مسایل سیاسی روز

انقلاب مشروطیت راهگشای دورانی نو در تاریخ معاصر ایران

“آرمان‌های مشروطیت باوجود همهٔ موانع تاریخی ایجادشده مانند دیکتاتوری رضاخان، سلطنت ننگین دست‌نشاندهٔ امپریالیسم محمدرضا پهلوی، و شکست انقلاب بهمن به‌دست روحانیت تاریک‌اندیش و استیلای اسلام سیاسی، هم‌چنان زنده است و درپیکار مردم میهن ما تداوم دارد.”

یادکرد از انقلاب مشروطیت و تمرکز بر درس‌ها و تجربه‌های آن، امسال اهمیتی ویژه دارد.‌ گرامی‌داشت سالگرد انقلاب مشروطیت در سال کنونی مصادف و نزدیک با یک‌سالگی خیزش مردمی زن، زندگی، آزادی‌است. این تقارن در محتوا و مضمونش بازتاب آرمان‌های خلقی مردم میهن ماست که با تبلیغ و ترویج اندیشه‌های مترقی روشنگران نستوه عصر مشروطه آغاز و سپس در رخ‌داد سترگ انقلاب مشروطیت عینیت یافت. این انقلاب سراسر زندگی اجتماعی ایران معاصر را دربر گرفت و همهٔ ابعاد آن ‌را دگرگون کرد. آرمان‌ها و اصولی که بر درفش انقلاب مشروطیت نقش بسته‌ است، خواست ملی، میهنی و انقلابی جامعهٔ نیازمند تحول ایران بوده است و اکنون نیز هست. اصول انقلاب مشروطیت در مسیر تاریخی‌اش در پیچ‌و‌خم‌های دیکتاتوری خون‌ریز سلطنت ضد ملی رضاشاه و پسرش و سپس شکست انقلاب بهمن و استیلای کهنه‌پرستی و واپس‌گرایی اما هرگز از حرکت باز نا‌یستاده است و همچنان در کانون خواست‌های ملی جای دارد. خواست درنگ‌ناپذیر استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی، و پیشرفت و سعادت مردم ایران، یعنی همان آرمان‌های انقلاب مشروطه، شعار هم‌اکنون خلق‌های ایران در مبارزات امروز آنان است. هراس ارتجاع و امپریالیسم همه از آرمان‌ مشروطیت (این “انقلاب ناتمام” به‌گفتهٔ رفیق قهرمان توده‌ای رحمان هاتفی – حیدر مهرگان) از همین ویژگی‌ها، سرزندگی، و پویایی آن بوده است و درحال‌حاضر نیز هست.

انقلاب مشروطیت سرآغاز چرخشی تعیین کننده در سرنوشت میهن ما در خلال سال‌های ۱۲۸۴ تا ۱۲۸۸ خورشیدی (مطابق با نخستین سال‌های سدهٔ بیستم میلادی) بود و نقش و تأثیر تاریخی آن با هیچ‌یک از وقایع تاریخ معاصر ایران قابل قیاس نیست. با صراحت و دقت علمی می‌توان مدعی شد، همهٔ تحول‌های جامعهٔ ما مستقیم وغیرمستقیم، به‌قول زنده‌یاد رفیق طبری، با این “انفجار شفقِ تابناک انقلابی” مرتبط بوده و انقلاب مشروطیت سرمنشأ حرکت ظفرنمون ایران به‌سوی رهایی از چنگال استبداد، امپریالیسم و بی عدالتی و تاریک‌اندیشی به شمار می‌آید. در آستانه انقلاب مشروطه منابع عمده بازار ایران در دست امپریالیسم به‌ویژه انگلستان بود. نارضایتی‌ای ژرف در میان مردم از دولت و عملکرد آن وجود داشت. تشدید ستم فئودال‌ها و رژیم مستبد شاه قاجار، تجاوزات بی‌بندوبار اشراف و زمین‌داران، دعاوی روحانیت وابسته به فئودال‌ها و یک سلسله حوادث دیگر زمینه‌های انقلاب را فراهم می‌ساخت. درواقع انقلاب مشروطیت از ژرفای زندگی اقتصادی، سیاسی، و فرهنگی و اجتماعی ایران سرچشمه می‌گرفت و بر بستر تضادهای درونی جامعه ایران به‌ویژه تضاد بین سیاست کشورهای امپریالیستی و خواست و نیاز توده‌های وسیع مردم برای حفظ استقلال، تأمین عدالت و برابری و برقراری آزادی و قانونیت، فرامی‌رویید.

بر بستر این وضعیت تاریخی است که ضرورت تحول در جامعه پدید آمده و مقدمات عینی و ذهنی انقلاب مهیا می‌گردد. مشروطیت ضمن آنکه طی سالیان دراز در بطن جامعهٔ سنتی ایران نضج گرفت، دو مرحله را از سرگذراند. در مرحلهٔ نخست در کنار توده‌های جان به‌لب رسیده، اشراف و جناحی از روحانیون نیز در مخالفت با استبداد قاجار حضور داشتند. در مرحلهٔ نخست با همهٔ فرازونشیب‌ها فرمان مشروطه صادر شد و ارادهٔ مردم بر ارادهٔ “ظل‌الله فی‌الارض” (سایهٔ خدا بر زمین) غلبه کرد. مرحلهٔ دوم با مداخلهٔ انگلستان و روسیه و حمایت از استبداد که به‌توپ بستن مجلس شورای ملی نمونه‌ای از آن بود آغاز گشت که طی این مرحله با دفاع قهرمانانه تبریز و تحکیم اندیشه‌های مبتنی بر دموکراتیسم، استبداد صغیر نیز به‌زانو درآمد.

دورانِ تاریخی‌ای که انقلاب مشروطیت ایران در بطن آن امکان وقوع یافت و به‌سرعت شعله‌های آن سراسر کشور را دربر گرفت، دورانِ رشد و تکاملِ جنبش انقلابی در سراسر جهان است. انقلاب ۱۹۰۵ / ۱۲۸۴ روسیه، تکانه‌ای بزرگ در آسیا و اروپا پدید آورد. این تکانه در میهن ما بهتر و زودتر از دیگر مناطق و کشورهای آسیا و شرق مدیترانه شنیده و احساس شد.

با ژرفشِ مبارزه و حضور توده‌های مردم و طبقه‌های محروم، و همچنین فعالیت پرثمرِ اجتماعیون – عامیون (سَلَف حزب کمونیست و حزب تودهٔ ایران) به‌ویژه تشکل “مرکز غیبی” تبریز به‌رهبری “علی مسیو” خواست بنیادینی دیگر به خواست‌های توده‌ها افزوده شد: تدوینِ قانون اساسی و تشکیلِ مجلس قانون‌گذاری!

در اینجا همچنین ضروری است به نقش حیدرخان عمواوغلی که در این  انقلاب بسیار  برجسته بود، اشاره ای بکنیم. بویژه در دوران دفاع تبریز او در کنار علی مسیو، ستارخان و باقر خان از زمره پیشوایان سترگ انقلاب مشروطیت بود. ستارخان که دسته های مسلح تحت رهبری حیدرعمواوغلی را همواره در روزهای مقاومت تبریز در کنار خود داشت همیشه می گفته است: ”حرف همان است که حیدر خان بگوید.“

دربارِ قاجار، زیر فشار اعتراض‌های مردم و امواج عظیم جنبش انقلابی، به سازش تن در داد و مظفرالدین شاه قاجار، فرمان درباره تدوین قانون اساسی، و در پی آن، فرمان تشکیل مجلس و انتخابات را نیز صادر کرد. این مرحلهٔ نخست انقلاب بود که لیبرال‌ها در آن دست بالا را داشتند. بورژوازی ایران در این دوران در ضعف به‌سرمی‌برد. به‌قول رفیق رحمان هاتفی: “بورژوازی ایران هویت کاملی نداشت. در کنار بورژوازی بازرگان، جای بورژوازی صنعتگر خالی مانده بود. این کمبود که خود محصول یک‌رشته حوادث تاریخی بود، به‌نوبه خود باعث وارد آمدن زخم عمیقی بر بدن انقلاب شد.”۱

پس از صادرشدن فرمان مشروطه از سوی مظفرالدین شاه، مرحلهٔ دوم انقلاب – مرحله‌ای که توده‌های مردم و محرومان شهر و روستا در آن نقشی اساسی داشتند و دیدگاه مبتنی بر دمکراتیسم بر آن حاکم بود – آغاز می‌گردد. مبارزه با استبداد و توطئه‌های استعمارگران، به مقاومت و خیزشِ تاریخی و ماندگار تبریز منجر شد. در جریان خیزشِ تبریز، تهی‌دستان شهر و روستا با رهبری سوسیال‌دمکرات‌های انقلابی (اجتماعیون- عامیون) استبداد را به‌عقب راندند و از آرمان‌های مشروطیت با خون و شجاعت‌شان دفاع کردند. این خیزش از سوی انقلابیون آن دوران جهان با تحسین و ستایش و ابراز همبستگی نسبت به آن همراه بود. لنین، ضمن آنکه ایران را به‌دلیل انقلاب مشروطیت و حضور توده‌ها “پیشتازِ جسور آسیا” نام می‌دهد، دربارهٔ مرحلهٔ دوم انقلاب مشروطیت و خیزشِ قهرمانانهٔ تبریز می‌نویسد: ”اما مبارزات مسلحانهٔ تبریز و پیروزی‌های انقلابیونی که به‌نظر می‌آمد به‌کلی درهم‌شکسته شده باشند، نشان می‌دهد که جلادان شاهی حتی با کمک لیاخوف‌های روسی و دیپلمات‌های انگلیسی با یک مقاومت بسیار شدید از پایین روبه‌رو هستند. آن جنبش انقلابی که می‌تواند در برابر تلاش مسلحانه برای اعادهٔ رژیم سابق ایستادگی کند و تلاش کنندگان را به توسل به بیگانگان برای کمک وادار سازد، نابودشدنی نیست و کامل‌ترین پیروزی ارتجاع در ایران در چنین شرایطی می‌تواند تنها مقدمه‌ای برای قیام تازهٔ توده‌ها باشد.”۲

با انقلاب مشروطیت زمینه‌هایی برای تحول به‌سودِ قانونیت، دادگستری نوین، خلعِ ید از روحانیون در بسیاری از عرصه‌ها، آموزش‌وپرورش نوین، حق آزادی بیان، اندیشه، قلم، و اجتماعات و حزب‌ها فراهم آمد و این مفاهیم همراه با مبارزهٔ خستگی‌ناپذیرِ جنبش کارگری و کمونیستی ایران (در هر سه مرحله تاریخی حیاتش یعنی مرحلهٔ فعالیت “اجتماعیون- عامیون”، حزب “کمونیست ایران”، و حزب “تودهٔ ایران”) به عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی میهن ما وارد شد.

مشروطیت تاریخ ایران را برای همیشه به‌سود حق حاکمیت مردم ورق زده است، همان‌گونه که استبداد سلطنتی نتوانست در تاریخ ایران ماندگار شود، دیکتاتوری ولایی نیز نخواهد توانست برای همیشه بر این کشور مسلط بماند. دلیل تاریخ سازی و دروغ پردازی رژیم واپس‌گرا و ضد مردمی حاکم در این حقیقت نهفته است. رژیم ولایت فقیه در نقطه مقابل حق حاکمیت مردم قرار دارد. مردم میهن ما با فرارسیدن سالروز مشروطیت و در آستانهٔ سالگرد خیزش مردمی زن، زندگی، آزادی این فرصت را می‌یابند تا باردیگر به گذشته انقلابی‌شان نظری افکنده و در مبارزه برای دست‌یابی به آزادی و حق حاکمیت خویش درس‌ها و تجربه‌های تاریخی را در دوران کنونی به‌کار بندند.

 

۱.‌ کتاب  “انقلاب ناتمام، زمینه‌های سیاسی و اقتصادی انقلاب مشروطه ایران”، نوشته رفیق رحمان هاتفی (حیدر مهرگان)، صفحه ۱۱. چاپ سوم، انتشارات حزب توده ایران، ۱۳۸۵.

۲.‌ مجلهٔ “دنیا”، شماره ۱، مقالهٔ “لنین و ایران”، نوشتهٔ هدایت حاتمی، صفحه ۴۴، انتشارات حزب تودهٔ ایران، ۱۳۵۹.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۸۸، ۲۳ مرداد  ۱۴۰۲

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا