدی جانبداری کردند و طی مصوبهای شرکت کارمندان دولت در اتحادیهها را ممنوع اعلام کردند. این اقدام دولت افزایش خشم مردم علیه دولت را سبب شد و این جریان در بحبوحه گسترش اعتصاب وسیع دیگری بود که از سوی اتحادیه معلمها در دیماه سال ۱۳۰۱ سازماندهی شده بود. اعتصاب معلمها ابتدا در اعتراض به حقوق معوقهشان بود (دولت بیش از شش ماه بود که حقوق معلمها را پرداخت نکرده بود)، ولی در ادامه به یک اعتراضی سیاسی تبدیل شد. این اعتصاب ۲۱ روز طول کشید و سپس به تظاهراتی خیابانی انجامید که طی آن بسیاری از دانشآموزان نیز در حمایت از معلمها به صفهای تظاهر کنندگان در خیابانها پیوستند. هر دوی این اعتصابها درعمل خصلت سیاسیای آشکار علیه امپریالیسم و دولت دست نشاندهٔ آن داشت و سقوط حکومت متزلزل قوامالسطنه و جایگزینی آن با کابینه مشیرالدوله را سبب شد.
پایان بخش ششم – ادامه دارد
به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۷۲، ۱ خرداد ۱۴۰۲