مصاحبۀ نشریهٔ ال سیگلو با صدر جدید حزب کمونیست شیلی به حزبی سرزنده و پویا نیاز داریم
رفیق لائوتارو کارمونا: برای مقابله با راستگرایان و راستهای افراطی، سازماندهی جامعهٔ مدنی، و همکاریهای مشترک با حزبهای دیگر میکوشیم. منتقد جدّی قانون اساسی پیشنهادی جدید هستیم که میخواهد افراطیترین الگوی نولیبرالی را بازسازی کند
رفیق لائوتارو کارمونا سوتو در پلنوم اخیر کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست شیلی، که در روزهای اول و دوم مهر امسال برگزار شد، به سمت صدر حزب کمونیست انتخاب شد. پیش از این، او به مدت ۱۸ سال دبیرکل حزب کمونیست بود. در همان پلنوم، باربارا فیگوروآ، سفیر پیشین شیلی در آرژانتین، به سمت دبیرکل حزب انتخاب شد.
رفیق کارمونا در شانزده سالگی به سازمان جوانان حزب کمونیست پیوست و در انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۹۷۰ به تیم انتخاباتی زندهیاد سالوادور آلنده پیوست که در آن انتخابات پیروز شد. پس از کودتای سپتامبر ۱۹۷۳ علیه دولت آلنده، رفیق کارمونا مجبور به زندگی مخفی و سپس مهاجرت به آلمان دموکراتیک و اتحاد شوروی شد. او در سال ۱۹۸۹ به عضویت در کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب کمونیست شیلی انتخاب شد و پس از سرنگونی دولت پینوشه به کشور بازگشت و مسئول تشکیلات مرکزی حزب شد. او از سال ۲۰۰۵ تا پیش از پلنوم اخیر در سپتامبر ۲۰۲۳ دبیرکل حزب کمونیست شیلی بود.
آنچه در ادامه میخوانید، مصاحبه با او چند روز پس از انتخاب شدن به سمت صدر حزب است.
*****
س: آیا حزب کمونیست در تظاهرات پشتیبانی از رئیسجمهور گابریل بوریچ شرکت خواهد کرد؟
ج: بله؛ کمیتۀ شهروندی برای حمایت از رئیسجمهور بوریچ نهفقط حزب کمونیست، بلکه همۀ حزبهای سیاسی را که در دولت حضور دارند برای شرکت در تظاهرات در “میدان قانون اساسی” دعوت کرده است.
س: آیا این نوعی سنجش میزان حمایت از رئیسجمهور خواهد بود؟
ج: بله؛ هدف این است که نیروهای مردمی طرفدار رئیسجمهور در این تجمع شرکت کنند. گفته شده است که هر کس هر طور که میخواهد، با یا بدون پرچم حزبش، با پرچم شیلی شرکت کند. به گمان من، این فراخوانی واقعی و معتبر است و اگر کسی بخواهد آن را سنجش [افکار] قلمداد کند یا به آن از منظر دیگری نگاه کند، مانند هر چیز معتبر و خودخواندهٔ دیگر، خطرهایی دارد. به نظر من، ابتکار خوبی است. اگر مردم ارزیابی مثبتی از رئیسجمهور دارند، چرا این را اعلام نکنند؟ به گمان من، ابتکار خوبی خواهد بود. تجربۀ خوبی خواهد بود.
س: آیا این عمل به معنای تلاش برای جلب حمایت شهروندان یا نشان دادن حمایت شهروندان از دستگاه دولتی است؟
ج: این اقدامی است که حزبها باید مطرح کنند. ولی این فراخوان [به تظاهرات] از جانب شهروندان است؛ فراخوان حزبها نیست.
س: در موضوع انتخاب دو مقام حزبی در پلنوم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست- شما در سمت صدر و باربارا فیگوروآ در سمت دبیرکل- برنامهای که میخواهید پیش ببرید بهطور مشخص چیست؟ مشخصهٔ این مرحله، که در آن شما در صدر تشکیلات حزب کمونیست هستید، چیست؟
ج: این مرحله با ضرورتها و نیازهای سیاسی خاصی تعریف و مشخص میشود. نیازهای امروز، بیش و پیش از هر چیز، در حوزهٔ افزایش آگاهی در مبارزه برای متوقف کردن راستگرایان و راست افراطی، تدوین جزئیات این مبارزه، و نشان دادن این مبارزه [در عمل] است. این بخشهای جامعه [=راستگرایان] خطر اصلی در راه پیشرفت دموکراتیک کشورند. نیروهایی که برای شکستن محاصرهٔ دموکراسی و پیشبرد روند دموکراتیک کردن شیلی با تمام توان مبارزه کردهاند، امروزه با دشواریهای زیادی در عرصههای گوناگون مواجهاند.
نیاز دوم مربوط به این است که ما در سیاست ائتلافها، در تعامل با همۀ نیروهایی که در دولتاند، با نیروهایی که در دولت نیستند، مانند دموکرات مسیحیها، و نیروهایی که در دولت نیستند و نمایندگی پارلمانی هم ندارند، با دشواریهای فراوانی مواجهیم. هیچکس اضافی نیست. همۀ این نیروها در مبارزه با راستگرایان و راست افراطی ضروریاند. آیا موضوع فقط تشکیل جبهه است؟ نه؛ موضوع این است که بر سر [مشخص کردن] بزرگترین مشکلی که شیلی با آن روبهروست توافق کنیم و برای رفع آن مشکل عمل کنیم. وقتی ماشین دارد از روی همهٔ ما رد میشود، نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و بنشینیم و فقط داخل خودمان بحث کنیم.
سومین ضرورت سیاسی مهم این است که در ارتقای کیفیت جنبش مردمی سازمانیافته، بهویژه سندیکاها، مراکز پرجمعیت، و کانونهای جوانان و دانشجویان، پیشگام باشیم و نقش بیشتری داشته باشیم.
س: در درون حزب کمونیست، در توسعه و رشد حزب کمونیست، تیم شما و باربارا فیگوروآ چه هدفی را دنبال خواهد کرد؟
ج: بهتبع ضرورتها و موضوعهای اصلی که ذکر کردم، به حزبی نیاز داریم که در عملکردش سرزندگی و پویایی داشته باشد؛ که در آن انجام ندادن وظایف حزبی هیچ توجیه شخصی یا توجیه موقعیتی نداشته باشد؛ بلکه حوزههای حزبی موتور کارکرد واقعی باشد. و همهٔ اینها مستلزم آن است که رهبری حزب در همۀ ردهها، نهفقط در مرکز، برای حلوفصل موقعیتهای پیچیده در همکاری و همیاری، یا اصلاح موارد رهبری ناقص و ناکافی و بیعملی به دلایل گوناگون، ابتکار عمل نشان دهد. همۀ ما باید بکوشیم که ضرورتهای مبرم سیاستورزی با شیوۀ همیاری در حزب و جزئیات فعالیتهای حزبی همخوان باشد. همهٔ ما، از بدنهٔ حزبی تا همۀ رهبران کشوری حزب، باید در این راه بکوشیم. هیچ استثنایی وجود ندارد.
س: آیا این ادعاها که شما از “قدیمیها” هستید، که به نسلهای جدید فرصت داده نشده است، و وزنۀ تعادلی در حزب در مقابل شما نیست، باعث بلند شدن سروصدا در حزب و آسیب دیدن حزب نشده است؟
ج: آنچه میتوانم بگویم این است که تصویری کاریکاتوری با قصدی خاص [از حزب ما و رهبریاش] ساخته شده است که باعث تعجب من هم نیست. اگر اینها نبود، موضوعهای دیگری پیدا میکردند. میخواهند دقت و انضباط و اعتبار را از توافقها و شیوههای سازمانی حزبی حذف کنند. اگر با کمونیستها صحبت کنید، این موضوع که فلان شخص از قدیمیهاست اتفاقاً مایهٔ خشنودی است؛ نشانهٔ آن است که آن فرد در ۱۶ سالگی به سازمان جوانان کمونیست پیوسته است و در تمام این مدت عضو فعال و مبارز متعهد حزب کمونیست بوده است.
اگر میخواهند این موضوع را به مدیریت ضعیف در حزب کمونیست ربط بدهند، اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند. در حزب، میان گروههای سنی مختلف، گروههایی با ریشههای اجتماعی متفاوت، و نیز میان فعالیتهای متعدد و افراد دارای حرفههای گوناگون همیاری وجود دارد. سرزندگی نسلی و سنی [در حزب] وجود دارد. رهبران تاریخی در حزب هستند؛ از کسانی که در دولت “اتحاد مردمی” شرکت داشتند تا رهبرانی که در حال آموزش دیدناند و بخشی از رهبری حزب هستند یا خواهند بود. از لحاظ سنّی، هم افراد بسیار جوان [در بدنه و رهبری] داریم و هم رهبرانی تاریخی داریم. گمان میکنم میانگین سنّی رهبری حزب کمتر از ۵۰ سال باشد. از نظر جنسیتی، چه در ارگانهای حزبی و چه در کمیتۀ مرکزی، برابری داریم. به نظر من، همهٔ ادعاهایی که مطرح میشود از خارج از حزب و بهعمد و برای ایجاد تردید در صلاحیت رهبری حزب کمونیست است. رهبر حزبی در راه انجام وظایفی که دارد از هیچکدام از اینها نمیهراسد.
س: پس از همهپرسی [طرح قانون اساسی جدید]، که قرار است در ۱۷ دسامبر [۲۶ آذر ۱۴۰۲] برگزار شود، کنگرۀ حزب کمونیست برگزار خواهد شد. بارها در این باره صحبت شده است که در این کنگره رهبران حزبی انتخاب خواهند شد، که [از لحاظ تشکیلاتی] امر واضحی است. اما از نظر سیاسی، این کنگرهٔ حزب کمونیست چه هدفهایی دنبال خواهد کرد؟
ج: خب، همانطور که قبلاً گفتم، باید به ضرورتهای سیاسی توجه کنیم. من به سه محور اصلی اشاره کردم و معتقدم که این امر بر کار کنگره تأثیر زیادی خواهد داشت. معلوم خواهد شد که بر سر شورای قانون اساسی چه آمده است. این امر موضوع مهمی است و [در کار کنگره] اثر خواهد گذاشت.
توجه داشته باشید که این کنگره در میانهٔ دورهٔ کار دولتی برگزار میشود که ما هم در آن شرکت داریم. نه در اول و نه در پایان کار دولت، بلکه در میانهٔ کار دولت. حاصل مشارکت تاکنونی ما در این دولت در این کنگره ارزیابی خواهد شد. ارزیابی کنگره از عملکرد دولتی نخواهد بود که کارش پایان یافته یا تازه آغاز به کار کرده است؛ و این مهم است. ما باید در این دستگاه دولتی سهم و مشارکت فعال داشته باشیم. باید مسئولیت انجام وظایفی را که کمونیستها در دولت دارند و وظیفهای را که حزب در کل در مقام نیروی دولتی دارد به عهده بگیریم. چالشهای بینالمللی نیز وجود خواهد داشت؛ نهفقط از لحاظ ترویج صلح، بلکه همچنین از نظر سیاستهای هماهنگی و یکپارچگی در آمریکای لاتین و کاراییب. بیتردید، فعالیت جنبشهای سندیکایی و اجتماعی را بهطور کلی ارتقا خواهیم داد، زیرا از دید ما، همۀ پیشنهادهای پارلمانی، شهرداری، و نواحی- اگر خواستها و حمایت جنبش مردمی در نظر گرفته نشود- ناقص و ناکافیاند. ما با تأکید زیاد بر نیروهای محرک تغییر، قصد داریم به ایجاد تغییر[های لازم] در سیاست حزب کمک کنیم.
س: با توجه به محتوای کنونی متن پیشنهادی قانون اساسی، آیا حزب کمونیست قانون اساسی یا منشوری را که از شورای قانون اساسی بیرون میآید رد میکند و به آن نه میگوید؟
ج: در حال حاضر، با اطلاعات مختصری که داریم، که نشان میدهد راست افراطی چه نقشی در این بحثها دارد، حزب کمونیست انتقاد جدّی به متن کنونی دارد. اما حزب کمونیست در این بحث شرکت میکند، موضع مشترکش با ۹ حزب دیگر حاضر در دولت را اعلام میکند، و برای تغییر آن متن میکوشد. این قراری است که ما با خودمان گذاشتهایم و خوشبختانه حزبهای دیگر هم همین کار را کردهاند. در نشست حزبهای حاضر در دولت در ۹ اکتبر [۱۷ مهر ۱۴۰۲] در این باره بحث خواهیم کرد. این نشستی خصوصی و پشت درهای بسته نیست که دولت ما را به شرکت در آن فراخوانده باشد، بلکه نشست حزبها خواهد بود و با شرکت هیئتهای حزبی برگزار خواهد شد. یکی از مواردی که بررسی خواهد شد گزارشی است که افراد مرتبط با شورای قانون اساسی تهیه کردهاند.
س: بحث دربارهٔ منشور یا قانون اساسی کشور در جریان است. فراتر از بحثهایی که بین حزبها یا نمایندگان شورای قانون اساسی [مجلس مؤسسان] میشود، آیا متن قانون اساسی موضوعی ملی و سراسری نیست؟ آیا این موضوعی بنیادی نیست که این “قانونی اساسی” برای شهروندان است؟
ج: ما به صریحترین و محترمانهترین نحو گفتهایم که در مورد همهچیز با همۀ حزبها توافق خواهیم کرد، اما نمیتوان خطر عقبنشینیهای سیاسی، اقتصادی، ارزشی، و ایدئولوژیک را ندید؛ خطر فرو رفتن بیشتر و دوباره در چیزهایی که در نظام نولیبرال با آنها مقابله و بر آنها غلبه کرده بودیم. تلاش میشود افراطیترین جنبههای الگوی نولیبرالی، نهفقط از منظر اقتصادی و اجتماعی، بلکه از منظر ارزشی، دوباره احیا و پیریزی شود. حتی اِوِلین ماتهئی [وزیر و سناتور و نمایندهٔ سابق مجلس و شهردار فعلی پروویدنسیا، از حزب راستگرای اتحاد دموکراتیک مستقل] گفت از سندی پشتیبانی نخواهد کرد که از سند کنونی [قانون اساسی] هم یک گام عقبتر باشد.
س: آیا حزب کمونیست از سیاست خارجی دولت ناخشنود است؟ نمونههایی داشتیم مانند ملاقات رئیسجمهور بوریچ با رئیسجمهور اوکراین، انتقاد شدید از دولت نیکاراگوئه، این واکنش که حقوق بشر در چین را بررسی خواهد کرد، و فاصله گرفتن از دولتهای کوبا و ونزوئلا.
ج: همه میدانند که در سیاست خارجی، در سطح کشوری، که دولت آن را نمایندگی میکند، ما کمونیستها اختلافهایی [با بقیهٔ حزبها در دولت] داریم و آنها را ابراز هم کردهایم. نمیخواهیم این موضوع را مایهٔ مباحثه و مناقشه با دولت کنیم، زیرا بهرغم تفاوتهایی که داریم، زمینههای مشترکمان در دیگر عرصههای سیاست نشان میدهد که چرا ما نیرویی هستیم که احساس میکند به دولت تعلق دارد. همانطور که رئیس جمهوری بهدرستی اشاره کرد، داشتن موضعی که به تحقق هدفهای عالی دولت کمک کند به این معنا نیست که در مواردی که دیدگاهی متفاوت داریم سرسختی کنیم. برای مثال، ما دربارهٔ همزیستی کشورهای آمریکای لاتین و کاراییب اختلافنظر و بحث داریم. بحث ما هم بر این اساس نیست که همه باید یکسان باشیم. حرف ما این است که تنوع و ویژگیها و حق حاکمیت و استقلال ملتها را باید در نظر بگیریم.
در موضوع اختلافنظرها در درگیری میان اوکراین و روسیه حرف ما این است که در حلوفصل کردن درگیریها و در راه مبارزه برای صلح، از ایدۀ یافتن راهحل سیاسی حمایت میکنیم. در عین حال، نقش فاحش اوکراین و دولت (ولودیمیر) زلنسکی را در تقویت فاشیستیترین مواضع سیاسی در اروپا، در نابود کردن فعالیت سندیکایی و نیروهای چپ در داخل اوکراین، و در نقشی که این کشور در پیوند با سیاست خارجی امپریالیسم آمریکا از طریق ناتو ایفا میکند نمیتوانیم نادیده بگیریم. پاپ فرانسیس خودش گفت که نمیتوانند این واقعیت را نادیده بگیرند که [آمریکا و ناتو] به حریم روسیه نزدیک شدند و روسیه نمیتواند اقدامهای تحریکآمیز آنها را بپذیرد که ثبات و امنیت آن کشور را به خطر میاندازد.
امیدواریم که در روابط آمریکای لاتین و کاراییب با چین شاهد همراهیها و توافقهای زیادی باشیم. رابطۀ چین با “جامعۀ کشورهای آمریکای لاتین و کاراییب” (CELAC) کمکی به یکپارچگی اقتصادی، تجاری، و فرهنگی بوده است. رابطهای با منافع متقابل بوده است. چیزی که به آن برد-برد میگویند. به این معنا که نهفقط قدرت برتر، بلکه هر دو طرف نفع میبرند. چین میتواند بازیگری پویا در فعالیتهای اقتصادی، از جمله سرمایهگذاری در شیلی و متحول کردن بازارها و فعالسازی اقتصاد شیلی باشد، چیزی که برای مثال هیچ صاحب کسبوکاری نمیتواند نادیده بگیرد. ما معتقدیم که مبانی و اصول اساسی در علت وجودی سازمان ملل متحد را باید احیا کنیم. این سازمان جایی است که کشورهای مختلف بسیاری با هم ارتباط دارند. قصد ما نباید این باشد که برنامههای خودمان را به هزینهٔ کشورهای دیگر ترویج کنیم و به پیش ببریم. همچنین، این حق را برای خودمان قائلیم که با دید انتقادی به فرایندهای دیگر نگاه کنیم. اما دید انتقادی بهمعنای بیاعتنایی و کنار گذاشتن نیست؛ قرار نیست مانع کارکرد روابط [بین کشورها] باشد.
[برگردان به فارسی از هفتهنامۀ ال سیگلو، نشریهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست شیلی، ۷ مهر ۱۴۰۲]به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۹۳، ۱ آبان ۱۴۰۲