مسایل بین‌المللی

متن سخنرانی رفیق بابی، عضو هیئت سیاسی و مسئول روابط بین‌المللی حزب کمونیست هند (مارکسیست) در بیست و سومین نشست جهانی حزب‌های کمونیست و کارگری

بیست و سومین نشست جهانی حزب های کمونیست و کارگری در حالی برگزار می‌شود که اسرائیل، شریک کوچک تر ایالات متحده، حملات بی‌سابقه‌ای را علیه غزه، فلسطین آغاز کرده است. اسرائیل اعلام کرده است که غزه را محاصرهٔ شدیدی خواهد کرد و “خاورمیانه” را برای همیشه تغییر خواهد داد. این وضعیت، بسیار خطرناک و تهدیدی جدی برای صلح جهانی است. برای همه حزب‌های کمونیستی و کارگری، نیروهای مترقی و صلح‌دوست در جهان بسیار مهم است که دست به‌دست هم دهند و همبستگی یکپارچه و سرسختانهٔ خود را با فلسطین اعلام کنند. اگر قرار بر این است که “خاورمیانه” (یا از نظر ما، غرب آسیا) تغییر کند، این تغییر باید همراه با به‌رسمیت شناختن کشور فلسطین با مرزهای پیش از سال ۱۹۶۷ و به‌پایتختی بیت‌المقدس شرقی باشد. غرب آسیا باید به منطقه صلح، پیشرفت، دموکراسی، و برابری تبدیل شود. امسال همچنین پنجاهمین سالگرد کودتای مورد حمایت آمریکا علیه دولت سالوادور آلنده در شیلی است. هزاران کمونیست، سوسیالیست، و حامیان آنان به‌طرزی وحشیانه به‌قتل رسیدند و زندانی شدند. پابلو نرودا شاعر مشهور و ویکتور خارا خوانندهٔ مشهور ازجملهٔ بسیاری شخصیت‌های مشهوری بودند که کشته شدند. این کودتا نه‌تنها برای سرنگونی دولت وحدت ملی، بلکه برای تبدیل کردن شیلی به آزمایشگاهی برای استفاده از عنوان جدید و ملایم “نولیبرالیسم” برای سیاست‌های اقتصادی بود. رسانه‌های جهانی از کودتا و این فرمانبری اقتصادی کاملاً حمایت کردند. مجلهٔ اکونومیست، از همان روز نخستِ انتخاب آلنده، کارزاری را علیه او راه‌اندازی کرد، از کودتا حمایت کرد، و حتی تا آنجا پیش رفت که در پی برانگیختن جنگی داخلی در شیلی بود. این نمونه‌ای از نقش رسانه‌های بزرگ علیه کمونیست‌ها، حقوق دموکراتیک مردم، و دفاع از مداخلهٔ امپریالیستی است.

رفقا،

ما شاهد حمله‌ای مجدد از سوی راستگرایان هستیم. طرفداران فاشیسم، همچون در ایتالیا، برای تشکیل دولت انتخاب می‌شوند. چنین نیروهایی با ترویج اشکال مختلف ایده‌های تفرقه‌انگیز به‌سرعت درحال افزایش نیروهای خودند. آن‌ها از نارضایتی فزایندهٔ مردم علیه سیاست‌های اقتصادی در کشورهای مختلف تغذیه می‌شوند.

نرخ تورم رو به‌فزونی است و در افزایش بهای مواد غذایی و کالاهای اساسی منعکس می‌شود. بر اساس آمارهای موجود بین ماه‌های فوریه و مه ۲۰۲۳، نرخ تورم در بیش از ۶۰ درصد از کشورهای با درآمد پایین و در ۷۰ درصد از کشورهای با درآمد متوسط، بیش از ۵ درصد بوده است و در بسیاری از کشورها بالای ۱۰ درصد بوده است. نرخ تورم بهای مواد غذایی در نزدیک به ۸۰ درصد از ۱۶۳ کشور، بالاتر از نرخ تورم کلی بوده است. به‌منظور کنترل تورم، سیاست‌های پولی تهاجمی‌ای مانند افزایش نرخ بهره مورد استفاده قرار می‌گیرند. این افزایش نرخ بهره، افزایش بیکاری و کاهش دستمزدهای واقعی را موجب می‌شود و ازاین‌روی، بر زندگی طبقه کارگر و مردم عادی تأثیر منفی می‌گذارد.

