بخشهایی از شعر بلند حرامیانِ تاریخ برایِ سومین سالگردِ اعدام نوید افکاری
پردهٔ اول: مادرانِ دادخواه
خبر را مادرش شنید: نوید را کشتند
خبر اما
اشک نشد در چشمانش
و نه هم در چشمانِ مادرانِ ما
خبر
شنیده و ناشنیده به یک دم
گره زد به هر سینه نفس را
تا مگر آن باز دم
که پنداری بر میآمد از قعرِ زمان
بکوبد تُفی از هر چه لعن و نفرین ست
بر سر درِ آن دیوانِ عدلیهٔ اعظم
بر آن شاهینِ ترازویِ عدالتی
که میزانش
به حول و قوهٔ الهی
میزان از قمهای دو دم تیزاست.۱
***
پردهٔ دوم: همسرایان
ما نمیمیریم
بر فرازِ آن دار سربلند
ما نویدِ فردایِ آزادیم
ما نمیمیریم
اما که شمایان
حرامیانِ تاریخ
…
کجایِ این چرخ گردونید
که نشسته برسرِشاخه بُن میبُرید
مگر از جیفهٔ دنیا کم اندوختهاید
که هنوز هم نمیبینید
نه دیگر نانی به سفرهای مانده است
که غارت کنید
وَ نه هم شهری که بیش از این ویران
***
پردهٔ سوم: کلامِ آخر
آهای ای خرافهٔ عصرِغیبت
وارثِ آن بنیانِ خدعه
که به تلبیس دستِ ابلیس فرو بست و رفت۲
این زمان، زمانهٔ دیگریست
…
و آن کیست که نداند پا اندازانِ بارگاهت
به جِلوَت
هر یک واعظی تسبیح به دست
ازین منبر به آن منبر به هر مسجد
مناد یِ حق وُ سینه چاکِ شهیدِ کربلا
اما
به خلوت
دوره گردی طناب به دست
ازین بند به آن بند به هر زندان
به دنبالِ گردنی برایِ چوبهٔ دار.
…
که با هر خروسخوان به وقت اذان
خونِ سلاخیِ جوانانِ وطن
آیه به آیه
می چکد ازقنوتِ دستهایتان
دیگر آری
“هیچ بارانی شما را شست نتواند” ۳
نگاه کن
از روزنهٔ بیتت به بیرون نگاه کن
این تودههایِ خلق است
که از کفِ خیابان
تا قعرِ سیاهچالِ هر زندان
جانِ کلامِ آخررا نشانده بر زبان
فریاد میکشند:
بمیرید!
ای حرامیانِ حیفِ نان
بمیرید!
لالهها
از خاوران تا گلدانِ خانهها
یک به یک به هزاران
آشکار و پنهان
داغدارانِ مادرانِ سیاهپوشند
بمیرید!
که مرده و نامرده به یکسان
همه با هم
مدفونِ ننگِ تاریخید
بمیرید!
روزبه
شهریور ماه ۱۴۰۲
پانوشت
۱- اشاره ای است به نشانِ دیوانعالی جمهوری اسلامی.
۲- به تلبیس دست ابلیس فروبستی و به ترفند پای دیو در بند کردی ( سند باد نامه ص ۲۳۸ ).
۳- اخوان ثالث، پیوندها و باغها
***
به نقل از «به سوی آینده» شمارۀ ۵، آذر ۱۴۰۲