گزارش هایی از پیکار و زندگی مردم
- قتل حکومتی آرمیتا گراوند بار دیگر چهرهٔ ضد بشری رژیم ولایی را آشکار کرد
- حادثۀ دیگری سوختبران بلوچ را بهکام مرگ کشاند
- کمبود شیرخشک نوزاد، اما نه برای قشرهای مرفه
- همبستگی با مردم قهرمان فلسطین، نه با اسلام سیاسی!
- مقاومت زنان علیه حجاب اجباری
- رژیم با دادن حکمهای سنگین به فعالان صنفی معلمان درصدد خاموش کردن صدای آنان است
- خواست کشاورزان برنجکار: واردات بیرویه برنج را متوقف کنید
- اعتصابهای کارگری گسترش مییابند
قتل حکومتی آرمیتا گراوند بار دیگر چهرهٔ ضد بشری رژیم ولایی را آشکار کرد
آرمیتا گراوند ۲۸ روز پس از ضرب و شتم بهوسیلهٔ “حجاببان”ها که دچار ضربه مغزی شده بود، تاب تحمل نیافت و زندگی را بدرود گفت. آرمیتا نامش به لیست بلند مبارزان جوان اضافه شد که برای خواستهای بهحقشان از جان عزیزشان گذشتند. رژیم خوب میداند که یارای مقابله با رشد روزافزون مخالفت با مظاهر اسلام سیاسی ازجمله حجاب اجباری را ندارد و از آن جهت است که میخواهد این روند رو بهگسترش را با انواع سرکوب بهعقب اندازد. در پی قتل آرمیتا تظاهرات ضدحکومتی در بخشهای مختلفی از تهران بزرگ و نیز شهرهای اطراف که با شعارهای “مرگ بر دیکتاتور” و “آرمیتامون رو کشتن ، اسم حجاب گذاشتن” همراه بود، گزارش شده است.
حادثۀ دیگری سوختبران بلوچ را بهکام مرگ کشاند
سوختبری در سیستان و بلوچستان و کولبری در کردستان، بهدلیل اجرای برنامهٔ اقتصادی نولیبرالی و نیز سیاستهای ضد ملی رژیم ولایت فقیه به یکی از راههای اصلی معیشت مردم زحمتکش استانهایی تبدیل شوند که با وجود ثروتهای طبیعی فراوان سرزمینشان در چنبرهٔ سختترین نوع فقر و فلاکت گرفتار شدهاند. خشک شدن “تالاب بینالمللی هامون” و قطع آب “رودخانه هیرمند” در سرزمینی که صیادی، کشاورزی، و صنایعدستی جزو مشاغل سنتی آن بودند باعث شده است تنها ممر درآمد مردمشان دادوستد با همسایگان پاکستانی و افغانی باشد. در این شرایط، سوختبری مهمترین تجارت مردم سیستان و بلوچستان با همسایگان شرقی ایران است. تجارتی که “دادوستد مرگ است” و ماهی نیست که خبری دربارهٔ کشته شدن سوختبری در اثر سانحه یا در درگیریای مسلحانه با نیروهای انتظامی در رسانهها نشنویم یا نخوانیم. روز شنبه ۶ آبانماه ۱۴۰۲ نیز بر اثر تصادف و آتشسوزی یک دستگاه خودرو سوختبر در محدوده نصرتآباد در محور زاهدان به بم دو سوختبر در شعلههای آتش جان خود را از دست دادند.
کمبود شیرخشک نوزاد، اما نه برای قشرهای مرفه
هرجومرج حاکم، فساد گسترده و رقابت جناح های درون رژیم برای چپاول بیشتر، هر روز عرصه را بر زندگی مشقتبار مردم تنگتر میکند. پیامدهای چنین وضعیتی این بار مستقیماً غذا و زندگی کودکان شیرخوار را نشانه گرفته است. در هفتههای اخیر کمبود و گرانی شیرخشک نوزاد نگرانیهای عمیق پدران و مادران را دامن زد و موجب سرگردانی آنان در داروخانهها برای پیدا کردن شیرمناسب برای کودکان خود شد.
بنا به اظهارات رئیس انجمن تولیدکنندگان شیرخشک، علت کمبود این کالا همکاری نکردن سازمان غذا و دارو برای تأمین ارزی تولیدکنندگان برای تهیه مواد اولیه شیرخشک که از خارج وارد میشود، بوده است. در همین رابطه سازمان غذا و دارو نیز بهبهانهٔ رفع کمبودها، به وارد کردن (لابد از طریق تجار محترم) ۴ میلیون قوطی از انواع مختلف شیرخشک از ترکیه اقدام کرده است و گویا قرار است تا ۳۰ میلیون قوطی دیگر نیز وارد کنند. رئیس انجمن تولیدکنندگان شیرخشک با این ادعا که هزینه ارزی وارد کردن یک قوطی شیرخشک سه برابر هزینه تولید آن در داخل است و اینکه سازمان غذا و دارو قبلاً اعلام کرده بود بانک مرکزی امکان تهیه نیازهای ارزی تولید کنندگان شیر خشک را ندارد، این پرسش را مطرح میکند که “آیا کسانی از واردات [شیرخشک] ذینفع هستند؟” (روزنامهٔ خراسان، ۲۷ مهرماه ۱۴۰۲).
بهاین ترتیب کمبود شیرخشک نوزاد نه برای قشرهای مرفه، آقازادهها، و وابستگان رژیم بلکه برای مردم بهویژه خانوارهای تهیدست و زحمتکش جامعه است. در رابطه با توزیع شیر خشک و بهاصطلاح قاچاق معکوس آن، مهدی برادران، معاون وزارت صمت، اعلام میکند که آمار دقیقی از قاچاق این کالا در دست نیست. این اظهارات در شرایطی است که بهقول این کارگزار رژیم، تولید، واردات، و توزیع شیرخشک زیر نظر وزارت بهداشت با همکاری وزارت صمت است. پیشنهاد وزارت صمت بر اساس گفتههای مهدی برادران برای جلوگیری از قاچاق شیرخشک و مصرف صنعتی آن این است که یارانه این کالا روی محصول نهایی و بهشکل کالابرگ الکترونیک به مصرف کنندگان تعلق گیرد. این پیشنهاد بهاین معنی است که قیمت شیرخشک نیز مانند دارو، نان، و دیگر کالاهای اساسی مورد نیاز مردم آزاد شود. نباید فراموش کرد که رئیسی در هنگامهٔ نمایش تبلیغاتی انتخابات ریاستجمهوری در ملاقات با سران اتاق بازرگانی برای تأمین منافع آنان سوگند وفاداری یاد کرده بود.
همبستگی با مردم قهرمان فلسطین، نه با اسلام سیاسی!
در هفتههای گذشته همزمان با تهاجم نظامی، محاصرهٔ غیر انسانی، و نسلکُشی فلسطینیها خصوصاً مردم بیدفاع غزه، انتشار نامه بیش از ۵۰۰ تن از دانشگاهیان ازجمله بانو زهرا رهنورد و آقای مهندس موسوی برای آتشبس فوری و توقف کشتار در غزه را شاهد بودیم. نیز همزمان با این نامه، بیانیهای دیگر که بخشی از فعالان اجتماعی و سیاسی آن را امضا کرده بودند خواهان آتشبس فوری و رفع محاصرهٔ غزه شده بود. همینطور تعدادی از تشکلهای حامی کودکان و نویسندگان حوزهٔ کودک که مسئولیتشان را دفاع از حقوق کودکان دنیا بدون توجه به نژاد، قومیت، مذهب، و جنسیت آنان دانستهاند، در بیانیهای ضمن محکوم کردن اشغال و جنگ و نظامیگری در جهان، خواهان آتشبس فوری و رفع محاصرهٔ غزه شدهاند.
در این شرایط سختی که مردم فلسطین در آن بسر میبرند وظیفه تأخیرناپذیر تمام فعالان حقوق بشر و فعالان حقوق کودک است که بدون کوچکترین تردید با محکوم کردن رژیم آپارتاید اسرائیل خواهان رفع محاصرهٔ غزه و آتشبس فوری باشند. بهدلیل نفرت از رژیم ولایی، اسلام سیاسی، و سیاست خارجی تشنجآفرین رژیم، جوی ناسالم بر علیه همبستگی با مردم فلسطین و نشر مطالب ضد فلسطینی در شبکههای اجتماعی مختلف را شاهد بودیم. همانطور هم در برخی مراسم عمومی ازجمله مراسم تدفین داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فرد شعار نادرست “نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران” بهجای همبستگی با مردم فلسطین را شاهد بودیم. بهجای شعار نادرست باید شعار “نه به اسلام سیاسی” را داد. در اینجا خصوصاً وظیفهٔ چهرههای شناخته شده جهانی در عرصههای مختلف صلح، حقوق بشر، و هنرهای مختلف است که با پیشقدم شدن در اعلام همبستگی با مردم فلسطین درواقع بر نقش مهم سازمان ملل متحد در محکوم کردن هرگونه حرکت ضد حقوق بشری از طرف دولتهای ارتجاعی تأکید کنند و در جهت بسیج بیش از پیش افکار عمومی جهان سازمان ملل را برای مقابله با این جنایت علیه بشریت زیر فشار بیشتری قرار دهند
مقاومت زنان علیه حجاب اجباری
پس از اعلام محرومیت بازیگران زن مخالف حجاب اجباری از سوی وزارت ارشاد، پاسخ قاطع آنان در این رابطه را شاهد بودیم. ازجمله خانم کتایون ریاحی نوشت: “شرافتم اجازه کار در سینمای امروز را نمیدهد… شما کی باشید؟” یا ترانه علیدوستی پس از اعلام جانباختن آرمیتا گراوند در پستی با اشاره به ممنوعالکاریاش نوشت: “دلیل پشت کردن به سینمای شما این است که از آن روسری که در فیلمهایتان در حمام و اتاقخواب بهزور سرمان میگذارید، هنوز خون میچکد، من پارچهای را که خواهرانم را کشت، بهسر نمیکنم.”
در خبری دیگر، خانم صدیقه وسمقی، اسلامشناس و فعال اجتماعی، در حرکتی اعتراضی با انتشار ویدئویی از خود بدون روسری یا چادر، خواستار لغو حجاب اجباری در ایران شد. رویا ذاکری، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته کامپیوتر، کسی که در سال گذشته هم در جریان جنبش زن زندگی آزادی بازداشت شده بود، بهدنبال درگیری با حجاببانان در تبریز زیر ضربههای کتک و دشنام موتورسواران رژیم قرار گرفته و پس از بازداشت با پرونده سازیای امنیتی برای او به بخش بیماران روانی منتقل شد.
در تاریخ ۲۳ مهرماه، بیست نفر از دانشجویان دختر دانشگاه علامه طباطبایی نامههایی را دریافت کردهاند که در این نامهها بهخاطر نوع پوشش و رعایت نکردن حجاب اجباری تهدید شدهاند. نامههایی با سربرگ رسمی دانشگاه اما بدون شماره که اقدامهای تهدیدآمیز دانشگاه بهضد آزادی دختران دانشجو را برملا میکند و وضعیتی را آشکار میسازد که سعی در ایجاد خفقان حداکثری بر پیکر دانشجویان و دانشگاههایی دارد که با تن خونین و زیر سایهٔ شدیدترین سرکوبهای نظامی و امنیتی فریاد آزادی و برابری را در دانشگاهها سر میدهند.
رژیم با دادن حکمهای سنگین به فعالان صنفی معلمان درصدد خاموش کردن صدای آنان است
در هفته گذشته شاهد صدور حکمهای سنگین به فعالان صنفی معلمان فارس و حکمهای قرونوسطایی شلاق به معلمان بوشهر برای ایجاد جو ترس و ارعاب و در جهت خاموش کردن هر نوع صدای حقطلبانه معلمان بودیم. در پاسخ به حکم بیدادگاه تجدیدنظر، تشکلهای صنفی معلمان با صدور بیانیههایی ضمن محکوم کردن این نوع محاکمهها، از گسترش مبارزه برای احقاق حقوقشان سخن گفتند. در همین رابطه در بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان میخوانیم: “صدور این احکام بیانگر بیاعتنایی مطلق حاکمیت به آموزش و پرورش است و شکاف ایجاد شده بین معلمان و حاکمیت را عمیقتر میکند. شکافی که فقط زوال حاکمان را تسریع میکند. تاریخ بزرگترین شاهد مدعای ماست.”
خواست کشاورزان برنجکار: واردات بیرویه برنج را متوقف کنید
با پایان مهرماه نهتنها وعدهٔ دولت برای پرداخت بدهی بهدهقانان گندمکار عملی نشد، بلکه در چارچوب برنامه جراحی اقتصادی قیمت انواع کود شیمیایی ۳۰ درصد افزایش یافت. این افزایش بهشدت با اعتراض دهقانان ازجمله برنجکاران کشور روبهرو شد. دراینباره برنجکاران با اعتراض به افزایش قیمت کود و دیگر نهادههای کشاورزی همچنین خواستار توقف واردات برنج خارجی و خرید برنج داخلی با قیمت عادلانه و تضمینی شدند. خبرگزاری ایسنا در گزارشی در مردادماه امسال با اشاره به واردات بیرویه برنج نوشتهبود: “محصول برنج سال ۱۴۰۱ کشاورزان روی دستشان مانده و آسیب دیده است. برنج ۱۴۰۲ هم روانهٔ بازار شده است اما نمیتوانند بفروشند.” علت اینکه کشاورزان نمیتوانند محصول برنج خود را بفروشند روشن است. بهیاد داشته باشیم در ابتدای سال جاری دولت رئیسی در چارچوب برنامه آزادسازی اقتصادی با واردات برنج خارجی موافقت کرده و ثبت سفارش واردات برنج توسط وزارت جهاد کشاورزی تدارک دیده شد.
این سیاست ضد ملی که اکنون به اعتراض دهقانان شالیکار انجامیده، باعث خانهخرابی دهقانان شده است. دولت درحالی با واردات برنج خارجی موافقت کرده است که حاضر بهخرید برنج از شالیکاران استانهای گیلان، مازندران، و سایر استانهای دارای شالیزار و تولید برنج نیست. درعینحال دولت از خرید برنج داخلی با قیمت عادلانه نیز شانه خالی میکند. خبرگزاری ایسنا، اول آبانماه، در گزارشی تکاندهنده نوشت: “در استانهای شمالی بالغ بر ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تن برنج در کارخانههای شالیکوبی باقیمانده. … ” عدم خرید برنج داخلی بهمعنای خانهخرابی دهقانان و گسترش سایهٔ سیاه فقر بر روستاهای کشور است.
اعتصابهای کارگری گسترش مییابند
در هفتههای گذشته شاهد گسترش اعتصابهای کارگری در واحدهای مختلف خصوصاً در واحدهای عملیاتی بهرهبرداری نفت و گاز برای حذف کامل سقفحقوق، حذف محدودیت حق سنوات بازنشستگی، و عودت کسورات مازاد مالیات بودیم. حرکتهای اعتراضی دیگری توسط کارگران پیمانی شرکت ثمین در واحد پتروپارس بهعلت نگرفتن دستمزد بهمدت چهار ماه و نیز شرایط بد کار و خوابگاه صورت گرفت. در چهارچوب خواستههای کارگران واحدهای عملیاتی بهرهبرداری نفت و گاز سلسله اعتراضات کارگری توسط کارگران رسمی شرکت فلات قاره صورت گرفت. همچنین کارگران پیمانی شرکت استیم در پتروشیمی اسلامآباد غرب بهدلیل وضعیت کار و حقوق عقب مانده دست به اعتصاب زدند. اعتراضهای هفتگی بازنشستگان در شهرهای مختلف کشور ادامه دارد.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۹۴، ۱۵ آبان ۱۴۰۲