درواقع، دستمزد واقعی کارگران کاهش شدیدی یافته است. طبق گزارش سازمان جهانی کار (ILO)، دستمزدهای ماهانهٔ واقعی در نیمه اول سال ۲۰۲۲ / ۱۴۰۱ به‌میزان ۹/۰ درصد کاهش یافته‌اند که نخستین رشد منفی دستمزدها از سال ۲۰۰۸ / ۱۳۸۷ است. با حذف نرخ رشد معمولاً بالاتر دستمزد در چین نسبت به سایر کشورها، رشد دستمزد واقعی ۹/۱ درصد کاهش یافته است. بر اساس گزارش سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD)، در سه ماههٔ نخست سال ۲۰۲۳، دستمزدهای واقعی در ۳۱ کشور از ۳۴ کشور، مقدار ۴/۳ درصد کاهش یافته‌اند.

سرمایه‌داران حتی از این کاهش دستمزدهای واقعی نیز راضی نیستند. آنان آشکارا می‌گویند که باید “درد بیشتری” به اقتصاد وارد کرد. این درد با کاهش دستمزدها، اصلاح قوانین کار، و شدت بیشتر ریاضت‌های اقتصادی به‌وجود خواهد آمد. درمجموع، این نشان دهنده مطالبه سود بیشتر از سوی آنان از راه تحمیل کردن بارهایی سنگین‌تر بر دوش طبقه کارگر و زحمتکشان است.

ما موج‌هایی جدید از شدیدتر شدن مبارزه طبقه کارگر در بسیاری از کشورها علیه تحمیل این بارها را شاهدیم. مبارزاتی که در آمریکا، بریتانیا، فرانسه، و دیگر کشورهای توسعه‌یافتهٔ سرمایه‌داری انجام می‌شود، یک ویژگی مثبت است. این مبارزات طبقه کارگر باید با درک علمی مارکسیسم-لنینیسم تعدیل شوند و زره ایدئولوژیک مورد نیاز برای مبارزه با استثمار طبقاتی آن‌ها تأمین گردد. طبقات حاکم از ترس رشد آگاهی طبقاتی و به‌چالش کشیده شدن هژمونی طبقاتی‌شان، رسانه ها را که یکی از اشکال حمله ایدئولوژیک هستند، به جلو می‌اندازند. بیشتر سازمان‌های رسانه‌ای توسط شرکت‌های بزرگی کنترل می‌شوند که منافع آن‌ها به‌طورذاتی با منافع سرمایه و حداکثر کردن سود ارتباط دارد. بی‌طرف نبودن آن‌ها را از آنجا می‌توان درک کرد که با تحریف حقایق آن‌ها را از مردم پنهان می‌کنند. در گزارش‌های‌شان به مشکلات یا مبارزات طبقه کارگر به‌ندرت اشاره‌ای می‌شود و به مبارزات سیاسی جناح راست فضای گسترده داده می‌شود و پژواک زیادی نیز پیدا می‌کند. ایده‌هایی تفرقه‌انگیز چون نژادپرستی، منطقه‌گرایی، بنیادگرایی، فرقه‌گرایی مذهبی، پدرسالاری، افراط‌ گرایی، و نوفاشیسم، به‌گونه‌هایی پنهان و آشکار ترویج می‌شوند.

در این فرایند، حقایق تاریخی عمداً مخدوش می‌شوند. مردم زیر ‌نام تاریخ با اسطوره‌ها تغذیه می‌شوند. نقش کمونیست‌ها در مبارزات ضد استعماری، در جنگ علیه فاشیسم، در اصلاحات اجتماعی، و در مبارزه برای استقرار سیستمی برابری‌طلب نادیده گرفته می‌شود. در عوض، تلاش می‌شود تا کمونیسم را با فاشیسم و حکومت کمونیستی را با دیکتاتوری یکسان بدانند. به‌این ترتیب، کارزار ضد کمونیستی‌ای تبهکارانه راه‌اندازی می‌شود.

رفقا، تا زمانی که مبارزهٔ ایدئولوژیکی آگاهانه علیه این نوع حملات و تحریف‌ها انجام نشود، ما نمی‌توانیم به‌منظور به‌چالش کشیدن هژمونی کنونی سرمایهٔ مالی جهانی و درنهایت سرنگونی نظام سرمایه‌داری استثمارگر، وحدت طبقاتی لازم را ایجاد کنیم.

حزب ما در کنگره‌های پیاپی خود تشخیص داده بود که برای شکست همه‌جانبهٔ نیروهای راست، مبارزه‌مان باید چند‌جانبه باشد. ما، در راستای تلاش برای شکست این نیروها در انتخابات، باید در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، و عقیدتی نیز با آن‌ها مبارزه کنیم. ما بر اساس تجربه‌ای که در مبارزه با نیروهای راست به‌دست آورده‌ایم به این نتیجه رسیده‌ایم.

شما احتمالاً از حکومت استبدادی به‌رهبری حزب سیاسی جناح راست، حزب مردم هند (بی جی پی-BJP)، در کشور ما آگاه هستید. این حزب با ایدئولوژی‌ای فرقه‌ای و مذهبی مرتبط با سلف‌اش یعنی سازمان ملی میهن پرستی (RSS)، هدایت می‌شود. این دولت عمیقاً به ایدئولوژی نولیبرالی که سرمایه‌داری افراطی است معتقد و درحال خصوصی‌سازی‌ای مهارناپذیر است. این دولت در پی واگذاری بخش کشاورزی به شرکت‌های بزرگ است. واحدهایی از بخش خدمات دولتی و بخش‌هایی از اقتصاد هند که تا کنون خارج از دسترسی سرمایه‌های خارجی بوده‌اند با جدیت برای ورود به عرصهٔ سرمایهٔ مالی جهانی باز می‌شوند. در راستای کمک به این شرکت‌ها برای غارت منابع طبیعی که محیط زیست را تضعیف می‌کنند،  قوانین حفاظت از جنگل‌ها تضعیف و بی‌اهمیت می‌شوند.

این‌گونه سیاست‌های داخلی همواره در سیاست خارجی بازتاب می‌یابند. این دولت به‌رغم همه لاف زدن‌ها درمورد ایستادن در کنار “جنوب جهانی”، کشور را هر چه بیشتر به ایالات متحده نزدیک‌تر می‌کند. برای نخستین بار در تاریخ ما دولت آشکارا اعلام کرده است که در حمله کنونی به فلسطین در کنار اسرائیل خواهد بود. روابط دفاعی و امنیتی با آمریکا و متحدانش به‌بهای تمامیت ارضی و اقتدار تقویت می‌شود. افکار عمومی به‌کلی نادیده گرفته می‌شوند و هر کس حکومت را به‌طوردموکراتیک و مشروع زیر سؤال ببرد، ضد ملی شناخته می‌شود.

سیاست‌های اقتصادی نولیبرال به‌عنوان بسته‌ای ارائه می‌شوند و محدود کردن حقوق دموکراتیک را همواره به‌دنبال دارند. آزادی بیان، سازماندهی و اعتراض، نخستین قربانیان این یورش‌اند. آن شرکت‌های رسانه‌ای که دستورات طبقه حاکم را نمی‌پذیرند، با استفاده از تمام ابزارهای ممکن دولتی تهدید و مجبور به تعطیلی می‌شوند. موارد متعددی از حمله به این رسانه‌ها و خبرنگاران مستقل وجود دارند.

حق تشکیل اتحادیه‌ها زیر نام اصلاح قانون کار، به‌طرزی فزاینده ناممکن و حق برپایی مذاکره و اعتصاب در نطفه خفه می‌شوند. مکان‌های عمومی برای اعتراضات از دسترس خارج می‌شوند. قوانینی بی‌رحمانه برای مهار کردن مخالفان وضع می‌شوند. نهادهای دموکراتیک بورژوایی مانند پارلمان، نظام انتخابات، و حتی قوهٔ قضائیه به‌طورکامل تسخیر می‌شوند تا به اهداف خود برسند. همه این تلاش‌ها، ماهیت واقعی دولت و نهادهای آن را افشا و به درک مردم از آن‌ها کمک می‌کنند. برای انحراف اذهان عمومی از مسائل اساسی، نفرت مذهبی و فرقه‌ای گسترش می‌یابد. حمله‌های سیستماتیک علیه اقلیت‌های مسلمان انجام می‌گیرد. تاکتیک‌های انحرافی با برانگیختن احساسات شوونیستی و وطن‌پرستی‌های افراطی به‌کار گرفته می‌شوند. تاریخ کشور به‌ویژه بخش مبارزات ضد استعماری‌اش به‌صورت تحریف‌شده به‌خورد مردم داده می‌شود. کتاب‌های درسی برای این منظور بازنویسی می‌شوند و در پی آن، دانش و خردگرایی در انبوه خرافات و افسانه‌ها مدفون می‌گردند.

رسانه‌های بزرگ وفادار به خاستگاه طبقاتی‌شان، به رهبری مشوق و فعال برای همه اعمال دولت تبدیل شده‌اند. در این رسانه‌ها، به مبارزات طبقه کارگر، دهقانان، اتحادیه‌های کارگری، جوانان، دانشجویان، زنان، بخش‌های سرخورده و محروم، کمونیست‌ها، و دیگر نیروهای مترقی به‌ندرت اشاره‌ای می‌‌شود. سیاست‌های جایگزینی که توسط تنها دولت چپ ایالتی به‌رهبری حزب کمونیست هند (مارکسیست) در ایالت کرالا با تمام محدودیت‌های عملی آن در سیستمی سرمایه‌داری، به‌ویژه خفقان مالی از سوی دولت مرکزی، دنبال می‌شود، در رسانه‌ها نادیده گرفته می‌شود. هدف روشن است: مردم نباید از وجود هیچ جایگزینی برای نولیبرالیسم و سرمایه‌داری آگاه شوند. آن‌ها می‌خواهند به تئوری شکست خورده‌شان دربارهٔ “پایان تاریخ” پایبند باشند.

ما با تجربه خود دریافته‌ایم که شکست دادن تهاجم راستگرایان و نفوذ سرمایه مالی جهانی در کشور ما نیازمند جنبش کمونیستی‌ای قوی است. این امر تنها زمانی امکان‌پذیر است که ما بتوانیم کارگران، دهقانان، کارگران کشاورزی، و دیگر بخش‌های استثمار شده و زیر ستم را همچون هسته‌ای متحد درآوریم تا همهٔ دیگر بخش‌های مردم که به مبارزه برای تغییر اساسی هست متمایل‌اند پیرامون آن بسیج شوند. این امر تنها با تشدید مبارزات اجتماعی-اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک ما و تحلیل درست از وضعیت ملموس هر کشور همراه با تحولات مهم جهانِ درحالِ تغییر امکان‌پذیر خواهد بود.

رفقای شجاع ما به این امر متعهد هستند.

مرگ بر امپریالیسم!

زنده باد همبستگی جهانی کمونیستی!

زنده باد سوسیالیسم!!

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۹۴، ۱۵ آبان  ۱۴۰۲

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا