اعلامیۀ کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران بهمناسبت سالگرد جنبش مردمی «زن، زندگی، آزادی»: جنبش ضد استبدادی میهن ما برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی همچنان به پیکار خود ادامه میدهد!
هم میهنان گرامی!
۲۵ شهریورماه ۱۴۰۲، مصادف است با سالگرد جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی”. یک سال پیش، قتل مهسا امینی بهدست مزدوران گشت ارشاد رژیم مردمستیز ولایت فقیه جرقهای شد که آتش اعتراضهای خیابانی گسترده ای را در بسیاری از شهر کشور شعلهور کرد. این آتش چنان زبانه کشید که سرای پوشالی حکومت استبدادی جمهوری اسلامی را خاکسترمیکرد، بااینهمه لهیب آن ادامۀ سلطهٔ دیکتاتوری را به چالشی جدی کشید. اعتراضهای خیابانیای گسترده که زنان و جوانان میهنمان نقشی چشمگیر در آن داشتند در حالی آغاز شده بود که چند سال پیش از آن هم اعتراضهای گستردۀ کارگران، فرهنگیان، بازنشستگان، کشاورزان، زنان، و دانشجویان را در همهجای کشورمان شاهد بودیم. برگزاری این اعتراضها امروز نیز همچنان و در شهرهای مختلف کشور ادامه دارد.
زمنیههای عینی و ذهنی آغاز جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی”، بر خلاف مدعیات دستگاههای تبلیغاتی رژیم و برخی مدافعان حکومتی نه دخالتهای کشورهای امپریالیستی در میهن ما، بلکه سیاستهای فاجعهبار جمهوری اسلامی در عرصههای مختلف خصوصاً سیاستهای اقتصادیاش بوده است که فقط در جهت فربهتر شدن بیسابقهٔ سرمایهداری کلان انگلی کشور و سقوط میلیونها هممیهن ما به ورطۀ فقر و محرومیت و همچنین با اعمال فشار و پایمال کردن حقوق و آزادیهای دموکراتیک در جامعه، مخصوصا در حق زنان میهن ما با ستم جنسی-طبقاتی، آنان را از داشتن یک زندگی انسانی محروم کرده است.
علی خامنهای، رهبر رژیم، در همان هفتههای نخست آغاز جنبش “زن، زندگی، آزادی” با توسل به گزارهٔ “خطر عامل خارجی”، اعتراضهای مردمی را “اغتشاشها و ناامنیها”یی نامید که آمریکا و اسرائیل طراحی کردهاند. این گونه ترفندهای تبلیغاتی برای انحراف افکار عمومی در انگشت اشاره به سوی خارج از کشور نشانه رفتن البته مدتهاست دیگر اثری نداشته و ندارد. مردم معترض ایران در شعارهایشان نشان دادند که میدانند دشمن اصلی در داخل کشور و در رهبری حکومت دیکتاتوری دینی است. سخنان خامنهای در این اشاره فقط شاید بتواند پایگاه محدود اجتماعی و عمدتاً جیرهخواران و نظریهپردازان وابسته و دلبسته به حکومت ولایی را خشنود کند. حتی روزنامۀ جمهوری اسلامی هم نتوانست سخنان فریبکارانهٔ خامنهای را بهراحتی بپذیرد. این روزنامه در ۱۱ مهرماه ۱۴۰۱ نوشت: “بر فرض که جوانهای در خیابان را زدیم و بستیم؛ کدام کار سازنده صورت خواهد گرفت؟… این بچههای در خیابان نهتنها خودشان، که حتی پدر و مادر بسیاری از آنان هم متولد بعد از انقلاب و حاصل نظام تربیتی خود ما هستند. آیا تندگویی و در هم کوفتن آنان، دامن خود ما را مُبرّا میکند؟ گیریم زدیم و بستیم؛ آیا چارهٔ کار این است و این رفتارگیریم که بازدارنده بودسازنده هم خواهد بود آیا؟”
همانطور که حزب ما در اسناد کنگرۀ هفتم اشاره کرده است، در یک سو دهها میلیون ایرانی برای تأمین معاش و نیازهای اوّلیهٔ زندگی روزمره با دشواریهایی بسیار روبهرو هستند و با دورنمایی از آیندهای تاریک در فقر یا زیر خط فقر زندگی میکنند و در سوی دیگر جمعیتی اندک با میلیاردها ثروتی که از جیب مردم دزدیدهاند و میدزدند، بهغارت و از بین بردن هرچه بیشتر منابع ملّی و ثروت کشور مشغولاند. فاجعهٔ تکاندهنده در میهن ما لشکر میلیونیِ بیکاران، محرومان، و مردم صبور و شریفی است که بهخاطر بیعدالتی نهادینه شده در رژیم حاکم حتّی در تأمین زندگیای حداقلی ناتواناند و دیگر بهجز زنجیرهای فقر و ظلم بر دست و پایشان چیزی برای از دست دادن ندارند.
هممیهنان گرامی!
در یک سالگی جنبش “زن، زندگی، آزادی” برخلاف تبلیغات حساب شدۀ سران رژیم در مورد خاموش شدن اعتراضهای مردمی، برخاستن موجهای نارضایتی در زندگی طیفهای اجتماعیای مختلف در هر زمان و در هر مکان در میهن ما همچنان ادامه دارد. اعتراضهای کارگری ازجمله کارگران پروژهای صنعت نفت، کارگران ماشین سازی اراک، اعتراضهای پیگیر و دلیرانۀ زنان، بازنشستگان و فرهنگیان کشور، دانشجویان، مبارزان حفظ محیط زیست، و زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان بهرغم دستگیری و زیر فشار گذاشتن خانواده های جان باختگان یکسال اخیر و شکنجههای وحشیانه و صدور احکام جنایتکارانه اعدام برای انسانهای شریفی که تنها جرمشان عشق به میهن و مبارزه برای آزادی بوده است، ماهیت عمیقاً ضد مردمی و استبدادی حکومت فقیهان را در ایران برملا میکند. ما در هفتههای اخیر شاهد آنیم که رژیم هراسناک از آغاز مجدد اعتراض های گستردۀ خیابانی موجی از ترور و سرکوب خشن را آغاز کرده است. پرونده امنیتی ساختن برای صدها دانشجوی آزادیخواه، پاکسازی گستردۀ دانشگاههای کشور از استادان دگراندیش و قرار دادن زنان دلیر و آزادۀ میهن که به حجاب اجباری و ارتجاعی رژیم حاضر نیستند تن دهند زیر رگباری از تهدید به زندان و محرومیت از کار و حضور فعال در جامعه و حتا در اقدام تازهٔ وزارت ارشاد یعنی تهدید بازیگران “قانونشکن”هنرمندانی که حجاب اجباری را رعایت نمیکنندبه لزوم پس دادن دستمزد فعالیت انجام دادهشان. این اقدامهای پیشگیرانه درعینحال نشانگر این واقعیت است که سران رژیم خوب میدانند جامعهٔ بحرانزدهٔ ما به بشکهای باروت میماند که جرقهای میتواند دوباره سراسر ایران را به عرصهٔ شعلههای آتش اعتراضهایی گسترده و درنتیجه چالشی مهلک در برابر ادامه حیات حکومت جمهوری اسلامی تبدیل کند.
جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی”، تجربهای بسیار ارزنده در تاریخ مبارزات مردم ما بر ضد رژیم ولایت فقیه بود. همچنان که حزب ما در ارزیابی تحولهای جاری کشور تأکید کرد جنبش “زن، زندگی، آزادی” در مبارزۀ دلیرانهاش دستاوردهایی مهم داشته است و در عرصههایی توانسته رژیم ولایت فقیه را بهعقب نشینی مجبور سازد. شکستن افسانۀ “شکستناپذیر” بودن رژیم و عبور جسورانه از خط قرمزهایی همچون “حجاب اجباری” و طرد تحمیل آن، و در کنار آن مقاومت مردم در برابر بازگرداندن اوضاع کشور به پیش از شهریورماه ۱۴۰۱، ازجمله دستاوردهایی مهماند که نهتنها فضای سیاسی کشور را دگرگون کرد، بلکه شکاف و نگرانیهای جدیای را در صفهای حاکمیت نیز بهوجود آورد. ادامۀ اعتراضهای مردمی در شکلهایی متفاوت باوجود همه فشارها و سرکوبگریهای رژیم همچنان ادامه دارد نشانی روشن از واقعیت این امر است که رژیم ولایی همچنان در بحران عمیق سیاسی-اقتصادی دستوپا میزند و با ادامه و گسترش مبارزه رژیم را بیشازپیش میتوان به عقبنشینی بیشتر وادار کرد.
تجربۀ دیگر این جنبش مردمی رسوا شدن نیروهای ضد ملی و مزدور کشورهای امپریالیستی همچون طرفداران سلطنت بود که عملاً بهموازات برنامههای تبلیغاتی رژیم ولایی آنها هم به جنبش مردمی میهن ما لطمه زدند و ابزار و دستاویزی برای ارگانهای امنیتی و سرکوبگر رژیم بودند. رسوایی این نیروها و دیگر نیروهای وابسته به کشورهای امپریالیستی و دولت نژادپرست اسرائیل درعینحال نشان داد آیندهٔ ایران باید با مبارزهٔ مردم و نیروهای مترقی و آزادیخواه رقم بخورد و هرگونه دخالت خارجی در این مبارزه تنها بهسود حفظ حکومت فاسد و ضد مردمی جمهوری اسلامی است.
هم میهنان گرامی!
در سالگرد تولد جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی”، حزب تودۀ ایران همچنان بر این اعتقاد است که به رغم دست آوردهای مهم این جنبش، مبارزه برای گذار از حکومت دیکتاتوری و برقراری جمهوری ملی و دموکراتیک بدون سازماندهی قشرهای اجتماعی و بدون هماهنگی سیاسی-برنامهای همه نیروهای ملی و آزادیخواه کشور در یک جبهۀ وسیع همچنان با دشواریهایی روبهرو است و این فرصت را به حکومت استبدادی میدهد تا با سرکوب و انواع مانورها همچنان به حیات خود ادامه دهد.
مبارزۀ ضد دیکتاتوری جنبش مردمی را مرحله بهمرحله، بهکمک شکلهای مبارزاتی متناسب با شرایط مشخص عینی و ذهنی جامعه و با داشتن درکی دقیق از توازن نیروهای سیاسی داخل کشور، بدون اتکا به نیروی مداخلهگر امپریالیستی خارجی، در هر مقطع باید بهپیش برد.
تجربۀ جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی” و برخی محدویتهای آن در گشایش راه برای گذر از رژیم ضد مردمی حاکم نشان داد که بدون شرکت گسترده و هماهنگ گردان های اجتماعی، از کارگران و زحمتکشان میهن تا بازنشستگان، فرهنگیان، زنان و دانشجویان و جوانان در حرکتی سازمانیافته و هماهنگ که ادامۀ حیات حکومت را با دشواری روبرو کند نمیتوان از سد این حکومت جبار و خونریز عبور کرد. بهگمان ما زمان آن فرارسیده است که نیروهای اصیل ملی، اصلاحطلبانی که مدتها قبل از خط قرمز حفظ رژیم ولایت فقیه عبور کردهاند و معتقدند از رژیم ولایت فقیه هم باید عبور کرد، و نیروهای چپ، با هوشیاری و بهرهگیری از تجربههای سالهای اخیر، بههدف تحقق دگرگونیهای اجتماعی تلاشهایی مشترک را آغاز کنند. اکنون زمان آن فرارسیده است که نیروها و فعالان چپ صادقانه، بهدور از پیشداوریهای تفرقهانگیز، دست در دست یکدیگر، هرچه سریعتر اقدامهایی مؤثر برای همکاری عملی مشترک آغاز کنند. ما بهنوبه خود برای گفتوگو و تبادل نظر و رسیدن به توافقی حداقلی در همهٔ این زمینهها آماده هستیم.
ما در سالگرد جنبش مردمی “زن، زندگی، آزادی”، خاطرۀ صدها مبارز بهخاک افتاده را که به دست مزدوران رژیم کشته شدند گرامی میداریم، به هزاران زندانی سیاسی-عقیدتی که همچنان در دخمههای حکومت در معرض آزار و شکنجه “سربازان گمنام امام زمان” هستند درود میفرستیم و همهٔ توان و امکاناتمان را برای رهایی این مبارزان در بند و برای اوجگیری مجدد جنبش رهاییبخش میهن و رهایی از چنگال استبداد حاکم بهکار خواهیم گرفت. تودهایها همچنان که در سالهای گذشته و دهههای اخیر بارها نشان دادهاند بخش جداناپذیر جنبش مردمی و ضد استبدادی میهن ما برای رسیدن به آزادی، صلح، استقلال، عدالت اجتماعی، و برپایی جمهوری ملی و دموکراتیک هستند.
کمیتۀ مرکزی حزب تودۀ ایران
۲۰ شهریورماه ۱۴۰۲
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۹۰، ۲۰ شهریور ۱۴۰۲