مسایل بین‌المللی

سخنرانی نمایندهٔ رهبری حزب کار بلژیک در بیست و سومین نشست جهانی حزب‌های کمونیست و کارگری

بیایید با حمایت از شورش، پیکار علیه بهره‌کشی و ستم را به پیش بریم

رفقا و دوستان

برای فرصتی که امروز در این نشست بین‌المللی حزب‌های کمونیست و کارگری در اختیار من گذاشته‌اید، سپاسگزارم. نظر به اینکه ما در مورد وظایف کمونیست‌ها برای اطلاع‌رسانی و بسیج طبقه کارگر، جوانان، زنان، و روشنفکران در پیکار با بهره‌کشی، ستم، امپریالیسم و ​​دروغ‌ها، تحریف‌ها و دستکاری‌هایش به گفت‌و‌شنود نشسته‌ایم، پیش از اینکه استراتژی و تاکتیک‌مان را تعیین کنیم باید ویژگی‌های وضعیت بین‌المللی را ارزیابی کنیم.

ازاین‌روی، مایلم ارزیابی “پیتر مرتنز”، دبیرکل حزب‌مان، از کتاب تازه انتشارش به‌نام “شورش، چگونه دنیای ما واژگون می‌شود” را با شما درمیان بگذارم. این کتاب ما را به دوران گذشته می‌برد، به پس از جنگ جهانی دوم و پیدایش  “جنبش کشورهای غیرمتعهد” و رسیدن به توافق بر سر سه اولویت: صلح، نان، و عدالت. همچنین به ما درباره ناخشنودی و سرخوردگی فزایندهٔ آن‌ها [کشورهای غیرمتعهد] در دهه‌های بعد می‌گوید، هنگامی که این کشورها دریافتند  چگونه کشورهای “گروه هفت” (جی۷)، هفت کشور ثروتمند جهان، تلاش کردند برنامه دمکراتیزه کردن جنوب جهان را نقش بر آب کنند. و سرانجام بحران بدهی سال‌های دههٔ ۱۹۸۰/ ۱۹۶۰ و فروپاشی اتحاد جمهوری‌های شوروی که همراه با آن جنبش کشورهای غیرمتعهد پایان یافت. از آن پس بود که واشنگتن در جهان تک‌قطبی به فرمان‌روایی پرداخت. بااین‌حال، معلوم شد که کانون امپریالیسم  هیولایی است که از درون از نقص و آسیب‌پذیری آکنده است. از زمان بحران نفت در ۱۹۷۳/ ۱۳۵۲، امپریالیسم به‌گونه‌ای‌ سامان‌مند (سیستماتیک)صنعت تولیدی‌اش را از دست داد و بیش‌از‌پیش بر بخش مالی متمرکز شد. هم‌زمان، به چین اجازه داد تا به مقام تولیدکنندهٔ کالاهای صنعتی جهان درآید. کارگزاران امپریالیسم بر این باور بودند که صورت پذیرفتن ساخت و تولید صنعتی در یک کشور و دادوستد مالی در کشوری دیگر تقسیم کار منصفانه‌ای است. درواقع، نظام سرمایه‌داری از بحرانی به بحران دیگر لنگان روان شد.

امروز بحران چندگانه شامل بحران اقتصادی (تورم و رکود)، بحران زیست‌محیطی (اقلیم و بیماری‌های همه‌گیر) و بحران ژئوپلیتیک (جنگ و چنددستگی بین‌المللی) شاهدیم.

ایالات متحده از روی واماندگی در تلاش برای برون‌رفت از این بحران به حمایت‌گرایی از تولید داخلی متوسل شده است. این کشور به جنگی تجاری و فناوری دامن زده است که در آن با رفتاری تنش‌آفرین چین را تهدیدی “فراگیر” می‌خواند.

این رویکرد در جهانی که درگیرودار دگرگونی در تولید انرژی در سطحی کلان است پیامدهایی مهم می‌تواند داشته باشد. چرخش به اقتصادی بدون مصرف سوخت فسیلی به دگرگونی‌ای بنیادین در تهیه مواد خام و همچنین در زیرساخت‌ها منجر می‌شود. طرح‌های زیرساختی در سطح کلان با ساخت مزرعه‌های بادی، مزرعه‌های نصب صفحه‌های خورشیدی، استخرهای هیدروژنی، و مسیرهای حمل‌و‌نقل دردست انجام است. و بدین ترتیب مسابقه برای دسترسی به مواد خام گران‌بها مانند لیتیوم، کبالت، و نیکل آغاز می‌شود.

هم‌زمان، دگرگونی در انقلاب دیجیتال با هوش مصنوعی، حفاظت از داده‌ها، شبکه‌های ارتباطی جی۵ و جی۶ ، و ساخت نیمه‌رسانا، تاخت‌وتاز می‌کنند. رقابت فزاینده با چین در هر نوآوری نقش دارد.

در برابر افزایش تنش بین ایالات متحده و چین- به‌ویژه پس از آغاز جنگ در اوکراین- اروپا نیز وضعیت خوبی ندارد. پس از توقف تحویل گاز روسیه، اقتصاد آلمان وارد رکود شده است. افزون بر این، دولت بایدن برای اغوای شرکت‌های اروپایی و دیگر شرکت‌های آن سوی اقیانوس، با در دسترس بودن یارانه‌هایی هنگفت از طریق قانون کاهش تورم از هیچ اقدامی کوتاهی نمی‌کند.

از سوی دیگر، بیرون از کانون‌های امپریالیسم، کشورهای پیرامون به دنبال جایگزین‌های دیگر هستند. از نظر آن‌ها، جنگ غیرقانونی علیه عراق در سال ۲۰۰۳ / ۱۳۸۲ به‌طورقطع اعتمادپذیر بودن ایالات متحده در نقش به‌اصطلاح رهبر جهان را خدشه‌دار کرد. این نقطهٔ‌ آغازین در شکست‌های واپسین بود.

دومین نقطهٔ شکست، بحران مالی سال ۲۰۰۸ / ۱۳۸۷ است که اعتبار نهادهای مالی غرب را سست کرد و پیش‌آمدی نیکو بود. حاصل این شد که در آن سوی جهان، در پاسخ به این بحران مالی جهان‌گیر، “بریکس” پدید آید.

و  جنگ اخیر در اوکراین سومین نقطهٔ شکست به‌شمار می‌آید. درواقع واکنش بقیهٔ جهان به جنگ اوکراین خارج از انتظار غرب بود. در ارتباط با تحریم‌هایی که غرب علیه روسیه اعمال کرد چنین موضعی یکسر آشکار شد. اکثر جهان از پیروی از غرب در اعمال تحریم‌های اقتصادی، تعطیلی سامانه بین بانکی سوئیفت (SWIFT) و مسدود کردن ذخیره‌های بانک مرکزی خودداری کردند.

همه می‌دانند که چنین تحریم‌هایی می‌تواند در مورد کشورهای دیگر به‌کار گرفته شوند و درواقع اکنون سیاست‌های تحریمی‌ای مشابه سال‌هاست علیه کشورهای مختلف اعمال می‌شود. کافی است به تحریم تبه‌کارانه و محاصره کوبا بیندیشید.

جهان ما با این سه ضربهٔ شکننده: جنگ علیه عراق در سال ۲۰۰۳/ ۱۳۸۲، بحران مالی در سال ۲۰۰۸ / ۱۳۸۷، و جنگ در اوکراین در سال ۲۰۲۲/ ۱۴۰۱، به‌طور بسیار جدی تغییر کرده است. اخیراً “فیونا هیل”، یکی از کارکنان پیشین شورای امنیت ملی ایالات متحده، گفته است رأی کشورهای جنوب جهان علیه تحریم‌های وضع شده بر روسیه چیزی جز “شورش” نیست. این الهام‌بخش “پیتر مرتنز” در نگارش این نوشته شد: “اقدام‌های این کشورها و مردم را که می‌خواهند دربارهٔ ذخیره‌های طبیعی خود، چه لیتیوم یا کبالت، تصمیم بگیرند و خواهان حق پردازش آن‌ها را دارند شورش می‌نامند، زیرا کشورها و مردم از جانبداری کردن از واشنگتن در جنگ تجاری و سردی جدید که به آن‌ها تحمیل شده است خودداری می‌ورزند. آن‌ها  آن را شورش می‌نامند، زیرا دوران تک‌قطبی ایالات متحده به‌آرامی رو به‌پایان گذاشته است. ما این شورش‌ها را تنها به‌این سبب می‌پذیریم، زیرا در مسیر درست تاریخ روی می‌دهند.”

همکاری دوباره میان کشورهای جنوب زمینه‌ای مناسب را برای این شورش فراهم می‌کند. همان‌طور که دوران تسلط تک‌قطبی ایالات متحده به‌آرامی محو می‌شود، کشورهای جنوب جهان دوباره سر برمی‌آورند.

شورش در جنوب جهانی ویژگی‌ای دوگانه دارد. از یک سو، جنبش‌های مردمی می‌کوشند برنامه و دستورکاری مترقی را از پایین بر حکومت‌گران بقولانند. این شورش زیر عرشه کشتی است. و با صدای رسا دستیابی به حقوق دموکراتیک، اصلاحات ارضی و نیروی کار شایسته را خواستار است. چنین شورشی که برای رهایی از رژیم‌های واپس‌گرا و دیکتاتور مبارزه می‌کند باید از پشتیبانی ما برخوردار شود. اما [از سوی دیگر] شورش در بالای عرشه کشورهای جنوب جهان نیز وجود دارد. این کشورها شکلی جدید از عدم وابستگی و عدم تعهد به کشورهای قدرت‌مند بر اساس سیاستی عادلانه به‌منظور تأمین منافع ملی خود و نه منافع امپریالیسم را دنبال می‌کنند. ما باید از این دو مشخصه آگاه باشیم و هنگام تعیین مسیر مبارزه‌مان آن‌ها را در نظر بگیریم. در کنار این، اروپا نیز با شورش روبرو است. مردم از افزایش تورم و فقر، فرسایش حقوق کار و قانون‌های بازدارنده و سرکوب‌گرانهٔ فزاینده رنج می‌برند. مبارزهٔ طبقاتی در اروپا مانند موج‌های دریا بالا و پایین می‌رود و واقعی است و علیه همان نظم جهانی، همان انحصارها، همان نظام بهره‌کشی سرمایه‌داری، پیکار می‌کند. اگر شورش‌های شمال جهانی را به شورش جنوب جهانی در هم‌یاری با یکدیگر پیوند دهیم، می‌توانیم جهان را در مسیر دموکراتیک، مردمی، و زیست‌محیطی‌ای که این کرهٔ خاکی به آن نیاز دارد هدایت کنیم.

پیش از پایان سخنانم می‌خواهم به رفقای فلسطینی ادای احترام کنم که  برای عدالت و رهایی خود چندین نسل است که با عزمی استوار می‌رزمند. ما در این روزهای سخت در کنار آنان ایستاده‌ایم، زیرا می‌دانیم که روزی “شورش” آنان نیز به پیروزی خواهد رسید.

ما با هم می‌توانیم جهان را با پیکار خود دگرگون کنیم و خواهیم کرد.

زنده باد همبستگی بین‌المللی!

نماینده رهبری حزب کار بلژیک

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۹۵، ۲۹ آبان  ۱۴۰۲

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا