با دو شعر از م. د. پویا
پروازی موزون
چقدر زمان لازم بود
تا رویای پرواز را
به ثمر بنشانیم.
چقدر در راه درمانده شدیم
و گل نداده پرپر شده و به خاک افتادیم
و هر تلاشی را بی ثمر پنداشتیم!
رویای پرواز، رویایی بود:
دست نایافتنی!
“بدانگونه که می پنداشتیم.”
اما گریزی از دست یافتن نبود
و ممکنها از پیروزی سخن میگفتند
پیروزی انسان بر بندی
که زمین بر پاهایمان بسته بود.
=====
چقدر زمان لازم است
تا شکل نا موزون زیستن
از زمین رخت بربندد
و نوایی موزون
در جان آدمیان نواخته شود
نوایی که از داد سخن میگوید
و تقسیم عادلانه،
سراسر زمین را
از رویایی نهفته در ذهن
به پروازی پرندهوار تبدیل میکند
=====
توازن در زیستن
نه رویایی دست نایافتنی،
که ممکنها
از پیروزی انسان سخن میگویند
و شرط یگانه،
رزمیدن در بنیان دستان کاری است
که نافش را با چاقوی داد بریدهاند،
تا همسان با رویای پرواز
به ثمر بنشیند:
“بی هیچ گمانی”
***
زهر خاطره
این شعر از دو هایکو و یک طرح توصیفی و یک نتیجه تشکیل شده است.
هر کدام از هایکو ها بطور جداگانه یک شعر کامل است که در بطن یک ارتباط دیالکتیکی بین دو مفهوم شهد و زهر به سمت نتیجه متمایل می شوند.
زهر خاطره،
برگهای در هم سرو
سوزنهای رنج
شهد خاطره،
چمنزاری گسترده
هوایی لطیف
زهر و شهدِ خاطره، در هماغوشی ژرف
زهر،
برگ های درهم سرو
شهد،
چمنزاری گسترده
برگهای در هم سرو،
سوزن های رنج
که در نوسانند،
در بطن یاد آرام چمنزار بزرگ
***
به نقل از «به سوی آینده» شمارۀ ۴، مرداد ۱۴۰۲