Uncategorisedمسایل سیاسی روز

گزارش هایی از پیکار و زندگی مردم

  • گسترش دامنۀ سرکوب و اختناق در آستانۀ سالروز خیزش «زن، زندگی، آزادیء
  • سرکوب از راه استخدام ۱۵ هزار استاد دانشگاه
  • دستگیری فعالان حقوق زن
  • صدور زندان‌های طولانی‌مدت برای فعالان سیاسی و اجتماعی
  • بازنشستگان به مبارزه برای دست‌یابی به زندگی‌ای شایسته ادامه می‌دهند
  • رونق اقتصاد دلالی با بهره‌کشی بی‌رحمانه از “کودکانِ کار”

 

گسترش دامنۀ سرکوب و اختناق در آستانۀ سالروز خیزش «زن، زندگی، آزادیء

در آستانۀ سالروز جنبش زن زندگی آزادی رژیم منفور و دیکتاتوری ولایت فقیه دامنۀ سرکوب و اختناق را شدت داده است. دستگیری فعالان حقوق زن در گیلان و سایر شهرها، اخراج استادان دانشگاه‌های مختلف، دانشجویان و نیز معلمان، احضار بیش از ۲۸۴۳ دانشجو از دانشگاه‌های مختلف به کمیته انضباطی، فشار به زندانیان سیاسی خصوصاً زندانیان زن، صدور حکم‌های زندان طولانی‌مدت برای فعالان صنفی و مدنی کارگر، معلم، دانشجو، و زن و نیز خطر اجرای حکم‌های اعدام برای برخی از زندانیان جنبش آزادی‌خواهی زن زندگی آزادی، نمونه‌هایی مشخص از سرکوب سازمان یافته و همه‌جانبه رژیم برای ایجاد ترس و ممانعت از خیزش موج دومی از جنبش »زن زندگی، آزادی« در سالگرد آن است.

 

سرکوب از راه استخدام ۱۵ هزار استاد دانشگاه

وزیر کشور رژیم هم‌زمان با اخراج استادانی که با جنبش همراهی یا هم‌صدایی کرده‌اند در نامه‌ای محرمانه اصلی‌ترین دلیل اعتراض‌های دانشگاه‌ها را اساتید ناهم‌سو دانسته و به‌همین دلیل در جلسهٔ شورای امنیت کشور “با حضور وزیران علوم و بهداشت و رئیس دانشگاه آزاد” پیشنهادی چنینی را مطرح و تصویب کرده است: اختیارات ویژهٔ استخدامی (با کد استخدامی) در نظر گرفته شود برای “جذب” ۱۵ هزار نفر اعضای هیئت علمی جدید (پنج هزار نفر برای وزارت بهداشت و ۱۰ هزار نفر برای وزارت علوم). این سهمیهٔ جذب خاص به شکل‌هایی گوناگون و “فراتر از مقررات موجود مثل آیین‌نامهٔ استخدامی اعضای هیئت علمی” انجام شود. وزیر کشور در انتها تأکید کرده این “طرح زیربنایی و انقلابی جهت تحول ساختاری دانشگاه‌ها” با همکاری و اهتمام جدی تمامی دستگاه‌های دولتی به‌ویژه سازمان برنامه و بودجه و سازمان اداری استخدامی محقق خواهد شد و درخواست کرده دستورات لازم صادر شود.

به‌موازات همین طرح، دولت رئیسی طرح “امین” را برای آموزش‌وپرورش پیش می‌برد. بر اساس این طرح پست‌های آموزشی به نظامیان سپاهی و نیز طلاب حوزوی سپرده خواهد شد. در واقع با پاکسازی وسیع معلمان مترقی قرار است رژیم ساختار آموزشی را تغییر دهد. در همین ارتباط شورای هماهنگی صنفی فرهنگیان می‌گوید: “دولت رئیسی با سپردن پست‌های آموزشی به نظامیان سپاهی و استخدام طلاب حوزوی‌ در عمل ساختار آموزشی این وزارت‌خانه را  به بخشی از ماشین سرکوب‌ حاکمیت تبدیل کرده ‌است.”

 

دستگیری فعالان حقوق زن

صبح روز ۲۵ مردادماه، جلوه جواهری، فروغ سمیع‌نیا، متین یزدانی، یاسمین حشدری، نگین رضایی، زهرا دادرس، زهره دادرس، واحده خوش‌سیرت، شیوا شاه‌سیاه، آزاده چاوشیان، و سارا جهانی، همراه با هومن طاهری از فعالان سیاسی ساکن استان گیلان در منزل‌های‌شان در شهرهای رشت، انزلی، لاهیجان، و فومن بازداشت شدند. بازداشت‌هایی گسترده که همگی با تضییع حقوق اساسی آنان همراه بوده است.  روند دستگیری فعالان حقوق زنان فقط به استان گیلان محدود نبوده است و خبرها از دستگیری‌ها در شهرهای پاوه، خرم آباد‌، و تهران حکایت می‌کند.

 

صدور زندان‌های طولانی‌مدت برای فعالان سیاسی و اجتماعی

کیوان صمیمی، روزنامه نگار، به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. جعفر ابراهیمی، بازرس شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر به ۵ سال زندان محکوم شد. احمد علیزاده، فعال صنفی خوشنام معلمان اهل آبدانان در استان ایلام، به سه سال و یک روز حبس تعزیری به‌اتهام تشکیل گروه به‌قصد بر هم زدن امنیت کشور محکوم شده است. باوجود تمامی این تمهیدات و فشارها، گسترش اعتراض‌های مردم در نقاط مختلف کشور را شاهدیم. به گوشه‌هایی از این حرکت‌های اعتراضی توجه کنیم:

دانشجویان علوم اجتماعی دانشگاه علامه در بیانیه اعتراضی‌شان دربارهٔ حذف اساتید چنین نوشته‌اند: “ما از کلیه ظرفیت‌های موجود بهره خواهیم برد تا در برابر تعدی نیروها و نهادهای امنیتی به ساحت دانشگاه مقاومت کنیم.”

پرسنل مترو تهران در اعتراض به لایحه برنامهٔ هفتم توسعه و نیز به‌دلیل مشکلات معیشتی و سختی کار در ایستگاه مترو بهارستان تجمع کردند.

مردم زاهدان باوجود دستگیری‌ها و تهدیدها بار دیگر جمعه‌های اعتراض را از سر گرفتند.کارگران مجتمع پتروشیمی چوار در ایلام در اعتراض به اجرا نشدن طرح طبقه بندی مشاغل و بی‌توجهی مدیریت به مطالبات صنفی آنان اعتراض کردند.

کارگران شرکت کاوشگران عصر نفت در پتروپالایش نگراندیش یا پالایش نفت پایا بندرعباس برای دریافت دستمزدهای‌شان روز ۲۴ مردادماه دست به اعتصاب زدند و در کارگاه را از نخستین ساعت کاری بستند تا کسی به آنجا برای کار کردن نرود.

کارگران شرکت کارتن ایران سه‌شنبه ۲۴ مردادماه برای سومین روز متوالی در داخل این کارخانه تجمع اعتراضی برپا کردند. اعتراض این کارگران به تأخیر در پرداخت حقوق و سختی کار است. رانندگان قراردادی شیفت صبح سامانه یک اتوبوسرانی شرکت واحد در روز دوشنبه ۳۰ مردادماه اعتصاب کردند.

این سرکوب‌ها نشانه ترس و وحشت سران رژیم از اوج‌ گرفتن دوباره جنبش مردمی است. اما به‌رغم تشدید سرکوب‌ها، جنبش مردمی هنوز زنده و پویاست و در مبارزه فداکارانه و خلاقانه گردان‌های اجتماعی به حیات خود ادامه می‌دهد.

 

 

بازنشستگان به مبارزه برای دست‌یابی

به زندگی‌ای شایسته ادامه می‌دهند

بازنشستگان میهن ما با تداوم اعتراض‌ها و تجمع‌ها‌ی‌شان در راه دست‌یابی به مطالبات برحق‌شان به مبارزه خود ادامه می‌دهند که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: مشارکت  در تصمیم‌گیری‌های مرتبط با سیاست‌ها و برنامه‌های بازنشستگی، کنترل و نظارت بر فعالیت‌های مالی صندوق بازنشستگی، ممانعت از واگذاری بانک رفاه کارگران به بخش خصوصی، طرد برنامه هفتم توسعه، تأمین و تضمین بیمه کارآمد و مؤثر، اجرای کامل همسان‌سازی، افزایش واقعی دستمزدها و مستمری مطابق تورم موجود.

در یکشنبه‌های اعتراضی، بازنشستگان تأمین اجتماعی در برخی شهرها ازجمله اهواز، کرج، شوش، کرمانشاه، سنندج، و رشت با برگذاری تجمع اعتراضی مقابل ادارات تأمین اجتماعی اجرای صحیح مواد ۹۶ و ۱۱۱ قانون تأمین اجتماعی را خواستار شدند. بازنشستگان همچنین در اعتراض به افزایش ۲۱ و ۲۷ درصدی مستمری‌ها افزایش مستمری ماهانه به بالاتر از خط فقر را خواهان شدند. خواست‌های دیگر بازنشستگان بهبود شرایط معیشتی، تأمین درمان رایگان، برخورداری از حق تشکل‌یابی و پرداخت بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی است.

بازنشستگان فولاد واحد زغال‌سنگ البرز غربی (سنگرود) و صنعت فولاد اصفهان هم به شرایط بد معیشتی اعتراض کردند و اجرای کامل همسان‌سازی، دریافت مطالبات معوقه، تضمین اجرای تعهدات درمانی مطابق با آیین‌نامه وقوانین خاص فولادی و افزایش حقوق سال ۱۴۰۲ بر اساس نرخ تورم را خواهان شدند. در ادامه این اعتراض‌ها، بازنشستگان مخابرات گفتند: “آنچنان که باید خدماتِ درمانی از بیمه تکمیلی نمی‌گیرند و هزینه‌های بالای درمان، بسیاری از بازنشستگان را از پیگیری درمان بیماری‌شان منصرف کرده است.”

بازنشستگان کشوری استان کردستان در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان به خواست‌های آنان و حق منطقه جنگی و رسیدگی نکردن به مطالبات‌شان ازجمله اجرای کامل هم‌ترازی و همسان‌سازی، بیمهٔ کارآمد و مفید، مهار تورم و گرانی لگام گسیخته، مجدداً مقابل صندوق بازنشستگی کشوری در شهر سنندج تجمع اعتراضی برگزار کردند.

در بیانیه‌ شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در حمایت از تجمع‌های مسالمت‌آمیز  بازنشستگان کشوری و تأمین اجتماعی آمده است: “علی‌رغم شعارهای پرطمطراق دولت‌های قبلی و فعلی در هنگامهٔ انتخابات، با وعدهٔ اجرای  مواد ۶۴، ۸۵، و ۱۲۵ در قانون مدیریت خدمات کشوری که در سال ۱۳۸۶ تصویب شد، نه‌تنها این مواد قانونی اجرایی نشد که به‌دلیل تورم افسار گسیختهٔ سال‌های اخیر، بازنشستگان دچار فلاکتی مضاعف گردیده‌اند که لاجرم راهی جز برگزاری تجمّعات و دیده و شنیده شدن فریاد مطالبات خود نداشته، عزم خود را برای تجمّعات اعتراضی جزم کرده‌اند و هر سه‌شنبه روبروی صندوق بازنشستگی تجمع اعتراضی برگزار می‌کنند تا شاید بعد از ۱۶ سال بتوانند مسئولان بی‌درد را وادار به اجرای قانون و اجابت مطالبات خود نمایند. …”

وعده کنترل تورم از طرف دولت رئیسی نه‌تنها تحقق نیافته است، بلکه قیمت‌ها هر روز و هر هفته به‌طورچشمگیر افزایش پیدا می‌کنند. برای مثال، قیمت هر یک کیلو گوشت قرمز که معادل دو روز دستمزد یک کارگر حداقل‌بگیر است به ۵۵۰ هزار تومان رسیده است و با وجود تکذیب مقام‌های ارشد دولتی دربارهٔ بالا نرفتن قیمت نان، گرانی قیمت نان زیر عنوان “متناسب‌سازی” در تهران و سایر استان‌های کشور از چند هفته پیش آغاز شده ‌است.  با ادامه اجرای سیاست‌های تعدیل ساختاری و با استفاده از اهرم فریب و سرکوب، تحمیل فقر و فلاکت به کارگران، زحمتکشان، و بازنشستگان شدت یافته ‌است. زحمتکشان و بازنشستگان توقف بی‌درنگ سیاست‌های تعدیل ساختاری را خواهان‌اند.

مبارزات خستگی‌ناپذیر بازنشستگان با سیاست‌های ضد مردمی تعدیل ساختاری با شدت و به‌طوردائم در سراسر کشور همچنان ادامه دارد. مبارزه بازنشستگان بخشی از پیکار عمومی جنبش ضد دیکتاتوری در میهن ما است. باید در کنار آنان بود و از مبارزات آنان حمایت و پشتیبانی کرد.

 

رونق اقتصاد دلالی با بهره‌کشی بی‌رحمانه از “کودکانِ کار”

به‌روایت آمارها از حدود هفت میلیون کودکِ کار که متعلق به خانواده‌های محروم، مهاجر، و طبقهٔ کارگر و زحمتکشان در زیر سایهٔ نکبت‌بار حکومت ولایی به‌خشن‌ترین و غیر‌انسانی‌ترین شیوه‌ها بهره‌کشی و سوءِاستفاده می‌شود.

کودکان کار به‌هنگام کار در کارگاه‌های بی‌نظارت دچار حوادثی ازجمله مصدوم شدن یا نقص‌عضو می‌شوند که گاهی به مرگ‌شان منجر می‌شود. اخیراً خمیر‌گیر یک نانوایی که پسربچه‌ای در سنین کودکی بود به داخل دستگاه خمیرگیری افتاد و به‌شکلی خطرناک در آن گیر کرد و به‌سختی توانست از این حادثه جان سالم به‌در برد. او نه اولین کودکِ کار است که در معرض چنین خطری هلاکت‌بار قرار گرفته است و نه آخرین کودکِ کار خواهد بود. تعداد کودکان کار چنان افزایش یافته و وضعیت آنان به چنان درجه‌ای از وخامت رسیده ‌است که مقام‌های ریز و درشت رژیم نسبت به معضل نگران کنندهٔ کودکانِ کار به‌ناچار مجبور به‌اعتراف شده‌اند.

بر اساس آمارهای ارائه شده ۹۰ درصد کودکان کار در متروها، میدان‌ها، چهارراه‌ها، کوچه‌ها، و خیابان‌ها به دست فروشی، فال فروشی، گل فروشی، شیشه پاک‌کنی خودروها، وزن‌کشی عابران، زباله‌گردی و جمع آوردن و حمل ضایعات، اسفند دود کردن، ساز زدن یا در کارگاه‌های فنی مانند مکانیکی، پرس‌کاری، تعمیرکاری و جز این‌ها، مشغول به کار هستند و فقط ۱۰ درصد از کودکان کار در بخش‌های خصوصی مانند کار بر روی زمین کشاورزی یا گل‌خانه‌ها که نظارت بیشتری در آن‌ها وجود دارد کار می‌کنند.

سن کودکان کار از بچه‌های یکی دو ساله آغاز می‌شود [منظور طفل‌هایی هستند که در بغل مادران یا زنانی دیگر قرار داده  می‌شوند و برای برانگیختن حس ترحم عابران در تکدی‌گری و سایر موارد به‌کار گرفته می‌شوند]. ۷۵ درصد از کودکان کار ۱۰ تا ۱۴ سال سن دارند و ۸۵ درصد از کودکان کار پسر هستند. بیش از ۶۵ درصد کودکان کار به‌لحاظ بهداشت و سلامت وضعیتی ناگوار دارند و عدهٔ پرشماری از آنان بدون کارت واکسن هستند.

کودکان کار دختر در منجلابی که نظام نمونه اسلامی زمینه‌اش را به‌وجود آورده است در معرض خطرهایی بیشتر قرار دارند. سوءِاستفاده‌های جنسی در کارگاه‌های بی‌نظارت و مکان‌های گوناگون کار، کودکان کار دختر را به سمت تن‌فروشی کشانده تا جایی که سن تن‌فروشی این دختران در نظام نمونهٔ اسلامی به زیر ۱۵ سال رسیده است.

بی‌مسکنی و جا گرفتن در سکونت‌گاه‌هایی غیررسمی برای فقیرترین لایه‌های جامعه که کودکان کار از درون آن به بازار بی‌رحم و خشن سرمایه‌داری پرتاب می‌شوند، جزو معضل‌های بسیار دیگر و پیامدهای ویرانگر اجتماعی‌‌ای در میهن ما هستند که بر شالودهٔ سیاست‌های اقتصادی  دیکته شده از سوی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و تمرکز بر تعدیل ساختاری قرار دارند و  ازجمله از سوی رژیم زیر ‌نام جراحی اقتصادی، ریاضت و رنج و عذاب را به کودکان کار و خانواده‌های تهی‌دست و زحمتکش آنان تحمیل شده ‌است. کودکان کار منبع سود و نیروی کار بسیار ارزان برای کلان‌سرمایه‌داری ایران به‌ویژه لایه‌های انگلی و غیرمولد آن هستند.

وضعیت و زندگی وخیم کودکان کار حاصل اجرای سیاست‌های کلان اقتصادی حکومت ولایی در راستای تأمین منافع سرمایه‌داران است. بهره مند شدن از آموزش، تغذیه و بهداشت رایگان و ممانعت از کار کودکان جزئی جدایی‌ناپذیر از حقوق شناخته شده کودکان است. رژیم ولایت فقیه کودکان لایه‌های تهی‌دست جامعه را به درهٔ هولناک فقر کشانده و آنان را از حق دستیابی به حقوق راستین کودک محروم کرده‌ است. باید با درهم شکستن دیکتاتوری حاکم به‌پدیدهٔ کودکان کار برای همیشه نقطه پایان نهاد.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۸۹، ۶ شهریور  ۱۴۰۲

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا