اشغال خاک سوریه از سوی ایالات متحده که «هیچگاه رخ نداد»
نوشتۀ ایان سینکلر به نقل از ”پیپلز وورلد“
افسانهٔ عدم مداخلهٔ ایالات متحده در سوریه با وجود ارسال میلیاردها دلار جنگافزار و گسیل هزاران سرباز آمریکایی به منطقه، چگونه شکل گرفت.
“چنین اشغالی هیچگاه رخ نداده است. تا این زمان هیچ چیزی پیش نیامده است. حتا زمانی که رخ میداد، چیزی نبود که بشود گفت رخ میدهد. اهمیتی نداشت. بیفایده بود. تبهکاریهای ایالات متحده نظاممند، پیوسته، شریرانه، سنگدلانه بودهاند، اما تنها چندی انگشتشمار دراینباره سخن گفتهاند. با تأسف باید گفت، گفتاورد بالا ازسخنرانی هارولد پینتر پس از گرفتن جایزه نوبل در ادبیات در سال ۲۰۰۵/ ۱۳۸۴، امروز همچنان صدق میکند. هیچ چیز بهتر از دخالت بیوقفه ایالات متحده در سوریه درستی سخنان بیپردهٔ نمایشنامهنویس انگلیسی را تأیید نمیکند. در نشستی مطبوعاتی در ماه فروردین یک خبرنگار چینی از فاران حق، معاون سخنگوی دبیرکل سازمان ملل، پرسید آیا بهنظر شما حضور ارتش آمریکا در سوریه غیرقانونی است؟ دهان از پاسخی که آقای فاران حق میدهد باز میماند: “ایالات متحده در داخل خاک سوریه نیروی نظامی ندارد… بر این باورم که فعالیت نظامی وجود دارد. اما از نظر حضور نظامیان این کشور در خاک سوریه، من از آن بیاطلاعم.”
اما واقعیت امر این است که نظامیان آمریکایی از سال ۲۰۱۵ / ۱۳۸۴ در سوریه حضور داشتهاند. سرلشکر ارتش ایالات متحده، جیمز بی جراد که در آن زمان رئیس گروه عملیات ویژه بهرهبری ایالات متحده در سوریه و عراق بود، در یک جلسه اطلاعرسانی و خبری در سال ۱۳۹۶ با خبرنگاران ندانسته گفت ۴ هزار سرباز آمریکایی در سوریه حضور دارند. سپس ناچار شد گفتهٔ خود را پس بگیرد. امروزه بیشتر گزارشها شمار نیروهای آمریکایی در سوریه را حدود ۹۰۰ نفر برآورد میکنند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در ماه اسفند به “شمار نامشخصی از پیمانکاران” و نیروهای ویژه ایالات متحده نیز اشاره کرد که در گزارشهای رسمی از آنها یاد نشده است.
بخشی از این سردرگمی شاید بهاین دلیل باشد که برخی از مقامهای ارشد آمریکایی در مورد نامشخص بودن شمار نیروهای نظامی ایالات متحده در خاک سوریه در زمان ریاستجمهوری ترامپ که قصد خارج کردن آنان را داشت آگاهانه دست داشتهاند.
جیمز جفری در مصاحبهای با وبسایت دیفنس وان در سال ۱۳۹۹ پس از کنارهگیریاش از سمت نمایندهٔ ویژه آمریکا در امور سوریه توضیح داد: “ما همیشه با ترفند و تردستی سعی میکردیم که شمار واقعی نظامیان خود در آنجا را از نظر سیاستگذاران دولت پنهان نگه داریم.”
شمار واقعی نظامیان هرچه باشد، مجله نیویورکر در سال ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ گزارش داد دوازده پایگاه آمریکایی در سوریه ازجمله چهار فرودگاه در شرق این کشور وجود دارند. جاشوا لندیس، استاد مطالعات خاورمیانه در دانشگاه اوکلاهاما، در سخنرانیاش در ماه خرداد ۱۴۰۱ توضیح داد ایالات متحده با همکاری “نیروهای دموکراتیک سوریه” (SDF)، حدود ۲۵ درصد از خاک سوریه را کنترل میکنند که – بنابر برآورد نشریهٔ نیویورکر- بهوسعت منطقهای همسان با کشور کرواسی است. در آنجا گاهی حملههایی به نیروهای آمریکایی صورت گرفته است. در بهمنماه ۱۳۹۷ چهار پرسنل آمریکایی کشته شدند و در ماه اسفند سال جاری در یک حمله پهبادی به یک پایگاه آمریکایی یک پیمانکار کشته و هفت سرباز آمریکایی زخمی شدند.
