علت ریشهیی بحران جاری و رخدادهای اخیر در فرانسه: سیاستهای سرمایهداری نولیبرالی
در ارتباط با رخدادهای اخیر فرانسه، »نامۀ مردم«، با رفیق وینسنت بوله، عضو هیئت اجرائیه شورای ملی و مسئول شعبهٔ بینالمللی حزب کمونیست فرانسه، گفتوگویی انجام داد. حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در شورشهای اخیر، خواستهای دموکراتیک و اجتماعی مطرح نشد، بلکه این شورشها صرفاً تجلی خشونتآمیز یک بنبست بود که بهصورت کنشهای سَلبی و مخرّب بروز کرد. در پی کشته شدن جوان هفده سالهٔ فرانسوی مراکشی-الجزایریتبار به نام نایل مرزوق در یکی از حومههای غرب پاریس، بر اثر شلیک گلولهٔ پلیس در پشت چراغ راهنمایی، موج تازهای از شورش شهری و اعتراضهای گسترده در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه به راه افتاد که در دو دههٔ اخیر کمسابقه بود. اعتراضها بهطور عمده متوجه خشونت بیپردهٔ پلیس و تبعیض علیه رنگینپوستان و اقلیتهای مهاجر بود. از زمان آغاز شورشهای خیابانی در روز ۲۷ ژوئن (۶ تیر)، دستکم صدها نفر در پاریس و دیگر شهرهای فرانسه بازداشت شدند. پیش از این نیز در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۹ و ۲۰۱۷ اعتراضهای گستردهٔ مشابهی در واکنش به خشونت پلیس و کشته شدن مهاجرانی از آفریقا و چین به دست پلیس به راه افتاده بود. برخورد قهرآمیز اخیر پلیس و اعتراضهای پس از آن در حالی رخ داد که جنبش جلیقه زردها در اعتراض به گرانیها و سیاستهای نولیبرالی و نیز جنبش اعتراضی علیه اصلاحات دولتی در شرایط بازنشستگی ماههاست که فرانسه را در بر گرفته است.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، در واکنش به اعتراضهای اخیر- که در آن تعداد زیادی خودرو به آتش کشیده شد و به ساختمانها نیز آسیب زده شد- اعلام کرد قصد دارد کمکهزینهٔ خانوادههای نوجوانان شرکتکننده در اعتراضها را حذف کند. این پیشنهاد با استقبال حزبهای راستگرای ضدمهاجر مواجه شد، اما حزبهای چپ از آن حمایت نکردند. شامگاه دوشنبه ۱۲ تیر، امانوئل مکرون در جریان بازدیدش از نیروهای پلیس فرانسه اعلام کرد: «لازم است با اولین تخلف، خانوادهها را از نظر مالی تحریم کنیم.» در مقابل، فابین روسل، دبیرکل حزب کمونیست فرانسه، در گفتوگو با رسانههای فرانسوی گفت: «اگر کمکهزینهها و کمکهای اجتماعی را حذف کنید، مصیبت دیگری به مصیبتهای مردم اضافه خواهید کرد.» شهردار یکی از حومههای فقیرنشین پاریس نیز هشدار داد که مکرون با این اظهاراتش «نفت روی آتش» میریزد.
در ارتباط با رخدادهای اخیر فرانسه، »نامۀ مردم«، با رفیق وینسنت بوله، عضو هیئت اجرائیه شورای ملی و مسئول شعبهٔ بینالمللی حزب کمونیست فرانسه، گفتوگویی انجام داد. حاصل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
*****
س: در ظاهر، ریشههای اعتراضهای اخیر در مسائل نژادی فرانسه و خشونت پلیس در برخورد با اقلیتهای قومی است. اما آیا علتهای واقعی همینهاست یا این موج اعتراضها با بحران اجتماعی-اقتصادی بزرگتری در فرانسه پیوند دارد؟ آیا سیاست جذب و همسانسازی مهاجران در جامعهٔ فرانسه شکست خورده است؟
ج: ما این طغیانها را بر پایهٔ «مسئلهٔ نژادی» تحلیل نمیکنیم. ما اصلاً مفهوم «نژاد» را قبول نداریم. بیش و پیش از هر چیز، آنچه رخداد ابراز خشم مردم علیه خشونتی است که پلیس مرتکب شد. وقایع اخیر هم بازتاب پیامدهای کنار گذاشتن سیاستهایی است که در سالهای اخیر بهویژه با هدف بهبود زندگی محلههای کارگرنشین تدوین شده بود و هم بازتاب خشونت محض پلیس است، که باز هم ساکنان محلههای کارگرنشیناند که در معرض آن قرار دارند (وگرنه، چه دلیلی دارد که مرکز ورزشی یا کتابخانه را به آتش بکشند؟)
س: چه بخشهایی از جامعه در این اعتراضها شرکت دارند؟
ج: این اعتراضها انفجار ساکنان محلههای کارگرنشین است که نابرابری اجتماعی و تبعیض آنها را به ستوه آورده است. اغلب هم بخش بزرگی از معترضان جواناناند، حتی خیلی جوان، که هیچ چشمانداز اجتماعی روشنی در پیش رویشان نمیبینند. البته در کنار اینها نمونههایی از فرصتطلبی نیز دیده میشود که هیچ ربطی به خواستهای اجتماعی ندارد.
س: فرانسه در دهههای گذشته شاهد اعتراضهای مکرر و بزرگتری بوده است. آیا میان ناآرامیهای گذشته- برای مثال، جنبش جلیقه زردها- و اعتراضهای کنونی پیوندی نهادین وجود دارد؟
ج: نمیشود قطعاً گفت که پیوندی نهادین بین خود اعتراضها وجود دارد. بین جلیقه زردها و بخشی از جنبش تودهیی در اعتراض به تغییر شرایط بازنشستگی احتمالاً پیوندهایی وجود دارد، بهویژه در شهرهای کوچک و متوسط. ولی آنهایی که در شورشها و خشونتهای روزهای اخیر به خیابانها آمدند در هیچیک از دو اعتراض پیشگفته شرکت نداشتند. اما میتوان گفت که بین سیاستهایی که به این اعتراضها دامن زد پیوند نهادین وجود دارد: سیاستهای سرمایهداری نولیبرالی که خدمات دولتی در محلههای کارگرنشین و چشمانداز آیندهٔ روشن برای ساکنان آنها را از بین برد.
س: رسانههای غالب فرانسه چگونه این اعتراضها را بازتاب دادند؟ در حالی که اعتراضها دامنهدارتر میشد، گزارشهای خبری این رسانهها چه نقشی در شکل دادن افکار عمومی داشت؟
ج: این رسانهها تقریباً هیچ اشارهای به ریشههای اجتماعی این طغیانها نمیکنند و «ضعف سیاستهای شهرداریها» را مقصر این وضع معرفی میکنند، در حالی که مسئله اینجاست که مکرون بود که از سال ۲۰۱۷ سیاستهای شهرداریها را مختل کرد. اما اگر بخواهیم نگاه گستردهتری به موضوع کنیم باید گفت که این قیامها نشاندهندهٔ میزان بحران در فرانسه است: بخشی از جامعهٔ فرانسه دیگر درک نمیکند که بخش دیگری از جمعیت کشور با چه مسائلی درگیر است. به همین دلیل است که توضیحها و تفسیرهای سطحی و نادرست رایج میشود و بورژوازی و رسانهها نیز بهراحتی از آنها به سود خودشان بهرهبرداری میکنند.
س: لطفاً دربارهٔ نحوهٔ برخورد امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه، و دولتش با بحران جاری و مدیریت آن، و اینکه تا چه حد موفق بودند، توضیح دهید.
ج: شدت بحران در فرانسه به نقطهای حسّاس رسیده است. همانطور که در مورد جنبش بازنشستگی و جلیقه زردها دیدیم، دولت با زور و خودکامگی به این اعتراضها برخورد میکند. برخورد دولت با شورشهای سال ۲۰۰۵ متفاوت بود. خطمشی مکرون یورش به پایه و اساس جمهوری است. اینجا [در نگاه مردم] «جمهوری» صرفاً به مفهوم رژیم رسمی جمهوری پنجم بناپارتی نیست، بلکه منظور از آن، آرمانها و آرزوهای مردم فرانسه برای زندگی کردن همراه با پیشرفت اجتماعی مطابق با اصول حاکمیت مردمی است. دورهای که اکنون آن را میگذرانیم برای آیندهٔ کشور بسیار خطرناک است.
س: نیروهای راست افراطی فرانسه در سالهای اخیر قدرتمندتر شدهاند. واکنش آنها به وضع کنونی چه بوده است؟ آیا تلاش دارند آتش این برخورد خشن با جوامع اقلیت فرانسه را شعلهورتر کنند؟
ج: راست افراطی تلاش دارد خودش را در موقعیتی قرار دهد که بتواند از این وضع به سود خودش بهرهبرداری کند و از بحران کنونی فرانسه برای خودش میوهچینی کند. خودکامگی دولت نیز به این رفتار آنها حقانیت میدهد. نیروهای راست افراطی فرانسه به ملیگرایی قومی دامن میزنند و در رخدادهای کشور در جستوجوی توجیهی برای تئوریهای تهوّعآور خودشاناند. باید افزود که بخشی از راست محافظهکار نیز میکوشد با ترویج و پیگیری همین گرایش، خودش را از بحران درونیاش نجات دهد. مرزهایی که پس از ۱۹۴۵ [پایان جنگ جهانی دوم] بین راست و راست افراطی وجود داشت بهتدریج در حال محو شدن است. این تحول نیز به خطر عظیمی که در وضع کنونی وجود دارد میافزاید.
س: واکنش نیروهای چپ فرانسه به این اعتراضها چگونه بوده است؟ آیا در برخورد با بحران کنونی چپها همکاری و همیاری میکنند؟
ج: دو پاسخ میتوانم به این پرسش بدهم. از سال ۲۰۱۸، به ابتکار بخشدار کمونیست یکی از کمونهای [بخشهای] بسیار شناختهشده در منطقهٔ پاریس [به نام گرینیی]، و با همراهی دیگر بخشداران چپگرا و حتی بخشدارانی که چپ نبودند، «درخواست گرینیی» [برای افزایش سرمایهگذاری در حومهٔ شهرهای بزرگ] منتشر شد. تدوین این درخواست خودش نشاندهندهٔ وضعیت نابهنجار محلههای کارگرنشین و ضرورت برداشتنهای گامهای سیاسی اساسی برای بهبود این وضعیت بود.
امروزه، بخشی از چپ، بهویژه «فرانسهٔ تسلیمنشدنی»، وضعیت کنونی را «انقلابی» ارزیابی میکند. [به نظر ما] این ارزیابی اشتباه است. در شورشهای اخیر، خواستهای دموکراتیک و اجتماعی مطرح نشد، بلکه این شورشها صرفاً تجلی خشونتآمیز یک بنبست بود که بهصورت کنشهای سَلبی و مخرّب بروز کرد. مسئله اینجاست که به این سردرگمی- که علتهای آن هم در تبعیض ریشه دارد و هم در بحرانی اجتماعی که محلههای کارگرنشین دچار آن هستند- چه واکنشی باید نشان داد.
س: تفسیر و تحلیل حزب کمونیست فرانسه از این اعتراضها چیست؟ به نظر شما، روند تحولات در ماههای آینده چگونه خواهد بود و حزب کمونیست فرانسه چگونه میتواند بر این روند اثر بگذارد؟
ج: حزب کمونیست فرانسه تلاش دارد دو بخش طبقهٔ کارگر و زحمتکشان را که خواستها و نیازهای یکدیگر را درک نمیکنند، ولی منافع عینیشان همپوشانی دارد، به یکدیگر نزدیک کند. به بیان دیگر، موضوع عبارت است از اتحاد طبقهٔ کارگر حول منافع مشترک این طبقه. به همین دلیل، حزب ما «آشتی ملی برای برابری جمهوریخواهی» را طرح و پیشنهاد کرده است که در بر دارندهٔ خواستهایی اساسی است: اشتغال و آیندهٔ کار؛ برابری [حقوق و امکانات] برای همه و بازسازی خدمات دولتی؛ نقد سلطهٔ سرمایه بر همهٔ جنبههای زندگیمان؛ [حفظ و توسعهٔ] شالودهٔ جمهوری مبتنی بر حقوق نوین شهروندان و کارگران؛ نقش و سهم فرانسه در ایجاد اروپا و دنیایی سرشار از صلح و همکاری. هنوز هیچچیز قطعی نیست، ولی زمان بهسرعت میگذرد و وقت کم است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۸۶، ۲۶ تیر ۱۴۰۲