پانزدهمین اجلاس «بریکس+۶» و تحلیلی واقعبینانه از هویت و چالشهای فراروی آن!
نوشتهٔ رفیق جرمی کرونین
در مقالهٔ زیر که بهپیشنهاد حزب تودهٔ ایران نگاشته شده است. رفیق “جرمی کرونین”، معاون سابق دبیرکل عضو حزب کمونیست آفریقای جنوبی، ارزیابی اولیه خود از پانزدهمین اجلاس بریکس، ماهیت آن و چالش های پیش رو ارائه میدهد.
رفیق کرونین در ارزیابی خود از نشست اخیر کشورهای “بریکس” در آفریقای جنوبی تصویر کردن تبلیغاتی بریکسِ گسترشیافته به مثابهٔ جبههای ضدامپریالیستی را گزافهپردازی میداند و میگوید گروه [بریکس+۶] هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی گروهی بهروشنی ناهمسان است.
جرمی کرونین که در اولین دهه پس از شروع فعالیتهای قانونی حزب کمونیست آفریقای جنوبی در مقام معاون دبیرکل حزب و سردبیر نشریهٔ تئوریک “کمونیست آفریقائی” در بازسازی حزب و تبدیل آن به حزبی قدرتمند در حیات سیاسی کشور نقشی بی بدیل داشت. او در مقام عضو هیئت اجرائیهٔ “کنگره ملی آفریقا” در دوره دو رئیسجمهور و تا سال ۲۰۱۹/ ۱۳۹۸( که بازنشسته شد) در دولتهای این کشور وزیر بود.
* * *
“پانزدهمین نشست سران” کشورهای عضو “بریکس” که در روزهای پایانی ماه اوت/ هفته اول شهریورماه ۱۴۰۲ در ژوهانسبورگ (آفریقای جنوبی) برگزار شد، تصمیم گرفت عضویت شش کشور آرژانتین، مصر، ایران، اتیوپی، عربستان سعودی، و امارات متحدهٔ عربی را در این گروه بپذیرد. این ۶ کشور اکنون قرار است به برزیل، روسیه، هند، چین، و آفریقای جنوبی در “بریکس” بپیوندند. این شش عضو جدید از میان ۲۲ کشور که بهطوررسمی برای عضویت درخواست داده بودند انتخاب شدند و بنابر گزارشها، بیش از ۴۰ کشور برای پیوستن علاقمند بودند. در بیانیهٔ نشست بریکس آمده است پذیرش عضو بیشتر در آینده نزدیک بررسی خواهد شد. چه اهمیتی در این رویدادها نهفته است؟
در برخی از کانونهای خبری و تبلیغاتی درباره نقش “بریکس+۶” همچون جبههٔ ضد امپریالیستیای نوپا گزافهپردازی شده است. درحالی که برخی از اعضای کنونی و جدید تا اندازهای موضعگیریای ضد امپریالیستی دارند و از سوی سایرینی مانند مصر، عربستان سعودی یا امارات متحدهٔ عربی [و همچنین “جمهوری اسلامی ایران”.- “نامهٔ مردم”] چنین موضعگیریای چندان صدق نمیکند. گروه “بریکس+۶” هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی گروهی بهروشنی ناهمسان است. افزون بر این، برخی از اعضای آن مانند هند و چین، اتیوپی و مصر، ایران و عربستان سعودی با یکدیگر درگیر تنشها و ناآرامیهایی منطقهای هستند. اما با ۳۷ درصد از اقتصاد جهانی و ۴۶ درصد از جمعیت جهان، و حضور چشمگیر در خاورمیانه، منطقهای که ازمنظر تاریخی زیر سلطه ایالات متحده است، نمیتوان اهمیت گروه “بریکس+۶” را نادیده گرفت.
همهٔ اینها در بستر دگرگونیهای همپیوند و درهمتنیدهای جهانی رخ میدهند. آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، که در نشست بریکس شرکت داشت، به این اشاره کرد که “دورهٔ پساجنگ سرد بهپایان رسیده است. گذار به نظم جهانیای نو در جریان است.” گروه “بریکس+۶” باید بکوشد در بهترسازی این نظم نوپدید تأثیر بگذارد. کمتر از سه هفته پس از برگزاری [پانزدهمین] نشست بریکس، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، سخنان گوترش را بهشکلی دیگر بازگو کرد (“دوران جدیدی بهپایان میرسد، دوران جدیدی آغاز میشود”) اما همانطور که میتوان انتظار داشت، در گفتههای بلینکن یک تحریفی ستیزجویانه از سخنان گوترش شده است. او با صراحت آنچه را که دیرزمانی است نمایان بوده بیان کرد. بلینکن گفت، در رو در رویی با چالشهای سلطهگری یکجانبهٔ ایالات متحده پس از سال ۱۹۹۰/ ۱۳۶۹ واشنگتن مصمم است که جهان را “از موضع قدرت” هدایت کند که درنهایت بهسمت جنگ سرد جدید که در آن روسیه بههمراه چین “مهمترین تهدیدکنندگان” خواهند بود و به چالشی طولانیمدت میتواند تبدیل شود.
گسترش بریکس هم پاسخی به این گسلهای زیرزمینی تغییریابنده است و هم نشان از ماهیت پیچیده و بهشدت ناهموار این فرایندِ درحال انجام است. رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ / ۱۳۸۷ که سرچشمهٔ آن در ایالات متحده بود تداوم وضعیت اقتصادیای بیرونق و دیرپا در سراسر جهان پیشرفتهٔ سرمایهداری، شکست یا دستکم بهبنبست رسیدن جنگ نیابتی ناتو در اوکراین، تلاش ایالات متحده برای وارونه کردن روند جهانیسازیِ افسارگسیخته از راه بازگرداندن تولید به خاستگاه اصلی و یا کشورهای همسایه برای تولید در سطح مطلوب، ژرفتر شدن بحران اجتماعی، اقتصادی، و زیستمحیطی در کشورهای سرمایهداری پیشرفته و حتا در بسیاری از مناطق جنوب جهانی، همگی نشانههای بحران یکجانبهگراییای جهانی زیر رهبری ایالات متحده، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول، و ناتو هستند. سلطهای که حدود سه دهه است یکهتازی میکند.
“بریکس+۶” در صورت موفقیت چه دستاوردهایی میتواند داشته باشد؟
شاید بارزترین ویژگی گسترش تعداد اعضای “بریکس+۶” تضمین برنامههای دوربردی در تثبیت امنیت تولید سوخت هم برای تولیدکنندگان و هم برای مصرفکنندگان در برابر امپراتوری دلارهای نفتی زیر سلطهٔ ایالات متحده باشد. عربستان سعودی، ایران، و امارات متحدهٔ عربی سه عضو جدید “بریکس+۶” از اعضای اصلی اوپک هستند که تولید بیش از نیمی از نفت اوپک را بهعهده دارند. تحریمهای سختگیرانه و توقیف داراییهای یکجانبه (در واقع چپاول امپریالیستی) ذخیرههای ارزی ایران، ونزوئلا، و اکنون روسیه (در مورد روسیه بالغ بر ۳۰۰ میلیارد دلار) هشداری است به دیگر کشورهای تولیدکنندهٔ نفت و گاز طبیعی مانند عربستان سعودی و امارات با ذخیرههای ارزیای زیاد که در بانکهای غربی نگهداری می شوند. گزارش شده است که عربستان سعودی درحال بررسی پذیرش “یوان” چین در تجارت با این کشور است.
خرابکاری در خطوط لوله گاز طبیعی نورد استریم ۱ و ۲ که متحدان اروپای غربی ایالات متحده را به خرید گاز گرانتر از ایالات متحده واداشته است بر اهمیت و در معرض خطر بودن خطوط لوله تأمین انرژی تأکید میکند. در اینجا به موقعیت استراتژیک برخی از اعضای جدید بریکس در جوار گذرگاههای دریاییای مهم ازجمله مصر (کانال سوئز)، عربستان سعودی (حوضه دریای سرخ)، اتیوپی (نزدیک به تنگهٔ بابالمندب) و ایران (با دسترسی مستقیم به تنگه هرمز) باید اشاره کرد.
برای کشورهایی که زیر تحریمهای سختگیرانه و یکجانبهٔ امپریالیستی قرار دارند (بهویژه ایران، روسیه، و چین) بریکس دور زدن آسانتر این تحریمها را فراهم میکند. درواقع همهٔ آن کشورهایی که بریکس را تأیید میکنند- بهویژه کشورهایی که خواهان عضویت در بریکس هستند- این همگرایی را وسیلهای برای تغییر شبکههای تجارت جهانی تلقی میکنند.
تجارت دوجانبه بین کشورهای بریکس در سالهای اخیر رشدی شایان توجه داشته است. در این ارتباط از افزایش تجارت میان برزیل و چین میتوان نام برد و در همین حال صادرات روسیه به هند از آوریل تا دسامبر ۲۰۲۲ / ۱۴۰۱ نسبت به سال پیش از آن سه برابر شده است. تجارت بین روسیه و چین از ۱۴۷ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ (۱۴۰۰) به ۱۹۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۲ (۱۴-۱) رسید. تجارت رو بهافزایش در بریکس به دسترسی به امکانهای مهمی دیگر انجامیده است. تجارت دوجانبه با ارزهای محلی در گروه “بریکس+۶” فعالانه بهکار گرفته میشود. برزیل و چین چندی پیش مانند هند و امارات متحده عربی به قراردادی تجاری با ارز محلی وارد شدند. ارزش نسبی ارز با توافق میان همتایان تعیین میشود و دیگر به دلار در نقش واحد محاسبه و یا وسیلهٔ مبادله نیاز نیست. این امر بهویژه برای کشورهایی که کمبود دلار دارند مهم است.
با این حال، همانطور که پرابات پاتنیک، اقتصاددان، اشاره کرده است، درحالی که تجارت دوجانبه یا حتا چندجانبه از راه ارزهای محلی به دلارزدایی در تجارت جهانی و افزایش موجودی نقدینگی در اقتصاد جهانی کمک میکند، اما بهخودیخود برای بدهی خارجی فزاینده در میان کشورهای درگیر راهگشا نخواهد بود. از منظر توسعه، یکی از چالشهای اصلی بریکس در آینده تحقق یافتن تعهد اعلام شدهاش برای کمک به برقراری نظم جهانیای چندجانبه و عادلانهتر خواهد بود. تراز تجارت دوجانبه بین یک بستانکار یا اعتباردهنده احتمالیای بزرگ (همچون چین) و یک بدهکار کمبنیه (همچون آفریقای جنوبی) حتا اگر تجارت به “یوان” و “راند” باشد، به افزایش بدهی خارجی و کم توسعهیافتگی بیشتر برای کشور دارای کسری بودجه منجر خواهد شد. برای جلوگیری از پیش آمدن چنین وضعیتی، کشوری که از اندوخته مالی بیشتر برخوردار است باید حجم خرید کالا و خدمات مورد نیاز خود را از کشور دارای کسری مالی بهمیزانی قابلتوجه افزایش دهد. بهسخنی دیگر، این امر مستلزم سرمایهگذاری هنگفت در صنعتیسازی دوبارهٔ کشورهایی مانند برزیل، آرژانتین، مصر، و آفریقای جنوبی و توسعهٔ زیرساختهای مرتبط و نوسازی فناوری است.
در اینجا است که بانک بریکس (بانک توسعه جدید) نقش خواهد داشت. دیلما روسف، رئیسجمهور پیشین برزیل و اکنون مدیر بانک، تأکید کرده است که اگرچه قصدی برای وامدهی برای تسویه بدهیها وجود ندارد، اما باید تمرکز زیادی بر گسترش تجارت با ارزهای محلی و سرمایهگذاری در زیرساختها نهتنها در میان کشورهای عضو گروه بریکس، بلکه بهطورفراگیر به کشورهای جنوب جهانی صورت پذیرد.
چندگونگی در دیدگاههای اعضای بریکس چالشی آشکار بهشمار میرود. گروه بریکس آمیختهای از دشمنان دیرین، پیشرفتگرا، و برخی از واپسگراترین رژیمهای جهان است. توانایی در عمل همراه با انسجام در برنامههای دوربردی نسبی چالشی بزرگ باقی خواهد ماند. جابجایی حزبهای سیاسی ملی در دولت نیز بهاحتمال زیاد بر پویایی و انسجام نسبی گروه اثرگذار خواهد بود. انتخاب نخست وزیر نارندرا مودی در سال ۲۰۱۴ / ۱۳۹۳ و کودتا علیه رئیسجمهور دیلما روسف در سال ۲۰۱۶ / ۱۳۹۵ از نقش فعالانه هند و برزیل در گروه بریکس کاست. این رویداد بهویژه برای برزیل که از ابتدا تلاشگری پویا بود به عاملی بازدارنده تبدیل شد. بنابراین، بازگشت لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا به ریاستجمهوری برزیل در سال ۲۰۲۲ / ۱۴۰۱ تحولی مثبت است. اما وضعیتهای ناروشن دیگری در آینده نزدیک وجود دارد که برای نمونه از نامزد پیشتاز از جناح راست افراطی برای ریاست جمهوری آرژانتین در انتخابات ۲۳ اکتبر سال جاری میتوان نام برد.
اگر وجود چندگونگی دیدگاه در کشورهای عضو بریکس یک چالش است، از سویی نیز میتواند ویژگیای مفید باشد. ناهمگونی در دیدگاهها سبب میشود از کارایی برنامههای دوربردی مهرههایی مانند بایدن و بلینکن بکاهد که امیدوارند روسیه و بهویژه چین را با ایجاد بلوکی قدرتمند با رهبری ایالات متحده منزویتر کنند. بر چنین بستری آنان بهدنبال بازآفرینی شرایط جنگ سرد گذشته هستند. گروه بریکس در نشست ژوهانسبورگ با وجود داشتن گرایشهای گوناگون نظری، دستکم نشان داد که با بیشتر کشورهای جنوب جهانی که از دنبالهروی از جهانبینی ناتو در مورد اوکراین روی برتافتند همموضع است.
–به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۹۲، ۱۷ مهر ۱۴۰۲