من از هیچ گزارش تحقیقیای مستقل و وزین دربارهٔ پیامدهای حضور نیروهای امریکایی درارتباط با مردم محلی در سوریه بهجز گزارشهایی مبنی بر ترور رهبران بلندپایه داعش، آگاه نیستم.
چرا نیروهای آمریکایی در خاک سوریه حضور دارند؟
نشریهٔ گاردین- بهنقل از گزارش اردیبهشتماه خبرگزاری فرانسه- همان توجیه نخستین دولت ایالات متحده که خاطرنشان میکند: “نیروهای آمریکایی در سوریه باقی میمانند… این نظامیان بخشی از ائتلاف [ضد داعش] بهرهبری ایالات متحدهاند که با باقیماندگان نیروهای داعش که همچنان در سوریه و عراق فعالاند میجنگند” را تکرار کرد. با این وجود، درحالی که کارزار نظامی علیه داعش “کمابیش پایان یافته است”، نشریه واشنگتن پست در مهرماه ۱۳۹۷ نوشت دولت آمریکا “هدفهای خود در سوریه را بازنگری کرده است.”
“خروج تمام نیروهای نظامی و نیابتی ایران از سوریه و برپایی یک دولت باثبات و دوستانه که برای همه مردم سوریه و جامعه بینالمللی پذیرفتنی باشد” هدفهای کنونی ایالات متحده در سوریه را مشخص میکند.
ترامپ در دورهٔ ریاستجمهوریاش بهانهای دیگر برای اشغال سوریه از سوی ایالات متحده را مطرح کرد. او در سال ۱۳۹۷ گفت: “ما سربازان خود را در سوریه نگه میداریم تا نفت را تأمین کنند. و ممکن است مجبور شویم برای نفت بجنگیم. اشکالی ندارد. شاید دیگران هم این نفت را بخواهند که در این صورت با نیرویی سهمگین نظامی ما روبرو خواهند شد. نفت فراوانی در آنجا وجود دارد.” اگرچه دانیل یرگین، کارشناس مورداطمینان در امور انرژی و تولید سوخت، توضیح میدهد که نفت “برای رژیم اسد پیش از آغاز جنگ داخلی بسیار مهم بود زیرا ۲۵ درصد از تمام درآمدهای دولت را تأمین میکرد”، اما باوجوداین برخی مفسران درستی چنین رویکردی را زیر سؤال قرار میدهند.
براساس گزارش نیویورک تایمز در ماه فروردین ۱۳۹۷، نیروهای آمریکایی کنترل بیشتر ثروت نفتی سوریه را در دست گرفتهاند. لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه مجلس سنای ایالات متحده، استدلال میکند که با تداوم کنترل میدانهای نفتی در سوریه “ما اسد و ایران را از درآمد بادآوردهٔ پولی خود محروم میکنیم.”
البته این همچنین وسیلهٔ اعمال فشاری بااهمیت برای ایالات متحده فراهم میکند تا از مقاومت و توانایی دولت سوریه و حامیان بینالمللیاش بکاهد.
افزون بر این، گزارشهای رسانههای کشورهای غربی به قانونی بودن اشغال سوریه از سوی آمریکا بهندرت توجه میکنند، حتا اگر حضور نیروهای آمریکایی با مخالفت دولت سوریه و نبود مجوز از سوی سازمان ملل برای این حضور روبرو باشد. اشغال بخشی از خاک سوریه از جانب ایالات متحده همانگونه که این کشورها [ی غربی] کشتار جمعی در یمن را ممکن ساختند، از دید همگان پنهان نگاه داشته میشود.
درباره مداخلهٔ ایالات متحده در سوریه در طیف جریان اصلی رسانههای غربی گزارشهایی خبری منتشر میشود، اما هیچگاه آنطور که این موضوع باید بهطور پیوسته و همراه با بررسی موشکافانه در صفحه نخست آنها بازتاب یابد گزارشی مشاهده نمیشود. همانطور که ادوارد هرمان و نوام چامسکی در اثر نوآورانه و پیشگامانهٔ خود بهنام “ساخت رضایت: اقتصاد سیاسی رسانههای جمعی” استدلال میکنند: “یک خوانندهٔ هشیار که در پی واقعیت است با داشتن پشتکار و نگاهی منتقدانه گهگاه میتواند آن را بیابد. اما این به آن معنا نیست که این واقعیت در جایگاه و بافتار سزاوار خود نمود یافته باشد. ما نمیدانیم که آیا این واقعیت برای خواننده مفهوم یا بهطوری تأثیرگذار دستکاری یا واقعیت امر لاپوشانی شده بود.”
دورههای آموزشی یادزدودگیای [نوعی فراموشی است که در آن فرد اطلاعات مهم در مورد زندگی خود شامل نام، نام خانوادگی یا دوستان و گذشته اش را به یاد نمی آورد] حاکمیتپسند مشابهی از سوی دولت ایالات متحده و بریتانیا از طریق پوشش و بحث گستردهتر در مورد دخالت غرب در جنگ سوریه نیز برگزار میشود.
در اسفندماه ۱۳۹۵، دکتر جیمی آلینسون، استاد ارشد سیاست و روابط بینالملل در دانشگاه ادینبورگ، استدلال کرد این موضوع که “ایالات متحده سیاست تغییر رژیم را برای سرنگونی رژیم بعثی اسد دنبال کرده است” افسانهای بیش نیست.
این کارشناس امور خاورمیانه در توضیح ادعای شگفتانگیزش ادامه میدهد: “میزان جنگافزار و مهمات واقعیای فراهم شده از سوی ایالات متحده بسیار محدود بوده و پیششرط عرضه آن این بود که بهجای درگیری با اسد، علیه داعش بهکار برده شود.”
به همین ترتیب، دو سال پیش از آن در نوشتاری منتشر شده در نشریه گاردین، به “خودداری غرب از مداخله علیه بشار اسد” اشاره کرد، درحالی که در سال ۱۳۹۶ پل میسون، که در آن زمان در کانال ۴ فعالیت رسانهای داشت، ندانسته تصریح کرد که ایالات متحده “خود را در مناقشهٔ سوریه درگیر نکرد. ”
حال این ادعاها را با گفتههای شخصیتهای کلیدی دولت ایالات متحده و گزارشهای مطبوعاتی اصلی قیاس کنید.
استیون سیمون (مدیر ارشد خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی ایالات متحده در دوران دولت رئیسجمهور اوباما) در سال ۱۳۹۷ توضیح داد: “واشنگتن در مقیاسی گسترده به مخالفان مسلح سوری کمک کرده است. ”
درحالی که پنتاگون برنامهای را برای آموزش شورشیان برای مبارزه با داعش بهاجرا گذاشته بود، طبق گزارش نیویورک تایمز در بهمنماه ۱۳۹۴، سازمان سیا نیز برنامهای جداگانه و بزرگتر را اجرا میکرد که در آن زمان “در راستای تقویت گروههای شورشی که با ارتش سوریه میجنگیدند متمرکز بود.”
بر اساس گزارشهای نشریهٔ نیویورک تایمز، ایالات متحده دستکم از میانهٔ سال ۲۰۱۲ / ۱۳۹۱ در کمک به ارسال جنگافزار به نیروهای مخالف دولت سوریه مشارکت داشته است.
روزنامهٔ واشنگتن پست بهنقل از مقامهای آمریکایی در تیرماه ۱۳۹۴ فاش کرد: “سیا نزدیک به ۱۰ هزار جنگجوی اعزامی به سوریه را در چند سال گذشته آموزش داده و تجهیز کرده” که سالانه ۱ میلیارد پوند هزینه داشته است. این سیاست مداخلهگری به “یکی از بزرگترین عملیات مخفی سازمان سیا تبدیل شد.”
“رابرت مالی”، هماهنگکننده کاخ سفید در امور خاورمیانه، شمال آفریقا، و منطقه خلیج فارس در دولت اوباما [و از سال ۲۰۲۰/ ۱۳۹۹ نمایندهٔ ویژهٔ ایالات متحده آمریکا در امور ایران در دولت جو بایدن]، در همان سال به شبکهٔ “خبر واقعی” (Real News)گفت: “هنگامی که ما نیروهای مخالف مسلحی را تأمین مالی میکنیم که تنها یک هدف دارند و آن هدف سرنگونی رژیم است طبق تعریف، بخشی از تغییر رژیم شدهایم، حتا اگر ما آن را انکار کنیم.”
جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مهرماه ۱۳۹۲ به این موضوع اشارهای صریحتر کرد و گفت: “سیاست رییسجمهور اوباما این است که اسد باید برود.” بدون شک دولت ایالات متحده از پشتیبانی رسانهها و شگردهای آکادمیک برای بیاهمیت جلوه دادن سیاستهای مداخلهجویانهاش در سوریه و فراتر از آن بسیار شادمان است. و این هرچه باشد، برای ایالات متحده و متحدانش همچون بریتانیا، فرصتی را پدید آورده است تا سیاستهای مداخلهجویانه نظامی و سیاسیشان را با کمترین واکنش منفی از سوی مردم و فشار جامعه مدنی پیش ببرند.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۸۳، ۱۵ خرداد ۱۴۰۲