مسایل سیاسی روزیادمان

یادش گرامی و ماندگار باد

مطلع شدیم دکتر اسدالله حبیب، نویسنده، شاعر، پژوهشگر و رئیس پیشین دانشگاه کابل بدرود حیات گفت. دکتر حبیب یکی از بیدل‌ شناسان و ادبیات ‌شناسان شناخته‌شدۀ افغانستان بود. وی در سال ۱۳۲۰ در کابل به دنیا آمده بود. وی پس از یک عمر فعالیت ادبی، هنری و فرهنگی، در سن ۸۱ سالگی در کشور آلمان چشم از جهان فرو بست و جامعه‌ی فرهنگی، ادبی و دانشگاهی افغانستان را به سوگ نشاند. دکتر حبیب کارنامه‌ی درخشانی در عرصه‌های مختلفِ فرهنگی، اداری و خلق آثار ادبی و پژوهشی از خود به یادگار گذاشت. کتاب‌های پژوهشی، داستانی و شعری وی شاهد این ادعا هستند.

زنده‌یاد دکتر اسدالله حبیب در کنار کارهای علمی، فرهنگی، ادبی و هنری، در سال ۱۳۴۶به عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان درآمد و در سال ۱۳۶۵ به عضویت کمیتۀ مرکزی حزب انتخاب شد. وی در پی توطئه های امپریالیسم و جنگ تحمیل شده به افغانستان، در اواخر دهه‌ی شصت و اوایل دهه‌ی هفتاد، به آلمان رفت.  اما دوری از کشور، او را از خلق اثار ادبی و انجام کارهای پژوهشی باز نداشت و استاد اسدالله حبیب، آثار زیادی در زمینه‌های شعر، داستان، نمایش‌نامه و تاریخ ادبیات آفریده و تقدیم جامعه‌ی ادبی و فرهنگی افغانستان کرد. از آثار دکتر حبیب از جمله می توان به مطالب زیر اشاره کرد.

۱. ”سه مزدور“ (۱۳۴۶)؛ ”آخرین آرزو“ (۱۳۶۴)؛ ”کشف بزرگ“ (گزیده‌ی داستان، ۱۳۹۸) و ”پایان غم بزرگ“ (گزیده‌ی داستان ۱۳۹۹)

۲. بیدل شاعر زمانه‌ها؛

۳.  راه گورکی؛

۴. ادبیات دری در نیمه‌ی نخستین سده‌ی بیستم؛

۵.  ویژگی‌های داستانی شاهنامه؛

۶. بیدل و چهار عنصر؛

۷.  دوره‌ی امانی؛

۸.  پژوهشی در وضع فرهنگی‌ـ‌اجتماعی زمان امیر امان‌الله؛

۹.  واژه‌نامه‌ی بیدل؛

۱۰.  سایه‌ی صدا (جلوه‌های هنری شعر بیدل)؛

۱۱. انسان در نگارستان شعر بیدل؛

 

“طبری در زندان”

سروده‌ی: زنده‌یاد دکتر اسدالله حبیب

مهر ماه ۱۳۶۳

 

طبری! ای خِرَدِ توده‌ی ایران

دل تابنده ز عشق گل سرخ

که در آوردگه دشمنِ خلق

و رهِ مردمیِ حزبِ پُرآوازه‌ی خویش

پیِ نابودی بیداد، پُرآوازه‌ترین.

سرت افراخته باد!

و تُرا نامِ گرامی جاوید!

به شبِ تیره‌ی محرومی دیرین‌ِ تبارِ زحمت

به شبِ رنجِ گرانِ سپه آبله‌دستِ در بند

تو یکی دست فروزنده چراغ.

حذر ای ابرِ سیاهِ گذرا!

نه‌چنانست که خورشیدِ فروزان طبری‌ست؟

گذرا ابر سیه را

چه به خورشید فروزان سَرِ جنگ

سَرِ سنگ‌اندازی‌ست؟

همه‌ی زندگی پاک و شکوهنده‌ی او

چو یکی دفتر زرین‌خط آزادگی‌ست

و تُرا کودک‌وار

به چنین دفتر زرینه چه میل بازی‌ست؟

طبری!

جوهر اندیشه‌ی زحمتکش ایران است

طبری، دانش رهیابی توفان است

طبری، پرچم حزب‌ِتوده‌‌ی‌ایران است.

طبری خواهد بود

چو سپیدار، سرافراز چنانکه بوده‌ست!

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۸۸، ۲۳ مرداد  ۱۴۰۲

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا