پانچو وییا و افسانۀ سیاه- لئونیداس آرانگو
مترجم: ایرج زارع
پاکو ایگناسیو تایبو (Paco Ignacio Taibo): “وییا بودن و وییا بهطورخاص ترکیبی از تحسین، انزجار، شیفتگی، ترس، عشق، و نفرت را ایجاد میکنند. برای خوانندۀ متمدن سدۀ بیستویکم، انتقام اجتماعی، خشم، تحقیر زندگی خود و دیگران، قرابت وحشتناک با خشونت، آشفتگی و هراس به وجود میآورند.”
مکزیک سال ۲۰۲۳/ ۱۴۰۲ را سال فرانسیسکو وییا (Francisco Villa) و بهیاد مرگ او اعلام کرد. او بر اثر شلیک ۱۵۰ گلوله بهقتل رسید و در ۲۰ ژوئیه / ۲۹ تیرماه سال جاری صد سال از آن میگذرد. برای در سعی بهتصویر کشیدن پرترۀ او باید با ظرافت معتبرترینها را از میان شخصیتی پیچیده مانند خوزه دوروتئو آرانگو آرامبولا (José Doroteo Arango Arámbula)- معروف به پانچو وییا (Pancho Villa)- انتخاب کنیم.
از هنگامی که وییا به شخصیتی برجسته در انقلاب مکزیک تبدیل شد، دشمنان او افسانهای سیاه پیرامون او ساختند چنان که او را موجودی انتقامجو و تشنه به خون، نادانی که نمیدانست برای چه میجنگد، نشان دهند.
سینمای هالیوود همیشه او را یک الکلی (او هرگز نبود)، یک راهزن (آری، اما او متحول گردید) یا یک قاتل معمولی نشان میداد. اما در مورد وظیفههای جوانمردانۀ معروف او که در آکادمیهای نظامی در سراسر جهان تجزیه و تحلیل شد، چیزی گفته نشد.
شایعات و حقایق
شایعات ادعا کردهاند که پانچو وییا یک خارجی انگیسیزبان اهل ایالات متحد بود که از مرز عبور کرد تا در مکزیک به یک اسبدزد تبدیل شود. از سالهای دهۀ ۱۹۶۰/ ۱۳۴۰، بسیاری از مورخان کوشش خود را وقف جستوجوی آرشیوها و مصاحبه با بازماندگان سربازان او کردند تا شخصیت واقعیاش را بررسی کنند.
او در ۵ ژوئن ۱۸۷۸/ ۱۵ خردادماه ۱۲۵۷ در سان خوآن دل ریو (San Juan del Río)، دورانگو (Durango)، به عنوان پسر یک زارع سهمگیر زاده شد که در جوانی او را از دست داد. او خواندن را نیاموخت، سخت کار کرد و میگویند در ۱۶ سالگی مالک زمینی را که قصد سوءِاستفاده از خواهرش را داشت کشت. او در کوههای شمال همچون یک اسبدزد فراری از دست عدالت زنده ماند. او بنّا، قاطرچی، و پرورش دهندۀ خروسهای خوب شد. او بهدلیل جذابیت شخصیتش، بهدلیل سوارکاری خستگیناپذیر و تیراندازی شگفتانگیز با هفتتیر و کارابین شهرت یافت.
او در فرماندهی گروههای کوچک تجربه کسب کرد و تا سال ۱۹۰۰/ ۱۲۷۹ از دوستانش در چیاواوا (Chihuahua) که مانند او از ظلم و ستم و بزرگمالکی متنفر بودند شبکهای بنیان نهاد. او تصمیم گرفت خود را پانچو وییا بنامد و در مقام رهبری محبوب در تاریخ ثبت شود.
انقلاب
در سال ۱۹۱۰/ ۱۲۸۹ بهدلیل نارضایتی از دیکتاتوری پورفیریو دیاز (Porfirio Díaz) که بیش از ۳۰ سال با استبداد حکومت کرده بود، درگیری مسلحانه آغاز شد. پانچو وییا بهسوی ایدههای لیبرال فرانسیسکو مادرو (Francisco Madero)، نامزد ریاستجمهوری، که مخالف انتخاب مجدد بود، متمایل شد. شورش که از سوی مادرو به آن دامن زده میشد، در نوامبر با عصیانهای خودجوش چریکهای دهقانی مانند پانچو وییا در شمال و امیلیانو زاپاتا (Emiliano Zapata) که نمایندۀ جنبشهای مردمی در جنوب بود، شروع گردید. وییا در سیودو سالگی وارد روند سریع بلوغ سیاسی شد.
نخستین مرحلۀ انقلاب در سال ۱۹۱۱/ ۱۲۹۰ بهپیروزی انجامید. پورفیریو دیاز به اروپا فرار کرد، ارتش او منحل و [فرانسیسکو] مادرو در انتخابات پیروز گردید، اما نتوانست فرمانده امیلیانو زاپاتا که به او وعدۀ اصلاحات بلندپروزانه داده بود راضی سازد. او این اشتباه را مرتکب شد که فرماندهی نیروها ازجمله بخش شمال پانچو وییا را به ژنرال شرور ویکتوریانو اوئرتا (Victoriano Huerta) سپرد که طرفدار پورفیریو بود.
اوئرتا با سفیر ایالات متحد برای بهدست گرفتن قدرت با پشتیبانی مالکان بزرگ و کلیسا تعهدنامهای امضا کرده بود. اوئرتا کار خود را با بهقتل رساندن مادرو در سال ۱۹۱۳/ ۱۲۹۲ به پایان رساند.
در طول مبارزۀ انقلابیها با ویکتوریانو اوئرتا شهرت پانچو وییا بهشدت افزایش یافت. نیروهای او و نیروهای زاپاتا تا سال ۱۹۱۲/ ۱۲۹۱ با دیکتاتور جدید جنگیدند و این هنگامی بود که درگیریهای مسلحانه بین گروههای مختلف شورشی درگرفته بود. وییا را اوئرتا دستگیر کرد و دستور داد او را تیرباران کنند، اما دوستانش مانع شدند و وییا را به زندانی در پایتخت منتقل کردند و او در آنجا خواندن و نوشتن را آموخت. او در نوامبر ۱۹۱۲/ ۱۲۹۱ از زندان فرار کرد.
حکومت انقلابی
در سال ۱۹۱۳/ ۱۲۹۲ طرح گوادالوپ امضا شد، سندی که از سوی ونوستیانو کارانزا (Venustiano Carranza) ترویج شد و ارتش قانون اساسی را علیه نیروهای فدرال سازماندهی کرد و برگزاری انتخابات در زمان صلح را خواستار شد. کارانزا کوشش کرد تا همکاری زاپاتا و وییا را بهدست آورد، اما وییا به سرپیچی از دستور تیرباران زندانیان شروع کرد و نشان داد که نسبت به بسیاری از رهبران نظامی به زندگی احترام میگذارد.
در این مرحله او در سازماندهی و نظم دادن به ارتش مردمیای فوقالعاده- لشکر شمال- که به بیش از چهلهزار نفر میرسید، نبوغ نظامیاش را بهنمایش نهاد. وییا با لشکر شمال نیروهای اوئرتا را در زاکاتکاس (Zacatecas) شکست داد. پس از استعفای اوئرتا، اختلافهایی بین کارانزا، وییا و زاپاتا ظاهر شد که تلاش کردند در کنوانسیون آگواکالینتس (Aguascalientes) بهتوافق برسند. در آنجا نزدیکی بین دو رهبر دهقانی تثبیت شد و از انحلال ارتششان و بهرسمیت شناختن اقتدار کارانزا که تصمیم گرفت از وراکروز (Veracruz) حکومت کند خودداری کردند.
نقطۀ اوج انقلاب اشغال مکزیکوسیتی از سوی نیروهای زاپاتا و وییا در دسامبر ۱۹۱۴/ ۱۲۹۳ بود. آنان حکومتی انقلابی تعیین کردند، اما نمیدانستند چگونه از قدرت استفاده کنند یا برنامۀ سیاسیای را تنظیم کنند که انقلاب را به پایانی پیروزمندانه برساند.
زاپاتا و وییا بهدنبال اتحاد با بخشهای شهری یا با جنبش کارگری جوان مکزیک نبودند. وییا به شمال و زاپاتا به جنوب بازگشتند و میدان را برای کارانزا باز گذاشتند که در پایتخت ساکن شد.
الکل و زنان
بیش از یک سده است که دشمنان وییا او را یک الکلی معرفی کردهاند، اما مشخص است که او فردی پرهیزکار بود و سعی میکرد از مشروب نوشیدن مردانش جلوگیری کند. او حتی در چندین شهر مشروبفروشیها را ویران کرد.
پانچو وییا و نیروهایش مرتکب اعمال خشونتآمیز مهیبی بهویژه در ایالت چیاواوا شدند، ازجمله خشمی که به تیراندازی به زنان بیگناه ختم شد. پاکو ایگناسیو تایبو میگوید: “بربریتی که همیشه در نزدیکی او بود، او را احاطه میکرد که بدون تعدیل اراده نمیتوانست یا نمیخواست آن را از بین ببرد. ” با وجود این، اصرار داشت که به زنان احترام میگذارد.
وقتی جان رید– روزنامهنگار امریکایی- از او در مورد تجاوزها پرسید، وییا پاسخ داد: “شما مدتهای زیادی است که با ما هستید. آیا پدر، برادر یا دوست زنی را میشناسید که من به او تجاوز کرده باشم؟” افزون بر این، در ارتش او تجاوز بهعنف با اعدام مجازات میشد. سربازی ( به نام پدرو سالمرون Pedro Salmerón)، که در بخش شمالی، متهم به تجاوز جنسی شده بود، تیرباران شد.
او با بسیاری از ازدواجهای قانونی مشکلی نداشت، بهنظر میرسد که او ۲۳ زن داشته است. نیازی به گفتن نیست که در حال حاضر چنین اعمالی جرم محسوب میشوند، اما وییا عشق رسمی از طریق دین را بهمنزلهٔ دلیلی برای احترام و وفاداری تفسیر میکرد. همیشه در برابر زن و بچه پاسخگو بود.
پیچیدگیهای دیگر وییا شایستهٔ نگارش یک فصل جداگانه است.
منبع:
هفتهنامۀ آوا، وابسته به حزب کمونیست کلمبیا
تأکیدها از مترجم است.- م.
به نقل از «به سوی آینده» شمارۀ ۵، آذر ۱۴۰۲***