پویهٔ پیدایش سندیکاهای کارگری در ایران – بخش هشتم
پویهٔ پیدایش سندیکاهای کارگری در ایران – بخش هشتم
پس از تثبیت دیکتاتوری رضا شاه در سال ۱۳۰۴، حملههای نیروهای ارتجاعی علیه جنبش کارگری و اتحادیهها شدت بیشتری یافت. رضا خان قبل از هرچیز سرکوب جنبش سندیکایی و اتحادیهای و جلوگیری از گسترش تشکلهای صنفی و طبقاتی و فعالیتهای طبقه کارگر و زحمتکشان ایران را هدف خود قرار داد. سرکوب جنبش سندیکایی و اتحادیهای و غیرقانونی اعلام کردن فعالیتهای آنها در ایران همراه با ممنوع شدن فعالیت “حزب کمونیست ایران”، در فاصله سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۰ که سرانجام به تصویب “قانون سیاه” انجامید، مقدمهٔ سرکوب هر نوع آزادی در ایران و نابودی واقعی قانون اساسی و متممهای آن بود. رضاشاه بهتوصیهٔ انگلیسها در وهله اول به کارگران و زحمتکشان و سندیکاها و “حزب کمونیست ایران” حمله کرد. دستگاه حکومتی رضاشاه بهخوبی آگاه بود که کارگران و کمونیستها سرسختترین مدافعان آزادی و استقلال ایران هستند و فعالیتهای آزادانه آنان سد بزرگی در تمایل مستبدانهٔ شدید او به سرکوب آزادیها و درنتیجه تاراج کشور از سوی او خواهد بود.
نیروهای ارتجاعی در همین زمان و با دستورهای مستقیم رضاشاه علیه جنبش کارگری و اتحادیههای کارگری حملههای جنایتکارانهشان را تشدید کردند و عضویت کارمندان دولت در اتحادیهها ممنوع شد. در پاییز ۱۳۰۴ و در بحبوحهٔ انتخابات مجلس “شورای مرکزی اتحادیهها” از طرف دولت غیرقانونی اعلام و درنتیجه منحل شد.
بااینحال و با وجود تحمل ضربههای سنگین از جانب دیکتاتوری رضاشاهی، جنبش سندیکایی و اتحادیهای توانست خود را با شرایط مخفی وفق داده و به موجودیتش در خفا ادامه دهد و از همین طریق با سازماندهی اعتصابها، تظاهرات، و ابراز مخالفتها، مبارزهاش را تا مدتها ادامه دهد و همین گونه توانست علیه دیکتاتوری رضاشاه و علیه چپاول و غارتگری دولتهای امپریالیستی بهویژه امپریالیسم انگلستان مبارزه خود را ادامه دهد. در این دوره حتا اتحادیههای جدید نیز تأسیس شدند. تشکیل “اتحادیه کارگران راهآهن” در فضای خفقان و بهصورت مخفی و سازماندهی چند اعتصاب تاریخی در صنایع کشور نشان داد که سرکوب و پیگرد خونین از سوی رضاخان، این دستنشاندهٔ امپریالیسم انگلیس، نتوانست از ادامهٔ حیات رزمندهٔ جنبش کارگری و سندیکایی مانع شود. (پایان بخش هشتم – ادامه دارد).
به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۷۴، ۲۶ تیر ۱۴۰۲